نشانک

کتاب خیانت

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب خیانت

پائولو کوئیلو نویسنده مشهور و خوش نام این‌ بار با کتاب خیانت به سراغ سختی ها و پیچیدگی های زندگی زناشویی رفته است.

پائولو کوئیلو در این کتاب سعی و تلاش زنی افسرده و ایستاده بر لبه خیانت را به تصویر می کشد.

شخصیت اصلی کتاب خیانت «لیندا» زن ۳۱ ساله ژورنالیست است که با همسری ثروتمند و دو پسرش در ژنو زندگی می‌کند. لیندا به بی‌ حوصلگی، دلسردی و دلزدگی دچار شده که او را به افسردگی نزدیک می کند و دچار بحران ها و هیجانات دوران جوانی اش می شود.

پائولو کوئیلو، نویسنده‌ کتاب با نگاهی دقیق و تیز‌بینانه‌ به انگیزه‌ های روان‌ شناسانه خیانت‌، خواننده‌ را همراه خود می کند و او را به سفر به اعماق احساسات بشر دعوت می کند.

کتاب خیانت - خلاصه کتاب خیانت نوشته پائولو کوئلیو

قسمت هایی از کتاب

خیلی ها معتقدند که زندگی بی انصاف است. بعضی ها هم از اینکه ما غمگینیم خوشحالند زیرا اعتقاد دارند تنهایی و غمگینی حق ماست چون ما همه چیز داریم و آنها ندارند.

کم کم دارم به این نتیجه می رسم که کلماتی مثل خوش بینی و امید که در همه کتاب های روان شناسی و روانکاوی وجود دارند و ادعا می کنند که باعث اعتماد به نفس بیشتر و کنار آمدن با زندگی می شوند، “کلمه” هایی بیش نیستند. افراد دانایی که آنها را تلفظ می کنند و برای ما تکرارشان می کنند، شاید به دنبال معنای آنها در زندگی خودشان هستند و از ما به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده می کنند تا ببینند ما چگونه به این محرک ها پاسخ می دهیم.

افسردگی، شبیه گرفتار بودن در یک تله است. می دانی گیر کرده ای اما نمی توانی بگریزی.

رنج بردن همچنان منبع درآمدی برای صنعت داروسازی است. آیا احساس غم می کنی؟ یک قرص بخور مشکل حل است.

بیشتر وقت ها، هنگامی که دوستانمان را ملاقات می کنیم درباره موضوعاتی ثابت و با مردمی ثابت صحبت می کنیم. مکالمه ها به نظر تازه می آید، اما همه شان جز اتلاف وقت و انرژی نیستند. ما دست و پا می زنیم که ثابت کنیم زندگی هنوز هم جالب و هیجان انگیز است.

کتاب خیانت - قسمت های جذاب کتاب خیانت - معرفی کتاب خیانت

منفی بودن و منفی فکر کردن، افکار منفی را رشد می دهد و بزرگ تر می کند. او باید دنبال چیزی باشد که کمی شادی و لذت به او بدهد؛ مثل قایقرانی، رفتن به سینما یا کتاب خواندن

من به دنبال پاسخی هستم که نمی توانم پیدایش کنم. بعد از خواندن حدود ده کتاب ِ به اصطلاح خودآموز روان شناسی متوجه شدم که آنها راه به جایی نمی برند، فقط اثر آنی و فوری دارند و به محض اینکه کتاب را می بندیم، آن اثر محو می شود. آنها فقط مشتی کلمه هستند، کلماتی که دنیایی ایده آل را شرح می دهند که اصلا وجود خارجی ندارد. حتی برای کسی که آن را نوشته.

 باید یاد بگیری خط پایانی وجود دارد و تو نباید همه چیز را در نیمه راه رها کنی. باید تمامش کنی.

هیچ کس کورتر از کسی نیست که نمی خواهد ببیند.

 ما چیزی که خودمان می خواهیم باشیم، نیستیم. چیزی هستیم که جامعه می خواهد. چیزی هستیم که والدینمان انتخاب می کنند. ما نمی خواهیم کسی را ناامید کنیم. نیاز شدیدی به دوست داشته شدن داریم. بنابراین بهترین ها را در وجود خود خفه می کنیم. کم کم درخشش رویاهامان تبدیل به هیولای کابوس هامان می شود. آنها کارهایی اند که انجامشان نداده ایم. ممکن هایی که ناممکن کرده ایم.

با انجام دادن آنچه نباید انجام دهی، خودت را پیدا می کنی.

وقتی احساس من شبیه احساس کسی نیست، مطلقاً هیچ کس نمی تواند بفهمد درونم چه می گذرد؛ این یعنی تنهایی!

دنیای کنونی ما پر است از مردمی که در لحظه ای بی نهایت سخاوتمندند اما بعد خشمشان را روی ضعیف تر از خود خالی می کنند. مردم به طرز فزاینده ای غیرقابل پیش بینی شده اند. واقعا برای این افراد چه اتفاقی می افتد؟ افرادی که فکر می کنیم آنها را می شناسیم. چرا این قدر پرخاشگرانه رفتار می کنند؟ آیا ناشی از استرس کاری است؟ و فردایش دوباره عادی و طبیعی رفتار می کنند و با آنها احساس راحتی می کنیم‌. اما خیلی زود می بینیم که زیر پایمان را خالی کرده اند، آن هم وقتی که انتظارش را نداریم. در این مواقع به جای اینکه بپرسیم مشکل او چیست، متحیر از خود می پرسیم آیا کار اشتباهی انجام داده ایم؟

خلاصه کتاب خیانت - معرفی کتاب خیانت در کافه بوک

 گاهی اوقات که انسان از میان تاریکی عبور می کند و به سمت دیگر می رسد، می بیند پشت سرش پل های خراب زیادی به جا گذاشته است.

هر کسی در زندگی به روزهایی می رسد که در آن روزها می گوید: خُب، زندگی من آن طور که انتظار داشتم نیست و آنچه را می خواستم برایم فراهم نکرده اما اگر زندگی از شما بپرسد برای او چه کرده اید، چه پاسخی می دهید؟

زمان انسان را تغییر نمی دهد. تنها چیزی که ما را تغییر می دهد عشق است.

زمان هایی می رسد که ما باید برای نگاه کردن به “تصویر کامل زندگی” متوقف شویم: گذشته و حال با هم. و این برای دیدن آنچه یاد گرفته ایم و اشتباهاتی که مرتکب شده ایم لازم است.

بعضی از مردم به دلیل خشم، استرس یا اندوه پس از شکست عشقی، ممکن است فکر کنند دچار افسردگی شده اند و به دارو نیاز دارند اما در واقع این طور نیست. آنها فقط در حال رنج بردن از شکستی عاشقانه هستند و این حس از ابتدای خلقت و از وقتی که بشر چیزی پر رمز و راز به نام عشق را فهمید وجود داشته است.

 من از تنهایی نمی ترسم، از فریب دادن خودم می ترسم. می ترسم به واقعیت آن طور نگاه کنم که خودم دلم می خواهد نه آن طور که واقعا هست.

اطلاعات کتاب

  • کتاب خیانت
  • نویسنده: پائولو کوئیلو
  • ترجمه: اعظم خرام
  • انتشارات: کتاب پارسه
  • تعداد صفحات: ۲۵۶
  • قیمت: ۲۱۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد این کتاب چیست؟

کانال تلگرام کافه بوک

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 407
دوست نداشتم: 149
میانگین امتیازات: 2.73

چاپ کتاب

22 دیدگاه در “کتاب خیانت

من با این اندک بسیار جذب شدم و صد در صد کتاب را خواهم خواند.. جذابیتش آنجایی برایم پررنگ تر بود که صحبت از دارو درمانی میکرد..نمیخواهم منکر این شوم که گاهاً مشکلات روحی به حدی زیاد است که ناچار بعضی افراد باید بی چون و چرا راه دارو درمانی را زیر نظر پزشک پیش بگیرند، اما مسئله اینست که الآن بدون اینکه از فکر و توانایی های خود فرد مشکل دار برای رفع یا کم کردن مشکلاتش کمک بگیرند، سریع به دارو نقب میزنند و عملاً فرد را منفعل میکنند و چه بسا وابسته و گرفتارتر…

جالبه وقتی تو کتابفروشی کتاب انگلیسی‌اش رو دیدم، جا خوردم. اسم کتاب «Adultery» بود. با خودم گفتم حتما این کلمه معانی دیگه‌ای هم داره؛ ولی هر چی توی دیکشنری‌های مختلف گشتم چیزی جز همون معنی اصلی پیدا نکردم. به کتابفروش گفتم این کتاب مجوز داره؟ گفت آره چطور مگه؟ گفتم خوب این عنوانش خیلی معنی بدی داره!! گفت تازه ترجمه اش هم هست به اسم «خیانت». دو برابر جا خوردم!!!!

پائولو کوئلیو با نگاه ژرف و عمیقش به درون انسانها و دغدغه های مشترک آدمیان به زبانی جهانی دست یافته مه هر بار در قالبی متفاوت عرضه می گردد خیانت هم نگاهی به روزمرگی هائیست که البته در جهان سوم بسیار محدود پدید وعرضه می گردد در جهان ما وجغرافیایی که دران زیست می کنیم چالش‌های پایه وفیزیولوژیک مارا در پایه نیازهایمان ثابت می نماید وفرصتی برای اندیشیدن به رویاهایمان نمی دهد نگر در میان اندکی از مردم اما این موضوع که زندگی به تمامه به ما عرضه نمی شود ومحدودیتهای آدمی موضوعی است که مدام اندیشه را به تکاپو وامی دارد ودر کتاب خیانت سیلان ذهن را موجب می گردد..

چقدر زیبا و ساده بیان کرده
چرا کشور سوییس انتخاب کرده؟
زن و مرد باید در کنارهم چالش هایی رو تجربه کنن و مشکلات رو خودشون حل کنن و در کشوری مانند سوییس ادمها خیلی زود احساس پوچی میکنن چون همه چیز برنامه ریزی شده است
بعداز بزرگ شدن بچه ها – چه مرد- چه زن احتیاج دارن ساعتهایی رو در کنار هم به تفریح بپردازن که ادرنالین ترشح بشه و اگر هرکدام از طرفین به این امر واقف نباشند احتمال خیانت از پارتنر و یا همسر زیاد و زیاد تر میشه
با اینکه جناب پائولوکو الو هیچ تحصیلاتی راجع به روانشناسی و جامعه شناسی ندارند ولی درد جامعه رو به بهترین شکل و با قلمی روان بیان میکنند که من عامی هم میتونم درک کنم

با سلام.این کتاب کتاب خوبیه و نویسنده عنوان میکنه که چگونه روزمرگی میتونه تو زندگی افراد تاثیر منفی بزاره تا حدی که خیانت رو هم موجه نشون بده.اما نشان دادن جنبه های از جذابیت و استرسی که تو روابط ازاد این خانوم بهش پرداخته میشه،ممکنه برای بعضی افراد که هنوز به خیانت رو نیاوردن رو کمی دم دستی و اسون جلوه کنه و به این فکر باشند که با یه بار دوباره میتونن به زندکی عادی خود برگردند که این امر برای خیلیا محاله.بهر حال میتونست روابط زن و شوهری رو پررنگتر نشون بده که برعکس روابط ممنوعه رو خواستنی تر کرد.سپاس

پائولو رو خیلی دوس دارم، نویسنده نیست،انگار جادوگره؛خیلی متن کتاباش عمیقه ،چیزایی که ته دلم هست ولی من نمیتونم بیانش کنم رو بیان میکنه،خیییلی سحرآمیزه کتاباش عاشقشم

از نظر من رمان خوبی هست چون بیشتر به این اشاره داره که انسان میتونه سرنوشتش رو انتخاب کنه ومن هم معتقد ام که هرچیزی روکه در سرمون پرورش بدیم دیر یا زود تو زندگیمون اتفاق می افته

مثل همیشه متن ونوع نگاه پائولوعالی بود.

خوب بود و اوج داستان از زمان ورود جیکوب شکل میگیره. در گذشته من این اتفاقات رخ داده اما فرقش با من اینه که من زندگیم رو از دست دادم

بنظرم به یک کره فقط از یک زاویه نگاه شده … راه حلی که ارائه میشود عام نیست در صورتی که طرح مساله گسترده و بسیط است. در هر صورت پایولو هست و زاویه ی نگاهش البته زیبا …

به نظرم کامل نبود نویسنده سراغ یه مبحث خیلی سنگین رفت اما نتونست کامل کنه !!خیلی جاها از یه سری چیزا سربسته رد شدن یا اصلا بهش پرداخته نشد!نویسنده کاملا طرز فکر زیبا و خوبی داره اما اینقدر به نوع پایان و مباحث خودسازی پرداخته که از خود داستان اصلی فاصله گرفته!!!درکل خواندن این کتاب و به همه توصیه میکنم!

با سلام
از نظر بنده کتاب خوبی هستش ولی نه عالی، خوندن این کتاب تجربیات خوبی و به خواننده منتقل می کنه ولی متاسفانه روایت داستان یک ایراد نسبتا بزرگ داره: تقریبا در تمامی کتاب از مشکلات روحی و حس افسردگی و خیانت زن شخصیت داستان گفته شده ولی انگیزه های اصلی بازگشت ایشان به زندگی خویش و پایان رابطه به طور دقیقی عنوان نشده است. لذا ذهن مخاطب راضی نشده و کلی سوال بدون پاسخ باقی می ماند.

فکر کنم یه سری چیزها رو آدم باید خودش تو ذهنش بسازه حتما نباید نویسنده همه چیز رو باز کنه… البته نظر منه ….ممکنه نظرم درست نباشه

آثار پائولو.که مانیفیست خوب و ترکیبی عرفانی-روانشناسی ، برای زندگی های مدرن ماست ،ازون می گذرم
اما
ترجمه ی این خانم را دوست داشتم
با ترجمه ی آن دیگری که به نظرم فقط شانس سیاسی آورده،منظورم.جناب حجازی هست، مقایسه می کنم، خیلی روان تر و رسا تره .
البته در ترجمه های کتاب جناب کوئیلو، جای خانم دلارا قهرمان واقعن خالیه

بسیار کتاب جالب وعالی هست .

من کتاب جاسوس هم با ترجمه خانم خرام خوندم خیلی خوب بود

من همه کتابهای ایشون رو خوندم.همش عالین.و همه کتابهاش با این که موضوعات مختلفی رو مطرح میکنن ولی همیشه عالین.اوایل این کتاب یکم خسته کننده بود.ولی بخاطر تاخیر ۶ ساعته پرواز همه کتاب رو تو فرودگاه خوندم.اواخر اونقدر جذاب بود که حتی تو صف هم دستم بود.مهشره ومتفاوت.

چ جوری باید تهیه کنیم؟

می تونید این کتاب رو از کتاب فروشی ها تهیه کنید

شما فروش اینترنتی ندارید

خیر دوست عزیز – کافه‌بوک فقط در زمینه معرفی کتاب فعالیت می‌کند.

یک کتاب دوست داشتنی است نشانی از یک زنده گی بسیار زیبا بعد خواندان این کتاب باید داشت

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *