نشانک

کتاب اتحادیه ی ابلهان

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب کتاب اتحادیه ی ابلهان با عنوان اصلی A Confederacy of Dunces رمانی از جان کندی تول، نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۸۱ توانست جایزه پولیتزر را به دست آورد. این رمان یکی از محبوبترین آثار داستانی امریکا محسوب می‌شود.

اتحادیه‌ ی ابلهان پیش از آنکه به لحاظ داستانی مخاطب را جذب کند، سرنوشت نویسنده‌ی آن او را حیرت‌زده می‌کند. نویسنده‌ی این کتاب در سن ۳۲ سالگی، پس از آنکه هیچ ناشری حاضر به چاپ کتابش نشد، به زندگی خود پایان داد و مادرش پس از مرگ او، ۹ سال برای چاپ کتاب پسرش تلاش کرد تا سرانجام یک استاد دانشگاه حاضر به این کار شد. مدتی پس از چاپ کتاب، جایزه‌ی پولیتزر را از آن خود کرد و در ۲۵ سال گذشته، به‌عنوان یکی از کتاب‌های برتر ادبی امریکا شناخته شده است.

در این باره در پشت جلد کتاب نیز آمده است:

کتاب به محض انتشار غوغا به پا کرد و همان سال – ۱۹۸۱ – جایزه‌ی پولیتزر را ربود و پس از آن تبدیل به یک کالت شد. شاید بتوان محبوبیت کتاب را با ناطور دشت سلینجر مقایسه کرد. ایگنیشس جی رایلی قهرمان کتاب یک دن کیشوت امروزی است که وادار می‌شود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعه‌ای که از آن متنفر است روبه‌رو شود و به شیوه‌ی دیوانه‌وار خود با آن بستیزد. بسیاری از منتقدان، کتاب اتحادیه‌ ی ابلهان را بزرگ‌ترین رمان کمدی قرن می‌دانند.

[ مطلب مرتبط: رمان ناتور دشت اثر سلینجر ]

در ستایش کتاب اتحادیه ی ابهان بسیار نوشته‌اند اما ما در اینجا فقط به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

واشنگتن پست می‌نویسد:

حرف آخر، یک کمدی حماسی، کتاب نیست، بهمنی غُرّان است.

رولینگ استون می‌نویسد:

کتاب اتحادیه ی ابلهان تقریبا همه‌جا نقد شده و تمام منتقدین هم عاشقش شده‌اند. استثنائا این‌بار همه حق دارند.

تایم می‌نویسد:

اگر قیمت یک کتاب بر این اساس سنجیده شود که چه‌قدر می‌خنداند، کتاب اتحادیه ی ابلهان شیرین‌ترین معامله‌ی سال است.

خلاصه کتاب اتحادیه ی ابلهان

شخصیت اصلی داستان پسری جوان، چاق و تنبل به نام ایگنیشس است که علی‌رغم داشتن مدرک فوق لیسانس و درایت و بینش زیاد و علی‌رغم کتاب‌های فلسفی بسیاری که مطالعه کرده، نمی‌تواند فرد مفیدی برای جامعه باشد و کاری برای خود دست‌وپا کند. علت مشکلاتی که ایگنیشس با آن مواجه می‌شود، رک‌گویی و خِرَد بیش‌ازحد اوست که همواره در مقابل سیستم تبعیض‌نژادی و متظاهر جامعه‌ی امریکایی زمان خودش است و پیوسته فکر می‌کند به تنهایی می‌تواند دنیا را تغییر دهد، امریکا را تغییر دهد، شورش کند و اصلاحات لازم را اعمال کند. ایگنیشس با راه و روش مادرش که با او زندگی می‌کند هم مخالف است و مادرش همواره فکر می‌کند فرزندش یک کمونیست است.

نویسنده در ابتدای کتابش، شخصیت اصلی را به این شکل به مخاطب معرفی می‌کند:

یک کلاه شکاری سبزرنگ سری را که بیشتر به یک بادکنک حجیم شباهت داشت، می‌فشرد. روگوشی‌های سبز پر بود از گوش‌هایی بزرگ و موهایی اصلاح‌نشده و کُرکِ زبری که در گوش‌ها رشد کرده و از هر دو طرف زده بود بیرون، درست مثل ماشینی که راهنمای چپ و راستش همزمان چشمک بزند. لب‌های پر و به‌هم فشرده‌اش از زیر سبیل انبوه و سیاهش توی چشم می‌زد، چین گوشه‌ی لب‌هایش پر بود از نارضایتی و خرده‌چیپس.

ایگنیشس که با مادر پیرش زندگی می‌کند، تفاوت زیادی با دنیای بیرون خود دارد و ترجیح می‌دهد در خانه بماند و مشغول نوشتن افکارش باشد یا فیلم ببیند و یا بخورد و بخوابد تا اینکه در میان مردم اجتماع باشد. اما طی یک حادثه او و مادرش مجبور به پرداخت هزینه زیادی می‌شوند. بنابراین ایگنیشس به دستور مادرش باید شغلی پیدا کند و خسارتی را که بار آورده‌اند، پرداخت کند.

ایگنیشس با وجود اینکه از دنیای بیرون فراری است ناچار با آن روبه رو می‌شود و شغل‌های متعددی را امتحان می‌کند که هر کدام ماجرایی دارد و او در هر کدام ابلهانه رفتار می‌کند و…

در ابتدای کتاب، نقل قول جالبی از جانتن سویفت، نویسنده‌ سفرهای گالیور آمده است که می‌گوید:

وقتی نابغه‌ای حقیقی در دنیا پیدا می‌شود می‌توانید او را از این نشانه بشناسید: تمام ابلهان علیهش متحد می‌شوند.

[ مطلب مرتبط: کتاب ابله از نشر چشمه ]

کتاب اتحادیه ی ابلهان

درباره کتاب اتحادیه ی ابلهان

کتاب اتحادیه‌ ی ابلهان پر از طنز است، طنزی که بارها و بارها از ته دل خواننده را می‌خنداند، اما واقعیت این است که در پسِ این طنز به‌ظاهر خنده‌دار، واقعیتی تلخ نهفته است. واقعیتی که شاید «هولدن» در ناتور دشت آن را به خوبی آشکار کرد. ایگنیشس از جامعه‌ی متظاهر و دورویی که در آن زندگی می‌کند بیزار است. هیچ‌کس، حتی مادرش او را درک نمی‌کند جز همکلاسی دوران دانشگاهش که برای نجات ایگنیشس از وضعیتی که بدان گرفتار شده است، اقدام می‌کند.

ایگنیشس «دن کیشوت» عصر خویش است. در جامعه‌ای که پر از نیرنگ و ریاکاری‌ست ساز مخالف می‌زند، چون معتقد است که همراهی‌ و یا سکوت‌ هنگامی که می‌دانیم اهدافی که پیش رویمان است تماماً اشتباه و به ضرر همه و به سوی افت کیفیت و اصول آرمان‌گرایانه‌ی یک جامعه است (فرقی نمی‌کند یک جامعه‌ی بزرگ باشد یا یک جامعه‌ی کوچک نظیر یک خانواده یا یک گروه کوچک دوستی)، در وهله‌ی اول به ضرر خود فرد ساکت و خنثی خواهد بود.

انسان‌ها باید آگاه شوند، نه اینکه برای حفظ منافع شخصی بازیچه‌ی دست منفعت‌طلبان شوند و آنکه سکوت می‌کند از همه حقیرتر‌ است و دیر یا زود پیامد سکوتش گریبان خودش را نیز مانند بقیه خواهد گرفت.

ایگنیشس سکوت نکرد، ایگنیشس دربرابر بی‌عدالتی‌های یک کارخانه‌‌ای که در حال ورشکستگی بود ایستاد، اما اخراج شد. ایگنیشس به ازدواج اشتباهی که مادرش می‌خواست به آن تن دهد اعتراض کرد ولی از جانب مادرش طرد شد.

و واقعیت دنیای امروز چنین است: اگر به بی‌عدالتی‌ها و خطاها معترض شویم، یا محکوم می‌شویم یا طرد، هرچقدر هم که برای آن جامعه مفید باشیم.

با همه‌ی این‌ها، ایگنیشس حاضر است دوستانش و حتی خانواده‌اش را از دست بدهد اما خودش را ‌پشت نقابی که نیست پنهان نکند. شاید اگر ایگنیشس‌های بیشتری را اطراف خود می‌دیدیم، آینده‌ی بهتری در انتظارمان بود.

موضوع جالب در مورد کتاب اتحادیه ی ابلهان آخر داستان است که به نظر من اگر نویسنده زنده بود به خوبی می‌توانست ادامه آن را بنویسد و یک سری فوق‌العاده از آن خلق کند. اما در نهایت با وجود اینکه این رمان، بسیار خوب و جذاب است، مخاطبان به دو شیوه متفاوت با آن برخورد خواهند کرد، یا آن را تا آخر می‌خوانند و بسیار تمجیدش می‌کنند و یا به وسط کتاب نرسیده آن را رها می‌کنند.

مترجم کتاب – پیمان خاکسار – در مقدمه خود در مورد کتاب می‌نویسد:

ایگنیسش متخصص قرون وسطا است که تمام دنیا را از دریچه‌ی کتاب تسلای فلسفه‌ی بوئتیوس، فیلسوف قرون وسطایی، می‌بیند. تمام زندگی‌اش فلسفه‌بافی است و انزجار از جامعه‌ی امریکا. از فرهنگ مصرف‌گرایی، هالیوود، دموکراسی و هر چیز امریکایی دیگر بیزار است. هیچ کتابی مثل کتاب اتحادیه ی ابهان جامعه‌ی مادی و پر از بی‌عدالتی و دورویی امریکا را به این قدرت به تصویر نکشیده. ایگنیشس ناظر غیرمنفعلی است بر تمام حماقت‌ها و بی‌شعوری‌های محیط پیرامونش. امریکای او همان است که نویسنده‌ی کتاب هم ماندن در آن را نپذیرفت و مرگ خودخواسته را انتخاب کرد.

[ مطلب مرتبط: کتاب پروژه‌ی خونین او با ترجمه پیمان خاکسار از نشر چشمه ]

کتاب اتحادیه ی ابلهان اثر جان کندی تول

جملاتی از متن کتاب اتحادیه ی ابلهان

قبل از اینکه ملت ما خودش رو نابود کنه باید یک قانون بی‌چون‌وچرا براش وضع بشه. ایالات متحده مقداری الاهیات و هندسه لازم داره، کمی سلیقه و شرم و حیا. الان داریم بر لبه‌ی مغاک تلو‌تلو می‌خوریم.

«تو باید پول ا‌ون مرده رو بدی ایگنیشس. می‌خوای منو تو زندان ببینی؟ اگه مادرتو بندازن پشت میله‌های زندان از خودت شرم نمی‌کنی؟»
«می‌شه لطفاً دیگه درباره‌ی زندان حرف نزنی؟ ظاهراً این قضیه خیلی ذهنت رو مشغول کرده. البته به‌نظرم می‌آد از فکر‌کردن بهش لذت می‌بری. در عصر ما مظلوم‌نمایی دیگه بی‌معناست.»

«درست در اوج تظاهراتشون تمام برگه‌های قدیمی – و البته تصحیح‌نشده – رو از پنجره ریختم روی سرشون. کالج کوچیک‌تر از اونی بود که بتونه چنین اعتراضی رو علیه مَغاک دنیای آکادمیک معاصر قبول کنه.»
«تو هیچ‌وقت اینو به من نگفته بودی ایگنیشس.»
«اون‌موقع نمی‌خواستم آشفته‌ت کنم. ضمناً به دانشجوها گفته بودم که برای نجات آینده‌ی بشریت امیدوارم همه‌تون عقیم بشین.» ایگنیشس بالش‌ها را دور سرش مرتب کرد. «تا اون‌موقع نتونسته بودم بی‌سوادی و تصورات غلطی رو مشاهده کنم که از اذهان تاریک دانشجوها می‌جوشید. هرجا که کار کنم باز هم همین خواهم بود.»

من نمی‌خوام نیمه‌ی پر رو ببینم. خوش‌بینی باعث می‌شه حالت تهوع بگیرم. منحرفانه‌س. انسان‌ بعد از هبوط این دنیا فقط لیاقت بدبختی رو داره.

در پایان اولین روز کاری‌ام احساس خستگی بسیار می‌کنم. هرچند، دوست ندارم به خود تلقین کنم که دلسرد یا افسرده یا مغلوب شده‌ام. برای نخستین بار در زندگی با سیستمی رودررو شدم که کاملاً مصمم بود تا در چارچوب موقعیت خود به‌ عنوان ناظر و ناقد کار کند، اگر بشود چنین تعبیری به کار برد. اگر بیشتر شرکت‌ها شبیه شلوار لوی اداره می‌شدند مطمئنم که نیروهای کار امریکا بیشتر با وظایف محوله‌شان سازگاری پیدا می‌کردند. کارمندی که مورد وثوق باشد به‌هیچ‌وجه برایش مزاحمتی ایجاد نمی‌شود. آقای گونزالز، رئیس من، به وضوح عقب‌مانده است ولی بدون شک آدم دلپذیری است. دائماً نگران است که مبادا با انتقاد از عملکرد کسی باعث رنجشش شود. درواقع می‌شود گفت او ‌پذیرای هر چیزی هست و بنابراین به طرز خوشایندی به شیوه‌ی عقب‌ماندگی خودش دموکرات است.

کتاب‌ها پسرانی فناناپذیرند که پدرانشان را به مبارزه می‌طلبند.

آقای لوی گفت «اون یارو یه روانی تمام‌عیار بود.»
خانم لوی گفت «به‌نظر تو هر کی که شخصیت درست‌وحسابی داشته باشه روان‌پریشه وهر کی سرش به تنش بیرزه عقده‌ای. همه‌ی اینارو قبلاً شنیدم.»

تنها چیزایی که تحملشون رو ندارم، آدم بدبخت علافه و شوخی خرکی.

وقتی که سردمدارانِ شیفته‌ی‌ قدرت دنیا بفهمن که فرماندهان نظامی و سربازان مشتی منحرف‌اند که نقاب به چهره زده‌اند و تنها هدفشون اینه که ارتش‌های نقاب‌پوش کشورهای دیگر را ملاقات کنند تا مهمانی راه بیندازند و رقص‌های ملی یکدیگر را یاد بگیرند، بی‌شک غافل‌گیر خواهند شد.

تباهی، بیش از آنکه نشانه‌ی سقوط جامعه باشد، همان‌طور که زمانی بود، در جامعه‌ی مشکل‌دار امروز امریکا نشان صلح است. باید برای مشکلات جدید راه‌ حل‌های جدید داشته باشیم.

اگر یک بسازبفروش در حومه‌ی شهر بودم دست‌کم یک زنجیر به دیوارهای آجری زرد خانه‌های ویلایی دوبلکس نصب می‌کردم. وقتی که ساکنان حومه از تلویزیون و پینگ‌پنگ و کارهای دیگری که در خانه‌های کوچکشان می‌کنند خسته بشوند همدیگر را تا مدتی زنجیر خواهند کرد. همه عاشق این کار خواهند شد. زن‌ها می‌گویند «شوهرم دیشب منو به زنجیر کشید. عالی بود. شوهرت اخیراً این کار رو با تو‌ کرده؟» و بچه‌ها با اشتیاق دوان‌دوان از مدرسه به خانه می‌آیند تا مادر زنجیرشان کند. به کودکان کمک خواهد شد تا تخیلاتی را که تلویزیون از ایشان گرفته دوباره به دست بیاورند و ضمناً از میزان بزهکاری اطفال هم کاسته خواهد شد. وقتی پدر از سرِ کار به خانه باز می‌گردد تمام خانواده دست‌و‌پایش را می‌گیرند و به این دلیل که آن‌قدر احمق است که صبح تا شب برای تهیه‌ی مخارجشان کار کرده او را به زنجیر می‌کشند. بستگان پیرِ دردسرساز در گاراژ زنجیر می‌شوند. دستانشان فقط ماهی یک‌بار باز می‌شود، آن‌هم برای امضای چک بیمه‌ی بازنشستگی. دست‌بند و زنجیر زندگی بهتری برای ما به ارمغان می‌آورند. باید در نوشته‌هایم به این بحث بپردازم.

مشخصات کتاب

  • کتاب اتحادیه ی ابلهان
  • نویسنده: جان کندی تول
  • ترجمه: پیمان خاکسار
  • انتشارات: چشمه
  • تعداد صفحات: ۴۶۷
  • قیمت چاپ ششم – تابستان ۹۵: ۳۵۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: آزاده رمضانی – سروش فتحی

نظر شما در مورد کتاب اتحادیه ی ابلهان چیست؟ لطفا  اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.


» معرفی چند کتاب خوب دیگر از نشر چشمه:

  1. رمان جز از کل
  2. رمان عقاید یک دلقک
  3. رمان عامه پسند
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 205
دوست نداشتم: 115
میانگین امتیازات: 1.78

چاپ کتاب

37 دیدگاه در “کتاب اتحادیه ی ابلهان

من این کتاب را خیلی دوست داشتم اما کاملا مشخص بود که سانسور زیادی شده اگه بتونم نسخه بدون سانسور پیدا کنم حتما میخونم کاش سانسور به داستان اسیب زده بود

سایت بسیار عالی دارید. هیچ سایتی مثل سایت شما وجود نداره که اینقدر خوب و بدون نقص ادبیات ایران و جهان رو معرفی کنه.

من وقتی مقدمه کتاب و خوندم با خودم گفتم حتما باید این کتاب و بخونم .ترجمه بسیار دقیق و زیبایی که اقای خاکسار زحمت کشیدند نشاندهنده آشنایی عمیق نویسنده به چگونگی انتقال افکار خود در قالب یک ژانر ادبی هست و البته ترجمه بسیار زیبایی که انجام شده و حق مطلب را در زبان فارسی بخوبی منتقل میکند .عقاید شخصی نویسنده راجع به جامعه امریکا و نگاه عمیق به لایه های مختلف جامع از نظر تبعیصات نژادی و بیکاری و فساد و نقش سیستم در اداره جامعه بسیار پخته و رسا میباشد و قالب انتخاب شده آنرا بسیار جذاب و خواندنی کرده است .با سپاس از مترجم محترم که حقیقتا شاهکار دیگری با چنین ترجمه زیبایی خلق کرده.

من این کتاب را دیشب تمام کردم و حسابی از خوندنش لذت بردم. دلم می خواست نویسنده زنده بود و جلد دوم کتاب را هم می نوشت.
چیزی که این کتاب منو به فکر برد تفاوت آدمهاست. آدمهایی که حرفهای عجیب غریب میزنند و ما ازشون سر درنمیاریم یا حتی نقدشون میکنیم و قضاوتشون میکنیم. شاید فقط دنیای ما آدمهاست که با هم فرق میکنه.
دو تا نکته: یه جاهای کتاب درکش برای من سخت بود شاید چون فلسفه نمیدونستم یا خیلی از حرفها و شوخیها مال فرهنگ آمریکاییه و درکش برای من سخته. و اینکه یه جاهاییش خیلی نامفهموم میشد که انگار سانسور شده بود. فکر کنم به خاطر فرار از همین سانسورها باید زبانم(حداقل انگلیسی) را تقویت و تمرین کنم تا بتونم کتابها را بدون سانسور بخونم

سلام
کاش کمی زودتر با نظریات و کنکاش کتاب اتحادیه ابلهان آشنا میشدم. من این کتاب و از سایتی سفارش دادم و تا هفته آینده ۱۱اردیلهشت۱۴۰۰ دستم میرسه…….
من باز هم نفهمیدم که مطالب کتاب خوب و بدردبخور هست یا نه
فقط میدونم کتاب سلیقه اس. امیدوادم با سلیقه من جور بیاد

با سلام با تعریفهای زیادی که از کتاب شنیدم و سرنوشت عجیب نویسنده ، کتاب را تهیه کردم و خواندم. واقعا متوجه نکته خاص یا جالبی که کتاب را یک شاهکار یا حداقل کتاب خواندنی و ماندگار باشد ندیدم.
کتابهای ایرج پزشکزار یا عزیز نسین از هر نظر از این کتاب پربار تر، دل انگیز تر، طنازانه تر و خواندنی تر است

این کتاب فوق العاده است
البته از ترجمۀ بسیار عالیِ آقای خاکسار هم نباید غفلت کرد.
به کسانی که رمان میخونن و با ادبیاتِ نویسنده های امریکایی آشنا هستن حتماً توصیه میکنم این رمان رو بخونن
ممنون از کافه بوک به خاطر معرفی آثار ارزشمند

به عنوان یه رمان خوبه و چالش های شخصیت اصلی کاملا قبل درکه
از نظر طنز برای ما نامفهومه چون فرهنگ هامون متفاوت آن
اما خودندش باعث غرق شدن در دنیای شخصیت اصلیت میکنه
خیلی پسندیدم
از رمان های عاشقانه الکی ایرانی ها خیلی بهتره

سلام وقتتون بخیر
من کتابفروشی دارم و از متن های شما برای معرفی کتابها استفاده می‌کنم . شما در چه صورت راضی به اینکار هستید ؟ اینستاگرام پیج دارید که تگ کنم ؟ یا اسم کافه بوک یا نویسنده متن را ذکر کنم ؟

سلام و درود دوست گرامی – لطفا در معرفی‌هاتون به اسم سایت معرفی کتاب کافه بوک اشاره کنید. ممنون

کتاب را به سختی تمام کردم .
بعضی از قسمت های طنزش بی نظیر بود اما بعضی طنز هایش برای یک ایرانی قابل فهم نبود.
اما باید بگویم اصلا از خواندنش پشیمان نیستم.اما به نظرم رمانی معمولی بود یا شاید هم به سلیقه ام نمی خورد.
برای کسانی که ناطور دشت سالینجر را دوست داشتند حتما پیشنهاد میکنم.

من ۲۰۰ صفحه از این کتاب رو با ترجمه آقای خاکسار خوندم و اصلا کتاب رو دوست نداشتم و به نظرم هیچ انسجامی نداشت کمی درباره کتاب تحقیق کردم و متوجه سانسورهای عجیب و غریب در این ترجمه شدم سانسورهایی که بعضا داستان رو عوض می کنند و باعث گیج شدن خواننده میشن اینگونه ترجمه ها هم به شعور خواننده توهین میکنن هم به نویسنده خیانت میکنن

سلام

این کتاب یکی از بهترین رمان هایی هست که خوندم . اگر قصد لذت از هنر و ادبیات رو دارین این کتاب مناسبه ! اما اگر قصد خندیدن و شنیدن جک دارین قیدش رو بزنین!!!
کلی خاطرات زیبا دارم از این کتاب قشنگ .. فوق العادست… ایگنیشس تپلو متفکر 🙂

خواننده باید تا حدودی با جامعه ایالات متحده و تاریخ معاصر آشنا بوده، بر مساٸل پس از جنگ جهانی دوم
( سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و …) حتی اساطیر باستانی، آگاهی، و دستی ولو کوتاه هم بر آتش داشته باشد.
کتاب بدون شک یک شاهکار است و ترجمه خاکسار بهترین ترجمه ممکن. متاسفانه بعضی خوانندگان دن کیشوت خواندن شخصیت اصلی کتاب را با مقایسه اثر سر وانتس و جان کندی کول اشتباه گرفته اند.

سلام من میخام بخرمش
میشه بگین خوب هس یا نه
واقعا گیج شدم

من قبول دارم که سلیقه ها فرق داره و ممکنه بعضیا کتاب رو دوست نداشته باشن اما کسایی که میگن اصلا نخندیدیم؛ واقعا توقع دارید با این کتاب مثل یه فیلم‌رضا عطاران بخندید مثلا؟؟
کتاب طنز تلخ هستش
و به نظر من که فوق العاده بود

واقعا خیلی سعی کردم به این کتاب بخندم اما حرام از حتی یک لبخند.
اثر حوصله سربری بود.نه طنز قوی ایی داشت نه فلسفه خوبی!
شخصیت اصلی داستانم که حماقت و بی ادبیش بیشتر رو اعصاب بود.

کتاب تاریخ مصرف داشت و به نظرم همون ۳۰سال پیش باید خونده میشد.

من این کتاب را که به سفارش یک دوست امانت گرفته بودم و شروع کردم مانند همه ی کتابهای قبل تر فقط و فقط خواندم، چون به نظرم یک نوشته مثل نوری از یک شمع یا یک چراغ در فضایی تاریک است که تا زمانی که فرد درگیر خواندن اون هست چیزی دیده نمیشه و بعد از اتمامش و خاموش شدن چراغ فرد تازه میشینه و تمام زاویای پنهان در تاریکی را با حافظه و خاطره ی زمانی که نور وجود داشت مرور می کنه…صادقانه کتاب خوبی بود ولی نه آنچنان زیاد که در تمجیدش شنیده بودم و تا حدودی هم بهش بال و پر زیادی داده بودند…روایت کتاب روایت بسیاری از ما فارغ التحصیل های ایرانی هست که هر کدام با ذهنیت خودمان به یک آسیاب بادی حمله می بریم و روایت انسانهایی که دلی پُر از اندوه و جیبی خالی و وابسته به خانواده هایمان داریم.

داستان قوی و منسجمی داشت و طنز تلخی که شاید گاهی من رو به خنده ی شدید می انداخت، زندگی با ایگنیشس هَپَل، تجربه به یاد ماندنی برای من بود و کتاب رو دوست داشتم.
و خوندنش رو توصیه می کنم.

الان صفحه ۱۵۷ یعنی هیچ کدوم از این دوستان که مخالف هستن
با شخصیت فوق لیسانسی که جو گیر شده و یه سری مشخصات خاص بودن برای خودش تعریف کرده و هیچ کس ازش سر در نمیاره همزاد پنداری نمی کنید😁
وصف حاله
مخصوصا تو این زمونه که همه ما تحصیلات عالیه داریم
این کتاب خیلی خوبه👌خیلی🙌

من اول از یکی از دوستام خیلی تعریفشو شنیدم، شرو کردم ب خوندن ۱۰۰ صفه ک تموم شد دیدم هیچی نداره دوباره خوندم ، گفتم شاید من هنوز ب قسمت هیجان انگیزش نرسیدم ولی تا صفه ۶۰۰ بیشتر دووم نیاوردم و ولش کردم ، حس کردم دارم کار بیهوده ای انجام میدم ، این کتاب نه جذاب بود نه شگفت انگیز حتی یه درصدم مفهوم نداره

ببخشید دوست عزیز این کتاب فقط ۴۶۷ صفحه میباشد.!!!!!!!!!!!!!
اسم کتاب رو اشتباه نکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
من تا صفحه ۳۰۰ خوندمش و اصلا نکته جذابی ندیدم توش. بعد رفتم اخرشو خوندم، به همون کسالت باری که انتظار داشتم تموم شد. اوج نداشت و کاملا کسالت بار جلو می‌رفت.

حقیقتاً کتاب خوبی بود و اونقدر گیرا بود ک انگار خودم تو بطن داستان حضور داشتم و تمام وقایع رو میدیدم..

بنظرمن کتاب شایدپرازنکات طنزباشه ولی درفرهنگ آمریکایی،وقتی برگردان شده طنزاجتماعی انتقادی کتاب ازبین رفته چون برای مانامأنوسه،مثل اینکه یک ایرانی بره برج میلاددنبال خریدگوسفند،این خواننده ایرانی روبه شدت میخندونه ولی یک آمریکایی نمیدونه چرابایدبخنده.

دقیقا به نکته ی خیلی ظریفی اشاره کردی
این کتاب به زبان اصلی و برای کسایی که فرهنگ مشترکی دارن خوبه
نه برای ما به زبان فارسی
شاید اگه ماهم چندسال آمریکا زندگی کنیم بتونیم خوب به این کتاب بخندیم

مایلم دوستان عزیزى که میگن چندین بار خوندن و ساعتها از طنز کتاب خندیدن، یک قسمت جالب یا خنده دار یا حتى جذاب کتاب را در دو خط بنویسند. من خواندم اما واقعاً اصلاً نکته جالبى براى من نداشت. شاید براى جامعه آمریکا خیلى جالب باشه. به هر حال متاسفم که نتونستم درست درک کنم. حتماً از بیسوادى من نشات میگیره . چون کتاب که برنده جایزه هست و مورد تحسین بسیارى افراد.

کتاب رو نصفه خوندم خوشم نیومد بعد یه جا خوندم نوشته بود کتاب از ص ۲۳۰ شروع می شه. با این حال ادامه دادم. بازم جذابیت نداشت. کتابی که خوب باشه از ص اولش مشخص می شه. نمی دونم چرا انقد معروف شده
همون بهتر که نویسنده خودشو کشته. می موند کلی اراجیف دیگه می نوشت. کتاب اصلن خنده دار نیس.

با سلام🌹
کتاب اتحادیه ی ابلهان بسیار کتاب گیرا و جالبی بود😊
هربار با مطالعه این کتاب و ورق زدن صفحه ها انسان میتوانست دگرگونی را در دنیای ایگنیشس حس کند.
و جمله ای که در ابتدای کتاب آمده است ذهن همگان را درگیر می کند🗝
هرگاه نابغه ای حقیقی در دنیا پیدا میشود او را از این نشانه بشناسید:تمام ابلهان علیهش متحد می شوند.💡
✔مرسی از کافه بوک بابت معرفی این کتاب گیرا✔

این طنزا بدرد جامعه ی آمریکایی میخوره
مثلا تو جمع ایرانی ۳ نفره یکی بگه ما ۴نفر اگه کسی بگه نفر چهارمی کیه؟خرزوخان؟ بامزست ولی اگ بخوان به انگلیسی بگن فقط مینویسن(کاراکتری در یک سریال طنز) و اصلا برای ی انگلیسی زبان بامزه نیست واسه همینه که ما خوشمون نمیاد از این کتاب و نمیخندیم باهاش

واقعاً کتاب جذاب و پر کششی هستش. و این جذابیت و کشش زیاد رو تا حد خیلی زیادی مرهون ایگنیشس هستش که حکم هولدن تو ناطور دشت رو داره. از شباهت شخصیت ایگنیشس به هولدن هم نمیشه به سادگی گذشت! اگه هولدن ناطوردشت رو دوست داشتید، ایگنیشس اتحادیه ابلهان رو از دست ندید! دیالوگ ها واقعاً با نمک و در عین حال در اکثر مواقع پر از نقد هستن. نامه‌هایی که بین ایگنیشس و مینکوف رد و بدل میشن هم واقعاً بانمک و باحالن :)) بخوانید دوستان! از دست ندین!

بنده این کتاب مطالعه کردم
بسیار کتاب جالبی هست.

والا خیلی ها بهش دن کیشوت جدید لقب داده بودند و منم با اشتیاق تهیه اش کردم که بخونمش .ولی هر بار شروع کردم به خواندن و چند صفحه ای خوندم ..جذابیت خاصی برام نداشت ..بلاخره چند ماه پیش بعد از چند سال تا اخر خوندمش
..این کتاب حتی یک درصد طنز دن کیشوت رو نداره
و عوضش کتابی کش دار و غیر قابل تحمل بود به نظر من ..شخصیت اصلی داستان هم هیچ حسی به ادم منتقل نمی کنه ..در کل شاید چون من با دن کیشوت مقایسش کردم و خوندم این طور به نظرم اومد
بر خلاف نظر شما من تا اخر داستان یک لبخند هم به لبم نیومد ..در حالی که در دن کیشوت شما مجبورید در برخی لحظات کتاب رو نیم ساعتی کنار بگذارید و بخندید

دقیقا برای من هم همینطور بوده و جالبتر از همه اینکه کسایی که طنز این کتاب رو دوست داشتند خیلی بیشتر از کسایی هستن که این کتاب رو طولانی در نظر دارن.. من هم با اشتیاق زیاد این کتاب رو شروع کردم و خیلی جاها کنار گذاشتم و بنظرم خیلی کشدار و سطحی اومد

تازه خوندنش رو تموم کردم، موقعیت های بامزه زیادی در کتاب به تصویر کشیده شده و نویسنده دغدغه‌های دوران خودش رو به تصویر کشیده، و خود ایگنشس با تمام تفکرات انتقادیش نسبت به همه کس و همه چیز خودش هم داخل این اتحادیه ابلهان هست. اگر حوصله کنید خوندنش خالی از لطف نیست

سلام ، کتاب فوق العاده زیبایی هستش… واقعا قشنگ.

فقط یه نکته، کلاه ایگنیشس سبز هستش نه قهوه ای!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *