به سبکی پر به سنگینی آه

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب به سبکی پر به سنگینی آه یک رمان ایرانی نوشته مهدی خطیبی است. او مهر امسال (۱۳۹۷) پا به چهل‌ودوسالگی می‌گذارد. در رشتهٔ حقوق قضایی تحصیل کرده است و از بخت‌یاری کتابدار شد. مهدی خطیبی هجده‌ سالی‌ست که در کسوت کتابدار در بهشت زمین، کتابخانه، حضور دارد. نخستین کتابش در سال ۱۳۷۸ چاپ شد. ترانه‌های آدم و حوا ( دو دفتر شعر، همراه شهره یوسفی) و دفتر دوم آن (۱۳۸۴) و کتاب «تاول حکایت راه است» (۱۳۸۷) چهرهٔ شاعری خطیبی را تثبیت کرد. کتاب «آیینه‌دار آب» (۱۳۷۹)، «شعر متعهد ایران، چهره‌های شعر سلاح» (۱۳۸۳)، «غزلنامهٔ طوفان» (۱۳۹۰)، چهرهٔ منتقد او را می‌نماید. در کنار این آثار، او حدود هفتاد عنوان کتاب را ویرایش کرده است. کتاب به سبکی پر به سنگینی آه نخستین تجربهٔ او در عرصهٔ داستان است، اگرچه پیشتر دو قصه از او با عنوان‌های «ماه‌ماهی» و «بوتیمار بی‌اشک» منتشر شده بود. دو کتاب «رؤیابازی» ( دفتری از شعرهای عاشقانهٔ او) و «موری» ( یک داستان بلند) او مراحل انتشار را در انتشارات «کتاب کوله‌پشتی» می‌گذراند.

خلاصه کتاب به سبکی پر به سنگینی آه

به سبکی پر به سنگینی آه روایتی‌ست از زبان چند شخصیت، و این تغییر راویان در هر فصل، داستان را پرکشش کرده است.

داستان در نه فصل روایت شده است که تاحدودی تقدم و تأخر زمانی دارد. مثلاً ابتدای داستان، زندگی یک نفر از زبان یکی از راوی‌ها نقل می‌شود که دوباره در فصل پایانی با او روبه‌رو می‌شویم. داستان اگرچه تلخ است، اما بوی خوبی دارد؛ بوی عطر مادر، دست‌های پدر و امید، بوی یک زندگی ساده که به‌رغم همۀ مشکلات، کوشش می‌شود با چیزهای ساده، پررنگ نشان داده شود.

از بهترین بخش‌های داستان، فصل پنج است. فاطمه که بار سنگین زندگی با شوهری را تحمل می‌کند که به اسکیزوفرنی حاد مبتلاست، بردباری به‌خرج می‌دهد؛ و چه زیبا در مقدمهٔ داستان که بریده‌ای از کتاب بار هستی اثر میلان کوندرا است، وضعیت زنانی بازگو می‌شود که اسطورۀ مقاومت و ایثارند و فرهنگ غلط کشور، بی‌دلیل و اشتباه، به آنها چنین گذشتی را آموزش داده و آنها هم به نسل‌های دیگر:

«زن در اشتیاق تحمل فشار پیکر مردانه است. پس سنگین‌ترین بار درعین‌حال، نشانهٔ شدیدترین فعالیت زندگی هم هست. بار هرچه سنگین‌تر باشد زندگی ما به زمین نزدیک‌تر، واقعی‌تر و حقیقی‌تر است.»

علاوه بر زنانی که برابر مشکلات زندگی سر فرود آورده‌اند، با شخصیتی به نام «عاطفه» روبه‌رو می‌شویم که نمی‌خواهد زندگی و آینده‌اش مثل فاطمه یا افسانه، خواهرانش، تباه شود. این شخصیت اشتیاقی به مدرنیته و تغییر در جامعه‌ای‌ دارد که شاید مربوط به سال‌های چهل، پنجاه یا شصت است. نویسنده این تضاد رفتاری چند نسل را به‌خوبی نمایش داده است.

[ مطلب مرتبط: رمان پشت درهای بسته – نشر کتاب کوله پشتی ]

به سبکی پر به سنگینی آه

درباره رمان به سبکی پر به سنگینی آه

به‌ سبکی پر به سنگینی آه حکایتی‌ست آشنا از زندگی خانواده‌هایی که ما آن‌ها را «جنوب‌شهری» می‌نامیم. حکایت تلخی‌ست از جامعه‌ای با افکاری متفاوت از دنیای امروز. حکایت زنانی که یادشان داده‌اند تحت هر شرایطی بسوزند و بسازند و دم نزنند؛ چرا که حق اعتراض، عاشق‌ شدن و انتخاب ندارند، حتی زمانی که به ستوه می‌آیند، حق فکر‌کردن به طلاق را هم ندارند!

با خواندن کتاب به سبکی پر به سنگینی آه زندگی پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایمان تداعی می‌شود، باورهای غلطشان که به نسل بعد منتقل می‌کردند، و همین مسئله ما را متوجه این نکته می‌کند که کشورمان به‌لحاظ فرهنگی‌اجتماعی همواره با چالش‌های زیادی مواجه بوده است و اگرچه تغییراتی حاصل شده، اما هنوز راه درازی در پیش است تا چنین باورهای غلطی زدوده شود.

به‌راستی، آیا فقط زنان باید سنگینی آه را به دوش بکشند و آن را به سبکی یک‌ پَر نشان دهند؟ آیا مردان در جامعۀ ما که مظهر قدرت‌اند، می‌توانند با یک زن بیمار این‌گونه که فاطمه با شوهر بیمارش رفتار کرده است، باگذشت و مدارا رفتار کنند؟

ناگفته نماند که نویسنده در شخصیت‌پردازی مردها سعی کرده تا کمی متعادل عمل کند و خوب‌ و بد را کنار هم قرار دهد. در این داستان پدری هم هست که نمونۀ اصیلی از مهربانی، عطوفت و صبر است. پدری که دخترانش به او تکیه می‌کنند تا بتوانند کمی از دردهایشان را در آغوش‌ پدرانۀ او تسکین دهند.

[ مطلب مرتبط: کتاب جای خالی سلوچ ]

جملاتی از متن کتاب به سبکی پر به سنگینی آه

«خودت بارهای بار گفتی آدم باید بین مردم باشه. اگه بین مردم نباشه که آدم نیست. گفتی معاشرت کن با هرکسی که نیت بدی نداره. منم همین کارها رو کردم. همیشه به هر سه‌تامون گفتین اول آدم باشین بعد زن، مادر، خواهر یا دوست. بابام همیشه می‌گه…»
مکث کرد. با صدایی بغض‌آلود ادامه داد «آدم یعنی غرور و گذشت، یعنی دوست‌داشتن دیگران. من هیچ‌وقت نه پام لغزیده و نه دست‌ودلم لرزیده. دوست دارم درسم رو بخونم، ته‌تغاری شیطونتون باقی بمونم. اصلاً دوست ندارم از اینجا برم.»

انسان‌ها در هر سنی عطری دارند. مردها فقط می‌توانند عطر زن‌ها را در رختخواب احساس کنند، اما نمی‌توانند عطر دخترانگی، عطر شکفتن یک زن، عطر مادرشدن را بفهمند…

می‌دانم این طوفان و‌ گردباد چطور از رمق می‌اندازدت؛ این را فقط کسی می‌تواند بفهمد که جانِ مادرانه‌ای داشته باشد. جانِ مادرانه به باردار‌شدن و زاییدن نیست. گاهی عظمت و قدرتی بیش از مادربودن دارد. مادر فقط بچه‌های خودش را دوست دارد، ولی جان مادرانه هر بچه‌ای را حتی اگر شوهری بزرگ‌تر از خودش باشد و آزارش هم بدهد.

