نشانک

کتاب سمت آبی آتش – مونولوگی در وصف یک عشق نافرجام

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب سمت آبی آتش یک رمان عاشقانه ایرانی از امیرحسین کامیار است که توسط نشر هیرمند چاپ شده است.

«شاید ترس از تنهایی باعث شده که این چنین از کلمات پلی بسازم تا مرا به سمت تو بیاورند . نمی دانم تو هیچ وقت این واژگان را خواهی خواند یا نه و فکر کن چه راه مایوس بی رهگذری باید باشد نوشتنی که مرا به تو نرساند .»

این کتاب مونولوگی در وصف یک عشق نافرجام است. شاید بتوان گفت که همزاد «یک عاشقانه ی آرام» نادر ابراهیمی است با این تفاوت که نگاه نادر به عشق همواره امیدوارانه بود ولی امیرحسین کامیار از ابتدا از نرسیدن، نخواستن، نشدن می گوید. دردی که شاید بزرگترین معضل عاطفی جامعه ی جوان ماست.

کتاب سمت آبی آتش - خلاصه کتاب سمت آبی آتش

درباره کتاب سمت آبی آتش

روزی که خواستم به سراغ کتاب سمت آبی آتش بروم، با خودم فکر کردم: «خب، یه رمان ایرانی! پس یه صبح تا شب بیشتر وقتمو نمیگیره!»

ولی یک هفته درگیرش بودم. رمان های ایرانی معمولا خوشخوان اند و با روایت های معمول و شخصیت های آشنا، خیلی وقت گیر نیستند و زود تمام میشوند، البته به جز سمت آبی آتش!

همیشه لذت می برم از خواندن کتابی که سطر به سطرش مرا با جملات ناب و اصیل روبرو کند. جملاتی که سبب شود اندکی مکث کنم، به ابتدای سطر برگردم و دوباره بخوانمش. توی دفترچه ام یادداشتش کنم و از دوباره و دوباره خواندنش لذتی وافر ببرم. شاید دلیل طولانی شدن زمان خوانش این کتاب هم همین بوده باشد.

بعضی کتابها انگار یک قوام خاصی دارند باید کشدار خواندشان.

کسانیکه ذایقه ی کتابخوانی من را میشناسند، میدانند به ندرت پیش می آید من از یک رمان ایرانی تعریف کنم، ولی سمت آبی آتش کتابی است که به همه پیشنهاد میکنم. یک عاشقانه ی تلخ، به تیرگی «شب های روشن» فرزاد موتمن، به نا امیدی «چیزهایی هست که نمی دانی»، به ترسناکی مرثیه (elegy)، به حسرت زدگی «پل های مدیسون کانتی» (the bridge of madison county)، به غمناکی «شب یلدا» پوراحمد، به تنهایی «پاریس،تگزاس » (paris_texas) و به خاطره انگیزی «درخشش ابدی یک ذهن بی آلایش» (eternal sunshine of the spotlessmind).

کتاب سمت آبی آتش - نشر هیرمندقسمت هایی از کتاب سمت آبی آتش

قصه بسیار قدیمی تر از این حرف هاست. این در هم تنیدگی زیبایی، عشق و اندوه. هرجا که عشق به زیبایی در میان باشد ناگزیر پای اندوه هم در بین است. نمی شود دل به زیبایی داد و رنج نکشید که آن رنج نیز خود از جنس عشق و زیبایی است. قصه ای ساده به قدمت بشر: تو زیبایی و من شیدا.

به وقت دل دادگی می فهمی، کنعان نه جایی در جغرافیا که مختصاتی در جان آدمی است. رنج و اندوه همزاد عشقند و تو در مصر هم که باشی، دلت به کنعان سرگردان است.

دوست داشتن آدمی را وا می دارد تا نادیدنی را ببیند، نیافتنی را بیابد. افسونی در عشق هست که روزمرگی را می تاراند و باعث می شود به ذات اشیا، آدم ها و زندگی پس ببریم.

گفتن دوستت دارم همیشه شبیه دل به دریا زدن است، رها کردن تیری که دیگر هرگز به کمان باز نمی گردد. دوستت دارم هر سرانجامی که بیابد، این تیر که رها شود، دیگر هیچکس آن آدم قبلی نخواهد بود. 

می دانی، با هربار گفتن دوستت دارم ما سپر زمین می گذاریم، زره از تن بیرون می کنیم و راضی می شویم به رضای روزگار، به خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن. بی دفاع برابر آنکه دوستش داریم می ایستیم در حالی که تنها پناهگاه مان همان دوستت دارم است و اگر این سنگر سقوط کند… آخ که اگر این سنگر سقوط کند.

وقتی که دیوانه وار تو را می خواهم، در آن قله ی عشق، هنگامی که دورترینی، در این قعر رنج، هیچ کس و هیچ چیز با من نیست، تنهایم؛ تنها به دنیا می آییم، تنها عشق می ورزیم، یکه رنج می بریم، یکه می میریم. از وقتی خویش را شناخته ام کوشیده ام از این تنهایی بگریزم، بیهوده، عبث، باطل الاباطیل. گاهی پناه برده ام به عشق، به دوست، به یار، یا به زیبایی، حاصل اما همیشه همان است که بود: تنهایی.

چرا گفتن دوستت دارم، این همه دشوار است؟ از چه در هراسیم؟ تاریک ترین تبعات ابراز عشق، شنیدن پاسخ منفی است، غروری که ترک برمی دارد، قلبی که می شکند. پرهیز از اظهار علاقه البته که غرور را حفظ می کند اما آدمی غرور را برای چه می خواهد؟ مگر نه این که غرور سرمایه ای است برای خرج کردن در روزگار دشوار؟ عشق به داو گذاشتن هر آن چه داری است برای بدست آوردن آن که نداری؛ و خداوندگار عشق غیور است، محافظه کاری و پرهیز را برنمی تابد و تنبیه می کند: با نشدن، نرسیدن و با رنج.

اطلاعات کتاب

  • کتاب سمت آبی آتش
  • نویسنده: امیرحسین کامیار
  • انتشارات: هیرمند
  • تعداد صفحات: ۱۹۴
  • قیمت: ۱۲۰۰۰ تومان

این مطلب توسط مهشید موسوی نوشته شده است.