نشانک

بازگشت چورب

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

داستان‌های ترجمه شده در کتاب بازگشت چورب از مجموعه‌های متفاوت داستان‌های کوتاه ولادیمیر نابوکوف انتخاب شده‌اند و بازتاب‌دهنده‌ی روحیات و نگرش‌های مختلفی در هنر دهه‌های ۱۹۳۰ – ۱۹۲۰ او هستند. دنیای هنری این نویسنده به واسطه چندمعنایی بودنش پیچیده و دشوار است. به این صورت که در آن، خبری از تقسیم‌بندی قهرمانان مثبت و منفی نیست، عشق به انسان به صراحت اعلام نمی‌شود و ارزش‌های جاودانه شمرده و دقیق بر زبان نمی‌آید.

ولادیمیر نابوکوف را با رمان‌هایش و مخصوصا با رمان لولیتا می‌شناسند، ولی داستان‌های کوتاه او نیز ارزش ادبی و هنری فراوانی دارند. این داستان‌ها بیشتر به دوران اول نویسندگی او که به زبان روسی می‌نوشت و دوران مهاجرتش به اروپا بازمی‌گردد. کتاب بازگشت چورب گزیده‌ای از داستان‌های اوست که خواننده ایرانی راحت‌تر آن‌ها را درک می‌کند. زبان اصلی داستان‌های این مجموعه روسی است و آبتین گلکار به خوبی آن‌ها را ترجمه کرده است.

ناباکوف در سال ۱۸۹۹ به دنیا آمد و در ۲ جولای ۱۹۷۷ از دنیا رفت. او در خانواده‌ای ثروتمند و برجسته در شهر سن پترزبورگ به دنیا آمد و دوران کودکی و جوانی خود را در همین شهر گذراند. در دوران نوجوانی، اولین تلاش‌های ادبی جدی خود را به ثمر رساند و در سال ۱۹۱۶، اولین مجموعه شعر خود را منتشر کرد. ناباکوف بعدها به انگلستان نقل مکان کرد و به زبان انگلیسی نیز به نوشتن پرداخت. او تلاش می‌کند با تلفیقی از ادبیات غرب و روسیه و نگاهی تازه، با رنگ و لعاب سرشار از زندگی دورافتادگی از وطن را به تصویر بکشد که در این کتاب نیز موفق بوده است.

داستان‌های کتاب بازگشت چورب که بیشتر گوشه‌ چشمی به وقایع بعد از انقلاب روسیه دارند عبارتند از: از ما بهتران، تصادف، کوتوله سیب زمینی، بازگشت چورب، برایتن اشترتر – پائولینو، تیغ، رنجش، بادرنجبویه، موسیقی و اعلام خبر است. البته در این میان «برایتن اشترتر – پائولینو» داستان نیست؛ بلکه جستاری درباره ورزش بوکس است که شاید بودنش در میان این داستان‌ها مقداری عجیب به نظر برسد.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان دوازده صندلی – ترجمه آبتین گلکار ]

کتاب بازگشت چورب

ویژگی مشترک میان تمام داستان‌های این کتاب شاید «فقدان» باشد. در کتاب، داستان مهاجران بی‌ریشه، کودکان و انسان‌های نادیده‌گرفته شده و همچنین یادآوری مرگ را شاهد هستیم. داستان‌هایی که حکایت از زندگی غم‌بار، تنهایی انسان‌ها و ضعیف بودن‌شان در برابر حقایق را دارند. بدون تردید سبک متفاوت نگارش نویسنده در این داستان‌های کوتاه نیز توجه خواننده را جلب خواهد کرد.

مترجم کتاب، آبتین گلکار، در بخشی از مقدمه خود درباره کتاب می‌نویسد:

فارغ از همه‌ی شباهت‌ها و تفاوت‌های داستان‌های این کتاب، آن‌چه حال‌وهوای واحدی به بیش‌تر آن‌ها می‌بخشد، ضربه‌ای بی‌رحمانه و غیرمنتظره است که نویسنده، همانند مشت‌زنی باتجربه، با تمام قوت بر خواننده فرود می‌آورد و گیج و مدهوشش می‌کند یا، به تعبیر خود نابوکوف در برایتن‌اشترتر- پائولینو، او را «می‌خواباند»، و البته، باز همان‌گونه که خودِ او در آن جستار می‌گوید، این «خواب» بیش از آن‌که دردآور یا ترسناک باشد، دلپذیر و «روان‌پالا» است.

داستانِ از ما بهتران، در مورد روح سرگردانِ جنگل‌های روسیه است که در آن شاهد نگاه غم‌بار و پرحسرت نابوکوف به زادگاهش روسیه هستیم. داستانِ تصادف، درون قطاری می‌گذرد که دو دلداده دیرین بی‌خبر از هم، در آن حضور دارند و سرنوشت عجیبی در انتظار آن‌هاست. داستانِ کوتوله‌ی سیب‌زمینی در مورد کوتوله‌ای است که در یک سیرک کار می‌کند و عاشقِ همسرِ شعبده‌بازِ سیرک می‌شود.

داستانِ بازگشت چورب که عنوان کتاب نیز می‌باشد در مورد چورْب است، مردی که همسرش را از دست داده و تنهای تنها از خارج از کشور برگشته‌ است. جستارِ برایتن‌اشترتر-پائولینو، جستاری از مبارزه‌ی دو مشت زن سنگین وزن داخل رینگ مسابقه است که گویا نویسنده به‌دلیل علاقه‌ش به بوکس و آموزش مشت‌زنی که در جوانی دیده، آن را نوشته و توصیفی ادبی از این ورزش ارائه داده است. داستانِ تیغ در مورد سروانی است که پس از فرار به حرفه‌ی سلمانی مشغول می‌شود. داستان‌های رنجش و بادرنجبویه، قهرمان واحدی دارند؛ پسرکی حساس و تودار و ناتوان از برقراری ارتباط با اطرافیان.

داستانِ موسیقی در یک مهمانی می‌گذرد؛ زوجی جداشده و هجومِ موجی از خاطرات و در نهایت داستانِ اعلام خبر، داستان بانوی سالخورده‌ی مهاجری است که پسرش را از دست داده ولی خودش هنوز هیچ خبری از این اتفاق ندارد.

قهرمانان این داستان‌ها سیاه و سفید نیستند؛ قهرمانانی‌اند تنها و غرق در جهان خویشتن. اثری از تعلیم و پندهای اخلاقی هم در داستان‌ها وجود ندارد. توصیف‌ها، بکر و به‌یادماندنی‌اند و همانطور که مترجم اشاره کرده است: «آن‌چه حال و هوای واحدی به بیشتر این داستان‌ها می‌بخشد، ضربه‌ای بی‌رحمانه و غیرمنتظره است که نویسنده با تمام قوت بر خواننده فرود می‌آورد.» و این ضربات نفس‌گیر، حال و هوای غمناک و آشنایی به داستان‌ها بخشیده است.

پیشنهاد می‌کنیم اگر داستان کوتاه دوست دارید و اگر به ادبیات روسیه علاقه دارید و اگر می‌خواهید از نابوکوف بخوانید، این کتاب احتمالا مناسب‌ترین گزینه خواهد بود. اما فراموش نکنید که به طور کلی نوشته‌های ناباکوف سخت‌خوان هستند و ممکن است هر خواننده‌ای را راضی نکند.

[ » معرفی و نقد کتاب: کتاب اتاق شماره ۶ – ترجمه آبتین گلکار ]

بازگشت چورب

جملاتی از متن کتاب بازگشت چورب

تیر سیاه تلگراف از کنارشان پرواز کرد و صف شناور سیم‌ها را قطع کرد. سیم‌ها، مانند وقتی که باد قطع می‌شود و پرچم فرومی‌افتد، پایین آمدند و دوباره دزدانه رو به صعود گذاشتند.

همه چیز را می‌بخشم. آخر ما زمانی می‌میریم و از همه‌چیز سر در می‌آوریم و همه چیز بخشیده می‌شود؛ پس چرا به تعویق بیاندازیمش.

کم کم همه چیز را به فراموشی سپرد. به خلوت و آسایشی دل بست که تا آن زمان برایش بیگانه بود: به زبانه‌ی آبی آتش روی ذغال‌های شومینه، گلدان‌های کوچک خاک گرفته روی طاقچه‌های نیم دایره…

کودک خوب می‌داند برای آن که حداکثر لذت را ببرد باید با کسی بازی کند و به عبارتی دیگر بازی بدون رقابت معنا ندارد.

هر روزِ سال فقط به یک نفر هدیه می‌شود، به خوشبخت‌ترین نفر. همه انسان‌های دیگر از روزِ او بهره‌مند می‌شوند، چه هنگام لذت بردن از آفتاب و چه هنگام به خشم آمدن از باران، ولی هرگز کسی نمی‌داند فلان روز حق چه کسی است و به چه کسی تعلق دارد و این بی خبریِ آنان برای آدم خوشبخت بسیار خوشایند و سرگرم کننده است. انسان نمی‌تواند پیش‌بینی کند چه روزی به او خواهد رسید و کدام جزیٔیات پیش پاافتاده تا ابد در ذهنش خواهد ماند.

چشم راستش هنوز در سایه بود، چشم چپش ترسان به من می‌نگریست، چشمی کشیده و میشی رنگ، مردمکش به قرمزی می‌زد، همچون نقطه‌ای زنگ زده و این طره‌ی پرپشت خاکستری روی شقیقه، با ابروی کمرنگ و سیمین فامی که به زحمت قابل رویت بود، یا چین خنده‌آور کنار دهان بدون سبیلش، همه‌ی این‌ها چه قدر به حافظه‌ی من نیش می‌زد و خراشی مبهم بر آن می‌انداخت! بلند شدم و او هم جلو آمد.

آهی عمیق کشید و دوباره توهمی به من دست داد: ابرهای سیاه و پرتحرک، امواج بلند شاخ‌وبرگ‌ها، پوسته‌های براق درخت توس که به ترشح کف می‌مانست، همهمه‌ای شیرین او به سوی من خم شد و به نرمی به چشمانم نگاه انداخت. «جنگل مان یادت هست؟ کاج سیاه، توس سفید؟ ریشه کن‌شان کردند تأسفم غیرقابل تحمل بود. می‌دیدم که درختان توس چرق چرق می‌کنند و می‌افتند، ولی چه کمکی از دستم برمی‌آمد؟ مرا به باتلاق راندند، گریه می‌کردم، ضجه می‌زدم، مثل بوتیمارهای باتلاق ناله می‌کردم و دوان دوان به جنگل صنوبر مجاور گریختم.

مشخصات کتاب
  • عنوان: بازگشت چورب
  • نویسنده: ولادیمیر نابوکوف
  • ترجمه: آبتین گلکار
  • انتشارات: چشمه
  • تعداد صفحات: ۱۲۴
  • قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۹: ۲۵۰۰۰ تومان

👤 این مطلب با همکاری زهرا محبوبی نوشته شده است.

نظر شما در مورد کتاب بازگشت چورب چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر چشمه:

  1. کتاب نیایش چرنوبیل
  2. کتاب آدم خواران
  3. کتاب حصار و سگ‌های پدرم