نشانک

بهترین ترجمه برادران کارامازوف

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

رمان برادران کارامازوف اثر فیودور داستایفسکی یکی بزرگ‌ترین رمان‌های دنیا است که برخی از منتقدان اعتقاد دارند بهترین کتاب داستایفسکی نیز می‌باشد. کتابی که داستایفسکی سه سال از عمر خود را صرف نوشتن آن کرد. این رمان در ایران با ترجمه‌های مختلفی وجود دارد و ما در این مطلب قصد داریم بهترین ترجمه برادران کارامازوف را برای مطالعه انتخاب کنیم.

ترجمه‌هایی که تاکنون از رمان برادران کارامازوف وارد بازار شده است عبارتند از:

  • ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید
  • ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز
  • ترجمه لادن مدیر – نشر آسو
  • ترجمه اسماعیل قهرمانی پور – نشر سمیر
  • ترجمه پرویز شهدی – نشر مجید
  • ترجمه مشفق همدانی – نشر جاویدان
  • ترجمه رامین مستقیم – نشر نگارستان کتاب
  • ترجمه هانیه چوپانی – نشر فراروی

فهرستی که مشاهده کردید، ۸ ترجمه مختلف از این شاهکار بود. ترجمه‌هایی که هیچ کدام از آن‌ها به صورت مستقیم از زبان روسی انجام نشده است. قطعا برای انتخاب بهترین ترجمه برادران کارامازوف لازم است که این ترجمه‌ها با هم مقایسه شود. اما کافه‌بوک منابع کافی برای مقایسه همه این ترجمه‌ها را ندارد و نهایتا دو ترجمه خوب و شناخته شده صالح حسینی از نشر ناهید و احد علیقلیان از نشر مرکز را در این مطلب مقایسه می‌کند. این ترجمه‌ها را بر اساس معیارهای مختلف انتخاب کرده‌ایم اما باید توجه داشته باشید که این به معنای رد دیگر ترجمه‌ها نیست.

معرفی رمان برادران کارامازوف و دیگر کتاب‌های داستایفسکی را می‌توانید در کافه‌بوک مطالعه کنید:

  1. رمان برادران کارامازوف
  2. رمان جنایت و مکافات
  3. رمان ابله
  4. رمان شیاطین
  5. رمان یادداشتهای زیرزمینی
  6. رمان قمارباز
  7. رمان بیچارگان
  8. رمان خاطرات خانه مردگان
  9. رمان شب‌های روشن
  10. رمان همزاد
  11. رمان یک اتفاق مسخره

بهترین ترجمه برادران کارامازوف

مقایسه ترجمه‌های برادران کارامازوف

قبل از مقایسه دو ترجمه صالح حسینی و احد علیقلیان، در نظر داشته باشید که ما متن فارسی دو ترجمه را مقایسه می‌کنیم و دقیقا متن کتاب را با رعایت تمام نکات نگارشی در اینجا نقل می‌کنیم. طبیعتا از آوردن متن انگیسی کتاب خودداری می‌کنیم چون به طور دقیق مشخص نشده است که ترجمه از روی کدام ترجمه انگلیسی ترجمه شده است، چه بسا صالح حسینی در آخر رمان ذکر کرده است که برای ترجمه، ترجمه‌های معتبر انگیسی  را پیش چشم داشته است و از آن‌ها استفاده کرده است. همچنین ما بخش‌های مختلفی از اول تا آخر کتاب را برای مقایسه انتخاب کرده‌ایم. در نهایت امیدواریم در انتخاب بهترین ترجمه رمان برادران کارامازوف به شما کمک کنیم.

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

با پرداختن به زندگینامه قهرمان رمانم، آلکسی فیودوروویچ کارامازوف، خودم را تا اندازه‌ای بلاتکلیف می‌یابم. به این معنی که هرچند آلکسی فیودوروویچ را قهرمان می‌نامم، می‌دانم که به هیچ روی آدم بزرگی نیست، و از این رو پرسشهای ناگزیری از این دست را پیش‌بینی می‌کنم: «جناب آلکسی فیودوروویچ را به سبب چه خصلت برجسته‌ای به قهرمانی رمانت برگزیده‌ای؟ چه کار شایانی کرده است؟ به چه، و نزد که، شهرت دارد؟ چرا من خواننده وقتم را با پرداختن به واقعیات زندگی او تلف کنم؟» (جلد اول – صفحه ۱۵)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

در آغاز زندگی‌نامه‌ی قهرمانم، آلکسی فیودورویچ کارامازوف، خود را قدری سردرگم می‌یابم. بدین معنی که گرچه آلکسی فیودورویچ را قهرمان خود می‌نامم باز خودم می‌دانم که به‌هیچ‌روی مرد بزرگی نیست، چنان‌که پرسش‌هایی ناگزیر را پیش‌بینی می‌کنم، پرسش‌هایی از این دست: چه چیز درخور توجهی در آلکسی فیودورویچ تو هست که سبب می‌شود او را قهرمان خود برگزینی؟ به‌راستی چه کرده؟ که او را می‌شناسد و به چه چیز می‌شناسندش؟ چرا من خواننده باید وقتم را صرف مطالعه‌ی وقایع زندگی او کنم؟ (صفحه ۱۰)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

باری رفتن به آن دنیا ساده‌تر است اگر آدم بداند در آنجا چه هست. (جلد اول – صفحه ۴۴)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

به‌هرحال رفتن به آن دنیا با این یقین که چه شکلی است آسان‌تر است. (صفحه ۳۳)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

عصاره مقاله‌ام در این واقعیت نهفته است که مسیحیت، طی سه قرن اول، جز کلیسا در جای دیگری از زمین وجود نداشت و چیزی جز کلیسا نبود. در امپراتوری رم سودای مسیحیت که غلبه کرد و مشرکان ایمان آوردند، لاجرم چنین پیش آمد که این امپراتوری به کلیسا بپیوندد اما در بسیاری از شعبات حکومت مشرک باقی ماند. (جلد اول – صفحه ۹۳)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

تمام نکته‌ی مقاله‌ام این است که مسیحیت در روزگاران قدیم، در سه قرن نخست، فقط به‌پایمردی کلیسا بر روی زمین آشکار گشت و چیزی جز کلیسا نبود. اما آن‌گاه که حکومت کافر روم خواست مسیحی شود ناگزیر چنین اتفاق افتاد که پس از مسیحی شدن صرفا کلیسا را در درون خود جای داد، اما خودش، همچون گذشته، در بسیاری از کارکردهایش همچنان حکومتی کافر ماند. (صفحه ۷۳)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

خدایا بر همه رحمت فرست، جملگی جانهای ناشاد و متلاطم را در کنف حمایت خودت قرار ده و به راه راست هدایتشان کن. همه راه‌ها از آنِ توست. به حکمت خودت نجاتشان بده. تو عین محبتی. برای همه شادی خواهی فرستاد! (جلد اول – صفحه ۲۲۸)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

خدایا، امروز بر همه‌ی آنان رحم کن، که ناشاد و توفانی‌اند، آنان را محافظت و هدایت بفرما. همه‌ی راه‌ها راه توست: آنان را به راه‌های خودت نجات ده. تو محبتی. برای همه شادی خواهی فرستاد! (صفحه ۱۷۹)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

هرچه خواهی بگوی،
به دورها خواهم رفت.
زندگی گوارا و شاد خواهد بود
در شهری دوردست.
نخواهم کردن زاری،
نخواهم کردن اصلا زاری،
بر آن نیستم تا کنم زاری. (جلد اول – صفحه ۳۱۷)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

هرچه می‌خواهی بگو
چون که دارم می‌روم
در شهر بزرگ
خوشبخت و آزاد خواهم بود!
و غم نخواهم خورد،
نه، غم نخواهم خورد،
دلم هرگز غم خوردن نمی‌خواهد. (صفحه ۲۵۱)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

به هماهنگی ابدی که می‌گویند یک روزی همه ما در آن آمیخته می‌شویم، ایمان دارم. به «کلمه»، که جهان به سوی آن می‌رود، و خود آن «با خدا» بود و خداست ایمان دارم، و الخ و الخ، تا بی‌نهایت. (جلد اول – صفحه ۳۳۰)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

به هماهنگی جاودانه ایمان دارم که بنا بر فرض همه‌ی ما در آن به‌هم می‌پیوندیم، من به کلمه که جهان در اشتیاق آن می‌سوزد و این کلمه خودش «نزد خدا» بود، خودش خداست و چه و چه، تا بی‌نهایت، ایمان دارم. (صفحه ۲۶۲)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

من ساسی بیش نیستم، و با تمام فروتنی تشخیص می‌دهم که نمی‌توانم دریابم چرا دنیا، به‌شکلی که هست، ترتیب یافته است. به‌گمانم، خود آدمها سزاوار سرزنشند؛ بهشت به آنان دادند، آزادی خواستند و آتش را از آسمان ربودند، هرچند می‌دانستند که ناشاد می‌شوند، پس نیازی به دلسوزی برای آنان نیست. با فهم اقلیدسی رقت‌بار و خاکی‌ام، اول و آخر دانسته‌هایم اینست که رنج وجود دارد و هیچ‌کس مقصر نیست؛ و معلول از پی علت می‌آید، ساده و سرراست؛ و همه‌چیز جریان می‌یابد و سطح خود را پیدا می‌کند – منتها این مهملاتی اقلیدسی است، این را می‌دانم، و نمی‌توانم به خود بقبولانم که با آن زندگی کنم! (جلد اول – صفحه ۳۴۳)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

من یک ساسم، و در کمال فروتنی اعتراف می‌کنم هیچ نمی‌توانم بفهمم چرا همه‌چیز این‌طور ترتیب یافته. بنابراین تقصیر از خود آدم‌هاست: به آنان بهشت دادند، آزادی خواستند، و آتش را از آسمان دزدیدند، با این‌که می‌دانستند بدبخت خواهند شد – پس چرا بر آنان دل بسوزانیم؟ آه، من با ذهن حقیر زمینی اقلیدسی‌ام فقط می‌دانم رنج هست، و هیچ‌کس مقصر نیست، و هرچیزی به‌سادگی و مستقیم از چیز دیگری نتیجه می‌شود، و هرچیزی روان می‌شود و تراز خود را می‌یابد – اما این‌ها همه مزخرفات اقلیدسی است، البته این را می‌دانم، و البته نمی‌توانم خودم را راضی کنم که با آن زندگی کنم! (صفحه ۲۷۰)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

اما بیدار شدم و دیوانگی نکردم. بازگشتم و به صف کسانی پیوستم که کار تو را اصلاح کرده‌اند. مغروران را ترک گفتم و به‌خاطر سعادتمندی فروتنان به سوی ایشان بازگشتم. آنچه به تو می‌گویم، تحقق خواهد یافت، و بنای سلطنت ما برپا خواهد شد. تکرار می‌کنم، فردا خواهی دید که آن گله فرمانبردار به یک اشاره من خواهند شتافت تا دور و بر هیمه‌ای که تو را به خاطر سد راه شدن بر آن خواهم سوزاند، خاکستر گرم تلنبار کنند. چون اگر کسی به‌حق شایستگی آتش ما را داشته، آن‌کس تویی، فردا خواهمت سوزاند. [ Dixiوالسلام]. (جلد اول – صفحه ۳۶۶)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

اما بیدار شدم و نمی‌خواستم در خدمت دیوانگی درآیم. بازگشتم و به خیل کسانی پیوستم که کار تو را اصلاح کرده‌اند. من متکبران را ترک کردم و برای خوشبختی افتادگان به نزد افتادگان بازگشتم. آن‌چه به تو می‌گویم تحقق خواهد یافت و پادشاهی ما برقرار خواهد شد. باز هم می‌گویم، فردا این گله‌ی مطیع را خواهی دید که به نخستین اشاره‌ی من برای گردآوری زغال داغ به دور چوبه‌ی مرگ تو خواهند شتافت، که تو را برای دخالت در کارمان بر آن خواهیم سوزاند. چون اگر کسی اصلا سزاوار آتش ما بوده باشد آن کس تویی. فردا تو را خواهم سوزاند. حرفم را زده‌ام. (صفحه ۲۸۸)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

پدران و استادان، راهب چه‌کاره است؟ این روزها در دنیای متمدن عده‌ای از مردم این کلمه را با مسخره به‌ زبان می‌آورند، و عده‌ای دیگر آن را به صورت ناسزا به کار می‌برند، و خوار شمردن راهب رو به افزایش است. و افسوس که وجود بسیاری از تن‌آسایان و شکمبارگان و هرزه‌ها و گدایان بی‌ادب در میان رهبانان صحت دارد. افراد تحصیلکرده به اینان اشاره می‌کنند: «شما تنبلید، عضو بیکاره اجتماعید، از دسترنج دیگران ارتزاق می‌کنید، شما گدایان بی‌آبرویید.» (جلد اول – صفحه ۴۳۸)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

پدران و استادان، راهب کیست؟ در دنیای روشن‌بین امروز، عده‌ای اکنون این کلمه را برای ریشخند و دیگران حتی برای ناسزا به‌کار می‌برند. و هر روز بدتر و بدتر هم می‌شود. درست است، آه، درست است، در میان راهبان انگل‌ها، لذت‌جویان، شهوت‌پرستان، و ولگردان گستاخ بسیارند. مردان فرهیخته‌ی دنیا با اشاره به این می‌گویند: «شما بیکارگان، اعضای بی‌مصرف جامعه، گدایان بی‌شرمید که از دست‌رنج دیگران زندگی می‌کنید.» (صفحه ۳۴۳)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

وقتی پسر خدا بر صلیب میخ شد و مرد، یکراست از صلیب به دوزخ رفت و جمیع گناهکارانی را که عقوبت می‌کشیدند آزاد کرد. و شیطان نالید، چون خیال می‌کرد که دیگر در جهنم از گناهکار خبری نخواهد بود. و خدا به او گفت: «ناله مکن، چون تمام اقویای زمین در اختیار تو خواهد بود: حکمرانان و قاضی‌القضاتها و دولتمندان، و دوباره مثل دورانهای دیگر جهنم پر خواهد شد تا دوباره برگردم.» (جلد دوم – صفحه ۵۸۵)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

وقتی پسر خدا به صلیب کشیده شد و مرد، از بالای صلیب یک‌راست رفت به جهنم و همه‌ی گناهکارانی را که آن‌جا رنج می‌کشیدند آزاد کرد. و جهنم نالید چون فکر می‌کرد دیگر گناهکارانی نخواهند آمد. و خداوندگار به جهنم گفت: «ناله نکن، ای جهنم، چون همه‌ی انواع قدرتمندان، و فرمانروایان، قضات بزرگ و ثروتمندان از همه‌جا به‌سوی تو خواهند آمد و تو همچون همیشه پر خواهی بود، تا ابدالآبد، تا زمانی که من دوباره بیایم. (صفحه ۴۴۹)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

اوایل ماه نوامبر بود. یخبندان سختی بود، دمای هوا، بدون آمدن برف، به ده درجه زیر صفر رسیده بود، اما شباهنگام ریزه برفی خشک بر زمین یخزده فرو باریده بود، و بادی «خشک و سوزناک» آن را برمی‌داشت و به کنار خیابانهای گرفته شهر ما، به خصوص دوروبر بازار، می‌پاشید. صبح دلگیری بود، اما برف بند آمده بود. (جلد دوم – صفحه ۷۲۴)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

آغاز نوامبر. دما هفت درجه زیر صفر بود و در چنین دمایی همه‌جا یکپارچه یخ بود. شب اندکی برف خشک بر زمین یخ‌زده باریده بود و باد، «خشک و سوزان»، برف را می‌رُفت و با خود به خیابان‌های حزن‌انگیز شهر کوچک‌مان و به‌ویژه میدانِ بازار می‌برد. صبح ملال‌انگیز بود اما برف بند آمده بود. (صفحه ۵۵۷)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

گوش کن، در عالم خواب و بخصوص بختک، ناشی از سوء هاضمه یا چیز دیگر، آدمی گاهی چنان رویاهای هنرمندانه‌ای می‌بیند، چنان واقعیت پیچیده و مسلم و رویداد، حتی یک عالمه رویداد، تنیده در تاروپود روایت منظم و جزئیات غیر منتظره از والاترین امور تا آخرین دگمه سرآستین، که قسم می‌خورم لئو تولستوی هم نمی‌توانست خلق کند.

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

گوش کن: در خواب، و مخصوصا در کابوس، خوب، بگوییم در نتیجه‌ی سوءهاضمه یا هر چی، آدم گاهی چنان خواب‌های هنرمندانه، چنان واقعیتی پیچیده و واقعی، چنان رویدادهایی، یا حتی یک عالمه رویداد، می‌بیند درهم تنیده در چنان پیرنگی، با چنان جزئیات دور از انتظار، از والاترین تجلیات شما گرفته تا آخرین دکمه‌ی پیراهن‌تان، که قسم می‌خورم لیف تالستوی هم نمی‌توانست آن‌ها را بیافریند. (صفحه ۶۹۲)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

لحظاتی در اجرای وظایفمان وجود دارد که رویارو شدن با یک نفر برایمان سخت است، به حساب او هم سخت است! لحظات تامل کردن روی آن ترس حیوانی، هنگامی که مجرم می‌بیند همه چیز بر باد رفته است، اما همچنان کشمکش می‌کند، همچنان نیت کشمکش دارد، لحظاتی که غریزه صیانت نفس آناَ در وجودش سر برمی‌دارد و او با نگاه نافذ، با چشمان پرسشگر و رنجور، نگاهتان می‌کند، روی چهره و اندیشه‌تان تامل می‌کند، نمی‌داند ضربه را از کدام سو وارد می‌آورید، و ذهنش در یک آن هزاران نقشه می‌سازد، اما همچنان از صحبت کردن می‌هراسد، از لو دادن خودش می‌هراسد! (جلد دوم – صفحه ۱۰۰۹)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

لحظاتی هست که، در انجام وظایف‌مان، خودمان در برابر انسان درون و هم به خاطر انسان درون تقریبا احساس ترس می‌کنیم! این لحظاتی است که آدم به وحشت حیوان جنایتکاری می‌اندیشد که از پیش می‌داند همه‌چیز از دست رفته است اما همچنان تقلا می‌کند، همچنان قصد دارد با شما بجنگد. این‌ها لحظاتی است که همه‌ی غرایز صیانت نفس فورا در او سربلند می‌کند و او در تلاش برای نجات خودش به شما با چشمی نافذ نگاه می‌کند، می‌پرسد و رنج می‌کشد، شما را می‌گیرد و مطالعه می‌کند، چهره‌تان را، اندیشه‌های‌تان را، در انتظار این‌که ببیند از کدام سو ضربه خواهید زد، و بی‌درنگ هزاران طرح در ذهن اشفته‌اش می‌ریزد، اما هنوز از سخن گفتن می‌هراسد، هراسان از این‌که چیزی از زیر زبانش دربرود. (صفحه ۷۷۴)

ترجمه صالح حسینی – نشر ناهید:

ای کاش من هم روزی بتوانم خودم را به‌ خاطر حقیقت قربان کنم! (جلد دوم – صفحه ۱۰۷۶)

ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز:

آه، ای کاش روزی بیاد که من هم خودم را فدای حقیقت کنم! (صفحه ۸۲۳)

[ لینک: پیشنهاد رمان برای مطالعه ]

در نهایت بهترین ترجمه برادران کارامازوف کدام است؟

حتما با مطالعه مقایسه‌هایی که در بالا انجام شد، متوجه شدید که هر دو ترجمه خوب هستند. با در نظر گرفتن عوامل مختلف، در نهایت ما انتخاب ترجمه بهتر را به عهده خود مخاطب واگذار می‌کنیم. لازم به ذکر است در ترجمه صالح حسینی، قسمت‌های خاصی از کتاب که به زبان فرانسه وجود دارد، به همان شکل در متن آمده است و ترجمه این قسمت‌ها در پاورقی ذکر شده است اما در ترجمه احد علیقلیان این قسمت‌ها مشخص شده‌اند و مترجم در قسمت یادداشت‌های آخر کتاب متن فرانسوی را ذکر کرده است.

در نهایت امیدواریم در انتخاب بهترین ترجمه برادران کارمازوف به شما کمک کرده باشیم. لطفا نظرات خود را در مورد این مطلب با ما به اشتراک بگذارید.

مشخصات دو کتابی که در این مطلب از آن‌ها استفاده شده است، عبارتند از:

  • ترجمه: احد علیقلیان
  • انتشارات: مرکز
  • تعداد صفحات: ۸۵۴
  • چاپ پنجم
  • یک جلد

  • ترجمه: صالح حسینی
  • انتشارات: ناهید
  • تعداد صفحات: ۱۱۱۲
  • چاپ یازدهم
  • دو جلد

👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی

[ لینک: بهترین ترجمه کتاب ابله از داستایفسکی ]

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 315
دوست نداشتم: 153
میانگین امتیازات: 2.06

چاپ کتاب

114 دیدگاه در “بهترین ترجمه برادران کارامازوف

درود،
بابت وقتی که برای مقایسه و تهیه متون انجام دادید، سپاس. اما،
اسم سه نفر مترجم دیگر، ذکر نشده، البته سخن من این نیست. من پیشنهاد بهتری برای همه شما دارم:
اگر انگلیسی بلد هستید، حتما حتما حتما متن انگلیسی را بخوانید، در کمال تعجب خواهید دید که چقدر داستان و توصیفات، دقیق تر و قابل فهم تر هستند.
اگر هم روسی بلد هستید که قطعا متن اصلی روسی را بخوانید.
می دانم ترجمه، کار بسیار سخت و پر زحمتی است، تجربه آن را دارم. اما
این کتاب، بهترین کتاب داستایفسکی است و دنیایی از توصیفات دقیق و ریزبینانه از تمام کاراکترها و روابط شان دارد که در پس زمینه فرهنگی آن دوران، یک اثر بی نظیر در بسیاری از ابعاد به شمار می رود. اگر ترجمه آن را بخوانید قطعا لذت درک فحوای کلام داستایفسکی را از دست خواهید داد، گویی بجای هم صحبتی با یک دانشمند با یک مرده صحبت کنید.
اگر هم زبان انگلیسی تان خوب نیست، پیشنهاد می کنم بخاطر خواندن این کتاب هم که شده سطح زبان انگلیسی تان را بالا ببرید.
.
بعد با خواندن متن انگلیسی کتاب، خواهید گفت: “اون کامنته درست می گفتا!”
.
یا با همین سطح، شروع کنید به خواندن و معانی کلمات را بیابید. باور کنید حتی خواندن متن اصلی به این روش، از ترجمه های ناخوشایند، بهتر است.
.

نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
.
به نظرم اصلا بعضی جمله ها، وقتی به زبان دیگری برگردانده می شوند، می میرند.
.

من اگر بودم ترجمه اصغر رستگار عزیز رو هم به این لیست اضافه میکردم، واقعا خوب و روون و دوست داشتنی‌ ترجمه میکنن. بنظرم جاشون خیلی تو این لیستا خالیه (=

واینکه مابه همراه چندتن ازوستان به مدت۳سال آثارداستایوسکی وتولستوی وووغیره روهمخوانی میکردیم به این‌نتیجه رسیدیم جناب رستگارروانتره ترجمشون

درودخدمت دوستان عزیز،بنده چون خودم هم به زبان روسی وهم‌انگلیسی کامل مسلط هستم،هردواین‌آثارروازمتن اصلی خوندم میتونم بگم‌استادمشفق همدانی‌خیلی بهترترجمه کردن ازبقیه اساتیدیعنی حق مطلب روکاملااداکردن وتونستن کلماتی ادبی به کاررفته درمتن اصلی روبه واقع درترجمشون بیارن بعدایشون‌درترجمه های امروزی جناب اکبررستگار،اقای علقلیان،صالح حسینی ووودرمرحله بعدی قرارمیگیرند،ترجمه جناب رستگاربرای کسایی که میخوان روان تروقابل درک ترباشه عالیه🙏🏼

من هر چهار ترجمه معروف این کتاب دستم رسید اما دوتاشو فروختم از صالح حسینی و شهدی رو فروختم چون جای زیادی میگرفتند الان ترجمه علیقلیان و رستگار رو دارم هنوز فرصت خوندن جفتشو نداشتم فقط به قسمتی اول مقایسه ای که تو متنن اومده بسنده میکنم و ترجمه رستگار از اون قسمت رو مینویسیم متاسفانه باقی قسمتهارو چون معلوم نیست از کدوم قسمتها هست نمیتونم پیدا کنم و بنویسم :

می خواهم سرگذشت قهرمان داستانم آلکسی فیودروویچ کارمازف را بنویسم ، اما درست در سرآغاز کار ، مانده ام حیران و بلاتکلیف . از یک طرف ، آلکسی فیودروویچ را قهرمان داستان میخوانم ، ولی از طرف دیگر ، خوب می دانم که او هرچه که بوده ، قهرمان نبوده ، و به همین دلیل ، می توانم همه جور سوال حتمی و ناگزیر را پیش بینی کنم ، مثلا : مگر الکسی فیودروویچ چه قابلیتی دارد که دیگران ندارند؟ چرا اورا قهرمان داستانت کرده ای ؟ مگر چکار کرده ؟ مگر آدم مشهوری بوده ؟ اگر بوده ، در چه زمینه ای شهرت داشته ؟ من خواننده چرا باید وقتم را صرف خواندن سرگذشت او کنم؟

به نگاه من که صالح حسینی/علیقلیان/مشفق همدانی رو خواندم… مشفق همدانی بهتر بود از دوتای دیگه
مساله اینجاست که حتی ترجمه ها به واسطه انتشارات و تبلیغاتشون معروف میشن و اعتبار کسب میکنن در حالی که ممکنه اصلا خوب نباشن.
یا مترجمینی که معروفشون میکنن مثل آقای آتش برآب که حتی نسبت به متن و لحن نویسنده امانتدار نیست.
از بین ترجمه صالح حسینی و علیقلیان هم میتونم بگم یک جاهایی علیقلیان نتونست مطلب رو برسونه و با صالح حسینی راحت تر بودم.

با سلام
یک انتقاد از سایت خوبتون داشتم
در معرفی بهترین ترجمه برخی کتاب ها که در سایتتون هست متوجه عدم توجه و حضور جناب اصغر رستگار و نشر نگاه در مطالبتون شدم
حتی اسمی از ایشون در بین مترجمان آثاری مثل برادران کارامازوف و جنایت و مکافات دیده نمیشه
اگه دلیل خاصی داره که هیچ ولی اگر اشتباه هست لطفا نام ایشون رو هم اضافه کنید

من ترجمه مشفق همدانی رو دارم مطالعه میکنم و جلد اولش رو به پایان رسوندم..انصافا ترجمه ای بی نقص بود و خط سیر رمان و خاطرات و گفتگوی شخصیتها در اون عالی و قابل فهم به تصویر کشیده شده. نسخه کتابم برای سال شصت و هشت هستش و فقط در کتاب به چند مورد اشکالات ویرایش برخورد کردم. ضمن خواندن متوجه شدم حذفیات هم بهیچ وجه نداره..نسخه های جدیدتر رو مطلع نیستم و مترجمین جدید هم با اینکه کارشون با ارزشه اما داستایوسکی نویسنده ای معمولی نیست و ترجمه آثارش وقت و حوصله زیادی طلب میکنه و جاهایی “ثقیل” بودن متن بسیار طبیعیه و متن اصلی هم همینه و به نظرم لازم نیست آدم خط به خط یک رمان رو درک کنه و هر شخصی به سلیقه خودش از مطالعه کتاب و جملات درخشان نویسنده لذت میبره و متوجه میشه واژه شاهکار، کاملا برازنده رمان “برادران کارامازوف” هست.

هشدار !
این دیدگاه صرفا برداشت شخصی است. این نظر را مبنای خرید و انتخاب خود قرار ندهید.
به نظر این حقیر، ترجمه ی حسینی کلاسیک تر و فاخرتر است. بنابراین لحن داستایوفسکی را بهتر ادا میکند.
ترجمه ی عقیلیان احتمالا چون جدیدتر است، دقت بیشتری دارد و به متن انگلیسی نزدیک تر است. هرچند هر دو ترجمه از زبان واسطه اند پس لفظ “وفاداری به متن اصلی” کلا این جا مطرح نیست.
و اینکه ترجمه ی اقای عقیلیان ، با این که جدید تر است، در بحث روان بودن، تفاوت چندانی با ترجمه ی حسینی ندارد.
یعنی هر دو ترجمه، نسبتا سنگین و وزین اند.
در‌اخر اینکه این دو ترجمه شباهت بسیاری دارند. اهمیتی ندارد کدام یک را تهیه کنیم . زیرا هردو کمی سنگین اند. البته اقای حسینی به اندازه ی یک سر سوزن ترجمه ی سنگین تری ارائه داده اند. مثلا اگر سختی عقیلیان ۴۰ درصد باشد ترجمه ی حسینی ۴۴ درصد سخت است.
حقیر، صرفا بر حسب سلیقه و علاقه شخصی، ترجمه حسینی را می پسندم چون با اختلاف بسیار کمی کلاسیک تر و فاخر تر است

چقدر سخته انتخاب بهترین ترجمه !…چند روزه درگیرم…!
از یه طرف ، ترجمه ” علیقلیان ” روان تر و قابل فهم تره … ولی جاهایی به کل باهم فرق دارن !
نه در فهم کلی جمله … مثلا اون تیکه نمونه که در مورد مرگ پسرخدا و جهنم ــه…
در ترجمه ” حسینی ” گفته شده : شیطان نالید … و در ترجمه ” علیقلیان ” : جهنم … !
که امثال این نمونه ها ، به کل یعنی فرق پیدا میکنه مطلب…
یه چند تا پی دی اف انگلیسی کتاب رو دانلود کردم دیدم توش Devil زده شده یعنی همون شیطان …
و در مسیحیت خوب میدونین بیشتر بحث بین خدا ( عیسی ) / و شیطان ـه…که پس اینجا ترجمه ” صالح حسینی ” بهتره.
ولی خوب … این یه کلمه سوزنیه تو انبار کاه !…معلوم نیست جاهای دیگه چه فرقایی باهم دارن…

پ.ن : ولی دمتون گرم با این سایت و محتوا … خیلی کمک کرده این سایت به من تو انتخاب بهترین ترجمه … ولی میگم برای این یکی بدجور هنگ کردم D:

خوندن نظرات دوستان هم جالب بود ،ممنون از کافه بوک. فقط اینکه چرا تاریخ نظرات به میلادی هست اخه ؟

ترجمه خانم نسرین مجیدی رو هم اضافه کنید. از بهترین ترجمه های این کتابه.

بعد از تحقیق و پرس و جو،ترجمه احد علیقلیان رو تهیه کردم،،بنابر تحقیقاتم ترجمه ایشون از بقیه ترجمه ها بهتره،دوستانی هم که گفتن منتظر میمونیم تا ترجمه مستقیم روسی به فارسی بیاد باید بگم که حتی ترجمه بد خوندن یک کتاب (البته اگر بتونیم از واژه بد استفاده کنیم) بهتر از نخوندنشه…

فکر نکنم ترجمه مستقیم بخواد از روسی بیاد ، و اینکه ترجمه ها بد نیستن واقعا مگر اینکه همگی از یه کتاب ترجمه شده باشن

سلام
کتاب را با ترجمه آقای شهدی پیشنهاد میکنم که حس جدیدی با قلم خودشون به این اثر فاخر افزودن.
سبک این خوبکار ترجمه باعث میشه طعم جدیدی از ترجمه ی متن رو بچشید.ترجمه ها به ترتیب و پس از شهدی:رستگار،علیقلیان،حسینی

نظرات دوستان رو خواندم ، در ابتدا باید بگویم خود آقای حسینی ذکر کرده آمد که کتاب از زبان واسطه ترجمه شده و ایراداتی دارد
دوم اینکه کتاب های داستایوفسکی نیز ساده و روان نیستند ، که انتظار داریم با متنی ساده طرف باشیم.
سوم با توجه به خوانش کتب خاطرات خانه ی اموات و رنج کشیدگان با ترجمه ی پرویز شهدی می گویم پول و زمان خود را هدر ندهید ، شهدی به شدت خود سانسور است و به روح اثر نیز وفادار نیست بیشتر در جهت ساده سازی اثر فعالیت میکند .
نوشابه و نوشابه گاز دار از کلمات وزین ایشان است در رمان خاطرات خانه مردگان

سلام
نظر شما محترم اما آقای شهدی یکی از خوبکاران ترجمه هستند و سبک خاصی دارن. ترجمه هاشون هم از نظر انتقال معنا کیفت درجه bدارن و آقای علیقلیان واقعا ترجمه ای ارائه دادن در سطحc،
اما آقای رستگار واقعا خوب هستن و نمیشه ایراد خاصی گرفت و درجه bترجمه حقه ایشونه.
کسیکه با سبک ترجمه آقای شهدی آشنا باشه میفهمه ایشون محتوی قلم خود رو هم به روح خواننده میچشاند و خرده گرفتن از ایشون کاریست دور از انصاف.

شما چه اصراری داری بگی ترجمه شهدی بهترینه؟ قریب به اتفاق خوننده های با تجربه همین ۲ اثری که بررسی شد رو بهتر میدونن. آقای محمد درست میگن. شهدی خود ترجمه است.

من ترجمه لادن مدیر رو خوندم. بنظرم یکم زیادی مکالمات رو ساده سازی کردن ولی بعضی جاها مثل مکالمه ایوان و الیوشا نسبتا سنگین ترجمه شده. در کل ترجمه بدی نیست ولی میتونست بهتر باشه

خب همون‌طور که مشخصه تمام مترجم های این کتاب، مترجم های انگلیسی هستن و انتظار زیادی از کیفیت کتاب نمیتونین داشته باشیم. حالا ترجمه آقای رستگار رومن ترینشونه ولی من پیشنهادم این هستش که صبر کنید مترجم های بینظیر روسی مون مثل استاد آتش بر اب ،مهری آهی یا سروش حبیبی همت کنن…بی صبرانه منتظرم تا سریع تر بخونمش این کتابو ولی ترجیح میدم چند سال دیگه با یه مترجم درست حسابی بخونم اونم ترجمه از زبان اصلی!

البته که خانوم مهر آهی فوت کردند 😂، بله ولی کلا بنظرم دست نگه دارین تا مترجم های خوب دست به کار بشن

آره اگه مهدی اهی از اون دنیا ترجمه کنه

من هم امیدوارم جناب آتش براب همانطور که جنایت و مکافات رو آنچنان عالی و فاخر ترجمه کردند به ترجمه برادران کارامازوف هم دست بزنند.

بله ولی ترجمه از روسیش قراره از سوی نشر پارسه منتشر بشه که مطمئنا قیمتش ۱ میلیون بلکم بیشتر بشه…باید به همین ها هم قناعت کرد ممکنه مثل آنا کارنینا که ترجمه مشفق همدانی و سروش حبیبی تفاوتی نداره و خیلی شبیه به همه ترجمه روسیش هم زیاد تفاوتی نداشته باشه با اینها البته بعد از انتشار کتاب مشخص میسه اما بعد میبینی قیمت این کجا و آن کجا

سلام خدمت دوستان عزیز
واقعا بین ترجمه عقیلیان و رستگار مونده ام؟نمیدانم کدام را تهیه کنم؟
لطفا دوستان راهنماییم بفرمایند ممنونم

این کتاب ارزشش رو داره که یک بار با ترجمه علیقلیان و بار دیگه با ترجمه رستگار بخونید.

ممنونم از پاسختان
در مجموع بین ۲ ترجمه فوق کدام را پیشنهاد میدهید؟
چون ازین کتاب خیلی انتظارم بالا رفته میخام نهایت لذت را ببرم اما ترجیحا یک ترجمه را قصد دارم تهیه کنم
بازم از سایت فوق العادتان تشکر میکنم

ما ترجمه علیقلیان رو پیشنهاد می‌کنیم اما ترجمه رستگار هم ترجمه خوبیه.

سلام
ترجمه آقای رستگار ترجمه جدیدی هس و دوستانی که خوندن راضی بودن. ترجمه های برادران کارامازوف همه از زبان دومن اونطور که شنیدم تنها ترجمه این کتاب از زبان اصلی برای اقای رستگار هستش.
پیشنهاد من ترجمه آقای رستگار…

ببخشید ترجمه اقای اتش براب یا سروش حبیبی کی ازاین کتاب میاد کسی اطلاع دارد

من ترجمه آقای صالح حسینی رو خوندم…شاید در ابتدا کمی خوندنش برام سخت به نظر می‌رسید اما به مرور از مطالعهٔ این ترجمه لذت بردم.

سلام.
من منتظرم که ترجمۀ آبتین گلکار از این اثر، که مستقیم از روسی ترجمه می‌شه و قراره نشر ماهی منتشر کنه، دربیاد.

مطمئنین که این اثر توسط اقای گلکار و نشر ماهی در حال ترجمه و چاپ هست؟

بن نظرم بهترین ترجمه متعلق به پرویز شهدی بعد از مقایسه کردن . البته هنوز از روسی ترجمه ای از این کتاب نیومده ولی بین ترجمه های موجود پرویز شهدی روون ترینه. با اینکه من خودم یه بار ترجمه صالح حسینی رو خریدم ولی الان میخوام شهدی رو بخرم که لذت ببرم.

ترجمه صالح حسینی رو تازه شروع کردم ولی روان نیست و نمیتونم ارتباط بگیرم با قصه

کافه کتاب جان اول در حیرتم بین اینهمه ترجمه دو تا از متوسطها را انتخاب کردی. اما دستت درد نکنه. حداقل کمی به ایمان من به صالح حسینی اضافه کردی. من همیشه میگم که دکتر صالح حسینی مترجم خوبی نیست. کاش دست از سر ادبیات بردارد. هر کتابی که ایشان ترجمه میکند با استفاده از کلمات سنگین روح اثر را میکشد. متاسفانه تازگی همین بلا را سر موبی دیک آورد. اما راستش الان که ترجمه آقای علیقلیان را دیدم به این نتیجه رسیدم که باز صد رحمت به آقای صالح حسینی.
اقای علیقلیان بیشتر مترجم اثار غیر ادبی هستند و همین زبان سنگین را در این رمان وارد کردند. نتیجه کاری بی روح و خشکتر از ترجمه آقای صالح حسینی.
کاش همین مقایسه را بین ترجمه شهدی و رستگار انجام میدادین که به گمان تا زمانی که ترجمه یکی از اساتید از زبان روسی منتشر نشود جزو دو تا از بهترینها هستند.

من که ترجمه آقای صالح حسینی رو تا صفحه ۲۰۰ خوندم،انصافا میتونم هیچی نمیفهمم از این رمان

ببخشید ترجمه خوبی از برادران کارامازوف تو ایران موجود نیست ترجمه صالح حسینی را حدود سی صفحه خواندم ولی انقدر کلمات قلمبه سلمبه استفاده کرده بود که درک کتاب رو سنگین می کرد گذاشتمش کنار مترجم باید متن کتاب رو‌ساده کنه این قانون ترجمه است اما نباید تفسیر کنه و نظرات خوش رو به کتاب اضافه کنه شنیدم ترجمه اقای رستگار به تازگی منتشر شده نمی دانم بااین ترجمه ارزش خریدن دارد یانه به نظرم باید این کتاب رو اقای اتش براب ترجمه کنه که ترجمه های روسی اون بسیار خوب است نمی دانم ترجمه ایشان ازاین کتاب کی میاد اما ای کاش مهری اهی ترجمه می کرد این کتاب رو چرا که ترجمه هایش از جنایات و مکافات و ابله واقعا فوق العاده بود

ترجمه باید به متن و نویسنده وفادار باشه. مطمئنا داستایوسکی هم می‌تونسته روان و عادی بنویسه ولی سبک خاص خودش رو داشته.

یکی ترجمه کرده ” شهر دوردست” دیگری ترجمه کرده ” شهر بزرگ”. یکی ترجمه کرده “گوارا و شاد” آن یکی ترجمه کرده ” خوشبخت و آزاد… دوردست و بزرگ مترادف هم نیستند همینطور گوارا و آزاد! این نشون میده ترجمه هر دو نفر غیر قابل اعتماده چون از متن اصلی ترجمه نشده! در انتخاب واژگان هم هر دو یک جا بهتر از دیگری و یک جا بدتر از دیگری عمل کرده اند. مثلا مترجم دوم بجای واژه مبتذل ” بدبخت” که به ذهن هر کسی میرسه می تونست از واژه ” شوربخت” یا مترادف های زیباتری استفاده کنه، همین مترجم دوم در جایی واژه زیباتر “ریشخند” رو استفاده کرده که مترجم اول از واژه ” مسخره” که واژه ضعیف تریه استفاده کرده. در مجموع مجبورم صبر کنم تا سروش حبیبی یا آتش برآب ترجمه ای ارائه بدن.. البته سروش حبیبی خیلی پیر شده و احتمالا ترجمه نکنه. حیف که در کشور ما هیچکس جای خودش نیست..مثلا هیچ ترجمه خوبی از برخی رمان های معروف انگلیسی زبان نداریم ولی ده ها نفر که روسی بلد نیستند رفته اند برادران کارامازوف رو ترجمه کرده اند.

دوستان عزیز بعد از خواندن بیشتر قسمتهای ترجمه آقای رستگار با جرات میتونم بگم ترجمه آقای پرویز شهدی یه سر و گردن بالاتر از همه ترجمه های موجود در بازاره

قسمتی از ترجمه اصغر رستگار:

می‌خواهم سرگذشتِ قهرمانِ داستانم آلکسِی فیودروویچ کارامازُف را بنویسم اما درست در سرآغازِ کار، مانده‌ام حیران و بلاتکلیف. از یک طرف، آلکسِی فیودروویچ را قهرمانِ داستان می‌خوانم، ولی از طرفِ دیگر، خوب می‌دانم که او هر چه و هر که بوده، قهرمان نبوده؛ و به همین دلیل، می‌توانم همه جور سؤالِ حتمی و ناگزیر را پیش بینی کنم؛ مثلاً : مگر آلکسِی فیودروویچ چه قابلیتی دارد که دیگران ندارند؟ چرا او را قهرمانِ داستانت کرده ای؟ مگر چکار کرده؟ مگر آدمِ مشهوری بوده؟ اگر بوده، در چه زمینه‌یی شهرت داشته؟ منِ خواننده چرا باید وقتم را صرفِ خواندنِ سرگذشتِ او کنم؟

کلا ترجمه رستگار. پر از ضرب‌المثل و اصطلاحات قدیمی و بعضاً غیر کا بردی هست و مثل ترجمه جنایت و مکافات برای کسانی مناسب هست که به متن قدیمی و اصطلاحات عهد قاجار علاقمند هست

ببخشید اقای اتش براب ترجمه این کتاب را برعهده نگرفته اند

اگه امکانش باشه ترجمه آقای اصغر رستگار که جدیدترین ترجمه این کتابه و از زبان اصلی هم ترجمه شده رو تو مقایستون بیارید عالی میشه

دوستان کسی این کتاب رو با ترجمه عنایت الله شکیباپور خونده؟
من کتاب برادران کارامازوف چاپ سال ۶۱ دارم
بخونم یا با یک مترجم دیگه شروع کنم؟

البته متن بسیار متفاوته و با ترجمه آقای شهدی قابل مقایسه نیست
گمونم آقای شهدی ( فصل یک تا پنج رو با صدای آقای آرمان سلطان زاده گوش کردم ) خیلی با احتیاط کتاب رو ترجمه کردند و انگار نخواستن برخی صفحات رو در کتاب داشته باشند😔

ترجمه ایشون از زبان روسی نیست. این کتاب اصلا از زبان روسی تا امسال یعنی ۱۴۰۱ترجمه نشده است.

ترجمه های مقایسه شده خوبن ولی.با توجه به اینکه کلمات و جملات در هر زبانی معنا های متفاوتی دارد .زبان اصلی بهتر است
اینجوری دوبار( انگلیسی و فارسی) از یک زبان برداشت نمیشه

ترجمه پرویز شهدی از انتشارات مجید را خواندم و کیف کردم واقعا جالب است.

من ترجمه لادن مدیر رو گرفتم چنتا سوتی توش هست و خب خیلی عامیانه ترجمه کرده به نطرتون بده؟یعنی اگر بخونم متوجه منطور داستان نمیشم؟

به شدت افتضاح است و توصیه می کنم این شاهکار را با ترجمۀ بسیار ناپخته، ماشینی و خام ایشان خراب نکنید. از بین همین دو مورد معروف انتخاب کنید. به شخصه صالح حسینی را ترجیح می دهم.

با تشکر فراوان از نشر دیدگاههای مختلف برای بررسی یک ترجمه خوب از کتاب.

سلام دوستان
من برای خوندن برادران کارامازوف ترجمه های مختلفی رو بررسی کردم.
از جمله: صالح حسینی. پرویز شهدی. عنایت. مشفق همدانی. احد علیقلیان. اصغر رستگار
تا زمانی که ترجمه آقای رستگار نیومده بود به نظرم بهترین و روان ترین ترجمه از آن آقای شهدی بود. تازه نشر نگاه ترجمه آقای رستگار رو منتشر کرده که اولین ترجمه این کتاب از زبان روسی محسوب میشه. بقیه ترجمه ها همشون از زبان دوم بودند.
با اینکه علاقه زیادی به ترجمه آقای شهدی دارم ولی انصافا ترجمه آقای رستگار جذاب تر و خوب تره. میتونید قسمت هایی از کتاب رو در سایت نشر نگاه بخونید.

درود بر محسن گرامی و سپاس بابت معرفی ترجمه‌ی آقای رستگار. قسمت‌هایی از این ترجمه در سایت انتشارات نگاه خواندم و‌بسیار لذت بردم و به زودی این ترجمه را تهیه خواهم کرد. تشکر و با آرزوی بهترین‌ها

آقای رستگار از اصطلاحات فارسی یا کلمات محاوره ای در ترجمه زیاد استفاده میکنند که بعید هست در متن اصلی اونطور آمده باشه من کتاب جنایت و مکافات و برادران کارامازوف را با ترجمه هردونفر خواندم و ترجمه آقای علیقلیان ادبی تر و ترجمه آقای رستگار محاوره ای بود و جا ترجمه آقای رستگار از متن اصلی فاصله می‌گرفت و ایشان برداشت خودش را بجای متن اصلی گذاشته بود و در ترجمه آقای علیقلیان بعضی موارد ترجمه سنگین و ثقیل بود و ایشان می‌توانست روانتر ترجمه کنه در کل هر دو ترجمه خوب هستند و بستگی به سلیقه خواننده داره ولی ترجمه علیقلیان کاملا به متن وفادار و ترجمه رستگار آزادتر هست

سلام محسن گرامی در نظرتون که فرمودید ترجمه ی آقای رستگار از متن روسی انجام شده،اشتباه متوجه شدید ایشون مترجم انگلیسی زبان هستند شما که برید سایت موسسه انتشارات نگاه تو صفحه ی خرید کتاب برادران کارامازوف در بخش نظرات، یک عزیزی سوال کرده که آیا ترجمه از زبان روسی هست یاخیر و در جوابشون گفته شده که جناب رستگار این کتاب رو از متن انگلیسی ترجمه کرده.پایدار باشید بدرود

من ترجمه لادن مدیر را خواندم و بنظرم خیلی روانتر و قابل فهمتر از دو ترجمه یاد شده است.

احیانا کسی ترجمه آقای اصغر رستگار رو هم خونده؟ یا نظری ازش شنیده؟

ترجمه آقای شهدی هم تراز با ترجمه صالح حسینی است. و ویگر ترجمه‌ها به گرد پای این دو ترجمه نمیرسد.

عالی بود،ممنون از شما ک کمک میکنید بتونیم ترجمه ای که بهتر باهاش ارتباط برقرار میکنیم رو تهیه کنیم.

سلام ببخشین ترجمه آقای حمید رضا آتش برآب کِی میاد ؟

سلام من الان دارم این کتاب رو با ترجمه ی لادن مدیر جیخونم هنوز تمام نکردم که بخوام نظر دقیق بدم ولی زیاد به دلم ننشست و جمله بندیها برام جذاب نبود. و غلط ویراستاری هم داره.
الان متنهای حسینی رو تو این صفحه خوندن و بنظرم با اینکه ظاهرا جمله بندی وادبیات سخت تری رو انتخاب کرده ولی بسیار قابل فهم تر و زیباتر از ترجمه ی آقای علیقلیان هست.
و با نظر دوستانی که میگن ترجمه ی حسینی ،ثقیله مخالفم.

سلام دوستان. بنظرم در اینجا واقعا در حق آقای پرویز شهدی کم لطفی کردین‌. من از این مترجم کتاب‌های بسیاری خوندم که یکی از یکی دیگه بهتر و پخته تر بودند. از جمله ترجمه‌ی جنایت و مکافات. آقای شهدی در ابتدای تمام ترجمه‌های خودشون کتاب رو تفسیر می کنن که باعث میشه کتاب فوق‌العاده راحت تر درک بشه. تفسیرهای بسیار دقیق و آگاهانه که باعث میشه فکر کنیم ایشون ذهن نویسنده رو می خونن! همچنین ترجمه‌ی متن انقدر روان و جذاب هست که باعث میشه بگیم ترجمه‌ی ایشون یکی از بهترین‌هاست…

ترجمه آقای شهدی هم تراز با ترجمه صالح حسینی است. و ویگر ترجمه‌ها هرگز به گرد پای این دو ترجمه نمیرسد.

درود بر شما و سپاس بابت این مقایسه. گرچه ترجمه آقای صالح حسینی ایده‌آل نیست ولی من ترجمه ایشون رو به ترجمه آقای علیقلیان ترجیح میدم. ایشون از نظر ادبی جملات زیباتر و‌عمیق تری استفاده کردن (هرچند که در ظاهر ممکنه سنگین به نظر بیاد) و اتفاقا همین باعث ترغیب مخاطب میشه. ترجمه علیقلیان ظرافت کلامی چندانی نداره و با اینکه نسبت به حسینی ساده‌تر به نظر میاد ولی خسته کننده و بی روح هستش. در هر صورت چندان دقیق نمیشه گفت و انتخابی کاملا سلیقه ای هستش و بیشتر باید دید کدام یک بیشتر به دلنشین تره. شاید عجیب به نظر برسه ولی حتی از ترجمه های آقای سروش حبیبی -که به ترجمه از زبان اصلی اثر معروف هستن- نمیتونم ارتباط برقرار کنم. جنایت و مکافات و ابله با ترجمه مهری آهی، برادران کارامازوف و قمارباز با ترجمه صالح حسینی و تسخیرشدگان با ترجمه علی اصغر خبره‌زاده با وجود کاستی ها جذاب تر هستن.

من ترجمه ها را تقریبا در یک سطح دیدم. ( این دو تایی که اینجا مقایسه شده) و یه جاهای به نظرم رسید شاید ترجمه آقای علیقلیان کمی روانتر بوده. ممنون برای این مطلب عالی و مفید. اما کاش نقطه نظر خودتان را هم به عنوان یک رای می گفتید. مرسی

سلام تاکنون من ۱۱ یازده ترجمه از این اثر را بررسی کرده ام که در کل به ترتیب ترجمه سروش حبیبی علیقلیان و صالح حسینی از بقیه بهتره البته ممکنه باز مترجم های بهتری بیایند .ولی بقول اقای حبیبی هر ده سال لازمه اثر ترجمه جدیدی بشود ممنون م طاهر صادقی

سروش حبیبی کتاب برادران کارامازوف رو ترجمه نکرده دوست گرامی.

لطفا ترجمه خوب اصغر رستگار زاده هم بخونید و ترجمه اقای شهدی هم عالیه و اضافه کنید.

من ترجمۀ مشفق همدانی را خواندم (انتشارات جاویدان) که نسبتا خوب بود. البته خوب است که در چاپ دوباره ترجمه ی ایشان، قواعد نوشتاری رعایت شود.

سلام / سالها پیش کتاب برادران کارامازوف را با ترجمه صالح حسینی خواندم و لذت بردم. عالی بود. از آقای صالح حسینی ترجمه های دیگری را نیز خوانده ام که خوب بودند مانند: ۱۹۸۴ جورج اورول انتشارات نیلوفر/ بهتر می دانم اضافه کنم کتاب برادران کارامازوف در کنار کتاب هایی چون جنایت و مکافات، جنگ و صلح، کلیدر، شوهر آهو خانم جزء بهترین خاطرات کتابخوانی من تا به حال بوده اند.

در باب مقایسه ترجمه ها باید عنوان داشت مقایسه متنی چند ترجمه چندان کار علمی و دقیقی نیست، چرا که هر مترجمی سبک و سیاق خاص خودش رو در ترجمه اعمال می کنه، تسلط فرد به زبان مبدا و مقصد، آشنایی با نویسنده و افکار و جهان بینی نویسنده بویژه در برهه زمانی نوشتن کتاب و … می تونه بر نتیجه و نوع ترجمه تاثیرگذار باشه، به طور کلی آقای صالح حسینی با تسلط بالایی که بر ادبیات فارسی داشته اند تقریبا در تمام آثار ترجمه شده شون، ترجمه ای نسبتا ثقیل انجام داده اند و از عبارات و واژگانی استفاده کرده اند که اغلب که برای خواننده امروزی درک و فهمشون سخت تره، برای افرادی که با سیستم اموزشی قدیمی مرتبط با دهه ۵۰ و ۶۰ آموزش دیده اند و در کتاب های ادبیات فارسی با متن های سنگین ادبیات این سرزمین نظیر کلیله و دمنه، تاریخ بیهقی، سمک عیار و … آشنایی دارن احتمالا سبک ترجمه صالح حسینی رو بهتر می دونن و در مقابل افرادی که در دوره های جدیدتر اموزش دیده اند و خبر چندانی از متون کهن در کتاب های ادبیات فارسی شون نبوده و یا اگه بوده به زبان ساده ارائه شده احتمالا ترجمه های صالح حسینی رو خیلی نمی پسندن، شاید اگر صالح حسنی هم اکنون ترجمه می کرد ترجمه کاملا متفاوتی ارائه میداد، هرچند باید بیان کرد ملزومات زبانی در هر دوره ای به گونه ای هستن که بهتره به قول سروش حبیبی هر ۱۵ الی ۲۰ سال کتاب ها مجددا ترجمه بشن و با زبان قابل درک اون دوره زمانی ارائه بشن. در نهایت به نظر من زمانی می تونیم در مورد ترجمه کتابی قضاوت کنیم که متن اصلی رو با زبان اصلی خونده باشیم، با نویسنده و افکارش آشنایی داشته باشیم، به زبان ترجمه شده اگاهی داشته باشیم و البته دوره زمانی ارائه اون ترجمه رو هم بشناسیم.

کاش برای مقایسه قسمت‌هایی از ترجمه آقای پرویز شهدی رو هم می‌گذاشتید 😔

ترجمه آقای پرویز شهدی که از کتاب برادران کارامازوف نسخه فرانسوی ترجمه شده از هردوشون بهتره به نظرم

هیچکدام ازین ترجمه ها خوب نیستن من چون خودم روسی بلدم و کتاب رو به زبان اصلی خوندم این ترجمه هارو خیلی دور از متن اصلی و منظور نظر نویسنده ارزیابی میکنم اونایی که زبان اصلی بلد نیستن بهتره منتظر بمونن آقای سروش حبیبی یا آتش برآب اونرو باز ترجمه کنند اینجوری فایده ای نداره

چقدر حیف که جناب حبیبی این کتاب رو ترجمه نکرده اند.من کتاب ابله با ترجمه ایشون رو خوندم بسیار روان و کاملا پایبند به متن اصلی بود.

صالح حسینی بیشتر از اینکه دنبال ترجمه ی کتاب باشه دنبال به رخ کشیدن دایره ی لغات فارسی خودشه. ریاکاری زبانی موج می زنه در ترجمه ش. بدون شک ترجمه ی علیقلیان خیلی بهتر و شیواتره.
هر متنی که کلمات پرطمطراق و سنگین به کار می بره که لزوماً متن یا ترجمه ی شیوا و قابل قبولی نیست
در تمام ترجمه های صالح حسینی این فضاحت و ریا موج می زنه
استاد عبدالله کوثری ایشون رو خووووب شناخت

من یه فرهنگ لغت فارسی هم دم دستمه همش معنی لغاتی میبینم. کلماتی که به عمرم نشنیده ودم. ازین لحاظ ترجمه شون برای من جالب نبود ولی به نظرم بهتر از علیقلیانه اینجوری که اینجا خوندم

ریاکاری زبانی یعنی چی اینکه شما معنای لغات رو نمی دونید و به ادبیات زبانی کشور خودت تسلط نداری، دلیل نمیشه به یکی از بزرگترین مترجمین این کشور توهین بکنید، اگه از ترجمه ایشون خوشتون نیومده بدون بیان توهین صرفا بگین که ترجمه ایشون رو نمی پسندین، ایشون به زبان فارسی مسلط هستند و از این توانایی در ترجمه هاشون استفاده کردن و بنا هم نیست هرکسی خوشش بیاد. اینکه ایشون از کلمات سنگینی استفاده می کنه که شما متوجه اش نمی شید دلیل بر توهین و نشون دادن ضعتف ایشون نمی شه. اگه دلیل بهتری دارید ارائه بدین، ترجمه رو به درستی نقد کنید.
در مورد آقای عبداله کوثری هم ایشون مترجم بسیار خوبی هستند و آقای صالح حسینی انتقاداتی به ترجمه ایشون داشت که آقای عبداله کوثری به جای ارائه پاسخ دقیق به انتقادات ایشون صرفا به بیان ترجمه لغات از چند فرهنگ لغت اکتفا کردن، در حالیکه هر مترجمی می دونه معنای لغوی یک کلمه ممکنه در بافت و متن چیز دیگه ای معنا بده در واقعت جواب انتقادات صالح حسینی رو با اشاره به اینکه در فلان فرهنگ لغت فلان واژه چه معنایی میده دادن که خیلی جواب دقیقی به یک نقد بر ترجمه نبود.

خیلی با دیدگاه شما مخالفم . اتفاقا به نظرم اینجور ترجمه ها که باعث افزایش دامنه لغات خواننده میشه و زبان رو زنده نگه میداره هم بسیار شایان ستایشه و هم واجب .

همین آدمهای دقیق می شوند منابع معتبر برای دیگر ویرایشگران و نویسندگان فارسی زبان تا نثر پاکیزه و صحیحی داشته باشند. استدلال تان کاملا غیرمنطقی است.

چقدر اینجا خوبه.. هم مطلب سایت و هم نظرات مخاطبین… همش عالیه… خسته نباشید. خیلی استفاده کردم. چه خوبه که ادمای با اطلاهات میان نظر میدن.. ممنون از همگی.
من الان دارم تجمه صالح حسینی رو میخونم. در کل به نظرم متن ایراد داره. ولی نمیفهمم ایراد از ترجمه است یا کلا سبک کتاب همینه. امیدوارم عادت کنم و بتونم ارتباط,قوی تری با کتاب برقرار کنم.

با کمال احترام برای آقای علیقلیان، نثر آقای صالح حسینی را زیباتر دیدم.

ترجمه صالح حسینی به تصور من بی نقص و روان بود و عدم ترجمه یک اثر از زبان مبدأ دلیل بر وجود نقص در ترجمه نیست از طرفی ترجمع آقای صالح حسینی نیازی به مقایسه شدن با سایر ترجمه ها نداره هر کس این کتاب رو باباخونده رجمه آقای حسینی خونده مطمئنا نقصی درش ندیده و لذت برده

کاش ترجمه آقای پرویز شهدی رو هم در کنار این دو مقایسه میکردید. آقای شهدی مترجم پر کاری هستند و کتابهای زیادی را هم ترجمه دوباره کرده است. من شرق بهشت را از ایشان که خواندم بسیار لذت بردم. جالب این که این کتاب قبلن هم ترجمه شده بود و من ترجمه قدیمی را هم خوانده بودم و با اینکه ترجمه اقای مقدادی بسیار عالی بود اما ترجمه اقای شهدی هم چیزی از او کم نداشت و به نظرم روانتر آمد. به گمانم اقای شهدی از دو زبان فرانسه و انگلیسی ترجمه میکند و اگر اینطور باشد شاید از دو منبع متفاوت کار ترجمه را انجام داده باشد.

هردو ترجمه خوبه ولی به نظرم احد علیقلیان روان تره. کاش قبل از خرید توضیحات شمارو میخوندم.ممنون از توضیحات جامع و کاملتون

ترجمه مشفق همدانی بهترین ترجمه از این اثر فاخر هست
کاش به عنوان مقایسه، قسمتی از ترجمه ایشان هم قرار داده میشد، تا مخاطب خودش بتواند انتخاب درست‌تری داشته باشد

بهترین مترجم زبان روس آقای ذبیحیان هستند که مستقیما از زبان روسی به فارسی ترجمه میکنند.
این کتاب با ترجمه آقایان صالح حسینی از نشر ناهید و احد علیقلیان از نشر مرکز اصلا ترجمه های خوبی نیستند و به سختی میشه با اون ارتباط برقرار کرد. کار را باید به کاردان سپرد. مثلا وقتی کتابی از تولستوی رو مترجمی بخواد از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کنه معلومه که کار جالبی نخواهد بود.

جناب احد علیقلیان مترجم زبردستی هستند. معنا را بخوبی وارد جملات فارسی میکنند. ولی تخصصی در رمان ندارند. کارشان ترجمهء متون دیگر است.

جناب صالح حسینی مترجم آثار ادبی هستند. نمونه اش خشم و هیاهو از فاکنر. و بسوی فانوس دریایی از ویرجینیا وولف. که هردو از آثاری هستند که ذیل جریان سیال ذهن دسته بندی میشوند. و تقریبن ترجمه ناپذیرند.
با احترام بجناب احد علیقلیان، فعلن بهترین ترجمه از آقای صالح حسینی است.
ولی بدون وسواس میتوان سراغ هرکدام رفت که حس بهتری به آدم میدهند. هردو مترجم کاربلدند. نمیتوان ایرادی بهشان نسبت داد.

نشر آسو نابوده مجبور شدم بعد از ۱۰۰ صفحه بذارم کتاب رو کنار.. و ترجمه دیگه بگیرم.. واقعا آسو افتضاح بود از هر لحاظ

مال بقیه را که ندیدیم ونخواندیم…الحق والانصاف این دو ترجمه که مقایسه کردید،هر دو آشفته و مغشوش است.از متن فارسی می توان فهمید عمق فاجعه را…ترجمه از زبان غیراصلی، آن هم چنین مغشوش و پر ایراد…کاش آقای سروش حبیبی برادران کارامازوف را هم ترجمه کنند…منتظر می مانیم…

با سلام ،
ترجمه صالح حسینی خیلی شیوا تر و رساتره و از کلمات رایج تری استفاده نموده . ترجمه آقای علیقلیان خیلی پیچیده و در جاهایی نامفهومه .

کسی ترجمه لادن مدیر و خونده؟من امروز گرفتم و بعدش خیلی دربارش بد شنیدم؟یعنی در حدی خوب نیست که داستان و نمیشه متوجه شد؟برای نشر اتیساست😢😢

همین که بتونی از خوندن لذت ببری یعنی ترجمه خوبی بوده. پس قبل اینکه نظر دیگران رو بخوای خودت اول کتاب رو بخون و ببین ازش لذت میبری یا نه. نظر دیگران در درجه‌ی دوم اهمیت داره

سلام.کدام یک از این ترجمه ها از روی زبان روسی هستند؟

سلام ممنون برای این مقالتون خیلی عالی و کمک کننده بود.
میخواستم بدونم ترجمه های صدسال تنهایی از آقایان کیومرث پارسای،بهمن فرزانه و کاوه میرعباسی رو هم مقایسه کردید؟
اگر نکردید پیشنهاد میکنم کنید چون هم خودم خیلی شک دارم هم اینکه مطمئنم خیلی ها این خواسته رو دارن.
ممنون از سایت فوق العاده تون❤

ترجمه کیومرث پارسای فوق العادست

الان شما که می فرمایین ترجمه پارسای «فوق العادست» یعنی هر سه ترجمه رو مطالعه کردین، با هم مقایسه کردین و بعد نتیجه گرفتین؟!
بعید می دونم!
من کتاب رو نخوندم ولی چند مقاله و مصاحبه رو مرور کرده بودم و ظاهر الامر بهترین ترجمه متعلق به آقای کاوه میرعباسی و بعد از اون برای بهمن فرزانه است (که البته دو نسخه دارد) و مابقی ترجمه ها بالاخص […] ولمعطلن!
کتابخوان باشید 🙂

کیومرث پارسا از ترجمه دیگران را باز نویسی می‌کنه و هر کتابی که مثلا ترجمه کرده قبلا ترجمه شده !

خیلی تفاوت شگرفی که موجب بشه یکی از ترجمه ها رو برتر بدونیم وجود نداشت ممنون از کار بسیار خوبتون اما من بین این دو ترجمه با توجه به پیشینه کاری و تحصیلاتی استاد صالح حسینی ترجمه ایشون رو میپسندم و تهیه میکنم و به نظر من برخلاف بعضی نظرات اصلا ترجمه سنگینی نیومد اتفاقا با توجه به غنی بودن و سنگین بودن کتاب کاملا میتونه ترجمه متناسبی باشه
ضمن اینکه در جایی خوندم که ایشون به دانستن کامل ادبیات فارسی و انتقال درست مفهوم و کلمه از کتاب مبدا در کنار وفاداری به متن بسیار تاکید دارن

من ترجمه علیقلیان رو میپسندم.. ترجمه صالح حسینی خیلی مکانیکی و خشک هست و مدام‌ ذهن منحرف میشه…

حالا میشه گفت که کافه بوک با پرداختن به رمان کارمازوف لیست نسبتا کاملی از بهترین رمان ها رو
معرفی و بررسی کرده
شاهکار بی بدیل تاریخ ادبیات

به نظرم ترجمه عیلقلیان ارزش خرید بیشتری داره چون با توجه به ترجمه از زبان واسط ما مستقیما با زبان روس سر و کار نداریم که دنبال وفاداری به نوسینده باشیم بلکه باید موضوع و معنا رو بفهمیم ، ترجمه حسینی مقداری سنگین تر و ادم احساس میکنه تلاشی برای فهماندن مطلب به مخاطب نشده و صرفا لغوی انجام شده ، همه مخاطبان از سطح سواد ادبیاتی یکسان برخوردار نیست و متن ثقیل مخاطب رو خسته میکنه و از ادامه خوندن منصرفش میکنه ، هرچند جهت مقایسه بهتره هر دو ترجمه رو خوند و من بعد از خوندن کامل هر دو ترجمه فکر میکنم علیقلیان بهتره

۱٫ بهتر است عنوان مطلب را تغییر دهید: مقایسه نثر فارسی دو ترجمه معروف برادران کارامازوف؛
۲٫ بهترین ترجمه این کتاب وجود ندارد؛
شاید اگر مهری آهی یا سروش حبیبی اقدام به ترجمه می‌کردند می‌شد این لقب را جویا شد. شاید آتش‌برآب همتی کند.
۳٫ بهترین روش برای خواندن این کتاب مراجعه به نسخه ترجمه شده انگلیسی زوج روسی-آمریکایی (Larissa Volokhonsky & Richard Pevear) است؛
گویا این کتاب منبع ترجمه علیقلیان بوده، که البته جالب از آب در نیامده، کافی است با متن انگلیسی مقایسه کنید. از کسی که همه سبک کتابی ترجمه می‌کند بیش از این هم نمی‌توان انتظار داشت. ایشان رمان، تاریخ، اقتصاد، فلسفه و … ترجمه می‌کنند و اصولا به هیچ کتابی نه نمی‌گویند.

شما ترجمه‌ی آقای علیقلیان را با متن انگلیسی Pevear مقایسه کنید تا متوجه شوید که تمامی جملات و حتی کلمات بدون کم و کاست و با دقت بسیار بالایی به فارسی برگردانده شده‌اند. ( اگر نمونه‌ای یافتید که تعارضی داشت ممنون میشم اینجا قرار بدهید). ولی درکل بخاطر همین دقت و وفاداری علیقلیان به متن انگلیسی، زبان ترجمه‌اش کمی از روانی دور شده و گاهی به جای نزدیکی به ساختارهای فارسی، به انگلیسی نزدیک شده.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *