چگونه به کتاب خواندن عادت کنیم؟

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

در این مطلب قصد داریم در مورد این صحبت کنیم که چگونه به خواندن عادت کنیم؟

کدام کتاب را برای مطالعه انتخاب می‌کنید؟

فرض کنید چرایی کتاب خواندن را برای خودتان پیدا کردید و قصد دارید کتابی بخوانید. کدام را انتخاب می‌کنید:‌ کتاب «فلسفه‌ی کانت» از اشتفان کورنر که برداشت شخصی نویسنده از سه کتاب کانت است و یا سه کتاب اصلی کانت؟ کتاب «شهریار» از ماکیاولی که نظریه‌های مستقیم خود اوست و یا «در باب شهریار» از تیم فیلیپس که برداشت نویسنده از نظریه‌های ماکیاولی است؟ سراغ کتاب‌هایی از شوپنهاور، راسل، ویتگنشتاین، تولستوی، داستایوفسکی، و گوته می‌روید و یا کتاب‌هایی که به تحلیل، نقد یا خلاصه‌گویی کتاب‌های این نویسنده‌ها می‌پردازند؟

متاسفانه به نظر می‌رسد تمایل ما به مطالعه‌ی‌ متن‌های طولانی، داستان‌های بلند یا کتاب‌های حجیم، نسبت به دهه‌های گذشته، کمتر شده است. همین‌طور اشتیاقمان برای مطالعه‌ی کتاب‌های دست اول از نویسندگان و متفکران بزرگ نیز جای خود را به مرور افکار این نویسنده‌ها در قالب تحلیل ارائه شده توسط سایرین داده است.

کتاب‌های نیمه رها شده، مقاله‌هایی که هیچ‌وقت به پایان آن‌ها نمی‌رسیم، و یا محتواهای مجازی طولانی که فقط از روی آن‌ها با پرش عبور می‌کنیم؛ همه نشانه‌های دیگری از این مسئله هستند.

چرا از متن‌های طولانی فراری هستیم؟

این موضوع منحصر به ایران و جامعه‌ی ما نیست:

«۵۷٪ از آمریکایی‌ها در سال ۱۹۸۲ یک اثر ادبی خلاقانه را طی دوازده ماه سال مطالعه کرده بودند. این نسبت در سال ۱۹۹۲ به ۵۴٪ و در سال ۲۰۰۲ به ۴۷٪ کاهش یافت.»

مطالعات مختلفی که راجع به تمایل به مطالعه در جوامع مختلف انجام شده، جامعه‌شناسان را نگران کرده است، طوری که تحت عنوان «غروبِ کتاب» و مرگِ مطالعه از آن یاد می‌کنند و ابعاد مختلف آن را بر مغز و روان افراد، فرهنگ و سیاستِ جامعه بررسی کرده‌اند.

 «جامعه‌شناسان هشدار می‌دهند که مطالعه دیگر آن اعتبارِ منحصر به فرد خود را بازنخواهد یافت و تنها ممکن است روز به روز به سرگرمی ویژۀ خواص تبدیل شود. فرهنگ نوشتاری در حال تبدیل به فرهنگ شفاهی است.»

در ادامه، بعضی مسئله‌هایی که در سر راه مطالعه‌ی متون بلند یا دست اول برای افراد مختلف پیش آمده و همین‌طور راهکارهایی پیشنهادی برای این مسئله‌ها مطرح شده است.

تکنولوژی چطور سبک زندگی و سبک مطالعه‌ی ما را تغییر داده؟

با توسعه‌ی تکنولوژی و رواج سبک زندگی شهری، عجله و بی‌حوصلگی به ویژگی‌های شخصیتی اصلی افراد تبدیل شده‌اند! عجله‌هایی که گاهی دلیل آن‌ها نامعلوم است. متن‌های بلند، به دلیل زمان‌بر بودن، در این سبک از زندگی مورد کم‌لطفی قرار می‌گیرند. هم‌چنین با قرار گرفتن در معرض مسائل گوناگون، زمان آزاد واقعی بدون اختلال، به ندرت گیر می‌آید. و بدون حواس‌پرتی به سختی می‌شود از مطالعه‌ی یک کتاب لذت برد!

چگونه به کتاب خواندن عادت کنیم؟

» مثلا من خودم پیش‌تر یک کتاب رمان را در یک روز تمام می‌کردم! اما الان کتابی ۱۲۰ صفحه‌ای را بیش از چند هفته در دست دارم …

پومودورو » تکنیکی برای مطالعه: برای مقابله با این عدم تمرکز در مطالعه و اهمال‌کاری ناشی از آن، می‌توان از روش‌های مختلف از جمله پامودورو بهره برد. در این روشِ ساده، ۲۵ دقیقه تمام تمرکز را بر روی مطالعه می‌گذارید و بعد به عنوان جایزه، ۵ دقیقه به استراحت می‌پردازید. ضمن اینکه ابزارهای نوینِ مطالعه‌ و رسانه‌های جدید، ما را به سمت نوع خاصی از تجربه‌ی مطالعه برده‌اند. به عنوان مثال کسی که از توییتر زیاد استفاده می‌کند به خواندن متن‌های کوتاه و بریده عادت می‌کند.

در چنین فضایی، بهترین کار این است که از تکنولوژی و فضای مجازی برای افزایش سطح مطالعه کمک بگیریم و با استفاده‌ی هدفمند از آن مطالعه را به فعالیتی لذت‌بخش و ساده تبدیل کنیم. تکنولوژی باعث شده است تماس ما با نوشتار مجازی افزایش پیدا کند، طبق آمارهای موجود اگر در طول روز ۲۰۰ صفحه‌ی وب را باز کنیم، حدود ۵۰۰ هزار کلمه خواهیم خواند! این در حالی است که کتاب جنگ و صلح حدود ۴۶۰ هزار کلمه دارد. بنابراین کافی‌ است در انتخاب صفحات وب با توجه به محتوای آن دقت بیشتری خرج کنیم تا هر روز محتوای خوبی مثل کتاب جنگ و صلح را خوانده باشیم.

میکروکتاب در برابرِ این متونِ «الکی» طولانی!

بعضی ناشرین و نویسنده‌ها برای حجیم شدن کتاب و نشان دادن اهمیتِ آن و صد البته افزایش قیمت، دست به زیاده‌نویسی می‌زنند؛ به عنوان مثال رابرت کیوساکی جزو آن دسته نویسنده‌هایی است که چکیده کتاب‌هایش شاید ۴۰ صفحه نشود، اما در هر کتابش با ۴۰۰ تا ۵۰۰ صفحه روبرو خواهید شد. طبق ادعای خود نویسنده‌ها، اگر نویسنده دست به این کار نزند، کتابش فروش نخواهد رفت.

میکرونویسی: راهکار پیشنهادی برای رفع این معضل استفاده از میکروکتاب است، خلاصه و یا نقد‌هایی از کتاب اصلی که توسط افراد آشنا با اصول نویسندگی تهیه می‌شود. در این میکروکتاب‌ها، تلاش می‌شود اضافه‌نویسی‌های کتاب حذف و خلاصه‌ی مفید کتاب در اختیار خواننده‌ها قرار گیرد. البته چنین راهکاری فقط برای کتاب‌هایی مناسب است که بدون داشتن محتوای تازه، طویل شده‌اند.

بار اصلی ِ جابه‌جایی معنا بر دوش زبان است. در ساحتِ پرشتاب دنیای مجازی، آیا زبان فارسی می‌تواند این بار را به ‏دوش بکشد؟ اگر ظرفیت‌های بیکران این زبان شیرینِ ۱۲۰۰ ساله را بشناسیم، فعالانِ زبان فارسی نیاز دارند مهارت «کوته‌نویسی» را بیاموزند تا بتوانند معنای مدنظرشان را در واژه‌هایی شُسته‌-رفته بریزند، ‏پیام‌های بلندشان را در جمله‌هایی شفاف و پاکیزه بگنجانند و این لقمه‌های شیرین را در ذهن خواننده جایگیر کنند. زبان ‏فارسی توانمند است، اگر ما با آن مهربان‌تر باشیم!

کمک گرفتن از یک مربی خوب برای مطالعه‌ی بهتر

کتاب‌های زیادی وجود دارد که در ابتدای مسیر مطالعه خواندن آن‌ها به سختی پیش می‌رود و از خواندن آن آزار می‌بینید؛ ولی باید بخوانید، مانند تمرین بدنسازی! کتاب‌هایی هم هستند که به‌روز و روان هستند و خواندن آن ساده است؛ ولی مانند سم مضر هستند و بهتر است خوانده نشوند! چطور می‌توانیم این دو دسته کتاب را از هم تمیز دهیم؟

کمک گرفتن از یک مربی، بهترین راه برای تشخیص کتاب‌های خوب از بد است. هر کسی در هر لایه‌ای باید برای کتاب خواندن مربی داشته باشد، حتی اگر بد!

یادم است هر چه مربیم می‌گفت می‌پذیرفتم. این موضوع به من کمک کرد بالای صد کتاب حدود ۱۰۰۰ صفحه‌ای را بخوانم، کتاب‌هایی که از مبحث تاریخ شروع شد، آن هم با لذت! اما بدون مربی حتی جرات چنین کاری را هم به خودم نمی‌دادم.

مربی می‌تواند حتی به ظاهر از شما نادان‌تر باشد، مثل مربی فوتبالی که خودش چاق است و توان دویدن ندارد، ولی برای بهترین بدن‌ها مربی‌گری می‌کند.

فرهنگ انتقال تجربه به شکل شفاهی

یکی دیگر از نکاتی که قابل تامل است، فرهنگ انتقال شفاهی اطلاعات در ایران است که باعث می‌شود تمایل ما به مطالعه‌ی متن‌های مختلف کم شود: ما ایرانی‌ها به ادبیات شفاهی عادت کردیم، بعد از اسلام چنین چیزی کاملا پررنگ بوده است. ادبیات نمایشی؛ روحوضی، تعزیه، پرده‌خوانی، شاهنامه‌خوانی، ادبیات نظم؛ تمام دیوان‌های شعرا به شکل شفاهی در دربار پادشاهان برای افراد خوانده می‌شده، ادبیات مذهبی؛ که در مساجد و منبرها به شکل شفاهی رقم می‌خورده، و … .

نبود تبلیغات مناسب برای کتاب‌های خوب

در ایران بازاریابی و تبلیغات چندانی برای کتاب وجود ندارد. کتاب‌ها با تیراژ پایین، معمولا زیر ۲۰۰۰ تیراژ، وارد بازار می‌شود و در نهایت در نمایشگاه‌ها معرفی می‌شود. در حالی که برای چاپ کتابی مثل هری پاتر از ۶ ماه قبل‌تر چه هیاهویی وجود دارد.

تا به حال چند بار پیش از ورود یک کتاب به بازار در جریان آن قرار گرفته‌اید؟!

افزایش کتاب‌های سمّی و تخریبی!

از بین ۱۲۳ کشور، ایران با چاپ هفتاد هزار جلد کتاب در سال ۲۰۱۴، رتبه‌ی هشتم را از آن خود کرده است. طبق این آمار، چین با چاپ چهارصد هزار کتاب در سال رتبه‌ی اول و آلمان با چاپ هشتاد هزار کتاب، رتبه‌ی هفتم را دارد. این در حالی است که نام ایران در بین ۳۰ کشور اول از نظر زمان مطالعه قرار نمی‌گیرد! به راستی چه اتفاقی برای کتابهایی که در ایران به چاپ می‌رسند می‌افتد؟! آیا ایرانی‌ها کم مطالعه می‌کنند؟

شما دو بار ماکارانی سرد، که روغن آن بسته است و ادویه ندارد، را بخورید تا دیگر میلتان به این غذا کاهش پیدا کند! اصلا چنین روشی در همزمان کردن خاطرات یک متد علمی برای رفع اعتیاد است. حال حساب کنید کتاب‌هایی در حد سن، سواد، موقعیت و علایقت پیدا نکنی، بدیهی است که سایر کارها را جایگزین مطالعه کنید.

لازمه‌ی حل این مشکل پیدا کردن روش‌هایی نو برای دسترسی به کتاب‌های خوب متناسب با ذائقه‌ی افراد است. یکی از ساده‌ترینِ این روش‌ها پرسیدن از دوستان و یا افرادی با طبع مشترک است، همین الان می‌تونی از دوستان پادپُرسیت بپرسی و پیشنهادای خوبی راجع به کتاب‌هایی که افراد مطالعه‌ کردند، بگیری!


متن بالا از تجربه‌ها و دیدگاه‌های به اشتراک گذاشته شده توسط افرادی مثل شما در شبکه‌ی نوآوری پادپُرس گردآوری شده است. وقت آن رسیده که فکرمان را راجع به «کتاب و کتابخوانی» تغییر دهیم: کتاب خواندن می‌تواند به اندازه‌ی خوردن یا خوابیدن به یکی از عادت‌های طبیعی ما تبدیل شود. شما هم می‌توانید با بروز تجربه‌ها و دیدگاه‌هایتان در توسعه‌ی این فرهنگ و تبدیل آن به یکی از عادت‌های روزمره‌ تاثیرگذار باشید.

مطلب چگونه به کتاب خواندن عادت کنیم؟

این محتوا حمایت شده است. وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک نقشی در تهیه آن نداشته و مسئولیتی در قبال آن ندارد.