نشانک

شرلوک هولمز علیه دراکولا

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

شرلوک هولمز علیه دراکولا سومین کتاب از مجموعه ادبیات پلیسی امروز جهان است که از سوی نشر قطره زیر نظر کاوه میرعباسی منتشر شده است. کتابخانه شرلوک هولمز یکی از زیرمجموعه‌های این مجموعه پلیسی است که علاوه بر این کتاب، دو کتاب دیگر را نیز شامل می‌شود که عبارتند از: شرلوک هولمز و فاجعه‌ی کشتی تایتانیکدکتر جکیل و آقای هولمز. 

در دنیای ادبیات پلیسی، شرلوک هولمز یکی از نام‌آشناترین شخصیت‌های محسوب می‌شود. شخصیتی که الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان است، تا جایی که رمان‌ها و داستان‌های کوتاهی که با محوریت او نوشته شده است صدها برابر آثاری است که به قلم خالق اصلی‌اش نوشته شده است.

پشت جلد کتاب آمده است:

در این کتاب ماجرای کنت خون‌خوار را این‌بار از زبان دکتر واتسون می‌خوانیم. بله، یار با وفای شرلوک هولمز ادعا می‌کند روایتی را که استوکر به هم بافته، روایتی جعلی و پر از حذفیات است و پروفسور ون‌هلسینگ استوکر را وادار کرده حقیقت را دست‌کاری کند و نقش هولمز و واتسون را در این ماجرا نادیده بگیرد. تقابل این موجود نامیرای فراطبیعی با هولمزی که فقط بر پایه‌ی عقل و شواهد استنتاج می‌کند، برای تمام هولمزدوستان تقابل شگفتی خواهد بود.

[ لینک: رمان مسئله اسپینوزا – نشر قطره ]

خلاصه کتاب شرلوک هولمز علیه دراکولا

ماجرای کتاب که در سال ۱۸۹۰ اتفاق می‌افتد از جایی آغاز می‌شود که یکی از افراد روزنامه دیلی‌گراف به شرلوک هولمز پیشنهاد می‌دهد در ازای حل معمایی به او مبلغی پرداخت کند. معمایی که در شب قبل رخ داده است و در روزنامه شرحی از آن نوشته شده است. اما همان‌طور که احتمالا می‌دانید، هیجان اصلی برای شرلوک خود معما است و او توجهی به مبلغ ندارد. بنابراین وقتی معما را می‌شنود به سرعت پرونده را قبول می‌کند.

یک کشتی که تمام بادبان‌هایش را بالا آورده بود و داشت به سمت تخته‌سنگی حرکت می‌کرد، ناگهان مسیر خود را به شکل معجزه‌آسایی تغییر می‌دهد و در بارانداز آرام می‌گیرد. افرادی که شاهد این واقعه بودند تغییر مسیر کشتی و پهلو گرفتن آن را غیرممکن می‌دانند، اما این در مقابل چیزی که در ادامه دیدند تقریبا هیچ نبود.

جسدی با طناب به سکان کشتی بسته شده بود و سر آویزانش با هر حرکت کشتی جلو و عقب می‌رفت. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۲۳)

اما موضوع از این هم فراتر می‌رود و افرادی که در زمان وقوع حادثه در آن‌جا حضور داشتند چیزهای عجیب دیگری هم گزارش می‌کنند. چیزهایی که باعث می‌شود داستان کتاب بسیار جذاب شود و مخاطب را لحظه‌ای رها نکند.

دکتر واتسون، یار با وفای شرلوک هولمز راوی این رمان است و در همان صفحه اول کتاب، ماجرایی را که می‌خواهد روایت کند، این‌چنین توصیف می‌کند:

می‌توانم بگویم ماجرایی که می‌خواهم شرح دهم تنها ماجرایی است که هولمز نیز درباره‌ی ماهیت شگفت سلسله رویدادهایش با من هم‌نظر است، رویدادهایی که باعث شد ما از لحاظ روحی و جسمی منزل آسوده‌ی او در خیابان بیکر را ترک کنیم و روانه طبیعت برفی و بی‌رحم یکی از شرقی‌ترین نواحی قاره‌ی اروپا بشویم. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۱۵)

[ لینک: رمان دروغ‌گویی روی مبل – نشر قطره ]

شرلوک هولمز علیه دراکولا

درباره رمان شرلوک هولمز علیه دراکولا

اگر طرفدار فیلم و سریال باشید، بدون تردید سریال شرلوک هولمز با بازی بندیکت کامبربچ و یا فیلم‌های شرلوک با بازی رابرت داونی جونیور را دیده‌اید و به خوبی با شخصیت تیزبین شرلوک هولمز آشنایی دارید. چیزی که در همین ابتدا باید به آن اشاره کنم، این است که اگر اهل کتاب و مطالعه باشید، کتاب شرلوک هولمز علیه دراکولا بسیار بیشتر از فیلم برای شما لذت‌بخش خواهد بود.

در همان ابتدای کتاب، هنگامی که فرد فرستاده روزنامه دیلی‌گراف قصد دارد خود را معرفی کند و اشاره کند که مطلب داخل روزنامه را او نوشته است، شرلوک می‌گوید که از قبل متوجه این موضوع شده است و استدلال‌های خود را این‌چنین مطرح می‌کند:

همان لحظه که از در وارد شدید، فهمیدم روزنامه‌نگارید. لکه‌های جوهر روی انگشت اشاره و شست دست راست‌تان به‌علاوه‌ی برآمدگی جیب کت‌تان، که به گمانم به دلیل دفترچه‌ی یادداشتی است که آن‌جا گذاشته‌اید، به من نشان داد که بیش‌تر وقت‌تان را به نوشتن می‌گذرانید. از پاشنه‌ی ساییده‌شده‌ی کفش‌تان هم پیداشت که بیش‌تر اوقات سرپایید. به نظرم روزنامه‌نگاری تنها شغلی است که نیاز به صرف چنان انرژی مضاعفی دارد توامان با فعالیت کم‌تحرک‌تری چون قلم‌فرسایی. احتمال می‌دادم شما همان روزنامه‌نگاری باشید که آن مقاله‌ی جالب توجه را نوشته. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۱۹)

هرآنچه که برای یک رمان پلیسی لازم باشد در این کتاب وجود دارد. از تعقیب و گریز گرفته تا صحنه‌های درگیری و بازجویی. پیشنهاد می‌کنم اگر به کتاب‌های پلیسی علاقه دارید حتما این کتاب را بخوانید.

تنها نکته منفی کتاب شاید عنوان آن باشد که داستان کتاب را کاملا مشخص می‌کند. تقریبا تا صفحه ۱۰۰ کتاب، نویسنده سرنخی در اختیار مخاطب قرار نمی‌دهد که شرلوک با چه چیزی روبه‌رو است که اگر عنوان کتاب نبود شاید همین موضوع گنگ بودن حریف شرلوک بسیار جذب‌تر می‌بود.

[ مطلب مرتبط: رمان برای N – یک رمان معمایی پلیسی ]

جملاتی از متن کتاب شرلوک هولمز علیه دراکولا

اگر لطف کنی و فردا صبح راس ساعت نه به من سر بزنی، تا آن موقع جواب را پیدا می‌کنم. بیست و چهار ساعت آینده در مبلم می‌نشینم و بدنم را به قهوه و تنباکو آلوده می‌کنم و در ذهنم به دنبال راه‌حل این معما می‌گردم. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۲۹)

چیزهای واضح همیشه دشوارند. چیزهای پنهان زودتر به چشم می‌آیند. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۳۱)

ذهن نابالغ وقتی توجیه منطقی پیدا نمی‌کند، دست به دامن خرافات می‌شود. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۶۳)

وقتی از شهر خارج شدیم و در جاده‌های پرپیچ‌وخمِ کم‌رفت‌وآمد به سمت مقصدمان می‌تاختیم، هنوز سوت گوش‌خراش پلیس و فریاد ناسزای درشکه‌چی‌هایی که نزدیک بود با آن‌ها تصادف کنیم در گوشم می‌پیچید. در آن سنگلاخ، درشکه چنان این‌سو و آن‌سو می‌رفت که گویی کشتی‌ای در توفان گرفتار شده باشد. اما هولمز انگار اعتنایی به مخاطرات این سفر نداشت. کنارم نشسته بود، دست‌هایش را به صندلی و کناره‌ی درشکه محکم گرفته بود، سرش را مستقیم به سمت جلو نگه داشته بود، طوری که رگ‌های گردنش مثل طناب‌های کشیده‌شده سفت شده بود، و چهره‌اش مثل سگ‌های شکاری‌ای شده بود که در تعقیب شکار فراری‌شان‌اند. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۹۵)

ناگهان بویی چنان متعفن به مشامم رسید که ناخودآگاه نفسم در سینه حبس شد. بوی نای معمولی خانه‌های متروکه نبود، بلکه بوی شیطان بود. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۱۰۴)

این‌که مجبور باشی نومیدانه کنار بایستی و ببینی تمام زندگی‌ات به سمت نابودی می‌تازد بدترین چیز ممکن است. (شرلوک هولمز علیه دراکولا – صفحه ۱۷۰)

مشخصات کتاب

  • عنوان اصلی: شرلوک هولمز علیه دراکولا
  • عنوان فرعی: ماجرای کنت خون‌خوار
  • نویسنده: لورن دی. استلمن
  • ترجمه: نیما م. اشرفی
  • انتشارات: قطره
  • تعداد صفحات: ۲۰۲
  • قیمت چاپ دوم: ۱۷۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی

نظر شما در مورد کتاب شرلوک هولمز علیه دراکولا چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.


» معرفی چند رمان پلیسی دیگر:

  1. رمان پروژه‌ی خونین او
  2. رمان پشت درهای بسته
  3. رمان تابوت‌های دست‌ساز