تا قبل از تو مرد برای من شبیه پدرم بود؛ آرام، سربه‌زیر با عطر بهارنارنج دست‌هایش. هیچ‌کس جز من بوی این عطر به مشامش نمی‌خورد. پدرم هیچ‌وقت به چشم کسی زل نمی‌زد. نگاهش را همیشه می‌دزدید. ابروهای پرپشتش هم به آن چشم‌های ریز کمک می‌کرد. دوست دارم یک بار هم که شده، دست بکشم روی ابروهای پرپشتش و‌ کنارشان بزنم تا بهتر بتوانم آن چشم‌های ریز را تماشا کنم. می‌دانم حرف‌های زیادی در آن چشم‌هاست. آخ اگر این اتفاق بیفتد، انگار به آسمان رفته و ابرها را کنار زده و‌ خورشید را دیده باشم. برای همین است که همیشه دنبال گوشه‌ای می‌گردم تا دزدکی نگاهش کنم.

«می‌بینی بابا… سخته آدم نهال بنشونه، منتظر شکوفه‌زدنش باشه و بعد که بار داد، دودستی تقدیم یکی بکندش که قدرش رو‌نمی‌دونه.»
بعد دستش را روی شانه‌های فاطمه گذاشت.
«هنوز اذیتت می‌کنه؟»
حالا دیگر فاطمه خود را به آغوش او سپرده بود و همچنان چشم‌اندازش درخت خرمالو بود. اشکی از گونه‌ی چشمش سرازیر شد. صدای پدر را شنید.
«درختایی که بار می‌دن باید سنگینی بارشونم تحمل کنن. چنار رو ببین همیشه صاف وایستاده، ولی همین درخت چند ماه دیگه زیر بارش خم می‌شه. زمونه قدرت میوه‌دادن بهت می‌ده، ولی کمرتم خم می‌کنه.

[ مطلب مرتبط: رمان سمفونی مردگان ]

رمان به سبکی پر به سنگینی آه

مشخصات کتاب

  • عنوان: به سبکی پر به سنگینی آه
  • نویسنده: مهدی خطیبی
  • انتشارات: کتاب کوله پشتی
  • تعداد صفحات: ۱۰۱
  • قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: آزاده رمضانی

نظر شما در مورد کتاب به سبکی پر به سنگینی آه چیست؟ لطفا  اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.


» معرفی چند کتاب خوب دیگر از نشر کتاب کوله پشتی:

  1. کتاب من یک نجات یافته‌ام
  2. رمان فانوس دریایی
  3. رمان بانوی پستچی
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 87
دوست نداشتم: 321
میانگین امتیازات: 0.27

چاپ کتاب

5 دیدگاه در “به سبکی پر به سنگینی آه

الی م
شما با این نظری که دادید، خانم خانه دار را کوچک کردید و مرد چهل و چند ساله را بزرگ!
شما مرد هستید یا زن؟!
هر کسی که هستید، اگر اهل کتاب خواندن باشید می دانید، هم زن بزرگ و ارزشمند است، هم خانه مقدس است، هم خانه داری…..

چقدر وضعیت رمان و داستان ایرانی هولناکه. داریم به کدوم سو میریم!؟

امروز خوندمش. واقعا ضعیف بود. محتوا که بماند، نثر بسیار ضعیفی داشت.

ببخشید… همچین بیوگرافی ایشون رو توضیح دادید که انگار دارید درباره گابریل گارسیا صحبت میکنید. راستش من وقتی این کتاب را خواندم فکر کردم مثلا یه خانم خانه دار ۲۳ یا ۲۴ ساله اون را نوشتن. واقعا تعجب میکنم که یک مرد چهل و چند ساله اینقدر ضعیف بنویسه. هم نثر ضعیفه و هم داستان. امیدوارم کامنت منو حذف نکنید چون به هر حال این هم نظر منه.

کتابی با نثر بسیار ضعیف… دوره این حرفهای کبری خانم و صغری خانم هم خیلی وقته که تموم شده. واقعا جای تعجب و سوال داره که آیا نویسندگان ما خودشون کتاب نمی‌خونن؟ اینا چیه که مینویسن!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *