نشانک

آخرین انار دنیا

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

رمان آخرین انار دنیا با عنوان اصلی «دواهه‌مین هه‌ناری دونیا» اثر نویسنده کُرد، بختیار علی است که برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ در کشور سوئد چاپ شد. بختیار علی که پرکارترین و پرتیراژترین نویسنده کرد لقب گرفته است در سال ۱۹۶۱ در سلیمانیه کردستان عراق به دنیا آمد.

بختیار علی در مصاحبه‌ای درمورد آخرین انار دنیا گفته است: اگر بمیرم و به من اجازه دهند که تنها یک کتاب با خودم به آن دنیا ببرم، از میان تمام کتاب‌هایی که نوشته‌ام، آخرین انار دنیا را با خود می‌برم.

شیر کو بی کس، شاعر بزرگ کُرد که او را امپراتور شعر می‌نامند، در مورد بختیار علی چنین می‌گوید:

صدسال یکبار کسی چون او به دنیا می‌آید. بختیار علی دنیای تازه‌ای وارد ادبیات کردی کرد. او به تنهایی کار چندین نویسنده را انجام می‌دهد.

شیرزاد حسن، نویسنده، شاعر و مترجم کُرد نیز درباره بختیار علی می‌گوید:

بختیار علی ابراهیمی بود که آمد و بت‌ها را شکست و یک‌تنه کار بسیار عظیمی را به انجام رسانده است. به نظر من او شایسته نوبل ادبیات است.

مترجم کتاب، مریوان حلبچه‌ای، درباره کارهای بختیار علی در مقدمه کتاب می‌نویسد:

مضمون بیش‌تر آثار بختیار علی به ویژه در زمینه ادبیات جنگ، سانسور، قربانی، عشق‌های شکست‌خورده، نقد حکومت و احزاب سیاسی است.

خلاصه داستان آخرین انار دنیا

در این رمان که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده است در ابتدای کتاب با دو داستان به ظاهر متفاوت روبه‌رو هستیم. هر دو داستان از زبان مظفر صبحدم روایت می‌شود.

مظفر صبحدم کسی است که در هنگام جنگ‌های داخلی با فرمانده خود در خانه کوچکی محاصره می‌شوند و امکان فرار هردو نفر آن‌ها وجود ندارد بنابراین مظفر صبحدم تصمیم می‌گیرد بماند و در برابر نیروهای دشمن مقاومت کند تا یعقوب صنوبر بتواند فرار کند. بعد از این اتفاق، مظفر صبحدم اسیر می‌شود و به زندانی در صحرا فرستاده می‌شود. او را ۲۱ سال در سلول انفرادی زندانی می‌کنند.

بیست و یک سال به صدای شن گوش فرا دادم، زندانم اتاقی بود دور از جهان، اتاقی کوچک در میان دریایی از شن… اتاقی کوچک در محاصره آسمان و بیابان. (آخرین انار دنیا – صفحه ۹)

مظفر صبحدم در ۲۲ سالگی اسیر شد و وقتی که در زندان بود فقط فرمانده‌اش، یعنی یعقوب صنوبر به او نامه می‌نوشت و او را از یاد نبرده بود. نامه‌های امیدبخشی که در آن به او وعده زندگی در زیباترین قصر جهان را می‌داد اما تنها چیزی که مظفر صبحدم به آن اهمیت می‌داد، پسرش بود. در واقع تنها دلیل زنده ماندن او و تحمل ۲۱ سال زندان دیدن دوباره پسرش بود. در ادامه یعقوب صنوبر، مظفر را از زندان آزاد می‌کند اما به هنگام آزادی به او می‌گوید که دنیای بیرون همه تو را از یاد برده‌اند، که دنیای بیرون فاسد شده است و بیماری همه را گرفته، که تو نباید روح پاک خودت را دوباره به دست دنیای خارج بدهی و آن را آلوده کنی. ولی مظفر صبحدم شوق دیدار پسرش را دارد و بنابراین از دست فرمانده خود فرار می‌کند و…


در کنار داستان مظفر صبحدم، خواننده با داستان محمد دل‌شیشه و خواهران سپید روبه‌رو است.

محمد دل‌شیشه، فردی است که آرزوی یافتن رازها را دارد. او یک انار شیشه‌ای دارد که به هر قیمتی شده می‌خواهد راز آن را کشف کند. در پی یافتن این راز، تصمیم می‌گیرد به دیدار عتیقه‌فروشی برود تا او را راهنمایی کند. اما در مسیر خود می‌بیند که طوفان وحشتناکی شروع شده است. طوفانی که هر لحظه شدیدتر می‌شود و سیلاب عظیمی به راه می‌اندازد، طوفانی که اثری متفاوت روی محمد دل‌شیشه دارد:

او بدون آن‌که غرق شود مانند آن‌که روی قایق نامرئی کوچکی نشسته باشد، روی آب می‌ماند، چهار زانو روی سیلاب می‌نشیند و با لبخند به دنیا نگاه می‌کند، سیلاب، ماشین، خرده‌ریز، صندلی و انسان‌های غرق شده را از این طرف و آن طرف محمد دل‌شیشه می‌غلتاند، و او به آن‌ها نگاه می‌کند، سیلاب پر می‌شود از اشیای عتیقه شهر، از لاستیک ماشین‌ها، مجموعه کتاب‌هایی که هرگز خوانده نشده‌اند، سینی و سفره‌های رنگین و حاضر و آماده از وسایل خانه، زن‌های مغروق با چادرهای سیاهشان و مردانی مرده که هنوز دستشان را روی پول‌هایشان گذاشته‌اند تا خیس نشود. آب محمد دل‌شیشه را همراه آن چیزها می‌برد. (آخرین انار دنیا – صفحه ۲۱)

این طوفان و سیل، محمد دل‌شیشه را به خانه خواهران سپید می‌برد، خواهرانی که قسم خورده‌اند تا ابد نه ازدواج کنند، بدون همدیگر آواز نخوانند، موهایشان را کوتاه نکنند و غیر از لباس سفید چیز دیگری نپوشند. همین پیمان خواهران سپید باعث می‌شود که خواهر کوچک‌تر عشق محمد دل‌شیشه را رد کند و…

در ادامه کتاب آخرین انار دنیا وقتی مظفر صبحدم فرار می‌کند با خواهران سپید آشنا می‌شود و کم‌کم درباره پسرش اطلاعاتی به دست می‌آورد اما با حقایق و اتفاقات عجیب دیگری روبه‌رو می‌شود و می‌فهمد که…

[ لینک: رمان کافکا در کرانه – کتابی با سبک رئالیسم جادویی ]

درباره کتاب آخرین انار دنیا

این رمان یک اثر جذاب و خواندنی است که تاریخ و فرهنگ مردم کُرد را نیز به خوبی نشان می‌دهد و بدون شک برای کسی که بخواهد از ادبیات کُرد کتابی بخواند، اگر بهترین گزینه نباشد، قطعا یکی از بهترین گزینه‌ها خواهد بود. کتابی که جنبه ضدجنگ بودن آن بسیار به چشم می‌خورد و نویسنده از هرچیزی برای نفی جنگ استفاده کرده است.

جنگ از همه ما جانور و هیولا ساخته است. (آخرین انار دنیا – صفحه ۵۹)

جنگ دردهای جهان را بزرگ‌تر می‌کند. جنگ هر چند هم بر ضد خرابی‌ها باشد در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد می‌کند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز غم می‌کند. (آخرین انار دنیا – صفحه ۳۸۶)

هریک از شخصیت‌های اصلی کتاب، نمادی از اتفاقات و سختی‌هایی است که بر سر ملت کُرد آمده است. از فقر و تنگدستی گرفته تا آواره شدن، اسیر بودن در چنگ دشمن، تا وضعیت وخیم بازمانده‌های بمباران‌های مختلف. در قسمتی از کتاب، هنگامی که مظفر صبحدم به دنبال یافتن حقیقت به سرپناهی که سازمان‌های خارجی برای جوانان معلول درست کرده‌اند سر می‌زند، با عمق فاجعه‌ای روبه‌رو می‌شود که آن را چنین توصیف می‌کند:

از دنیا به خشم آمده بودم، از آسمان، از جهان، از هر کس دور و نزدیک که روی این سیاره در امور زندگی دخالت داشت. از هرکس که روی زمین خودش را نماینده ملکوت می‌دانست، هرکس که سریاس‌ها را به آن مصیبت‌ها دچار کرده بود. اما نمی‌دانستم خشم خودم را متوجه چه کسی کنم. سرم را زیر آب شیر دستشویی گرفتم. سعی کردم خودم را آرام کنم. دیدن آن همه زخم بر تن یک انسان هرکسی را وادار می‌کرد در بی‌گناهی خود تردید کند. دیدن آن سالن و راهرو‌ها و بخش‌هایی پر از انسان‌های زخمی، به اندازه‌ای دردناک بود که تمام موجودات جهان احساس گناه کنند. (آخرین انار دنیا – صفحه ۳۳۵)

رمان آخرین انار دنیا علاوه بر جنبه ضدجنگ بودن، مفاهیم زیاد دیگری را هم در خود جای داده است که از جمله آن می‌توان به مسائل ‌بنیادی ‌زندگی ‌بشر، ‌مرگ ‌و ‌تنهایی، ‌خدا ‌و ‌زیبایی، خیانت و عشق اشاره کرد.

هیچ‌کس به ما نیاموخته سوال کنیم که ما چه کسی هستیم! روزی هم که با این پرسش روبرو می‌شویم تمام زندگی ما از هم پاشیده می‌شود… اما بعد هر کدام باید معنی زندگی خود را دریابد. (آخرین انار دنیا – صفحه ۱۸۵)

آخرین انار دنیا یک اثر خوش‌خوان و عمیق است که نویسنده در آن مفاهیم و اتفاقات را به زیبایی به هم ربط داده است. هر جمله از این کتاب به مرور معنی خاصی پیدا می‌کند و خواننده در آخر کتاب شگفت‌زده می‌شود.

ترجمه این کتاب توسط مریوان حلبچه‌ای انجام شده است که ترجمه‌ای بسیار روان و خوب است و پیشنهاد ما این است که حتما آخرین انار دنیا را با این ترجمه مطالعه کنید. با این حال، در کتاب چندین ایراد نگارشی وجود دارد که امیدواریم در چاپ‌های بعد برطرف شود.

دو کتاب دیگر از بختیار علی که توسط مریوان حلبچه‌ای ترجمه شده‌اند:

  1. غروب پروانه – نشر نیماژ
  2. جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود می‌برد – نشر نیماژ

[ لینک: رمان صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز – کتابی با سبک رئالیسم جادویی ]

آخرین انار دنیا اثر بختیار علی

جملاتی از متن کتاب آخرین انار دنیا

این خیال که مرده‌ای و دیگران بی‌تو زندگی می‌کنند و زندگی آن‌ها روال طبیعی خود را در پیش گرفته، آسودگی بزرگی به انسان می‌بخشد. (آخرین انار دنیا – صفحه ۱۶)

عشق شایستگی آن را ندارد تا کسی در راهش بمیرد. (آخرین انار دنیا – صفحه ۵۰)

انسان در دو وضعیت نیازمند هیچ نگهبانی نیست، وقتی آزادی در بیرون از خودش بی‌معنا می‌شود و آن دم که در زندان احساس آزادی می‌کند. (آخرین انار دنیا – صفحه ۵۶)

او می‌خواست به اصلی برگردد که احساس می‌کرد از او سلب شده است. اما تنها مشکلش این بود که نمی‌دانست چگونه شروع کند. او می‌توانست همه‌چیز داشته باشد، همه‌چیز. اما نمی‌دانست چگونه آن چیزهایی را که در درون خود از دست داده بود دوباره به دست بیاورد. (آخرین انار دنیا – صفحه ۶۳)

هیچ هنری از این سخت‌تر نیست که به خودت بیاموزی انتظار نکشی. (آخرین انار دنیا – صفحه ۹۰)

انسان‌ها همه کور زاده می‌شوند. در بین تمام انسان‌های روی این سیاره کسی نیست که از ابتدای تولدش قادر به دیدن باشد. مپندار آن‌هایی که چشم دارند می‌توانند ببینند. هیچ چیزی در دنیا مشکل‌تر از دیدن نیست، احتمال دارد که انسان دو چشم زلال و روشن داشته باشد، با این حال هیچ نبیند. (آخرین انار دنیا – صفحه ۱۴۱)

من از آن می‌ترسم که سایه کس دیگری باشم. (آخرین انار دنیا – صفحه ۱۸۶)

تا زمانی که انسان اسیر است زندگی برایش معنای عمیقی دارد. هیچ چیز همچون بردگی و اسارت به زندگی معنا نمی‌دهد. چون در آن هنگام انسان برای آزادی در پیکار بزرگی است. اما هیچ چیز هم مانند آزادی معنای زندگی را به مخاطره نمی‌اندازد. در آزادی است که انسان شیدایی و سرگشتگی و آروزی خودش را به خاطر معنی از دست می‌دهد. گویا انسان آزاد باید انسانی تهی از معنی باشد. اما عظمت انسانی آن نیست که در بردگی معنا را جستجو کند. بلکه باید در آزادی دنبالش را بگیرد. (آخرین انار دنیا – صفحه ۲۱۲)

به عزاداری و این‌جور چیزها اعتقادی نداشتم. به کار آن‌هایی که دو روز روی صندلی زمختی می‌نشینند و آب و چیزهای دیگری می‌خورند و بعدش می‌روند خانه‌ای برای میوه‌خوری و اسمش را مجلس عزا می‌گذارند اعتقادی ندارم… همه آن چیزها برای من چرند محض بود. (آخرین انار دنیا – صفحه ۲۷۲)

من به تو می‌گویم که نبرد مردان عاقل صد هزار بار از جنگ مردان وحشی و رام‌نشده‌ای مثل ما پلیدتر است. (آخرین انار دنیا – صفحه ۲۹۲)

یک به یک داستان کسانی را تعریف می‌کرد که در جنگ‌های گوناگون و اتفاقات جور واجور، سوخته بودند. درباره یکی از رفقایش حرف می‌زد که با آتشی ازلی، از کوه‌ها پایین آمده بود، آتشی که هرگز خاموش نشده بود. با همان آتش وارد شهر شده بود و با همان آتش او را به بیمارستان آورده بودند؛ شعله‌ای که هیچ آبی خاموشش نمی‌کرد. آتشی بود که نه خاموش می‌شد و نه تنش را می‌سوزاند. گفت: «رویش هر چقدر آب می‌ریختند خاموش نمی‌شد. پتو رویش می‌انداختند خاموش نمی‌شد، او را داخل استخر انداختند، وقتی بیرون آوردند همان بود. وقتی در بخش‌ها راه می‌رفت همه می‌ترسیدیم زبانه آتش به پرده‌ها و ملافه‌ها و لباس‌هایمان بگیرد. روی تختخوابی آهنین می‌خوابید و چیزی رویش نمی‌انداخت، در خواب هم گُر می‌گرفت، یک روز او را به تلویزیون بردند و از او فیلمبرداری کردند و دوباره برگشت. یک بار دیگر هم او را بردند. می‌گفتند از جهنمی است و به همین خاطر است که می‌سوزد. او معجزه خداست تا جهنم واقعی را به چشم ببینیم. خیلی درد می‌کشید، شبی از دست نگهبان‌ها فرار کرد گم شد. کسی نمی‌دانست کجا رفته، به می‌گفتند، گل آتش.» (آخرین انار دنیا – صفحه ۳۳۸)

آدمی نباید آخر سر به جواب پرسش‌هایی فکر کند که در طول زندگی نتوانسته برای آن‌ها جوابی پیدا کند. (آخرین انار دنیا – صفحه ۳۵۵)

آن‌هایی که به مرگ اعتنایی ندارند، محکومند با زندگی بازی سنگینی را شروع کنند. (آخرین انار دنیا – صفحه ۳۷۷)

مشخصات کتاب

  • عنوان: آخرین انار دنیا
  • نویسنده: بختیار علی
  • ترجمه: مریوان حلبچه‌ای
  • انتشارات: ثالث
  • تعداد صفحات: ۳۹۱
  • قیمت چاپ هفتم – سال ۹۶: ۳۲۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد رمان آخرین انار دنیا چیست؟ اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. از میان آثار بختیار علی کدام کتاب(ها) را مطالعه کرده‌اید؟

[ لینک: اینستاگرام کافه‌بوک ]


» معرفی چند کتاب خوب دیگر از نشر ثالث:

  1. کتاب دن کیشوت
  2. کتاب دختر استالین
  3. کتاب رفیق زندگی و مرگ ارنستو چه گوارا
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 262
دوست نداشتم: 124
میانگین امتیازات: 2.11

چاپ کتاب

33 دیدگاه در “آخرین انار دنیا

یکی از ویژه گی های بارز این کتاب اینه که چشم و گوشو باتن انسان رو باز می کنه که سر سری از کنار خیلی مسائل روز مره رد میشیم و توجه نسبت بو اون نداریم در این کتاب با مسایل پر اهمیتی رو برو میشیم که یکی شون خیلی توجه منو جلب کرد ادمی که تا سالیان زیاد مبارزه بر علیه سیاست غلط و دست برد در حقیقت بود در اخر سر خودش به یکی از بزرگترین کتمان کننده ها حقیقت بدل میشه در اصل میشه گفت هدف نویسنده از بیان این شخصیت این بوده که هر کسی جنبه به قدرت رسیدن رو نداره و تعصبات الکی باعث بزرگ منشی این آدمها میشه و دست اخر کسی جرات مقابله با این تراژدی تکراری رو نداره .گفتنی زیاده ولی باید به همین بسنده کرد

خواننده این اثر فاخر که از بختیار علی نویسنده توانای کرد می‌باشد هر چند که آگاه ومسلط به نوشتار با سبک رئالیسم جادویی باشد که بسیار زیبا وشیوااز قلم بختیار علی تراوش کرده اگر مسلط واگاه ودر بطن تاریخ پر فراز نشیب ملت کرد و کردستان عراق از ابتدا تاکنون قرار نگرفته باشد وار سرگذشت این قوم جنگها اوارگیها بمبارانهای شدید ونسل کشیهایی که مخصوصا در زمان حزب بعث وحتی قبل از ان بر این قوم گذشته آگاهی نداشته باشد شاید فهمیدن ودرک آن سخت باشد اما اگر شما در جریان تاریخ وسرگدشت این قوم قرار گرفته باشید قطعا در سراسر داستان میتوانید خود را یکی از شخصیتهای این داستان بدانید وقطعا در طول داستان بارها به گریه خواهید افتاد

بختیار علی را با آخرین انار دنیا، کشف کردم. خلاقیت در ایده ای چنین نو و بکر، مهندسی در پیرنگ، تفاوت در فرمی، وسعت و عظمت تخیل، روایتی شیرین و اعجاب برانگیز، همه و همه در این کتاب جمع شده است. نثر و زبان و لحن داستان، خود معرف دقت و قدرت نویسنده می باشد. ساختار و ژانر داستان را دوست داشتم. سبک رئال جادویی، محبوب منست. دلبسته صد سال تنهایی مارکز هستم که همیشه در اوج باقی میماند اما در ایران، عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی بهترین اثر ما در این سبک است. آخرین انار دنیا یک سرو گردن که چه عرض کنم، با تفاوتی عظیم، در مقامی بالاتر قرار می گیرد. نویسنده، کلمه را پاس می‌دارد و بر ادبیات داستانی، مسلط و متعصب است. حکایت در دل حکایت، قصه در قصه، و محتوایی ژرف و فوق العاده. بقدری تحت تاثیر قلم این نویسنده قرار گرفتم که نفهمیدم چی نوشتم. چیزی که مهم است چنین نوافرینی ها. هر نویسنده و مخاطب علاقمندی را هیجان زده و غرق در لذت می کند. برای ایشان سلامتی و طول عمر جهت خلق آثاری ارزشمندتر آرزومندم.

کتاب صوتی گوش کردم ولی دوست دارم کتاب رابخوانم انسانی که ازرشن برخواسته تا انسانهای راپیدا کند و انسانی که در قصر دراوح قدرت از انسانها ناامید است ….کسی که انسان را باور دارد وکسی که به انسان بی اعتماد است…….جنگ همیشگی سیاهی و سپیدی…..

کتاب خوبیه وخوندنش لذت بخشه ولی انتظار من با توجه به تعاریف و توصیفاتی که قبلا راجب کتاب شنیده بودم بیشتر بود.

یکی از جالبترین کتاب هایی هست که خوانده ام و پیشنهاد میکنم حتما با همین ترجمه روان مطالعه نمایید

شخصا با تشبیح هاتی که در داستان بصورت بسیار بسیار پسچیده و نامفهوم آمده بود عجیب مشکل داشتم و اصلا نمی توانستم به درک مطلوبی از آن دست پیدا کنم.
در طول داستان توصیف خاصی وجود داشت که برای من بسیار نا مفهوم بود و با وجود اینکه تمام تلاشم را می کردم که به یک جمع بندی از اصل داستان برسم، ناموفق بودم و راستش کلا با داستان اصلا ارتباطی برقرار نکردم و از نگاه من بسیار فرا زمینی، تخیلی، فراواقع‌گرایی نوشته شده بودداستان خیلی ارتباط برقرار نکردم.

با شما کاملا موافقم منم اصلا با این داستان ارتباط نگرفتم و میشه گفت تنها کتابی بود که دوست داشتم سریعتر تمام شه

این کتاب عالی بود باهاش زندگی کردم 😍

اصلاازاین کتاب خوشم نیومد به حدی که هرچقدر سعی کردم تمومش کنم نتونستم همیشه ادمهایی که پیچیده حرف میزنند خستم میکنند

من با توصیفهای عجیبش مشکل داشتم. انگار یه توصیف خاصی از برخی مسایل داشت و به عنوان یه اعتقاد بیانش میکرد. که خوب باید پذیرفت هرکس توصیف متفاوتی میتونه داشته باشه از دنیای پیرامونش و حوادثی که دور و برش اتفاق میفتند.

کتاب رو تا آخر خوندم. بعضی جاها رو چند بار میخوندم تا به معنی و عمق مفهوم جمله پی ببرم. اگر کورد زبان هستید حتما زبان اصلی رو بخونید.واقعا درد مردم کورد رو خیلی خوب به تصویر کشیده..

جملات عمیق و آموزنده و پرمعنا زیاد داره ولی با اصل داستان خیلی ارتباط برقرار نکردم. زیادی ماورایی بود و توقعم طبق تعاریفی که ازش شنیده بودم بیشتر بود.

صفحات اولیه کتاب یعنی تا حدود صفحه ی دویست برای من کسل کننده بود ولی از صفحه ی دویست به بعد جذبش شدم.

همان قدر کە باهاش اشک میریزی، بە همان اندازە هم از کتاب لذت میبری، رمانیست جادویی که افسونت میکند، و در اخر به دنیایی عمیق و انسانی میبردت…..

به شدت ارتباط عاطفی برقرار کردم با شخصیت های داستان و نتونستم جلوی اشک هام رو بگیرم. عالی بود

متاسفانه من نتوانستم با کتاب ارتباط برقرار کنم و دو دفعه شروع کردم و هر بار حدود ۲۰۰ صفحه بیشتر نتوانستم بخوانم.

با عرض پوزش من زیاد باهاش حال نکردم بزور تا صفحه ۱۸۰ خوندم.البته کلا با این سبک مشکل دارم

داستان کتاب خیلی غریب و در عین حال واقعیه. بخشهای زیادی از کتاب برای خواننده غیر کوردزبان جادویی و اسرار آمیز خواهد بود ولی در عین حال من شک دارم که این کتاب را برای خواننده کورد زبان بتوان در سبک رئالیسم جادویی قرار داد.
متاسفانه تراژدی از اول تاریخ تا به امروز با سرنوشت ملت کورد گره خورده و خیلی از نکاتی که در کتاب به آن اشاره شده و برای خواننده غیرکورد عجیب و فراواقعی به نظر میرسه، برای مردمان کورد خیلی آشنا و ملموسه

بهترین و زیبا ترین کتاب بختیار علی مایه افتخار ملت کرد است

عالییییی بود عالییییی .با تک تک جمله هاش درد مظفر صبحدم درد محمد دل شیشه درد سریاس ها رو درک کردم 😢😢😢

قلمی فوق العاده ، داستانی بی نظیر، داستان چنان عمیق و تامل برانگیز بود که اشک تو چشمات خشک میشد ، یکی از بهترین کتابای ضد جنگ بود کتابی که بدیها و سختی های جنگ خیلی خوب و ملموس توصیف کرده بود

این کتابو نمیشه دانلود کرد

کتاب رو می تونید از کتاب فروشی ها خریداری فرمایید.

این کتاب بى نظیره😢چقدر باهاش اشک ریختم

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *