نشانک

درمان شوپنهاور

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

ایده بوک

اروین د. یالوم – استاد بازنشسته‌ی روانپزشکی دانشگاه استنفورد، روان‌درمانگر اگزیستانسیال و گروه‌درمانگر – در کتاب درمان شوپنهاور مانند دیگر رمان‌های خود، با زبانی سحرآمیز به معرفی اندیشه‌های پیچیده‌ی فلسفی می‌پردازد و در کنار آن فنون روان‌درمانی و گروه‌درمانی را نیز شرح می‌دهد.

درباره رمان درمان شوپنهاور بسیار نوشته‌اند. در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

یالوم بافتی تردستانه پدید آورده: تارهایی از زندگی‌نامه‌ی پرآشوب شوپنهاور را به دفاعیه‌های فلسفی از اپیکتتوس تا نیچه و نیز به جلسات بی‌وقفه‌ی روان‌درمانی گره زده است. -سیاتل تایمز

درمان شوپنهاور ارزش و محدودیت‌های درمان و نیز نقاط تلاقی فلسفه و روان‌شناسی را بررسی می‌کند. -واشنگتن پست

شورمندی یالوم مسری‌ست و چیره‌دستی‌اش در ارائه‌ی خوانشی روشن و بی‌ابهام از اندیشه‌ها و نظریات پیچیده، او را به ناب‌ترین شکل ممکن، محبوب خوانندگانش کرده است. او دقیقا می‌داند چطور می‌شود داستان را جذاب و پرکشش تعریف کرد. -لوس‌آنجلس تایمز

[ مطلب مرتبط: رمان مسئله اسپینوزا – اروین د. یالوم – نشر قطره ]

خلاصه کتاب درمان شوپنهاور

یالوم در رمان درمان شوپنهاور تصور می‌کند فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی و به نوعی شبیه شوپنهاور است، به یکی از گروه‌های درمانی روان‌درمانگر مشهوری به نام جولیوس وارد می‌شود که خود به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان – و مرگ خویش – به مرور دوباره‌ی زندگی و کارش نشسته است.

فیلیپ آرزو دارد به به کار گیری اندیشه‌های شوپنهاور، به یک مشاور فلسفی تبدیل شود و برای این منظور نیازمند سرپرستی جولیوس است. ولی جولیوس می‌خواهد به کمک اعضای گروه به فیلیپ/شوپنهاور بقبولاند که این ارتباط انسانی‌ست که به زندگی معنا می‌بخشد؛ کاری که هیچ‌کس برای شوپنهاور تاریخی نکرد.


درمان شوپنهاور از سری کتاب‌هایی بود که ذهن من را به شدت درگیر خودش کرد. البته همه کتاب‌هایی که از یالوم خوانده‌ام این ویژگی را داشتند. در واقع یالوم مسائلی را در کتاب‌هایش مورد بحث قرار می‌دهد که همه ما به نوعی با این مسائل در ارتباط هستیم و دغدغه آن‌ها را داریم.

زبان یالوم زبانی شیرین و ساده است اما مسائل که به آن‌ها پرداخته شامل تمام وجوه علمی است. تاکید یالوم در اکثر آثاری که من از او خوانده‌ام بر ارتباط اصیل انسان‌هاست. ارتباط آن‌ها با دنیای فردی و اجتماعی و همین طور تاثیر اندیشه‌ها در این ارتباطات. به همین دلیل یالوم به موازات آن به اهمیت فیلسوفان و اندیشه‌های آن‌ها پرداخته است. او معتقد است فلاسفه به نحوی درمان‌گر هستند، ولی درمان‌گرانی که شیوه‌ای تلخ دارند و این روان‌پزشکان هستند که بایست کمی از تلخی آن بکاهند. آن طور که به نظر می‌رسد فیلسوف مورد علاقه یالوم نیچه است. حتی کتاب درمان شوپنهاور نیز در ادامه این علاقه و تحقیق در مورد کتاب وقتی نیچه گریست نگاشته شده است. فیلسوفی که مورد توجه پدر علم روان کاوی «فروید» و نیچه بزرگ بوده هر چند بعد از ستایش‌های بسیار ، نیچه شدیدا علیه او شده، که در بخشی از چنین گفت زرتشت، از زبان زرتشت بیان می‌کند: همین بود زندگی، پس یک بار دیگر! و برخلاف شوپنهاور طرفدار درگیر بودن با زندگی بود و نه کناره گیری از آن.

در این کتاب هم چون آثار قبل با دو سرگذشت موازی اما در زمان‌های مختلف مواجهیم. داستانی در حال که با فردی مواجه هستیم که نمونه‌ی زنده شوپنهاور در حال حاضر است و بخش‌هایی نیز که نویسنده به زندگی و افکار شوپنهاور پرداخته است.

[ مطلب مرتبط: رمان دروغگویی روی مبل – اروین د. یالوم – نشر قطره ]

درمان شوپنهاور

جملاتی از متن کتاب درمان شوپنهاور

هر نفسی که فرو می‌بریم، مرگی را که مدام به ما دست‌اندازی می‌کند، پس می‌زند… . در نهایت این مرگ است که باید پیروز شود زیرا از هنگام تولد، بخشی از سرنوشت ما شده و فقط مدت کوتاهی پیش از بلعیدن طعمه‌اش، با آن بازی می‌کند. با این همه، ما تا آنجا که ممکن است، با علاقه‌ی فراوان و دلواپسی زیاد به زندگی ادامه می‌دهیم، همان‌جور که تا آنجا که ممکن است طولانی‌تر در یک حباب صابون می‌دمیم تا بزرگتر شود، گرچه با قطعیتی تمام می‌دانیم که خواهد ترکید. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۱۵)

زندگی چیز رقت‌آوری‌ست. من تصمیم گرفته‌ام همه‌ی عمرم را صرف تفکر درباره‌ی آن کنم. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۴۸)

برترین خرد آن است که لذت بردن از زمان اکنون را والاترین هدف زندگی قرار دهیم، زیرا این تنها واقعیتی‌ست که وجود دارد و مابقی چیزی نیست جز بازی‌های فکر. ولی می‌شود آن را بزرگ‌ترین بی‌خردی هم نامید زیرا آنچه تنها برای یک لحظه هست و بعد همچون رویایی ناپدید می‌شود، هرگز به کوششی جانفرسا نمی‌ارزد. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۱۲۳)

مشاهده‌ی نخستین منظره‌های رنج و درد بشری، بر زندگی و آثار آرتور شوپنهاور هم تاثیری عمیق گذاشت. شباهت تجربه‌اش با بودا را فراموش نکرد و سال‌ها بعد درباره‌ی سفرش نوشت: «در هفده‌سالگی، بی‌آنکه از آموزه‌های مدرسه چیزی اندوخته باشم، مصیبت و اندوه زندگی مرا به خود جلب کرد، درست مانند بودای جوان هنگامی که بیماری، درد، پیزی و مرگ را دید.» (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۱۴۹)

گل پاسخ داد: ای ابله! تصور کرده‌ای من می‌شکفم تا دیده شوم؟ من برای خودم می‌شکفم نه برای دیگران، چون شکوفایی خرسندم می‌کند. سرچشمه‌ی شادی من در وجود خودم و در شکوفایی‌ام است. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۲۴۵)

اگر نمی‌خواهیم بازیچه‌ی دست هر فرومایه‌ای و مایه‌ی ریشخند هر تهی‌مغزی باشیم، اصل اول این است که محتاط و دست‌نیافتنی بمانیم. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۳۱۹)

من برای عوام ننوشته‌ام… آثارم را برای اندیشمندانی بر جای گذاشته‌ام که در طول تاریخ هم‌چون استثناهای نادری سر بر خواهند آورد. آنان نیز احساسی مانند من خواهند داشت یا هم‌چون کشتیبان یک کشتی شکسته در جزیره‌ای متروک، رد پای رفیق رنجوری که پیش از آن‌ها بر جزیره گام نهاده، بیش از همه‌ی طوطی‌ها و میمون‌هایی که بر شاخسار درختانند، مایه‌ی تسلایشان خواهد بود. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۳۶۵)

فیلیپ گفت: «یکی از فرمول‌های شوپنهاور که خیلی به من کمک کرد، این ایده بود که شادی نسبی از سه منبع سرچشمه می‌گیره: آنچه هستی، آنچه داری و آنچه در چشم مردم جلوه می‌کنی. اون اصرار داره که ما باید فقط بر اولی تمرکز کنیم و بر دومی و سومی – بر داشته‌ها و بر وجهه‌مان – سرمایه‌گذاری نکنیم چون کنترلی بر اون دو تا نداریم، چون از ما گرفته می‌شن – درست مثل پیری گریزناپذیر که داره زیبایی تو رو ازت می‌گیره. در واقع، شوپنهاور گفته «داشتن» معکوس می‌شه: آنچه داریم، اغلب صاحبمان می‌شود.» (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۴۱۸)

هر عاشقی پس از آنکه سرانجام به وصل رسید، دلسردی و سرخوردگی فوق‌العاده‌ای را تجربه می‌کند؛ و مبهوت می‌ماند که چگونه آنچه با چنان اشتیاقی در پی‌اش بوده، حاصلی بیش از سایر خشنودی‌های جنسی ندارد و در نتیجه، حس نمی‌کند منفعت چندانی نصیبش شده باشد. (کتاب درمان شوپنهاور – صفحه ۴۷۱)

[ مطلب مرتبط: کتاب در باب حکمت زندگی اثر شوپنهاور ]

مشخصات کتاب

  • عنوان: درمان شوپنهاور
  • نویسنده: اروین د. یالوم
  • ترجمه: سپیده حبیب
  • انتشارات: قطره
  • تعداد صفحات: ۵۵۲
  • قیمت چاپ یازدهم – زمستان ۱۳۹۵: ۳۵۰۰۰ تومان

👤 این مطلب با همکاری سحر محبتیان نوشته شده است.

نظر شما در مورد رمان درمان شوپنهاور چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر قطره:

  1. کتاب مامان و معنی زندگی
  2. کتاب شرلوک هولمز علیه دراکولا
  3. کتاب سکوت قبر
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 469
دوست نداشتم: 290
میانگین امتیازات: 1.62

چاپ کتاب

42 دیدگاه در “درمان شوپنهاور

من کتاب نیچه گریست رو خوندم عالی بود، کتاب به شکل جذابی تموم شد طوری که واقعا از خوندن کتاب احساس لذت می کنید به نظر من هیچ چیزی به اندازه پایان خوب یک کتاب رو تو ذهن آدم ثبت نمی کنه که د یالوم واقعا تو این کار تبحر داره. قطعا درمان شوپنهاور رو هم میخونم بنظر کتاب جذابی میاد.

که اگر این طور بود خیلیاتون عاشق شوپنهاور نمیشدین!

یالوم این قدر که تو نظرات خوندم سیاه نمایی نداشت نسبت به شوپنهاور….

سلام و عرض ادب
من چند نکته راجع به این کتاب میخواستم بگم
اول بعنوان کسی که اندکی داستان‌نویسی کار میکنه باید بگم که نوشتن یک روایت داستانی و چیدن پازلهای داستن و جور کردن اونها با هم ، همچین کار ساده‌ای نیست ولی آقای یالوم از پس این کار به خوبی بر اومده، برای اینکه این قضیه رو متوجه بشید میتونید قلم دستتون بگیرید و شروع کنید راجع به یک موضع بنویسید، خواهید دید که همون شروع داستان که چطوری روایت بشه یه چالش بزرگه. کار آقای یالوم خیلی خوب بوده ولی نمیشه گاف‌ها و باگهای روایت و شخصیت‌پردازی داستان رو هم نادیده گرفت مثل پردازش خیلی سطحی مرگ دکتر ژولیوس

دوم اینکه من آثار شوپنهاور رو خوندم، به نظر میاد که توی این کتاب یک وجهۀ غیرمنصفانه و بدبینانه از آرتور شوپنهاور کبیر به نمایش گذاشته شده و اون جنبۀ بیمارگونۀ این فیلسوف بزرگه. باید توجه داشت که این آدم خیلی خیلی بزرگ، نابغه و اندیشه‌ای بکر داشته و یکی از بزرگترین فلاسفهٔ اروپا و فیلسوف پرنفوذ تاریخ در حوزه اخلاق، هنر، ادبیات معاصر هستش. حالا اینکه پدرش یک دیکتاتور بوده و از مهر مادری بهره نبرده لاجرم به شخصیتی منزوی و یا ضد زن و ضد غریزه جنسی بدل میشه که فکر میکنم هر کس دیگه‌ای بود عملکرد خیلی بدتری داشت. ولی شوپنهاور اقلا نبوغش رو به جریان انداخت و برای بشر به یادگار گذاشت. به نظرم زیباترین دیدگاه و جمله‌ای که از شوپنهاور برای بشر به یادگار مونده اینه که «کسی که از درون عمیق باشه و داشته‌های درونیش زیاد باشه هیچ وقت دنبال داشته‌های بیرونی نیست و به بیرون از خودش توجه نداره» . به نظر میرسه خود آرتور بزرگ هم دقیقا همین گونه بود ، انقدر از درون غنی بود که نیازی به ارتباط برقرار کردن با افراد خارجی رو نداشت. هرچند که نمیشه از دیدگاه بدبینانۀ ایشان به افراد هم چشم‌پوشی کرد ولی اصلش درسته

در کل کتاب خوبی هست و خوندنش توصیه میشه ، ولی به شرطی که یک طرفه به قاضی نرفت و عظمت شوپنهاور رو در آثر دیگه‌ای از خودش جستجو کرد و با طرز تفکرات این فیلسوف بزرگ آشنا شد.

الان تمومش کردم و بنظرم یکمی زیاده روی کرده این یالوم تو بد جلوه دادن شوپ. طرف فیلسوفه و اندیشه های واقعا عمیقی داشته، قبول دارم مردم گریز بوده ولی بیاید منصف باشیم: وقتی اکثرا عوام ان و درکشون پایینه دیگع چه دلیلی داره بخوای با همچین کسایی در ارتباط باشی. شوپنهاور با همنوعاش زندگی میکرد و با هنرمندای معاصرم یه ارتباطی داشت حداقل. لایف استایل هر فردی بخودش مرتبطه ، مهم اون اثاریه ک ازش باقی مونده . فصل اخر این کتابو بخونین متوجه میشین چی میگم. تو موارد زیادی نگرشات شوپنهاور میتونه تسلی بخش یه ادم باشه و نقش یه راهنما رو بازی کنه و فک میکنم همینم چیز کمی نیس برا نوع بشری ک به کلام وابستگی زیادی داره.

سلام. سعی میکنم خلاصه بگم. کتاب از لحاظ ادبی خیلی ضعف دارد. و میتوان لیست بلند بالایی از نحوه پرداخت به موضوعات و شخصیت پردازی و پایان بندی داستان گفت ولی به خاطر ارزشهای بالای محتوا از آن چشم پوشی میتوان کرد. چند مسئله که من خودم با آن درگیر بودم رو بیان میکنم. شوپنهاور فیلسوفی نابغه است و خود یالوم اذعان دارد و بسیاری از متفکران بزرگ از او الهام گرفته اند از جمله نیچه و فروید. و خود اذعان دارد که ترجیه داده است که با مردمان ارتباطی نداشته باشد و آن را برای خود بسیار بهتر و سودمند تر دانسته است. آیا همین روش باعث خلق آثار گرانبهایش نشده ؟ شاید اگر با مردمان میجوشید هیچ‌کدام از این آثار خلق نمیشد. پس چرا باید شوپنهاور درمان میشد؟ من متوجه هستم که در واقع شاید یالوم دست بر نقطه سیاه زندگی شوپنهاور گذاشته است و میخواهد دیگران را از آن نجات دهد . ولی به هر حال این مسئله به نظرم در محتوای کتاب به دزستی بهش پرداخت نشده است. مسئله مهم تر که در کتاب به آن پرداخت نشده این است دو نفر از شخصیتها یعنی پم و فیلیپ در جلسات گروه درمانی درمان نشدند و یکی به گفته خودش با شوپنهاور درمان شد و دیگری یعنی پم با جلسات سکوت درمانی در هند. از آنجا که جولیوس نمایانگر خود یالوم است و هم خودش خیلی به اینها اعتقاد ندارد و هم از زبان جولیوس بارها انتقاد شده است و حتی با وجود این که پم در جلسات نتوانسته بو درمان شود ولی در هند درمان شده بود ولی هیچ وقت به طور جدی به آن پرداخت نشده است و همیشه فقط انتقاد شده است . و برای خود من عجیب است که نمیفهمم بالاخره منظور یالوم چیست از مطرح کردن این مسائل. یعنی اگر آنها خوبند چرا چیزی جز انتقاد گفته نشده و اگر مشکل دارند چطور دو نفر که در این جلسات هیچ درمانی بر روی آنها انجام نشده از آن راهها درمان شده اند.

سلام. طبق گفته ی خود شوپنهاور:من برای عوام ننوشته ام. ولی بایدقبول کنیم بخشی ازمریدهای شوپنهاور از همین عوام هستش.شاید مردم عادی نه وقت و نه حوصله خوندن کامل آثارش ویا کتابهای تاریخ فلسفه رو نداشته باشن و به همون درباب حکمت زندگی ونهایت چندتا ازگزیده گویی هاش بسنده کنند. پس به احتمال زیاد دچارکژفهمی میشن. یالوم هم به عنوان یه آدم خبره و بامطالعه اومده بخش هایی از نوشته های شوپنهاور رو که حدس میزده اینجاست که مردم دچار خطا و بدفهمی بشن رو اصلاح کرده.(یا بگیم ماست مالی کرده. ولی انصافا هم یه کاری کرده نه سیخ بسوزه نه کباب. جوری که مردم عادی هم بهترین استفاده از نوشته های شوپنهاور رو ببرن)بخاطره همین من خودم خورده نمیگیرم ازش.معلم واقعی اونی نیست که همه چی روبگه. اونیه که مطمئن بشه همون چندتا چیزی هم که میگه، بهترین تاثیر رو روی شاگردش گذاشته!

پم درمان شد بعدکه از معبد اومد اگه توجه کنی اونجا که اعضا گروه توی جلسات مشکل پم رامتوجه میشن وبهش میگن تو نسبت ب مردا خشن هستی اونم قانع میشه و زنگ میزنه ب جان باهاش صحبت میکنه یعنی از وسوسه ی فکری رها میشه
فیلیپ هم مشکلش ارتباطش با دیگرانه ک حل میشه

امروز تمومش کردم .
خوشحالم که این کتاب روهم از یالوم خوندم .
کتاب بعدی رو در باب حکمت زندگی ، انتخاب کردم .

با سلام ،اپلیکیشن کافه بوک نه از طریق بازار ونه گوگل پلی،دانلود نمیشه

سلام – ما اپلیکیشن نداریم و کتابی رو هم برای دانلود قرار نمیدیم.

عاشق عقاید شوپنهاور شدم ، کتابی بسیار پر معنا و آموزنده و بی نظیر بود. ممنونم از خانم سپیده حبیب بابت ترجمه ی عالی شون..🙂🌷

کتاب خوبیه اما سطحی و کم عمقه برای عوام مردم از جمله خودم!!

منم این کتابو تازه شروع کردم.بسیار کاربردی.خیلی خوشحالم ک همسرم این کتابو بهم معرفی کرد هر روز بیشتر عاشق شوپنهاور میشم.عاشق عقایدش و گفتارش

سلام به نظرم این کتاب شخصیت پردازی خیلی خوبی داشت و می شد باهاشون هم ذات پنداری کرد. از طرفی تلاش فیلیپ برای جلوگیری از ورود افکار مختلف به ذهنش و ترسش از اینکه درگیر این افکار بشه، خیلی برام جذاب بود.
یه چیز دیگه که خیلی برام جالب بود اینه که می گفت دنیا شره و طبیعتا بیرون اومدن از شر نمی تونه شر باشه و قطعا خیره. ینی یه نگاه خوشبینانه به مرگ. و اینکه می گفت مرده ها بعد از مرگ دیگه دلشون نمیخاد دوباره زندگی کنن. این جمله حس آرامش بهم میده.

راستش من خوشم نیومد، احساس کردم شخصیتهاش خیلی آبکی و نخ نما هستند.
درسته که ایده‌هایی از فلسفه‌ی شوپنهاور را بیان میکنه که برای کسی که اثری از شوپنهاور را نخوانده میتونه آموزنده باشه. ولی در کل کتاب خوبی نیست و اگر کسی مستقیم خود کتابهای شوپنهاور را خوانده باشه (از جمله جهان چون اراده و تصور) متوجه میشه که چقدر این کتاب در برابر عظمت شوپنهاور کم میاره.
با همه‌ی اینها تاریخچه‌ای که از زندگی شوپنهاور میده با توجه به نبود زندگی‌نامه‌ای اصولی از این فیلسوف بزرگ، قابل قبول‌تر از بخشهای دیگر کتاب است

شخصیت های کتاب کاملا قابل باورند. شاید هر کدام از ما نکات مشترکی با شخصیت های کتاب داشته باشیم.بانی زنیست که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست و در مقایسه با سایر هم جنسانش خود را زشت و بی عرضه می یابد. ربکا زنیست که از پیر شدن و از دست رفتن زیبایی خود هراس دارد. گیل یادآور تمام کسانیست که دوست ندارند نکات منفی خود را به بیان آورند. فیلیپ که نمایانگر شوپنهاور این عصر است و همان بدبینی و غیراجتماعی بودن شوپنهاور را در خود دارد. و آخر از همه ژولیوس. مردی که ایمان به خدا ندارد اما تمام عمرش هدفمند زندگی کرده و حالا خود را در یک قدمی مرگ میبیند.

شما پیشنهاد میکنید اول کدوم کتاب یالوم رو بخونیم وقتی که نیچه گریست یا درمان شوپنهاور یا مسئله اسپینوزا؟

سلام – این سه کتاب متفاوت هستن و به هر ترتیبی که بخونید مشکلی نیست. اما مثلا میتونید بر اساس تاریخ انتشار مطالعه کنید!

من هر سه رو خوندم. وقتی نیچه گریست بینظیره شاهکاره اول با این شروع کنید بهتره.

من این کتاب و کتاب جزء از کل رو دیروز برای تولدم به خودم هدیه دادم 😅 بی صبرانه منتظرم که بخونمش در لیست انتظار هست

به به چه ایده قشنگی

لطفا کتاب تکیه هایی از یک کل منسجم رو هم بخونید عالیه-من تازه شروع کردم به کتاب خوندن.اولین کتابمم خودت باش دختر بود.

واقعا کتاب آموزنده و مفهومی بود از خوندنش خیلی لذت بردم و چیزی یاد گرفتم.

من کتاب درمان یالوم راجبش ویکی پدیا خوندم ولی آثار مرد بزرگ فلسفه رو شوپ کبیر خوندم خیلی درس اخلاق داد ولی آقای یالوم اومد نظرات شوپ کبیر تحیل کرد واسه اون عوامی که شوپنهاور گفت واسه اونا نمی نویسم….یالوم نویسندی قدرتمندیه

بنظره من این کتاب همچون و نیچه نگریست مهمل بافی یه ذهن بیخرده. خود شوپنهاوئر اذعان میکنه که برای عوام چیزی ننوشته. فلسفه ی شوپنهاوئر بنظر من منطقی ترین و عمیقترین فلسفه بین فیلسوفانه و این کتاب(درمان شوپنهاوئر) برای عوامه. من باز از خوده شوپنهاوئر فکت میارم آنکه برای ابلهان مینویسد همواره مخاطب بسیار می یابد…………

اگه مغز تو کشش و درک کافی را نداره مشکل از خودته ! این گونه نظر دادن درباره نویسنده بزرگی مثل یالوم نشون میده طرز فکرت در چه حدی است !

چقدر خوب می‌شد اول به کاربرد ه کسره مسلط می‌شدید 🙂

سلام دوست عزیز ، مسلما این کتاب برای آشنایی عمیق با افکار شوپنهاور نیست و نویسنده ادعایی هم در این باره نداره ، این کتاب یک رمان فلسفی روانشناختی است و یعنی بیشتر مربوط به پیاده کردن ایده های فسلفی در روانشناسی است ، مثل کتاب نیچه گریست آقای یالوم سعی داشته با فلسفه ی این افراد ، بیماران روانی رو تحلیل کنه و در موقعیت های انسانی و زندگی عادی این ایده هارو نشون بده و قطعا نمیشه در یک چنین کتابی تحلیل عمیقی از فلسفه ی شوپنهاور ارائه داد ! و نویسنده هم چنین ادعایی نداره به همین جهت بنظرم در قامت یک چنین توصیفی اثر خوبی است ، هرچند که ایراداتی هم داره . و اینکه شوپنهاور برای عوام نمینوشت صحیح هست ولی دلیل نمیشه که “عوام” (( ابتدا این کلمه باید به خوبی تعریف بشه! )) نتونن هیچ بویی از فلسفه اش ببرن ، آیا جز اینه که هرکس قبل از شروع خواندن آثار شوپنهاور و دیگر آثار فلسفه (( به شکل عمیق و به ترتیب! )) در سطح پایین یا متوسط و یا همون عوامانه قرار داره؟ بنظرم هرکتابی رو در سطح و دسته ی خودش تحلیل کنیم چرا که مقایسه یک اثر فلسفی گسترده ای مثل جهان همچون اراده و تصور با یک “رمان” روانشناسانه و داستان وار صحیح نیست 👍

بعد از نیچه گریست یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم. عجیبه که این کتابای مدرن اینقدر میتونن توی زندگی تاثیر گذار باشن. دوست دارم در مورد ایده هایی که این کتاب داشت با کسی صحبت کنم…

به نظر من از نیچه گریست قوی تر است ، مطالب مفید تری ارایه می دهد و از پهنه وسیع تری برای ارایه داستانش استفاده می کند

من دارم کتاب درمان شوپنهاور رو میخونم ولی فک کنم خوندن ی بار کم باشه و لازم باشه دوبار خونده بشه

اگر میتونید خوشحال میشم در مورد این کتاب باهم صحبت کنیم

کتاب بسیار بسیار خوبی بود و هست ،
طبق معموله کتاب های یالوم اگر به رمان های روانشناسانه علاقه دارید ، این کتاب ، یکی از بهترین هاست…
بخصوص شخصیت های مختلفی که در گروه روان درمانی هستن و حرف ها و بحث های بینشون و سمت و سو دادن فلیپ و جولیوس خیلی عالی و تاثیر گذار هست….

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *