نشانک

کتاب دختری که رهایش کردی

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

ایده بوک

کتاب دختری که رهایش کردی اثری از نویسنده اهل انگلیستان، جوجو مویز است که در سال‌های اخیر می‌توان از او به عنوان نویسنده‎ای پرفروش یاد کرد. نویسنده‌ای که هرچند کتاب‌هایش عمیق نیست و فرم استواری هم ندارد، اما داستان‌هایش به راحتی خود را در دل بیشتر خوانندگان جای می‌دهد. مویز نویسندگی را از سال ۲۰۰۲ آغاز کرد و این رمان نیز بعد از انتشار در سال ۲۰۱۲، بسیار پرفروش و توانست نامزد بهترین رمان سال شود.

کتاب‌های جوجو مویز از طرف بسیاری از روزنامه‌های معروف مورد تمجید قرار گرفته است. روی جلد کتاب دختری که رهایش کردی نیز جمله‌ای از «دیلی میل» به چشم می‌خورد که از همین موضوع حکایت می‌کند. دیلی میل درباره این رمان می‌نویسد: «کتابی که نمی توانید زمین بگذارید.»

در پشت جلد رمان دختری که رهایش کردی، قسمتی از متن کتاب آمده است که محتوا و پیام داستان را تقریبا به خوبی نشان می‌دهد:

می‌‌دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشت می‌‌سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌‌‌گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌اومد. به‌ زودی می‌‌توانستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اون‌ قدری بی‌رحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.

کتاب‌های زیادی از جوجو مویز به فارسی ترجمه شده و تقریبا می‌توان گفت بیشتر از ۹۰ درصد کتاب‌های این نویسنده چندین ترجمه مختلف نیز دارند. از جمله مشهورترین کتاب‌های جوجو مویز می‌توان به دو کتاب زیر اشاره کرد:

در ادامه این مطلب با معرفی کتاب دختری که رهایش کردی با کافه‌بوک همراه باشید.

کتاب دختری که رهایش کردی

داستان این کتاب درباره دو زن با برخی ویژگی‌‌های مشابه است که یکی از آن‌ها به نام «سوفی» در زمان اشغال فرانسه توسط نازی‌ها مجبور است تا از خانواده‌‌اش در نبود شوهرش در مقابل نازی‌ها محافظت کند. زن دیگر داستان «لیو» نام دارد که در لندن زندگی می‌کند. شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلوی نقاشی هدیه می‌دهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل می‌باشد که در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این تابلوی نقاشی نقطه عطف داستان کتاب است که زندگی سوفی و لیو را به هم گره می‌زند.

همان‌طور که اشاره شد موضوع اصلی داستان کتاب دختری که رهایش کردی را اشغال‌ فرانسه توسط نازی‌‌ها و غارت اشیاء هنری فرانسه توسط آن‌ها است. نویسنده در کتاب دختری که رهایش کردی به گونه‌‌ای ساده و روان و با شکلی خلاق داستان را به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازه زمانی ۱۰۰ ساله پیش می‌برد.

حس نوستالژیک و یادآوری خاطرات و حسی که خاطرات دوران جنگ در آدم‌ها به وجود می‌آورد بسیار عمیق و ماندگار است. کتاب دختری که رهایش کردی جزء رمان‌هایی است که نویسنده با بهره‌گیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی اول حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت می‌دهد. البته نباید فراموش کرد که این کتاب یک رمان ضد جنگ محسوب نمی‌شود و بیشتر یک رمان عاشقانه است.

اما کلمه جنگ، همیشه با مفاهیم منفی سراغ ذهن آدم می‌آید و غارتگری نیز، یکی از آن مفاهیم است. با این حال، نویسنده کتاب توانسته است از دوران جنگ و غارتگری‌های آن داستان خوبی خلق کند. باید اعتراف کنم که اصلا فکر نمی‌کردم این کتاب،در این حد قوی باشد. داستان کتاب در جاهای مختلفی کسل‌کننده می‌شود اما در مجموع کتاب دختری که رهایش کردی از دیگر کارهای نویسنده بهتر است. با این حال نمی‌توان از ترجمه ضعیف و ایرادهای نگارشی متعدد کتاب گذشت. کتاب مشکلات مختلفی از این نظر دارد که امیدواریم ناشر کتاب با یک ویراست جدید این ایرادات را برطرف کند.

کتاب‌های جوجو مویز از لحاظ شخصیت‌پردازی آن‌طور که باید و شاید قوی نیستند و به نظر می‌رسد نویسنده فقط به دنبال خلق شخصیت‌هایی است که ترحم ما را جلب کنند. در واقع خواننده‌ای که رمان‌های زیادی نخوانده باشد (مخصوصا آثار کلاسیک) از نظر احساسی با کتاب درگیر می‌شود و ممکن است فکر کند با رمان خوبی روبه‌رو است اما در بهترین حالت کتاب‌های جوجو مویز را می‌توان داستان‌هایی متوسط در نظر گرفت.

جذابیت این کتاب نیز بسیار متغیر است. در جاهایی داستان پلیسی معمایی می‌شود و شما فقط می‌خواهید از موضوع سر در بیاورید و در جاهای دیگر موضوع عاشقانه شما را با خود همراه می‌کند. موضوع جنگ نیز مقداری از جذابیت کتاب را تشکیل می‌دهد اما در کل ضعف‌های کتاب بسیار بیشتر از نقاط قوت آن است.

[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب ملت عشق – اثر پرفروش الیف شافاک ]

کتاب دختری که رهایش کردی

جملاتی از کتاب دختری که رهایش کردی

انجام کار اشتباه فقط اولین بارش سخته، بعدش دیگه عادی می‌شه.

اینکه انسان بتواند مایحتاج زندگانی خود را از طریق انجام کاری که دوست دارد کسب کند، یکی از بزرگترین موهبت‌های زندگانی است.

ادامه دادن خودش یه عمل قهرمانانه‌ست.

بعضی‌وقت‌ها زندگی سراسر پر می‌شود از موانعی که حتی نمی‌شود پا را برای قدم بعدی جلوی پای دیگر گذاشت. بعضی‌وقت‌ها لیو می‌فهمید که مشکلات فقط از دل یک اعتقاد کورکورانه پدید می‌آیند.

اون کمپ جبرانی که الان ادوارد توش بود، می‌گفتن یکی از بدترین جاهاست. مردها رو تو دسته‌های دویست‌تایی رو زمین خالی می‌خوابوندن، تنها غذایی که بهشون می‌دادن سوپ آبکی بود با کمی پوست جو و گاهاً چندتا موش مرده! اونا رو برای سنگ‌شکوندن یا ریل‌کاری می‌بردن. وادارشون می‌کردن تیرهای سنگین آهنو بذارن رو دوش‌شون و به کیلومترها دورتر ببرن. کسایی که از خستگی و ناتوانی جا می‌موندن، کتک می‌خوردن، تنبیه می‌شدن و یا جیره‌ی ناچیز غذاشون حذف می‌شد. اون‌جا پر بود از بیماری‌های مسری و به‌خاطر یه خطای کوچیک بهشون شلیک می‌کردن. من همه اینا رو می‌دونستم و تصویر این فکرها ذهنمو درگیر کرده بود.

ترس از سرنوشت مادر این بچه با ترس از سرنوشت شوهرم، یکی شده بود. انگار تو گردابی از نگرانی و خستگی گیر افتاده بودم. خبرهای کمی به شهر می‌رسید. تقریبا هیچ خبری از شهرمون به جایی نمی‌رفت. جایی خیلی دورتر از اینجا ممکن بود شوهرم سخت بیمار باشه، گرسنه مونده باشه و یا سخت کتک خورده باشه.

منو کشید طرف خودش و محکم منو بوسید، لباش رو لبام بود، دستای بزرگش منو سفت گرفته بودن، بهش چسبیده بودم. منم بغلش کردم و چشمای پر از اشکم را بستم و تو بغلش نفس کشیدم، با همه‌ی وجودم عطر تنشو بو کشیدم. انگار میخواستم آخرین لحظه‌ی بودنش رو برای تمام نبودنش ثبت کنم. انگار می‌دونستم که برای همیشه داره میره.

برو بیرون توی تراس و ده دقیقه به آسمون نگاه کن و به خودت یادآوری کن که همه‌ی ما سرانجام وجودی بیهوده و بی‌معنی داریم و سیاره کوچیک‌مون بالاخره یه روز توی یه گودال سیاه فرو می‌ره و هیچ‌کی نمی‌تونه نجات پیدا کنه، تا منم ببینم چه‌جوری می‌تونم کمکت کنم.

لیو در حال حرکت نزدیک رودخانه بود‌، چیزی بین راه رفتن و دویدن، قبل از آنکه راجع به آن پیام فکر کند، دستش را تاب داد و با یک حرکت روان و آهسته گوشی را توی رودخانه تمیز انداخت. گوشی بدون هیچ صدایی درون آب افتاد و توجه هیچ کس را به خودش جلب نکرد.

مشخصات کتاب
  • کتاب دختری که رهایش کردی
  • نویسنده: جوجو مویز
  • ترجمه: کتایون اسماعیلی
  • انتشارات: میلکان
  • تعداد صفحات: ۴۸۰
  • قیمت  چاپ دوم – سال ۱۳۹۵: ۲۹۰۰۰ تومان

👤 این متن با همکاری فریبا مرتضی پور نوشته شده است.

نظر شما در مورد کتاب دختری که رهایش کردی چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. نظر شما درباره کتاب‌های جوجو مویز چیست؟ با نظر دادن درباره کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر میلکان:

  1. کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها
  2. کتاب خرده عادت‌ها
  3. کتاب آخرین نامه معشوق
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 1307
دوست نداشتم: 468
میانگین امتیازات: 2.79

چاپ کتاب

204 دیدگاه در “کتاب دختری که رهایش کردی

سلام خسته نباشید. راستش من مطلب های ریادی از کتاب دختری که رهایش کردی خوندم اما هیچجا نبود که به طور کامل شخصیت ها معرفی بشن…من خیلی وقت پیش کتاب رو کامل خوندم اما حالا نه تنها چیزی یادم نمیاد بلکه توی کتابم نمیتونم چیزی پیدا کنم
میشه بگید اسم فرمانده چی بود؟…

کتاب فوق العاده بود به قدری که من انگار همراه شخصیت ها بودم از دستشون عصبانی میشدم حرص میخوردم میترسیدم و نگران میشدم من در عرض ۲روز کتاب رو تموم کردم به شدت بینش‌های میشه البته اگه به رمان هایی درشبکه عاشقانه علاقه مند باشید

وای یکی به من بگه شخصیت ادیت چیکاره بود تو داستان؟!چون بین خوندن کتاب فاصله زیادی افتاد یادم نمیاد هرچیم میگردم تو کتاب پیداش نمیکنم🤦🏻‍♀️

کتاب خیلی خوبی بود. من در عرض ۳-۴ روز خوندمش. واقعا نمی شد اونا زمین گذاشت. بعضی قسمتها یه کم نامفهوم بود ولی با گذشت از اون قسمت و در قسمتهای بعدی مشخص می شد. قسمت اتاق هر کماندانت هم در وهله اول نامفهوم بود ولی به مرور زمان و تا اخر کتاب مشخص شد که واقعا چه اتفاقی افتاده. بعضی قسمتهای دیالوگ ها مشخص نبود که گوینده چه کسی است که البته با برگشت و تنظیم سوال و جوابها می فهمیدم! در کل خیلی خوب و دلنشین بود.

با سلام به همه اهل مطالعه ،و تشکر ویژه دارم از “کافه بوک” که کتاب ها را به معرفی مگیرد.

شب است، بعد از اتمام کتاب “دختری که رهایش کردی” کتاب را می بندم ، مستقیم صحفه گوشیم رو روشن میکن، ساعت ۲۳:۲۳ دقیقه را نشان می‌دهد.
به نت میروم ، در باره این کتاب جستجو میکنم، و نهایتا به این دیدگاه های شما بر میخورم، یک عده این رمان را تمجید می‌کند ، و یک عده مورد نقد قرار می‌دهد.
راستش اولین کتاب است از جوجو مویز ، که من مطالعه میکنم دید گاهی خود را برای تان می‌نویسم.
….
“دختری که رهایش کردی ” در واقعا رمان عاشقانه است، اما محتوای این کتاب در بر گیرنده خیلی چیز ها است.
من که اهل افغانستان هستم ، شاید بهتر توانستم با این رمان به کلنجار بروم، به این جهت که به کشورم جنگ بیشتر بوده و هست ، جنگ نابود کننده زندگی انسان ها است، جنگ همان است که در این رمان به وضوح پیامد شوم آنرا میبینم، در این رمان میبینم تجاوز کشور آلمان به فرانسه ، کشورفرانسه را به چه قه‌قرا می کشاند.
وقتی قبل از جنگ به زندگی‌ مردم پاریس ، که سوفی در یک فروشگاه کار میکرد ، می‌بینیم، چه یک آرامش داشتند ، چه لذت از زندگی می کشیدند ، و برای آینده خود چقدر تلاش میکردند.
وقتی میبینم در جشن کریسمس، مردم با چه کادوها و تحفه های، که به این جشن شرکت می‌کردند و چه حظ از زندگی می‌بردند.
اما زمانی که در جنگ جهانی اول ، آلمانی هاا بالای کشور فرانسه تجاوز می‌کند، وهمه دارای های دولتی و شخصی مردم را می‌ستاند، و حتی می‌بینیم از خانه های مردم که در لوکاک‌رژو بودند ، چی چیزهای را که به یغما نبردند ، چه ظلم و ستم های که به مردم روا نداشتند.
و لوکاک‌رژو قبل از جنگ چه آرامش به خود داشت ، که مردم همیشه به همدگر آغوش باز می‌کردند، و سوفی و خواهرش هلن که هوتل داشتند همیشه و روز بروز مشتریان اش به جمع شان اضافه می‌شد، مادام لویه و آن نان وایی اش همیشه پر رونق بود.
و اما زمانی که پای جنگ آمد، و مردم فرانسه به زیر دست سر بازان آلمانی قرار گرفت ، همه چه تغیر کرد ، مردم در کنار اینه زجر و شکنجه می‌شدند، تمام دارای های خود را ازدست دادند ، مردم از کجا به کجا کشیده شده بودند ، حتی تشویش غذای شب و روز خود را داشتند.
هوتل سوفی و خواهرش چقدر اتاق های قشنگ داشتند ، چه ساعت و چه مبل‌های چه صندلی و تخت های و…
سالونِ که در آن عروسی ادوارد و سوفی انجام شد، و شب عروسی آنها و بعد آن، آن سالون با چه گلهای زیبا و دارای پارچه های گران قمت و فرش گرانبها، تزئین شده بود.
اما سر با آمدن جنگ و تجاوز آلمانی هاا به لوکاک‌رژو، همه مردم خوشی ها و دارای های خود را ازدست دادند ، سوفی و هلن که قبل از آن ، برای وعده غذای خود ، غدا های متنوع آماده می‌کردند، اما در زمان جنگ حتی شبها گرسنه می ماندند.
کتاب دو بخش دارد
در واقع این رمان از دوقسمت زمانی سخن می‌راند.

بخش اول از تجاوز آلمان به فرانسه شروع میشود، و آهسته آهسته به چگونگی عاشق شدن ادوارد و سوفی پرداخته می‌شود. ادوارد یک نقاش بود، و در ابتدا که عاشق سوفی شده بود، تصویر سفی را نقاشی کرده بود.
ادوارد آنقدر عاشق سوفی بود که گفته بود «قبل از تو هرگز طعم خوشی را نچشیده بورم»
و این بخش بیشتر با زندگی صوفی، هلن ، ادیت، لیلیان، و اورلیان، و فرمانده و… ارتباط دارد.
بخش دوم از زندگی لیو ، پل و … سخن می‌گویند.
لیو با دوید عروسی کرده بود ، و زندگی‌ عاشقانه داشتند، دیوید یک نقاشی که تصویر آن شبیه لیو بود از یک زن آمریکایی می‌خرد، و به عنوان کادوی عروسی شان به لیو تقدیم می‌کند.
دیوید عمر زیادی نمی‌کند، و لیو را در این دنیا تنها می‌گذارد، لیو هم از اینکه عاشق دیوید بود ، دگر کسی را به زندگی خود قبول نمکند، زمانی که با پل آشنا می‌شود
زندگی قبلی اش ۱۸۰ درجه تغیر می‌خورد، در ابتدا با پل خوب پیش می‌رود اما از اینکه پل کارمند یک شرکت بود، که آثار مسروقه شده را به صاحب اش بر می گرداند.
ودر نهایت گیر و دارهای سری نقاشی به وجود می آید، و زندگی‌ لیو واقعا غمگین آمیز می‌شود، و نهایت مو هم لیو راترک می‌کند و لیو تک و تنها می ماند ،
و تا اینجا داستان واقعا که غمگین آمیز است ، حتی برای لیو خواننده شاید زندگی خوبی را برای آینده اش نبیند‌
اما نهایت نویسنده با همان توانای خود خواننده را شگفت زده می‌کند با این اختتام داستان خود.
…..
و من واقعا نهایت لذت بردم از مطالعه این اثر.
و آرزوی دیدار نویسنده(جوجو مویز ) را دارم.
…..

نسیم شیرزاد.
یزد /ایران
۱۴۰۱/۷/۲۳

عالی بهترین رمان دنیا البته از نظر من 🏅🥇🥇🥇🏅🏅🏅
بکمن یک اسطوره است، در مردی به اوه هم گل کاشت و اینجا هم یه داستان عاشقانه و درام رو موضوعی اجتمایی در هم آمیخته .
حتما خواندا شود😍😍😍😍😍😍

ببخشید من قسمت ملاقات سوفی و فرمانده را از نسخه اصلی خوندم و اینطور متوجه شدم که فرمانده با سوفی ارتباط برقرار می کنه و بعد احساس دلزدگی از او پیدا می کنه و میگه من سوفی توی نقاشی رو میخواستم نه این سوفی رو…
درسته؟
پس ارتباط داشتن؟

خیر داستانش طولانیه فرمانده وقتی میبینه سوفی بهش اشتیاق نداشته اونو نمیخواد و بهش دست نمیزنه

کتاب خیلی خوبی بود میشد ارتباط نهفته ای رو بین دوزمان وبین آدم های مختلف پیدا کرد
شجاعت وامید رابط بین لیو وسوفی لفیور بود .
ادوارد وهمسر فوت شده لیو
فردریخ وپل هردو پرتوان بودن در گذشتن از چیزهایی که دوست دارن !
نمیدونم چرا ناخوداگاه این ارتباط توی ذهنم شکل گرفت

سلام
ببخشید من متوجه نشدم آخر داستان چی به سر سوفی و ادوارد اومد ! و اینکه سوفی به ادوارد خیانت کرد یا نه !
میشه یکی بهم توضیح بده 🙏🏻⚘

سلام
سوفی و ادوارد با اسم های جعلی به سوئیس رفتن و اونجا به زندگیشون ادامه دادن و هلن و همسر و بچش و ادیت هم یک بار واسه دیدن سوفی ب اونجا سفر کردن اما بعد مرگ هلن ارتباطشون با سوفی قطع شد و دیگه متوجه نشدن که کجاست و زنده هست یا نه اما ادیت همیشه امیدوار بود که زنده و خوشبخت باشن و در اخر داستان وقتی که با لیو نامه نگاری کرده بود هم به این نکته اشاره کرده بود و بهش گفته بود که من عمرم کفایت نمیکنه که اون روز رو ببینم اما مطمئنم بازم تابلوهایی پیدا میشه که دختری مو قرمز داخلش به تصویر کشیده شده باشه که کمی شکسته تر شده که منظورش اینه که قطعا بعدها هم اونا عمر کردن و بارها چهره سوفی توسط ادوارد نقاشی شده و این حرفش باعث جرقه تو ذهن لیو میشه و جمله پایانی لیو به پائول (خودت میدونی که تو پیدا کردن چیزهای گمشده حرف نداری) نشونه اینه که به فکر پیدا کردن اثار دیگه ای از ادوارد افتاده..
درمورد سوفی و فرمانده هم باید بگم که سوفی واسه رفتن پیش ادوارد حاضر شد که یک شب رو با فرمانده بگذرونه اما فرمانده با دیدن بی میلیش منصرف شد و اونو بیرون کرد و اتفاقی بینشون نیوفتاد و با این حال فرمانده سوفی رو به همسرش رسوند و هلن هم تابلوی دختری که رهایش کردی رو برای فرمانده فرستاد

سلام وقتتون بخیر شما کتاب دختری که رهایش کردی رو با ترجمه ی چه کسی خوندین؟ چون پایانی که من خوندم انقدر کامل نبود

نازی چیه؟ این مربوط به جنگ جهانی اوله پس اون زمان نازی وجود نداشت این اشتباه چند بار هم تو کتاب بود که رفت رو اعصابم… انگلیستان هم درست کنین انگلستان

سارا خانم نازی مربوط به هیتلز جنگ جهانی دومه
چطور اول میشه
سال های وقوع جنگ جهانی اول و دوم رو میدونید؟

حالا اسم کتاب چی بود؟ کی کیو رها کرده بود من نفهمیدم

منم دوست داشتم سانسور نمیشد با فرمانده رقصیده بود اونوقت تو ترجمه گفته بود آواز خونده😑 آخر هم نفهمیدیم اون شب تو اتاق فرمانده چی شد کاش ترجمه هم بهتر بود درباره کتاب به نظرم تصویرسازی خاطرات زمان جنگ خوب بودو یکی دو جمله خوب هم داشت کتاب. وسطاش یخورده زمین گذاشتم ولی داستان قشنگی داشت و خب در پایان یه فرمانده آلمانی به یه زوج کمک کرده بود فرار کنن اوجش همین آخر بود آخرش رو دوست داشتم

اون قسمت با هم میرقصن همین
فرمانده از سوفی میخواد باهاش برقصه اونم برای اینکه حواس فرمانده رو پرت کنه تا نفهمه هلن نیست باهاش میرقصه.
تو اتاق فرمانده هم هیچی نمیشه
سوفی با فرمانده معامله میکنه در ازای یک شب با ام بودن اون رو پیش ادوارد بفرسته بعد شروع میکنه در اوردن لباساش اولش فرمانده بهش نزدیگ میشه ولی بعد ازش میخواد که بره سوفی هم برمیگرده به هتل

ب نظر من‌ تنها رمانی ک خیلی عالی فوق العاده هست رمان نه سیاه بود نه سفید

من کتاب وخوندم شخصی یا وسیله یی ندیدم ب اسم هلن منظورت کیه؟

اولین بار کی اسم “دختری که رهایش کردی ” رو گذاشت روی تابلویی که ادوارد از سوفی کشیده؟؟؟ یعنی منظورش اینه که ادوارد سوفی رو رها کرده؟ درصورتی که اون به اجبار رفت جنگ
یا هلن اسم رو گذاشت روی تابلو زمانی که اونو داد به فرمانده؟

تو کتاب گفته بود که خانم بیکر این اسمو روش گذاشته

من وقتی این کتاب رو تموم کردم عاشقش شدم خیلی داستان جذابی داره ممنون از کاغه بوک عزیز که به این قشنگی این کتاب رو تحلیل کردند

سلام من انتشارات نگین ایران رو خوندم و از لحاظ ترجمه و سانسور نشدن اوکی بود…درباره ی قسمتی هم که سوفی رفت پیش فرمانده بگم که فرمانده به خاطر بی میلی سوفی اونو ول کرد و از اتاق انداختش بیرون و گفتش که من دختر توی نقاشی رو میخوام و نه تورو…حتی روز بعدش هم سوفی اشاره کرد که اگه کمی باهاش همراهی میکردم یا نقش دختر توی نقاشی رو براش بازی میکردم شاید اینجوری نمیشد..

یکسری کتاب ها هستن بهشون میگن یکبار مصرف که برای شروع کتابخونی خوب هستن به نظرم آثار جوجو مویز از این دست کتاب هاست برای کسایی که دنبال کتاب عمیق نیستن خوبه من وقتی خوندم خوشم اومد ولی نه اونقدر که دوباره بخوام بخونمش و برای من یکبار مصرف بود…

رمان ها معمولا یک بار مصرف هستند ولی خاطره زیبایی در ذهن باقی می گذارند

کتاب من پیش از تو رو خوندم واقعا عالی بود لحظات خیلی ناب و زیبایی رو برام رقم زد و حال دلمو خوب کرد ، و میخوام این کتاب دختری که رهایش کردی رو هم حتما بخونم با تشکر

سلام من کتاب من پیش از تو و پس از تو رو خوندم به نظرم خوب بود و برام لحظات زیبایی رو خلق کرد و تعجب میکنم که می بینم نسبت به اونها نظر منفی وجو داده چون اگر نگم حقشه چندین بار خونده بشه این رو با اطمینان میتونم بگم که ارزش یکبار خوندن رو داره و دید انسان رو به زندگی عوض میکنه و مشتاقم این کتاب دختری که رهایش کردی رو هم بخونم .

سلام ببخشید یه سوال داشتم سوفی در اخر میمیره یا نه ؟

اسم مستعار ادوارد و سوفی

سوال به جایی بود
خب همه انسانها در آخر می میرند !!!!!

خیلی عالی بود، من دوست داشتم موضوعش رو

ببخشید چراسرباز به لیلین شلیک کرد و اونو کشت ؟؟؟

لیلیان بتان خودکشی کرد خودش تفنگ سرباز رو برداشت و خودشو خلاص کرد

من نظر نونوا رو در مورد لیلین که به دو تا پیر زن تو اوایل داستان گفت رو نفهمیدم . گفت یه چیزی میگم راز باشه . اما نفهمیدم منظورش چیه

سرباز شلیک نکرد.خود دختره با اسلحه ی سرباز به سر خودش شلیک کرد…

وای داستانش خیلی قشنگ بود مخصوصا زمانیکه مربوط ب جنگ میشد

فکر میکنم کل اتفاق هایی که برای سوفی افتاد ۱۰۰ سال بعد از زبون پدر لیو به ما گفته میشه تو قهرمانی« فقط برای ادامه دادنت ، دخترِ عزیزِ من ادامه دادن خودش یه عمل قهرمانانه است».

سلام کسی میتونه خلاصه ای ازش بگه؟

سلام‌. کتاب دختری که رهایش کردی در ادامه ی کتاب ماه عسل در پاریس هستش؟؟

کتاب خیلی زیبایی بود و طبق گفته ی دیلی میل نمیشد زمین بزاریش چون کتاب و توی سه روز تموم کردم اونقدر که با اشتیاق داستان و دنبال میکردم که چشمام خسته میشد …برخلاف نظر یک عده که نوشتن کسل کننده بود چون رمانه اسمش روشه ….باید به جزئیات پرداخته بشه تا دقیقا خودتو تو اون فضا حس کنی
جذابیت داستان صوفی باعث میشد داستان لیو و دنبال کنی و واقعا تاثیر گذار بود
خیلی کم پیش میاد رمانی بتونه منو اینقدر مشتاق به خوندنش کنه و توصیه میکنگ حتما بخونیدش ….
فقط کاش بدون سانسور و بهتر و حرفه ای تر ترجمه میشد تا زحمت نویسنده ی اصلی توسط یک عده که اینجا نظر دادن زیر سوال نره

به نظرم این کتاب عالی بود و من نقش سوفی رو خیلی دوست داشتم اگر مترجم بهتری اون رو ترجمه میکرد عالی تر میشود

آخر کتاب(سخن پایانی ) اسم دو شخص نوشته که در سوئیس زندگی میکنن (سوفی و ادوارد) چرا اسمشونو عوض کرده؟ براساس واقعیت نیست؟

به نظر من هم این کتاب ،کتاب خوبی بود از این جهت که به ما گفت برای خواسته هامون بجنگیم.من خیلی تو این داستان نقش سوفی رو دوست داشتم

این کتاب خیلی خیلی خوبی بود مخصوصا اینکه راجب هنر و ارزشی که داره که نمیشه با پول خریدش پرداخته. من این کتاب رو با یک انتشارات دیگه خوندم و واقعا راضی بودم . فوق العاده👌

من نفهمیدم سوفی با فرمانده رابطه داشته یا به شوهرش وفا دار مونده؟؟خواهشا هرکی نسخه بدون سانسورش رو خونده بگه .
چون واقعا سانسور وحشتناکی شده و نمیشه از داستان سر در اورد.

سلام
من این کتاب رو از انتشارات میلکان خوندم
راستش بله
سوفی در ازای آزادی شوهرش مجبور به این کار شد

به نظر من قسمت اول که مربوط به جنگ بود جذاب و در عین حال ترجمه ضعیفی داشت و‌قسمت دوم بسیار کسل کننده بود و متاسفانه نهایت بی تجربگی نویسنده را نمایان می کرد

بااین که سوفی اومدپیش فرمانده ولی فرمانده به او دست نزد

رابطه نداشت.فرمانده گفتهوبود دختر توی تابلو رو میخواسته.

بحث نظر شخصی نیست
داخل کتاب چیزی در خصوص خیانت نوشته نشده .

بعد از کتاب سطح پایین من پیش از تو دیگه هیچ وقت سراغ جوجو مویز نرفتم و نمیرم
حیف درختایی که برای چاپ داستانهای سطح پایین قطع بشن حیف وقت ارزشمندمون که بخوایم پای این جور داستانها بزاریم

ببخشید
یک سوال داشتم
شما چه کتابی رو سطح پایین می بینید ؟؟ کتابی که از بسیاری از مجلات معتبر تحسین شده ؟؟
اکثر کتاب های خانم مویز عاشقانه است و اگر سبک شما با اینجور کتاب ها یکسان نیست نباید به اون کتاب و خواننده هاش توهین کنید
خیلی مشتقام بدونم به چه سبک کتاب هایی علاقمندید !

و چه جالب که من همنام شما هستم !

نه عزیزم این کتاب با اونیکی کتابهاش خیلی فرق میکنه خیلی بهتر از من پیش از تو یا پس از تو هستش بنظر من خیلی تاثیر گذار هستش اینو امتحان کنین حتما

یه سوال میشه بگین فامیلیه فرمانده چی بود؟ اسمش یدمه ها فردریخ بود ولی فامیلیش واقعا یادم نی..من کتاب دستم نیست و دارم دیوونه میشم😭

خب کتابی هست متوسط. یکجایی که بی مقدمه وارد زندگی لیو میشه و ربطش را به سوفی نمی دانیم آدم دلزده میشه که ول کنه اما بعد از گذشتن از این فصل، دیگه قصه جوری روایت میشه که نمیشه کتاب را گذاشت زمین و دلت میخواد تا تهش بخونی. یه رمان عاشقانه هست ولی آدم منطق شخصیتها را درک نمی کنه.
برای گذراندن وقت خوبه ولی هیچ تم فلسفی، روانشناسی، معناگرایی یا … ندارد و اگر کسی همزمان دنبال این دست رمانهاست، بدردش نمی خورد.

داستان در جنگ جهانی اول اتفاق می‌افته. در معرفی به اشتباه نوشتید جنگ جهانی دوم.

ممنون از تذکر شما – اصلاح شد

در معرفی گفتید اشغال توسط نازی ها. در صورتی که به نیروهای هیتلر در جنگ جهانی دوم میگفتن نازی ها و توی جنگ جهانی اول همون آلمان ها بودن

سلام خسته نباشید ، ممنون از سایت بسیار زیباتون که منبع خوبی برای سنجش کتاب هاست و من هر وقت میخوام کتاب بخرم حتما از سایت شما بررسی میکنم، فقط چرا بعضی کتابارو دوباره معرفی میکنین؟ مثل همین کتاب که قبلا معرفی شده بود یا مرشد و ماگاریتا و چندتا کتاب دیگه، چون من هر روز دنبال میکنم سایتو که معرفی کتاب جدیدو بخونم و با کتابای تکراری که قبلا معرفی شده روبرو میشم، دلیل این کار چیه؟ آیا نکته جدیدی اضافه میشه به مطلب یا چی ؟

سلام و درود
ما گاهی کتاب‌ها رو دوباره مطالعه می‌کنیم و احساس می‌کنیم یک معرفی مجدد لازم است. معمولا هم سعی می‌کنیم معرفی کامل‌تر و بهتری ارائه کنیم.

من هم نسخه اصلی این کتاب را خوندم و هم نسخه ترجمه شده
خیلی سانسور کردن نسخه ترجمه شده را اما چیزهایی که سانسور شده بود تاثیری در روند کلی داستان نداشت بجز قسمت ملاقات صوفی و هرکماندانت که ممکنه تا آخر داستان ذهن خواننده درگیر شه که چیشد
قسمتهای دیگه سانسور شده مربوط به برادر پاول بود که در بار همجنسگراها کار میکرد و خودش هم همجنس گرا بود
بقیه اش چیز مهمی نبود و جزئیات بود
در کل بسیار کتاب سرگرم کننده و جذابی بود

بالاخره سوفی با فرمانده ارتباط داشت یا نداشت؟

بالاخره سوفی با فرمانده رابطه جنسی برقرار کرده بود یا نه؟؟نسخه ی اصلیش به زبان انگلیسی هست؟

ببخشید شمایی که کتاب رو خوندین میشه به سوالم جواب بدین
خیلی ضروریه دیگه زمانی ندارم واسه امتحان😢
دلیل دستگیری لیلین توسط آلمانی ها، کدام یک از جرائم علیه امنیت بود؟

لیلیان با سربازهای آلمانی روابط خارج از عرفی داشته و جاسوسی برای فرانسوی ها میکرده
دلیل دستگیریش جاسوسی علیه آلمان ها بوده

از فصل یازدهم به بعد واقعا دیگه رمان جذابیتی نداشت

چجوری باید داتلواد کرد دان نمیشه ک

ما در کافه‌بوک فقط معرفی کتاب داریم دوست عزیز و کتابی برای دانلود قرار نمیدیم.

کتاب رو تازه تموم کردم.کتاب بدی نیست.اگر از مشکلات ترجمه ایش بگذریم -که البته کار سختیه- من هم با برخی دوستان موافقم که گفتن در حد تبلیغش نیست.ولی خوب این خاصیت تبلیغ کردنه :اغراق کردن واسه فروش رفتن کالا.در کل واسه سرگرمی خوبه یکبار خوندنش.
یه نکته هم بگم ترجمه ای که من خوندم در پشت صفحه کتاب متاسفانه ناشر مطالبی رو نوشته که نشون میده اصلا نویسنده پشت جلد ، کتاب رو نخونده و همین جوری یه چیزی نوشته.نویسنده مطلب پشت جلد فک کرده کتاب مربوط به جنگ دوم جهانیه.با وجود تاکیدی که لیو تو کتاب داره که داستان ربطی به نازی ها نداشته و مربوط به جنگ جهانی اول و تاریخ های عنوان شده در کتاب هم همینو میگن اما ناشر محترم نوشتن داستان محافظت یک زن از خانوادش در برابر نازی هاست و مربوط به خاطرات جنگ جهانی دوم!
آخه لااقل کتابی رو که منتشر میکنین اگر نمی خونین بدین یکی دیگه بخونه که همچین معرفی ای ازش ننویسین.کتابی که من خوندم نشر آفرینه منتشر کرده.

شما که کتاب رو مطالعه کردین میشه ب سوال من پاسخ بدین !!!!؟چرا وکلای خانواده لفیور، درصدد اثبات سرقتی بودن تابلو موضوع داستان بودند؟

چون میخواستن ثابت کنن نقاشی توسط آلمان های اشغالگر سرقت شده و اگه اثبات میشد نقاشی سرقت شده دادگاه به صاحب اصلیش برش می گردوند
صاحب اصلیش هم خانواده صوفی بودن
طبق یه سری قوانین بین الملل در زمان جنگ اموال مسروقه با ادعای صاحبان اصلی و اثبات مسروقه بودن قابل رجوع هستن

این دومین اثری هست که از این نویسنده خوندم . ارتباط برقرار کردن با شخصیت های داستان خیلی راحته . همه ما تکه هایی از گذشتمون رو همیشه به دوش می کشیم و این گاهی مثل یک وزنه میمونه که ادامه دادن و جنگیدن رو سخت میکنه هرچند اون گذشته زیبا و مقدس باشه اما حسرت از دست دادنش امکان ساخت آینده بهتر رو ازما می گیره و ما میمونیم با یک گذشته از دست رفته و یک آینده نابود شده گاهی باید اون گذشته رو رها کرد و جنگید همون کاری که صوفی به لئو آموخت . کتاب شاید فراز و نشیب آنچنانی نداشته باشه اما شما رو به دنبال کردن داستان وا میداره پس از دستش ندید در مورد ترجمه هم قطعا می تونست خیلی بهتر از این باشه

سلام میشه بهم کمک کنید در مورد این کتاب موضوع این چیه؟

چون تابلو خیلی ارزشمند شده بوده و اگه ثابت میکردن سرقتیه میتونستن تابلو رو از لیو پس بگیرن

کتاب خوبیه، ولی از لحاظ ترجمه ضعیفه. البته ترجمه ابتدای کتاب خوب و روان بود ولی نزدیک وسطای کتاب ترجمه خیلی بد بود و برای درک بهتر میبایست هر پاراگرافی رو چند دور با دقت بخونی تا متوجه بشی که اصلا چی گفته. من فکر میکنم ترجمه چند نفر بوده نه یک‌نفر بتنهایی.

سلام شما که کتاب رو خوندین میشه ب سوال من پاسخ بدین.ممنون میشم. چرا وکلای خانواده لفیور، درصدد اثبات سرقتی بودن تابلو موضوع داستان بودند؟

بنظر من هم همینطور که دوستان گفتند متن مربوط به جنگ واضح و روان بود و ادامه دادن داستان آدم را به هیجان میاره ولی متن مربوط به لیو بدون مفهوم

اینقدر شخصیت در این کتاب هست پر از اسم هست مخصوصا قسمت لبو هضمش خیلی سنگین بود

چرا زحمت هنرمند حالا چه فیلمساز چه نویسنده و .. را با سانسور کردن نابود میکنید ، سانسور و ترجمه ضعیف تمام لذتی که میشد از خواندن این رمان ببریم را از بین برد.. واقعا جای تاسفه

کتاب در دوران جنگ بسیار زیبا بود. اما در قسمت لیو بسیار کسل کننده و طولانی بود بطوریکه اگر قسمت زیادی از بخش حال حذف میشد هیچ اتفاقی در روند داستان نمی افتاد و خواننده چیزی رو از دست نمی‌داد.
در واقع کتاب ساده و سرگرم کننده ای بود.

دقیقن از کجا میشع دانلودش کرد پیداش نمیکنم

ما در کافه بوک فقط کتاب را معرفی می کنیم.

ترجمش خیلی بد بد بود اگر ترجمش بهتر بود حتما جذاب تر میشد

همه ترجمه هاش همینه، چون یه جاهاییش درهم برهمه و اصلا خوب ترجمه نشده، من از سه ترجمه مختلف خوندم و همش عین همه!!!
انگار کپی کردن!!!
البته به نظرم ترجمه آقای قاسملو، انتشارات میلاد/ بدک نبود.

بنظرمنم ترجمش خیلی ضعیفه یه جاهایی رودوباره برمیگردم میخونم تابفهمم کی گفته

به قدری این کتاب قوی هستش که موقع خوندش واقعا خودمو تو اون شرایط داستان حس میکردم،و قشنگ وقایع رو برای خودم تصویر سازی میکردم. و همین موضوع بود که اخر داستان به زور جلوی احساساتی شدن خودمو گرفتم.

سلام.آقا میشه بهم بگید فرمانده چرا از سوفی ناراحت شد؟و کلا فرمانده و سوفی ب کجا رسیدن آخر؟

سلام الناز جان من نظز شما را همین الان دیدم و باید بهتون بگم که فرمانده از سوفی خوشش میومد ولی سوفی هنوزم عاشق شوهرش بود و وقتی فرمانده فهمید که این عشق به جایی نمیرسه تصمیم گرفت که اون تابلو را از سوفی بگیره و در ازای ان سوفی و به شوهرش برسونه متاسفانه بخشی از داستان که سوفی و فرمانده همدیگر را در هتل میبینند سانسور وحشتناکی شد به گفته ناشر حداقل ۲صفحه سانسور داشته رمان .
سوفی به شوهرش رسد و بر اثر بیماری فوت کرد و فرمانده هم که تابلو سوفی و برداشت و رفت .

سوفی بر اثر‌بیماری نمرد، صرفا دختر لیلان اینو گفته بود ک از فرمانده انتقام بگیره، سوفی ب ادوارد برگشت و ب سوئیس رفتن دو فرضه وحود داشت ک یا مردن بر اثر بیماری جند سال بعد و یا اینکه برای همیشه زندگی کردن کنار هم چون لیو گفت مطمئنم تابلوهای زیادی از دختر مو قرمز در زمان پیری اش میاد

کاملا درسته سوفی و ادوارد سوئیس زندگی کردن
برای اونم بود که خاهرش یه مدت مغازه رو برا سفر بست و بعد سفر حالش خوب بود چون پیش اونا رفته بودن و حتی اخر داستان راجب نقاشی های ادوراد حرف زدن

به نظرم داستان جالبی داره اما ترجمه ضعیفه

عالی بود:))
تو دو روز تمومش کردم
[کتابی ک نمی شود زمینش گزاشت]

با توجه به چاپ بالای کتاب و تعریف هایی ک شنیده بودم، واقعا انتظار بیشتری از این کتاب داشتم. بنظرم کاراکترها خیلی سطحی بودن، نمیشد واکاوی شون کرد.البته این خاصیت رمانهای قرن بیست به بعد هست اما به عنوان نامزد بهترین رمان سال میتونست قوی ترهم باشه و بنظرم اگر فیلمش ساخته بشه شاید جای حرف بیشتری برای گفتن داشته باشه…

کتاب رو تازه تموم کردم و ناراحتم از اینکه تموم نکرده قضاوتش کردم…
خیلی خوب بود،بعد از خوندن یه درد شیرینی رو میزاره تو دلمون…
منتهی کاااااش طور بهتری ترجمه میشد.

ترجمه افتضاح…
سخت میشد ارتباط برقرار کرد و ذهن رو اذیت میکرد…
نسبت به اون همه تبلیغی که ازش شنیده بودم،جا خوردم وقتی کتابو میخوندم

به نظرم داستان قشنگی داشت مخصوصا اخرش که شگفت زدت کرد ولی قلم نویسنده خیلی حوصله سر بر بود ترجمه هم افتضاح بود.از مکالمه های شخصیت های داستان اصلا خوشم نیومد همچنین از شخصیت های اصلی داستان سوفی و خصوصا لیو

من رمان و کتاب خیلییییی زیاد میخونم . اثر خیلی قوی و جالبی بود. به رمان خونای حرفه ای توصیش میکنم .

یکی از بهترین کتاب هایی بود که تا به حال خونده بود ترجمه اس هم عالی بود .ممنون بیشتر از داستان زندگی لیو خوشم اومد

متاسفانه دو مجموعه قبل از این کتاب من پیش از تو .و پس از تو هم ترجمه خوبی ندارن .حتی یه جاهایی اسم ها اشتباه بیان شده

اولا ترجمش به شدت ضعیف بود*_* من از نشر میلکان خریدم و اصلا هم نتونستم با هاش به ارتباط برقرار کنم یه جاهاییرو باید دو بار میخوندی تا میفهمیدی چیو میخواد برسونه بعدشم به نظرم داستان چندان مهیجی نداشت یه داستان تکراری مثل کارهای دیگه ی جوجو مویز و اینکه اصلا از شخصیت سوفی خوشم نیومد …..

ترجمش خیلی ضعیفه گاهی نمیفهمی‌کی جملرو‌گفته!!!

من کتاب صوتی این نوشته ((دختری که رهایش کردی)) را گوش دادم و بسیار لذت بردم

من این کتاب رو از مادرم هدیه گرفتم کتاب خییییییلی قشنگیه و بر خلاف اینک همه از ترجمش ناراضی هستن من مشکلی ندارم و در عرض یک هفته تمومش کردم کتابی ک اگر بخونید هرگز زمین نخواهید گذاشت

اصلا نمیشه با داستان ارتباط برقرار کرد بخاطر ترجمه ضعیفش گاهی وقتا برمیگردم عقب تا بفهمم چه اتفاقی افتاده ترجمش خیلی ضعیفه

کتاب خیلی تبلیغ شده بود که آدم با یه دیدگاه خاصی بهش نگاه میکرد و همش در کتاب منتظر بودم چیز خاص تری بخونم باتوجه به حد تبلیغات .. ترجمه کتاب اصلا جالب نبود . پرش پاراگراف و بند خیلی داشت که کتاب را نامفهوم میکرد تا میخواست خوب پیش بره خراب میشد تا جایی که چند بار برمی گشتم بفهمم چی شده . روی کتاب خیلی اغراق شده کتابی که نمی توانید زمین بگذارید .. به زور ادامه دادم

من یکی از ترجمه ها رو خوندم.
ایراد ترجمه‌ای هم داره. البته زیاد نیست.
ولی بیشتر باید گفت که مشکل از ویرایشه. ویراستار محترم فکر کنم اصلاً نخونده بودش.
من حاضرم ویرایشش کنم.

من هم متاسفانه نتونستم با داستان ارتباط برقرار کنم که دلیلش فقط و فقط به خاطر ترجمه خیلی خییییییییییییلی ضعیفش بود
متاسفم واسه ی مترجمش که اصلا کارش در حد ترجمه ی یک کتاب نبود
واقعا متاااااااااااااااسفم و دیگر هیچ جز این نمیتونم بگم

کتاب خوبی بود خواندنش را به همه پیشنهاد می کنم ترجمه روان بود

کلا نتونستم با داستان ارتباط برقرار کنم که فکر میکنم بخشیش به خاطر ترجمه ضعیفشه

غمگین ترین قسمتش به نظرم اونجاییه که ادیت بثیون به فرمانده گفت سوفی مرده . و فرمانده رو برای همیشه با یک عذاب وجدان اشتباه تنها گذاشت

توی اتاق بین سوفی و فرمانده چی گذشت؟! من اصلا متوجه نشدم

داستان خوبی داشت اما سانسور داشت و بشدت بد ترجمه شده بود خیلی جاها عبارات گنگ بود و درکل انقدر ترجمه بد بود تصمیم گرفتم دیگه از این انتشاراتی کتابی نخرم .
دیگه بعد از این کتاب هیچ‌کدوم از کتاب های جوجو‌مویز و نخوندم چونکه داستاناش همه تو یک قالب خاص نوشته میشه .بنظرم فوق العاده ترین اثر این نویسنده «یک بعلاوه یک»

کتاب فوق العاده ایه .

کلا نتونستم با داستان ارتباط برقرار کنم که فکر میکنم بخشیش به خاطر ترجمه ضعیفش

من یه جا رو درک نکردم…
ادوارد و صوفی تو یه کشور دیگه زندگی خودشونو شروع کردن. و ادوارد مریض بود. بعدش چیشد؟ فوت شدن جفتشون؟ خیلی ذهنم درگیر این سوال شده.
من ترجمه زهرا یعقوبیان رو خوندم. اشکالی توش ندیدم و کاملا هم روون بود اما خیلی سانسور داشت. سایت های دیگه و نظرات مختلف رو بررسی کردم و متوجه شدم سانسور نسخه ای که من خوندم بیشتر از بقیه نسخه ها بوده

بله منم ترجمه این خانوم‌روخوندم روان بود ولی سراسر سانسور به طور غیر منتظره ای قسمت سوفی و فرمانده نفهمیدیم چی شد؟!!!!!

این کتاب ادامه ی کتاب ماه عسل در پاریس هست که میشه به جرات گفت انقدر داستان کشش داره که نمیخواستم کتاب تموم شه و از دنیای آدم هاش بیام بیرون! ۳>

سلام ممنون میشم یکی به منم توضیح بده که تو اتاق فرمانده چه اتفاقی افتاد.. همین الان کتاب رو تموم کردم و واقعا نتونستم بفهمم سوفی به ادوارد وفادار موند یا….
داستان فوق العاده ای بود و اصلا دوست نداشتم کتاب رو زمین بذارم و وقفه بیفته..

سوفی مجبور به رابطه با فرمانده شد تا به ادوارد برسد.

این که سانسور شده بود اذیت میکرد اما در کل کتاب خوبی بود …روان و بدون پیچیدگی خاص …

من هم این کتابو خوندم هم چندتا کتاب دیگه از جوجو مویز بنظرم کلیت داستانایی که مینویسه یکیه داستانای تکراری تو موقعیت هایی کمی متفاوت…

سلام
خیلی خیلی کتاب خوبیه.فقط این که چرا فرمانده سوفی رو بیرون میکنه از اتاق و دستگیرش میکنه رو متوجه نشدم که دوستمون توضیح دادن. ای کاش داخل کتاب این قسمت حذف نمیشد.چون برام واقعا سوال شد که چرا اون اتفاق میفته و داخل کتاب نبود

میشه به منم توضیح بدید لطفا متوجه نشدم

منم متوجه نشدم
میشه به منم بگین؟؟

منم نفهمیدم تو اتاق چ اتفاقی افتاد؟؟؟میشه لطف کنید و توضیح بدید؟

اول که در زمان جنگ جهانی اول بوده دوم ادیت وقتی تو دادگاه شهادت میده که تابلو را خود سوفی به فرمانده داده وظاهرا در قرن ۲۱ بوده چند ساله بوده منم اینجاشو نفهمیده باید بالای ۱۰۰ وچند سال داشته باشه چون تابلو را هم اکن توجنگل به فرمانده میده

میشه به منم توضیح بدین؟

داستان خوبی بوده ولی ترجمه اصلا خوب نبود و یه جاهایی کاملا گنگ موند برام به علاوه که سانسور هم زیاد داشت

داستانش زیبا بود ولی کارهای مترجمش رو اصلا نمی پسندم روان نیست و گند می زنه به داستان . ترجیح می دادم این کتاب رو هم خانم مفتاحی یا آرتمیس مسعودی ترجمه می کردند . در ضمن غلط املایی هم زیاد داشت .

کتاب اتاق از امادون اهو بسیار کتاب قشنگ و زیبایی است توصیه می کنم بخوانیدش.

سلام,کسی این کتاب انتشارات نیک فرجامشو خونده؟؟ترجمش چطوره؟

اینجا ک اصن لینک دانلود ندارین

خیر دانلود نداریم. ما فقط معرفی کتاب رو انجام میدیم و شما می تونید کتاب ها رو از کتابفروشی ها تهیه کنید

خیلی خوب بود هرچند سانسور زیاد داشت ولی واقعا جذاب بود

کافه بوک عزیز ؛ من این کتاب رو به نام ((دختری که رهایش کردی)) از انتشارات میلاد خریدم که با ترجمه آقای محمد مهدی قاسملو
ترجمه خارقالعاده(از نظر سانسور نکردن:) و روانی داره و علاوه بر این جلد بسیار زیبا و گیرایی داره در ضمن قیمش هم ۲۵ هزار تومنه به اگه براتون امکان داره این ترجمه از کتاب رو هم تو لیست عالی وبسایتتون وارد کنین

من دنبال یه رمان عاشقانه و در عین حال غمگین و گریه دار مثل من پیش از تو میگردم این کتاب تو اون ژانر هست ایا؟؟ شبیه اونه؟؟ چیزی شبیه اونو میتونید پیشنهاد کنید بهم؟؟

میتونین قسمتی که صوفی با فرمانده تنهاست بگید چه اتفاقی میوفته؟ توی نسخه ای که من خوندم متوجه نشدم دقیقا چه اتفاقی بینشون افتاد ؛ و اینکه اخر داستان طوری ترجمه شده بود که انگار اون پیرزن که به اسم ادیت اومد و شهادت داد داخل دادگاه خود صوفی هست !!! اخه بر حسب زمان نمیتونه زنده باشه که! ولی ترجمه طوری بود که انگار لیو با خوندن حرفای ادیت و یاد اوردن نگاهش حس کرد چشم ها و نگاهش اشنا هستن و خوشحال شد و تمام !

ترجمش خیلی بد بود و خیلی سانسور شده بود و به همین دلیل درک داستان و خوندن مطالب که با جمله های به هم وصل بودن خیلی دشوار بود

به هر کتابی که میخونید اهمیت بدین و ارزش برای اون قائل باشید .
کتاب را جویده جویده نخونید .

کتابی است که واقعا نمی توانید زمین بگذارید کتابی خارق العاده جوری که چنان در شخصیت اصلی اول یعنی سوفی قرار می گیرید که در جای جای زندگیتون دلتون میخواهد به سوفی فکر کنید دختری مغرور ،شجاع ،جذاب ،دلربا که آدم غرق در شخصیتش می شود . حتما بخوانید کتابی که واقعا نمی توانید زمین بگذارید.

خیلی جذاب نیس واسم فعلا این ۳۰ صفحه ای ک خوندم

من ۳۰صفحه ازاین کتابو خوندم فعلا،تااینجا ک خیلی جذاب نیس موضوعش واسم

سلام دوستان گلم
ممنون میشم پاسخ بدین
سوفی با فرمانده چه رفتاری کرد که فرمانده باهش اینکارو کرد؟!

فرمانده قرار بود در ازای داشتن رابطه با سوفی اون رو بفرسته پیش شوهرش. اما وسط رابطه فرمانده متوجه بی حسی و بی میلی سوفی شد و اون رو از اتاقش بیرون کرد و گفت من این دختر پرشور توی نقاشی رو می خواستم.

به نطر من ترجمه بدی نداشت. اما ممیزی بهش خورده بود. من اصلا نفهمیدم که سوفی با فرمانده چه رفتاری کرد که این ماجرا رو پیش آورد

داشتم فک میکردم کاش ی قسمت ب سایتتون اضافه کنید
که با انقدر بودجه چ کتابی میشه خرید
واینکه ی تقسیم بندی داشته باشید
ک مثلا این عاشقانه…شعر…داستان
یا اینکه این کتابا برای هدیه ب کسی ک دوسشون دارید:))

خیلی خوبید;)

سلام. پیشنهادات خوبی بود – حتما بهشون فکر می کنیم

ماری لویل وآنتون چه شخصیتی درداستان داشتند

همون صوفی و ادوارد بودن ک اسمشون رو عوضش کردن برا فرار و اقامت دد یوئیس

اسم مستعار ادوارد و سوفی

خیلی زیبا و عمیقه،نظر شخصیم اینه که از بقیه داستان های مویز بهتره….

سخت تلاش کن …قوی باش و به خواسته خودت برس

من خیلی دوس داشتم این کتابو….حتا بیشتر از من پیش از تو…
با اینکه بعضی جاها ترجمش اذیت میکرد ولی واقعا من باهاش همراه شده بودم…مخصوصا حدود ۱۴۰ صفحه اولشو خیلی دوس داشتم…
مرسی از شما…برای سایت خیلی خیلی خوبتون…

سلام این کتاب قشنگ تره یا رمان من پیش از تو؟؟

سلام.
خوب بودن هر کدام از این کتاب ها به سلیقه شما بستگی داره، ما تا جایی که امکان داشت هر دو کتاب رو معرفی کردیم.

من این کتاب رو خوندم خیلی بد ترجمه شده .

متاسفانه ترجمه در کشورمون خیلی ضعیفه

به نظرم بیشتر مشکلات را نمیشه متوجه مترجم کرد . متاسانه ممیزی ها زیادن

توروخدایروزاین کتابارورایگان دراختیارمردم بذاریدمن عاشق کتاب خوندنم ولی هزینشونمیتونم پرداخت کنم چون انقدرتوزندگیمون چاله چوله هست که پولی براکتاب نمیمونه بایدچکارکرد

اگر این کتاب ها به رایگان عرضه بشه، دیگه صنعت چاپ و انتشار کتابی وجود نخواهد داشت دوست عزیز

عزیزم توی گوگل سرچ کن نگاه دانلود،یه سایت میاد پره کتاب،شاید اندازه جوجو مویز قوی نباشه ولی نویسنده های خوبی داره،تازه با ده تومن میتونی توی کتابخونه عضو بشی و هرکتابی که دلت میخواد بخونی،امیدوارم موفق باشی…

میتونید به دوستاتون به صورت مشارکت کتاب بخرید و کتابخونه خودتون درست کنید

دوست عزیز میتوانید این کتابها رو از کتابخانه های عمومی امانت بگیرید

چرا عضو کتابخونه نمیشید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *