داستان نویسی

ائوریپیدس

https://www.iranketab.ir/

از میان نمایشنامه‌نویسان یونان باستان، هیچ یک به اندازه ائوریپیدس برای خواننده امروزی، سخن گفتنی ندارد. مضامین عمده آثار او: ستمدیدگی زنان، قساوت و بیهودگی جنگ و درماندگی و ابتذال فاتحان، تعارض میان آزادی و نظم، ایمان و عقل و احکام جزمی و واقعیت، هنوز هم انسان امروزی را به خود مشغول داشته است. نمایشنامه‌های او به یاد ما می‌آرد که انسان بودن به چه معناست.

ائوریپیدس از نسل سوم تراژدی‌نویسان بزرگ یونان و نویسنده‌ای است که هم منتقدات باستان و هم پژوهشگران دوران جدید او را درام‌نویسی سنت‌شکن و نامتعارف می‌دانند و شواهد موجود نیز این شهرت را تا حدی تایید می‌کند.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:

ارسطو او را تراژیک‌ترین نمایشنامه‌نویس می‌خواند و برخی دیگر او را نخستین شاعر دموکراسی لقب داده‌اند. ائوریپیدس هنرمندی سنت‌شکن بود. او هسته‌ی اصلی اسطوره را حفظ می‌کرد اما در روایت داستان و پردازش شخصیت‌ها راه خود را می‌رفت. زمانه‌ی ائوریپیدس با ظهور فیلسوفانی چون سقراط و پروتاگوراس جهش بزرگی در فرهنگ یونان پدید آورد و این تحول در هنر آن زمان، خاصه در تراژدی‌های ائوریپیدس بازتاب یافت. او متفکری شکاک بود، ذهنی جستجوگر و خرده‌سنج داشت که با پاسخ‌های متعارف قانع نمی‌شد. بسیاری از باورهای اهل زمانه را آماج تردید و انتقاد می‌کرد و از همین روی میان مردم هم‌روزگار خود چندان محبوبیتی نداشت. قدر والای او در قرن چهارم ق.م. شناخته شد و بار دیگر در قرن بیستم در کانون توجه قرار گرفت. نمایشنامه‌نویسان رمی، ازجمله مشهورترین ایشان یعنی سنکا ائوریپیدس را استاد و راهنمای خود می‌شمردند و میراث او از طریق ایشان به نمایشنامه‌نویسان عهد رنسانس رسید.

در کتاب حاضر پنج نمایشنامه گنجانده شده است که بی‌گمان در شمار بزرگ‌ترین دستاوردهای نویسنده قرار دارند. هریک از این نمایشنامه‌ها جنبه‌ای از تفکر و دغدغه‌های انسانی این شاعر بزرگ را به ما نشان می‌دهد و در همه‌ی آن‌ها با شاعری آشنا می‌شویم که زبان شعر را تا اوجی دست‌نیافتنی تعالی بخشیده است.

عبدالله کوثری – مترجم کتاب – که مانند همیشه ترجمه‌ای قابل ستایش ارائه نموده، درباره انتخاب این پنج نمایشنامه در مقدمه کتاب می‌نویسد:

وقت فراهم آوردن این مجموعه در گزینش چهار تراژدی هیچ تردیدی نداشتم، زیرا بعد از مطالعه‌ای کم‌وبیش سی‌ساله این چهار تراژدی را بی هیچ گزافه‌گویی از بزرگ‌ترین دستاوردهای تخیل و اندیشه‌ی آدمی می‌شمردم. این‌ها عبارتند از: مدئاایپولیتوسزنان تروا و باکخانت‌ها(زنان باکخوسی). در مورد تراژدی پنجم گزینش دشوارتر بود. می‌توانستم به جای الکترا، اورستس یا ایفی گنیا در آئولیس یا مثلا ایوان را برگزینم. اما گزینش الکترا، جدا از قدرت انکارناپذیر متن و برخی از پاره‌های بی‌همتای آن، به راستی اوج شعر کلاسیک است.

[ » معرفی و نقد نمایشنامه: کتاب افسانه‌های تبای – اثر ژان پل سارتر ]

ائوریپیدس

همان‌طور که اشاره شد، در کتاب حاضر ۵ نمایشنامه وجود دارد که هرکدام از آن‌ها به‌تنهایی آنقدر مهم هستند که طی سالیان توسط ناشرهای مختلف روانه بازار شده‌اند. در این معرفی جدا از نگاه کلی به آثار ائوریپیدس نگاهی ویژه به نمایشنامه مدئا خواهیم داشت و شاید در آینده هر نمایشنامه را به صورت مجزا به شکل دقیق‌تر بررسی کنیم.

مدئا در یافتن پشم زرین یاسون را یاری می‌دهد، و برای عشق او در مقابل پدرش می‌ایستد و با وی می‌گریزد و همچنین برادرش را می‌کشد. در ادامه برای به قدرت رسیدن یاسون و یاری‌اش از هر فریب و جادویی دریغ نمی‌کند. از شوهرش دو فرزند به دنیا می‌آورد. حال یاسون پادشاه دل در گرو عشق دیگری دارد. مدئا کین او و فرزندان او را به دل می‌گیرد و سوگند یاد می‌کند که انتقام از او می‌ستاند و… .

مدئا اگرچه پس‌زمینه‌ای از سحر و جادو دارد، نمایشنامه‌ای رومانتیک نیست، تراژدی شخصیت و موقعیت است. به عبارت دیگر این نمایشنامه با خود رومانس سروکار ندارد، بلکه به پایان رومانس می‌پردازد که اغلب چیزی برعکس رومانتیک است. زیرا اغلب رومانس‌ها، جز معدودی که به حدی والا دست یافته‌اند، نقصی در جایی دارند و در ماجرای یاسون و مدئا این نقص بس خطیر است.

مدئا نمایشنامه‌ای در یک پرده بر بستر هستی‌شناختی رنج انسانی و ریخت‌شناسی رنجی که نظام اجتماعی می‌تواند فراروی او قرار دهد. نمایشنامه مدئا بی‌مرزی شعر و نمایش را در زبان ائوریپیدس آشکار می‌سازد، چندان‌که آن‌چه در بطن متن روی می‌دهد تفسیر شاعرانه تراژدی‌ست. زیبایی اندیشه انسانی عشق می‌آفریند اما همین مولفه و مفهوم پاکیزه به محض تبلور در یک رابطه خصوصی یا اجتماعی دچار شاخص‌های معیاری فردی یا تحمیلی نظامی می‌گردد که مفاهیم را دیگرگونه بازتعریف می‌نماید.

در مدئا این مولفه‌ی قدرت است که همه‌چیز را تعریف می‌کند و انسانی که دچار شهوت قدرت‌طلبی‌ست خود نیز گزیری از ناگزیری رنجی که بر دیگران تحمیل می‌نماید نخواهد داشت؛ چونان‌که قوی‌تر از عشق نفرتی است که به جای‌گزینی آن برمی‌خیزد و انکارکننده‌ خویش را هدف می‌گیرد. در این نفرت حتی در نخستین گام‌ها شخص غاصب قدرت و ظالم مدنظر است نه جای‌گاه و صندلی قدرت‌اش.

ائوریپیدس با همین رویکرد نفرت و انتقام را عریانی محضی می‌بخشد که مخاطب با تمامی وجود آن‌را حس می‌کند و حتا در گام‌های نخستین با منتقم هم‌ذات‌پنداری کرده یا رفتار اورا صحه می‌گذارد ولی نبوغ نویسنده در یک به‌هم‌ریزی یا بهتر است بگوییم جابه‌جایی بی‌نظیر جای‌گاه‌ها را درهم‌می‌آمیزد و شخصیت‌ها را از قهرمان به ضدقهرمان بدل می‌کند و در فرآیند متن ضدقهرمان‌اش را تکثیر می‌نماید.

مدئای ائوریپیدس چنان به زیبایی فضاسازی کلامی ایجاد می‌کند که هنگام خوانش، مخاطب انگاری نمایش را بر صحنه اجرا می‌بیند و ناگاه اسطوره‌ها بر موجودیت نمایش غالب می‌شوند اما در آخر زندگی بر اسطوره‌ها غلبه می‌کند و این تنها حقیقت موجود زندگی آدمی که بر تمامی مفاهیم و بردارها فائق می‌آید تا به جریان خویش ادامه دهد. شاید تجسم راستین نمایشنامه‌ مدئا همان باشد که قوی‌تر از عشق، نفرت است.

[ » معرفی کتاب: نمایشنامه در انتظار گودو – همراه با اینفوگرافیک ]

ائوریپیدس

درباره دیگر نمایشنامه‌های این اثر شاید اشاره‌ای که کوتاه به الکترا لازم باشد.

سه تراژدی از الکترا بر جا مانده است. یکی نمایشنامه نیاز آوران اثر آیسخولوس، دیگری همین الکترا اثر اوریپیدس و در آخر الکترای سوفوکلس. الکترا دخترِ آگاممنون و کلوتمنسترا که مادرش خون پدر را به جرم قربانی کردن دخترش و خیانت ریخته، می‌کشد. الکترا در خردسالی شاهد کشته شدن پدر به دست مادر و فاسقش و تبعید برادرش بود. او با نفرت از مادر و ناپدری رشد کرد و در آرزوی دیدار برادر و انتقام خون پدر سال‌ها را گذراند.

خدایان باستانی لزوماً مهربان نبودند و فقط باید ستایش می‌شدند و قربانی به پایشان ریخته می‌شد و باز هم لزوماً این قربانی‌ها مردگان را از گزند سرنوشت دور نگه نمی‌داشت. خدای آپولون در گوش اورستس برادر تبعیدی الکترا خواند که انتقام خون پدر را بگیرد، با اینکه ریختن خون مادر مکافات در پی دارد ولی از فرمان آپولون سرپیچی نتوان کرد. این نمایشنامه جریان دیدار برادر و خواهر بعد از سالها و گرفتن انتقام خون پدر است.

الکترا اثر ائوریپیدس را شاید بتوان تراژدیی نامید که بیشتر از هر تراژدی دیگر مورد سوءاستفاده قرار گرفته و کمتر از هر تراژدی دیگر درک شده است. این نمایشنامه فشرده، پرقدرت، با ساختاری محکم و تا آنجا که معیارهای تراژدی اجازه می‌دهد، رئالیستی، تفکرآمیز و عصیانگر است. بدون تردید در آینده به شکل جداگانه این نمایشنامه را بررسی خواهیم کرد.

[ » معرفی کتاب: نمایشنامه کالیگولا – اثر آلبر کامو ]

جملاتی از نمایشنامه‌های کتاب

بخش‌هایی از متن نمایشنامه مدئا از ائوریپیدس:

وَه چه سرکش و بی‌امان است خوی تبار شاهان
از آن روی که همواره فرمان داده‌اند و هرگز فرمان نبرده‌اند.
وه چه بیگانه‌اند با فراموشی و چشمپوشی.
پس همان به که بیاموزی زیستن با همگنان را.
راستی را که من خوش‌تر می‌بینم
که عمر به آرامش و امان بگذرانم
ور نه چه سود که پیرانه سر آوازه بر آسمان برآرم.
آری، کلامی خوش‌تر از «میانه بودن» نیست
که این کلام خود عین سلامت است.
لیک مکنت و شوکت چون پا از گلیم خود فراتر بگذارد
خیر و آسایشی بهره‌ی میرایان نمی‌کند
بل خشم ایزدان برمی‌انگیزد.
و خانه و خاندان را قرین تباهی می‌کند.

کار جهان برهم‌خورده و قرین آشوب است
عقل آدمی خیانت‌پیشه است و پیمان‌اش با خدایان سستی گرفته است.
لیک زمانی درخواهد رسید که این داستان دیگرگونه شود
و آن روز سرفرازی به زنان بازخواهد گشت
و تبار زن بر بلندجایی خواهد نشست
و زبان بدگویان‌اش بسته خواهد ماند.
آن چکامه‌ها که شاعران به درازای اعصار
در ناراستی و سست‌عهدی زنان می‌خوانند
خاموش خواهد شد.
آه دریغا که آپولون، آن خدای چنگ‌نواز
اگر خنیای چنگ و ساز و سرود در دل ما نهاده بود
چه سرودها سر می‌کردم از زبان زنان
تا حماسه‌های مردان را پاسخ گویم.
باری، زمان در گردش دوران‌ها
بسیار چیزها از کِرد و گفت زنان آشکار خواهد کرد
که چیزی وام‌دار مردان نخواهد بود.

وه چه خطرها در عشق
آنگاه که بال‌های توانمندش از جمله مرزها در گذرد.
که از این عشق رسوایی خیزد و کاستی برآید.

بنگر از آن‌چه کِشتی چه برداشتی.
آه، چه زار می‌گریم بر حال تو
وای، وای از فرزندانی
که فریاد برمی‌آرند از دامچاله‌ای خونین
وای از کین جستن به خاطر عشقی که باز نمی‌گردد
ای خیانت دیده از شویی که رهایت کرده
تا کنار عروسی تازه بخوابد
اکنون برو و چندان که می‌توانی زاری کن.

بدان که خون ریختن را بادافرهی است.
دست عدالت

بخش‌های از متن نمایشنامه ایپولیتوس:

‌‌آه بگذاریدم تا به زیر خاک اندر شوم
فروتر و فروتر کُنجی به دنیای مردگان
چرا که دیگر در کنار من نیستی
ای عزیزترین عزیزان
و اینک من به مرگی می‌میرم
که بس مرگبار از مرگ توست.
کجا بود، کی بود این بخت بد
ای یار از کجا فراز آمد
که این چنین زخمی بر دل تو نشاند؟
کسی هست آیا که با من بگوید
بر خانه‌ام چه رفته است؟

آری، آری، نوشته‌ای‌ست از دیرباز
که در کشاکش دهر آن کس تاب می‌آرد
که جانی پاک و نیالوده به میدان آرد.
که زمان چون دختری جوان، آینه‌ای به کف دارد
و راست به هنگام، آن آینه فراروی کسان می‌گیرد
و فرومایگی را بر فرومایه آشکار می‌کند.
مباد، هرگز مباد که من در شمار آن مردمان باشم.

مشخصات کتاب
  • ائوریپیدس
  • پنج نمایشنامه
  • نویسنده: ائوریپیدس
  • ترجمه: عبدالله کوثری
  • انتشارات: نی
  • تعداد صفحات: ۵۵۵
  • قیمت چاپ چهارم – سال ۱۳۹۸: ۸۸۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب ائوریپیدس چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه عبدالله کوثری: