نشانک

بهترین ترجمه جنایت و مکافات

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

رمان جنایت و مکافات اثر فیودور داستایفسکی یکی بزرگ‌ترین رمان‌های دنیاست و به اعتقاد منتقدان جزء ۱۰ کتاب برتر تاریخ ادبیات روسیه نیز می‌باشد. همچنین این کتاب جزء ۱۰۰ کتاب برتر تاریخ قرار گرفته است. این کتاب با ترجمه‌های مختلفی در ایران منتشر شده است و ما در اینجا قصد داریم بهترین ترجمه جنایت و مکافات را برای مطالعه معرفی کنیم.

ترجمه‌هایی که تاکنون از رمان جنایت و مکافات وارد بازار شده است عبارتند از:

  • ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی
  • ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی
  • ترجمه اصغر رستگار – نشر نگاه
  • ترجمه علی صحرایی – نشر مهتاب
  • ترجمه محمد صادق سبط الشیخ – نشر سپهر ادب
  • ترجمه منیره کفتری – نشر آوای مهدیس
  • ترجمه پرویز شهدی – نشر کتاب پارسه
  • ترجمه احد علیقلیان – نشر مرکز
  • ترجمه مریم امیری، آزاده پیراسته – نشر پارمیس
  • ترجمه محسن سلیمانی – نشر امیرکبیر
  • ترجمه نسرین مجیدی – نشر روزگار

فهرستی که مشاهده کردید، ۱۱ ترجمه مختلف از کتاب جنایت و مکافات بود که مقایسه همه این ترجمه‌ها برای ما تقریبا غیرممکن است. ضمن اینکه همه این ترجمه‌ها از زبان مبدا انجام نشده‌اند. از میان لیست فقط دو ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی و ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی از زبان مبدا یعنی زبان روسی ترجمه شده‌اند. در اینجا ما نیز همین دو ترجمه را مقایسه می‌کنیم اما در نظر داشته باشید که شاید ترجمه‌های دیگر نیز «خوب» باشند اما در این مطلب اولویت ما با ترجمه‌هایی است که به طور مستقیم انجام شده باشند.

معرفی رمان جنایت و مکافات و مهم‌ترین کتاب‌های داستایفسکی را می‌توانید در کافه‌بوک مطالعه کنید:

  1. رمان برادران کارامازوف
  2. رمان جنایت و مکافات
  3. رمان ابله
  4. رمان شیاطین
  5. رمان یادداشتهای زیرزمینی

بهترین ترجمه جنایت و مکافات

قبل از مقایسه دو ترجمه مهری آهی و حمیدرضا آتش‌برآب، در نظر داشته باشید که ما متن فارسی دو ترجمه را مقایسه می‌کنیم و دقیقا متن کتاب را با رعایت تمام نکات نگارشی در اینجا نقل می‌کنیم. طبیعتا از آوردن متن روسی کتاب خودداری می‌کنیم. همچنین باید اشاره کنیم که بخش‌های مختلفی از ابتدا تا آخر کتاب را برای مقایسه انتخاب شده‌اند و تلاش کردیم این گستردگی از قسمت‌های ساده کتاب تا قسمت‌های پیچیده را شامل شود. به هنگام مقایسه نیز ابتدا ترجمه مهری آهی و به دنبال آن ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب خواهد آمد. در نهایت امیدواریم در انتخاب بهترین ترجمه جنایت و مکافات به شما کمک کنیم.

*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

راسکلنیکف عادت به‌جمعیت نداشت و چنانکه گفته‌شد، بخصوص در این اواخر از هر اجتماعی گریزان بود. اما اکنون، ناگهان چیزی به‌سوی مردم می‌کشانیدش. مثل این بود که تحول تازه‌ای درش رخ می‌داد که در ضمن کشش به‌سوی مردم را هم در او زیاد می‌کرد. (صفحه ۳۴)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

راسکولنیکاف اجتماعی نبود و به‌خصوص این اواخر هم که دیگر به قول معروف از عالم و آدم گریزان بود. اما حالا حسی داشت او را به سمت آدمها می‌کشاند. چیزی داشت درونش پامی‌گرفت که تازه بود و او را تشنه معاشرت با مردم می‌کرد. (جلد اول – صفحه ۱۸)


*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

ناگهان بی‌اراده فریاد زد: «اما اگر من دروغ گفته‌باشم چه؟ اگر واقعا آدمیزاد، و همه به‌طور کلی، یعنی همه نوع بشر پست نباشند، آن وقت بقیه چیزها، همه چیز، حرف مفت، و ترس تلقین شده است… و هیچ مانعی در کار نیست… و نباید هم باشد!…» (صفحه ۵۶)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

بی‌اراده بلند از دهانش پرید: ولی اگر اشتباه کرده‌باشم چی؟ اگر آدمیزاد و کل بنی‌بشر و نژاد انسان، رذل و پست نباشد، چی؟ آن‌وقت چیزی که می‌ماند فقط یک تعصب کور و وحشتیه که بهمان تلقین شده و، در اصل، هیچ مانعی هم در کار نیست. درستش هم همین است! … (جلد اول – صفحه ۵۱)


*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

دیگر یک لحظه را هم نمی‌شد ازدست‌داد. راسکلنیکف تبر را بیرون آورد، با هر دو دست آن را بالا برد و در حالی که بکلی از خویشتن غافل بود، بی هیچ زحمتی، تقریبا بی‌اختیار، ته تبر را بر پیرزن فرودآورد. انگار اصلا نیرویی در وی نبود، اما همین که یک بار تبر را فرودآورد، قدرتی در او بوجودآمد. (صفحه ۱۲۴)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

دیگر نمی‌شد حتی لحظه‌ای را هم تلف کرد. راسکولنیکاف تبر را کشید بیرون و دودستی آن را بالا برد. بدون این‌که حال خودش را بفهمد، بی‌هیچ زحمتی و تقریبا بی‌اختیار تیغه تبر را بر سر پیرزن فرود آورد. انگار نیرویی در او نبود، اما به‌محض این‌که یک‌بار تبر را پایین آورد، توش‌وتوانش را از نو بازیافت. (جلد اول – صفحه ۱۴۳)


*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

_آخر مگر مستی یا دچار سودا شده‌ای! چرا مسخره‌بازی درآورده‌ای! مرا هم دیوانه کرده‌ای… پس آخر، برای چه آمده‌بودی، شیطان؟
راسکلنیکف در حالی که از پله‌ها پایین می‌رفت، زمزمه کرد:
_ترجمه… لزومی ندارد.
رازومیخین از بالا فریاد کشید:
_پس چه مرگی می‌خواهی؟
اما او به‌راه خود ادامه داد.
_آهای، منزلت کجاست؟
جوابی نیامد.
_پس، برو گم شو..! (صفحه ۱۷۴)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

_دیوانه شدی؟ معلومه چه مرگته؟ چه غلطی داری می‌کنی؟ من را هم دیوانه می‌کنی آخر! خدا لعنتت کند، اصلا پاشدی آمدی سراغ من که چی؟
راسکولنیکاف از راه‌پله زیر لب گفت:
_ترجمه را… ولش کن.
رازومیخین از بالا داد کشید:
_پس چه کوفتی می‌خواهی؟
راسکولنیکاف خاموش از پله‌ها رفت پایین.
_آهاااای، با توام! الآن خانه‌ات کجاست؟
پاسخی نیامد.
_ای که بروی به جهنم! (جلد اول – صفحه ۲۰۵)


[ مطلب مرتبط: مقایسه ترجمه‌های رمان برادران کارامازوف ]

بهترین ترجمه جنایت و مکافات

*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

من وقتی مردم دروغ می‌گویند دوست دارم! دروغ تنها مزیت انسان است بر سایر موجودات! با دروغ به‌راستی می‌رسی! من از آن جهت انسانم که دروغ می‌گویم. هرگز به‌حقیقتی نرسیدند بی‌آنکه چهارده بار یا شاید صد و چهارده بار دروغ بگویند و این در نوع خود قابل احترام است. اما، خود دروغ را هم تازه نمی‌توانیم با عقل خود بگوییم! به من دروغ بگو، اما دروغ خودت را بگو و آن وقت من تو را خواهم‌بوسید. دروغ را به‌سبک خود گفتن، بهتر از حقیقتی است به‌تقلید دیگری! در مورد اول تو انسانی و در مورد دوم تو فقط مانند طوطی هستی! حقیقت از بین نخواهد رفت، اما پدر زندگی را ممکن است درآورد. (صفحه ۲۹۹)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

خوشم می‌آید حرف مفت بزنند و دروغ بگویند اتفاقا. اشرف مخلوقات برتری‌اش به کل خلقت همینه دیگر! یکسره جفنگ بگو و دروغ، خواهی دید که به حقیقت می‌رسی! انسانیم چون دروغ می‌گوییم! هیچ حقیقتی هیچ را کشف نکرده کسی، مگر این‌که چهارده تا دروغ سر راهش بوده‌باشد، صد و چهارده‌تا هم بگوییم کم گفته‌ایم! چیز بدی هم نیست برای خودش! ولی دست‌کم کاش دروغهامان مال خودمان بود! چرت بگو، دروغ بگو، ولی حرف خودت باشد نه دیگران، آن‌وقت من دستت را هم می‌بوسم. آدم کج برود اما راه، راه خودش باشد صدبار بهتره تا راه راستِ یکی دیگر را گز کند. چون آدم که باشد طرف، راه خودش را می‌رود، ولی تو راه دیگران که باشی، دست بالاش می‌شوی یک طوطی مقلد. حقیقت همیشه سر جای خودش هست و نمی‌شود ازش فرار کرد، ولی زندگی، گاهی خیلی آدم را تحت فشار می‌گذارد. (جلد اول – صفحه ۳۷۰)


*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

پیرزن که مزخرف است! پیرزن که شاید هم اشتباه باشد. مطلب سر او نیست، پیرزن فقط بیماری بود… می‌خواستم زیادتر از حد تجاوز کرده‌باشم… من انسانی را نکشته‌ام، بلکه اصولی را کشته‌ام! اصولی را نابود کرده‌ام، اما از حد نتوانستم تجاوز کنم و همچنان در این سوی حد ماندم… کاری که توانستم بکنم کشتن بود! اما این را هم از قرار معلوم نتوانستم… (صفحه ۴۰۱)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

پیرزنه مزخرفه! شاید اصل اشتباه من خود پیرزنه باشد، ولی قضیه اصلا سر او نیست! پیرزنه یک مرض بوده و بس!… من هول برم داشته‌بوده که از خط بگذرم… اینی که من کشتم آدمیزاد نبود، من یک قاعده را از بین بردم! آره، شاید یک اصل و قاعده را کشته‌باشم، ولی نرفتم آن‌ور خط و همین‌ور ماندم!… فقط توانستم یکی را بکشم. ولی انگار از پس همانش هم برنیامدم… (جلد اول – صفحه ۵۱۰)


*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

راسکلنیکف با همان حال برانگیخته ادامه داد:
_سونیا، من آن وقت پی‌بردم که قدرت فقط نصیب کسانی می‌شود که جرات کنند هم شوند و آن را بدقت بگیرند. در اینجا فقط یک چیز مهم است، یک چیز: باید فقط جرات داشت! در آن وقت فکری، برای اولین‌بار در عمرم در ذهنم پرورده‌شد، فکری که هیچ‌کس هرگز قبل از من نکرده‌بود، هیچ‌کس! ناگهان سوالی چون خورشید درخشان در مقابلم پدیدآمد که چگونه احدی تا به‌حال جرات نکرده‌است هنگام گذشتن از مقابل این همه مزخرفات دم همه آنها را بگیرد و روانه جهنمشان کند! من… خواستم این جرات را بکنم و کشتم… من فقط خواستم جرات بخرج‌دهم، سونیا، این است دلیل همه‌چیز. (صفحه ۵۹۸)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

راسکولنیکاف با همان حال ادامه داد:
_سونیا، آن موقع بود که برام جاافتاد قدرت فقط‌وفقط مال کسی می‌شود که شهامت هم‌شدن و ربودنش را از روی زمین داشته‌باشد. هیچی هم لازم نیست داشته‌باشد طرف! نه ویژگی خاصی می‌خواهد، نه مهارت به‌خصوصی… فقط باید جرات داشته‌باشی! بعدش برای اولین‌بار تو زندگیم فکری رسید به ذهنم که قبل از من به ذهن احدی نرسیده‌بود، هیچ‌کس! مثل روز برام روشن شد که آخر چه‌طور یک‌نفر هم نبوده و نیست تو این دنیای دیوانه که پیش برود و لگدی بزند زیر همه‌پی و یکجا همه را واصل کند به درک؟ می‌خواستم جرات به خرج بدهم… سونیا، می‌خواستم من یکی هم که شده جرات داشته‌باشم و همین شد که زدم پیرزنه را کشتم! همین بود انگیزه‌ام!. (جلد اول – صفحه ۷۸۶)


*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

روزهای عجیبی برای راسکلنیکف فرارسید. پنداری مه غلیظی او را در خود گرفت و تنهایی دشوار و خلاصی‌ناپذیری بر او چیره شد. بعدها، یعنی پس از مدتها که این ایام را بیادآورد، ملتفت شد که قوه دراکه‌اش در این دوره تیره شده‌بود. مدتی، تا انتهای ماجرا، این حالت با فواصلی کوتاه ادامه داشت. (صفحه ۶۲۷)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

دوران عجیبی در زندگی راسکولنیکاف آغاز شد؛ انگار که ناگاه مهی بر سرش فرونشسته و او را در انزوایی مهیب و ناگزیر اسیر کرده‌بود. بعدها که آن دوره طولانی را به‌خاطر می‌آورد، حس می‌کرد که هوشیار نبوده و حتی تا زمان فاجعه آخر هم درک کاملی از اطرافش نداشته‌است. (جلد دوم – صفحه ۸۲۵)


*ترجمه مهری آهی – نشر خوارزمی:

برای چه زنده باشد؟ چه هدفی داشته‌باشد؟ برای رسیدن به‌چه منظوری تلاش کند؟ زندگی کند تا فقط وجودداشته باشد؟ اما او که سابقا هم هزاران بار آمده بود وجودش را به‌خاطر عقیده، به‌خاطر امید و حتی به‌خاطر تخیلی فدا کند. تنها وجودداشتن، برای او همیشه کم می‌نمود. پیوسته در پی چیز بیشتری بود. (صفحه ۷۶۸)

+ ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب – نشر علمی و فرهنگی:

چه داشت که بخواهد به‌خاطرش زندگی کند؟ به چه می‌توانست چشم امیدی داشته‌باشد؟ چرا باید برای زنده‌ماندن جان می‌کند؟ زندگی کند برای این‌که فقط وجود داشته‌باشد؟ مگر او همان آدمی نبود که پیشتر، هزاربار پیش آمده‌بود که بخواهد به‌خاطر فکری، کورسوی امیدی یا حتی خیال خامی دست از خود و زندگی‌اش بشوید؟ حیات صرف هرگز برای او اهمیت خاصی نداشت، همیشه چیز بیشتری از زندگی خواسته‌بود . (جلد دوم – صفحه ۱۰۲۸)


[ مطلب مرتبط: مقایسه ترجمه‌های رمان برادران کارامازوف ]

در نهایت بهترین ترجمه جنایت و مکافات کدام است؟

حتما با مطالعه مقایسه‌هایی که در بالا آورده شد، متوجه شدید که هر دو ترجمه خوب هستند. با در نظر گرفتن عوامل مختلف، در نهایت ما انتخاب ترجمه بهتر را به عهده خود مخاطب واگذار می‌کنیم. لازم به ذکر است که ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب در سال ۱۳۹۷ منتشر شده و همراه با آن بیست تفسیر از رمان جنایت و مکافات نیز ارائه شده است که برای درک عمیق‌تر کتاب بسیار مفید است. این ترجمه به اصطلاح امروزی‌تر است و ارتباط برقرار کردن با آن بسیار آسان است.

در مقابل از ترجمه مهری آهی حدود ۵۰ سال می‌گذرد اما همچنان یک ترجمه قوی و خوب محسوب می‌شود. شاید شیوه نگارش و ویراستاری کتاب مقداری قدیمی به نظر بیاید اما با خواندن این ترجمه هم می‌توانید از رمان بهره ببرید.

شاید بتوان گفت برتری ترجمه حمیدرضا آتش‌برآب به ترجمه مهری آهی پانوشت‌های آن است. حمیدرضا آتش‌برآب در قسمت‌های مختلف کتاب توضیحات مفیدی ارائه داده است که مخاطب بتواند منظور نویسنده را بهتر درک کند و اگر در جایی از کتاب، داستان به موضوع خاصی اشاره کرده باشد، مانند اشاره به کتاب مقدس، اشاره به نظر نویسنده دیگر، اشاره به دعوایی که داستایفسکی در آن زمان داشته و غیره، مترجم به همه آن‌ها اشاره کرده است. در نهایت امیدواریم در انتخاب بهترین ترجمه جنایت و مکافات به شما کمک کرده باشیم.

[ لینک: اینستاگرام کافه‌بوک ]

مشخصات دو کتابی که در این مطلب از آن‌ها استفاده شده است، عبارتند از:

  • جنایت و مکافات
  • ترجمه: مهری آهی
  • انتشارات: خوارزمی
  • تعداد صفحات: ۷۷۷
  • قیمت چاپ یازدهم – اسفند ۹۵: ۳۷۰۰۰ تومان

  • جنایت و مکافات با بیست تفسیر
  • ترجمه: حمیدرضا آتش‌برآب
  • انتشارات: علمی و فرهنگی
  • تعداد صفحات: ۱۶۴۰
  • قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۷: ۱۲۰۰۰۰ تومان
  • دو جلدی

نظر شما درباره مطلب بهترین ترجمه جنایت و مکافات چیست؟ آیا این مطلب توانست به شما در انتخاب ترجمه کمک کند؟ درباره این دو ترجمه چه فکری می‌کنید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

» معرفی چند مطلب مفید دیگر:

  1. چگونه کتاب‌های داستایفسکی را بخوانیم؟
  2. کتاب داستایفسکی جدال شک و ایمان
  3. کتاب فلسفه داستایفسکی
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 238
دوست نداشتم: 98
میانگین امتیازات: 2.43

چاپ کتاب

65 دیدگاه در “بهترین ترجمه جنایت و مکافات

در ترجمه مهری آهی که شما تایپ کردید اشتباهاتی در تایپ شما وجود داره، لطفا تصحیح کنید، مطابقت بدید متوجه میشوید. مورد آخر مثلا آماده بود رو آمده بود، نوشتید
شاید این باعث بشه کسی به اشتباه بیفته. موارد بیشتری متوجه شدم ولی حوصله ندارم تک به تک بگم

من با ترجنه مهری آهی خوندم، به نظرم سبک و سیاق قلم ایشون به آثار کلاسیک نزدیک تره. ترجمه آتش برآب امروزی تره و حس و حال یه اثر کلاسیک رو نداره.

به نام خدا. سلام. ممنون. مقایسه زیبایی بود . در حقیقت کتاب یک امانتی است به دست مترجم. کم و زیاد کردن ، تغییر و تفسیر جمله به هر بهانه ای ( مثل ساده و روان کردن) تصرف در کتاب نویسنده است. اگر نویسنده به توضیح بیشتری نیاز داشت، خود در متن و یا پاورقی بیان می کرد. و در آخر مترجم باید برداشت از کتاب را به عهده خواننده بگذارد. کتاب نویسندگانی چون تولستوی ، داستایوفسکی ، بالزاک و … نیازمند به مترجم کاردان دارد

من دارم با ترجمه‌ی رستگار می‌خونم. پره از کلمات عجیب و اصطلاحات عربی غریب. اصلا توصیه نمی‌کنم. اشکالات گرامری هم کمابیش داره.

بنظرم اگر کسی شم فلسفی و تحلیلگری داشته باشه و داستایوفسکی رو بشناسه، چندان هم براش اهمیت نداره ترجمه روان و خودمانی آتش بر آب رو بخونه. من سال‌ها پیش که نوجوان بودم، شروع کردم به خوندن جنایت و مکافات، یادم نیست کدوم ترجمه بود اما بعد از خوندن چند صفحه کنار گذاشتمش؛ اما سال پیش مجدد سراغش رفتم و ترجمه اصغر رستگار رو خوندم. ذهن راسکلنیکف رو درک کردم، سیر فکری داستایوفسکی رو درک کردم و بعد از خوندن کتاب سر از پا نمیشناختم برای تحلیلش، برای نوشتن در موردش. از مقایسه این متن‌ها هم نظرم به ترجمه مهری آهی جلب شد. شاید ترجمه روان‌تر برای کسانی که سنشون کمتره بهتر باشه. گرچه من اصلا پیشنهاد نمی‌کنم وقتی سنتون کمه این چنین آثاری رو بخونید. حیفه! بنظرم مثل کتابای دانشگاه، پیش نیاز لازمه. خوشحالم که سال‌ها پیش نخوندمش.

آتش برآب خیلی روان ترجمه کرده و برای من مفهومی تره
اما ترجمه مهری آهی برای منِ نوجوان بی معنی بود.وقتی نظرات رو می خوندم متوجه شدم بسیاری از شما ترجمه ی مهری آهی رو پسندیده بودید و برام عجیبه میگین ترجمه اش روان تره.
به نظرم آقای هومن تا یه جایی حقیقت رو گفتن و ترجمه مهری آهی کمی دور از فهمه و انگار جملات جدا و غیر مرتبط هستند.
البته این نظر منه و من با سطح علمی و ادبی خودم ترجمه آتش بر آب رو ترجیح میدم.

ترجمه دکتر آتش برآب، درجه یک و بی نقصه. باقی حرفها هم فقط از روی حسادت. ولسلام

با سلام خدمت مدیر سایت من میخام این کتابهارو بخرم میتونید راهنماییم کنین……
۱..جنایت و مکافات با ترجمه آتش برآب ( البته با ترجمه اصغر رستگار دارم)
۲.‌..کنت مونت کریستو نشر هرمس
۳…برادران کارامازوف نشر مرکز

سلام
در مطالب سایت درباره این کتاب‌های داستایفسکی صحبت کردیم.
کنت مونت کریستو هم از نشر هرمس پیشنهاد میشه.

کتاب جنایت و مکافات و برادران کارامازوف با ترجمه احد علیقلیان و کنت مونت کریستو با ترجمه ماه منیر مینوی و اگر پیدا نکردید با ترجمه ذبیح الله منصوری

ترجمه آقای رستگار محاوره ای و پر از اصطلاحات قدیمی و غیر کاربردی هست و همچنین از کلماتی مثل انشالله و ماشاالله و استغفرالله و والله از زبان شخصیتهای روسی آورده شده و همچنین از ضرب المثل های فارسی بیش از حد استفاده شده و در بعضی جاها کلمات بطور نادرست آورده شده مثلا جلپاره مندرس که معنی خود جلپاره لباس کهنه هست و کلمه مندرس هم همین معنی را میده یا اسم میدان سن نایا به سبزه میدان ترجمه شده که درست نیست در کل ترجمه رستگار در بعضی جاها نیاز به استفاده از فرهنگ لغت داره چون از اصطلاحات قدیمی مثل پسله یا بنگالی و غیره استفاده شده که در عهد قاجار کاربرد داشته من ترجمه مهری آهی و احد علیقلیان را ترجیح میدم

ترجمه جناب آتش برآب بهترینه. جمله به جمله روح و لذت و عشق منتقل میشه.

قطعا ترجمه خانم مهری آهی ترجمه آتش بر آب واقعا غیر قابل درکه.
مترجم هر جا دلش خواسته کلمات محاوره ایی اضافه کرده انگار داری مجله چاپ ۲۰۲۰ میخونی تا یه اثر فاخر فلسفی ادبی

من ترجمه اصغر رستگار و احد علیقلیان را خواندم ترجمه رستگار روانتر و ترجمه علیقلیان ادبی تر بود و هر دو مترجم خوب ترجمه کرده بودند

منم ترجمه محمدصادق سبط الشیخ خوندم خیلی زیبا بود لذت بردم

ترجمه ی آقای آتش‌بر‌آب روان تره ولی روی اعصابه، از روی نمونه هایی که گذاشتند دارم میگم وگرنه خودم نخوندم، مثلا در صحبت ها و در یک جمله که بطور روان و حالت روزمره ترجمه شده، از «را» و «است» و این نوع کلمات که در روزمره به حالت های رو و هست و غیره گفته میشه، استفاده شده، نمیدونم که چطوره ولی نمیتونم راحت و بدون ناراحتی و اینکه مداوم حواسم پرت میشه بخونم ترجمه ایشون رو

من با ترجمه علی صحرایی خوندم و لذت بردم

من چاپ خوارزمی و ترجمه زنده‌یاد مهری آهی رو خوندم و واقعن لذت بردم.کسایی که اهل رمان و کتاب باشن میدونن که نوشته های داستایوفسکی چقدر سنگین و پر معنا و فلسفیه.ترجمه خانوم آهی دقیق ترین و نزدیکترین ترجمه به نوشته‌ی اصلی هست‌.انگار آقای آتش‌برآب کتاب رو خونده و چیزی که خودش از کتاب فهمیده رو ترجمه کرده و یه چیزایی هم به متن اضافه کرده که اصلن تو متن اصلی نیست‌.چیزهایی که اصلن لازم نبوده اضافه بشه.انگار با خودش گفته اگه داستایوفسکی این جمله رو اینجوری می‌نوشت بهتر بود.بعد همونم نوشته.مثلن یه جا خانوم آهی ترجمه کرده که :
با دروغ به راستی می‌رسی…
ولی آقای آتش برآب نوشته:
یکسره جفنگ بگو و دروغ، خواهی دید که به حقیقت می‌رسی!
واقعن هر دوی این ترجمه ‌‌ها از متن روسی و اصلی هست؟
ترجمه زنده یاد مهری آهی بهترین ترجمه از این شاهکاره

ممنون از مقایسه خوبی که کردید.
اینایی که میگن ترجمه ۵۰ سال پیش بهتر و ادبی تر و غنی تر هست، یه نکته مهم رو فراموش کردن: مترجم باید امانتدار باشه. نباید با انتخاب معادل اشتباه، مفهوم کتاب رو دستکاری کنه.
مثلا یارو داره میگه: “آدما خودخواه هستن… هرکس بیشتر به خودش دروغ بگه، بیشتر از زندگی لذت می بره… حالا خود شما مگه خیلی آدمای راستگویی هستین؟” اتصال این سه جمله، یه مفهوم و معنی مشخص رو توی ذهن ما ایجاد میکنه: “آدما فقط ادعای درستکاری دارن و خوب بلدن بدی های دیگران رو سرزنش کنن. اما خود همین مدعی ها، سرتاپا خطاکار هستن.” شما می تونین این مفهوم رو از ترجمه آقای آتش بر آب، برداشت کنین، اما ترجمه خانم آهی، چندتا جمله جدا از هم هست که هیچ مفهومی رو به ذهن آدم نمیاره و آژیر خطری رو توی ذهن شما روشن نمیکنه. ترجمه خوب، یه چیزی بیشتر از محاوره بودن یا نبودنه.
یادتون نره که جنایت و مکافات، یه کتاب مفهومی هست. داره توضیح میده که یه قاتل فلسفی، چه جور دلیل هایی توی ذهنش بوده که تهش رسیده به قتل. شما قراره بعد از خوندن این کتاب، توانایی اینو داشته باشین که حداقل ۵ دقیقه درباره طرز فکر اون قاتل، حرف بزنین و توضیح بدین؛ نه اینکه فقط بگین به به چه کتاب قشنگی!
اینایی که ترجمه های عتیقه و مربوط به چند دهه پیش رو دوست دارن، معمولا یا سالمندهایی هستن که فقط با این ترجمه خاطره دارن و هیچ دلیل تخصصی و مفهومی برای حرفشون ندارن، یا جوون هایی هستن که به جای اینکه به خودشون زحمت فکر کردن بدن، خودشون رو پشت حرفای همون سالمندهای نوستالژی پرست قایم می کنن تا بلکه بدون زحمتی برای فکر کردن، خودشون رو روشنفکر خطاب کنن. مثل یه طوطی. اتفاقا توی همین کتاب جنایت و مکافات هم درباره این آدم پرست های کوته فکر، نوشته شده. توجهتون رو جلب میکنم به پاراگرافی که بعد از عکس، نوشته شده و کلمه طوطی توش هست. اینایی که معادلهای اشتباه توی ترجمه خانم آهی رو دوست دارن، کسایی هستن که فقط کتاب رو روخوانی میکنن؛ اما نمی فهمنش. فقط میخوان زودتر کتاب رو تموم کنن که بگن ما هم آدمیم و ما هم شعور داریم؛ در حالی که ندارن.

شما خوب برای خودت بریدی و دوختی. هرکی نظرش با شما متفاوته یه مشکلی داره گویا!!
نظر شما درمورد بلاتکلیفی ترجمه آقای آتش بر آب چیه؟ اینکه یه جاهایی از متن عامیانه ترجمه شده؛ به جای “است” “ه” نوشته شده؛ و یه جاهایی لفظای قلنبه سلنبه مثل “خویش” و “ز” آورده. ایرادی نمیبینی تو این تناقض بزرگوار؟!

سلام
من با ترجمه مریم امیری و آرزو پیراسته (البته اسم ایشون روی جلد آرزو، اما داخل جلد آزاده چاپ شده!!) خوندم و اصلا از ترجمه خوشم نیومد .خودمو کشتم تا تحمل کنم و کتاب رو تموم کنم!. بین خانم آهی و آقای آتش بر آب، من ترجمه جناب آتش بر آب رو، روان تر میبینم و ترجیح میدم ..

امیدوارم در کار مفیدی که انجام میدید موفق باشید، این مطلب خیلی به من کمک کرد که از این ببعد موقع خرید کتابهایی که به زبانهای دیگه نوشته شده روی مترجم دقت کافی داشته باشم ..

من با ترجمه آقای رستگار خوندم و بسیار لذت بردم، حس یه رمان کلاسیک رو بخوبی منتقل کردن، برای من چندتا کلمه از کتاب جدید بود که اونارو توی فرهنگ لغت پیدا کردم و بنظرم خیلی خوبه که با کلمات ادبی بواسطه ی این متن ها بیشتر آشنا بشیم اینکه یه کتاب کاملا به زبان محاوره ما ترجمه شده باشه حتی به قیمت آسیب زدن به فضای اصلی داستان آخه چه لطفی داره!

ترجمه زنده یادمهری اهی حرفه ای است

پس ترجمه سروش حبیبی چی؟ کاش اونم بررسی می‌کردید.

سروش حبیبی این کتاب رو ترجمه نکرده.

کسی که با ادبیات و مطالعه سر کار داشته باشد خواهد فهمید که سطح نوشتاری مهری آهی خیلی ادبی تر و غنی تر است. برای یک ترجمه خوب فقط نیابد که کلمات سر هم کرد یک جمله را ساخت! بلکه یک ترجمه خوب توسط یک مترجم خوب زمانی خلق می گردد که خود مترجم هم اهل مطالعه و اهل تحقیق و توحص باشد. مقایسه دو ترجمه ای که در بالا ذکر شده به راحتی می توان فهمید که کدام از نظر ادبی غنی تر است و کدام فقط ترجمه شده است!

ترجمه های مهری اهی و اتش براب را خوانده ام در بعضی جاها ترجمه اتش براب بهتر است در بعضی جاها ترجمه مهری اهی بهتر است اما به نظرم ترجمه مهری اهی به متن اصلی نزدیک تر است پخته تر و قابل اعتماد تر است ترجمه های اتش براب از کتاب های روسی همیشه فوق العاده بوده است اما در کل به نظرم بی نقص ترین ترجمه این کتاب ترجمه مهری اهی است بعد اتش براب

باترجمه مهری اهی خوندم ترجمه ای بسیار روان و درخشان وهم چنین قابل اعتماد است

متاسفانه قبل از جستجو، ترجمه‌ی مریم امیری و آرزو پیراسته را خریده و در دست دارم. ترجمه‌ی افتضاحی است پر از اشتباهات نگارشی و مفهومی است. گاهی اصلا منظور نوشته را نمیشه فهمید. ناچار ترجمه‌ی مهری آهی (اولین ترجمه) را هم روی گوشیم دانلود کردم و هر جا ترجمه امیری و پیراسته را نمی‌فهمم، از ترجمه مهری آهی داخل گوشی کمک میگیرم. ترجمه خود یک نوع نویسندگی است و آشنای با زبان منبع کافی نیست.البته قبل‌ها و در نوجوانی یکبار دیگر این کتاب را خوانده‌ بودم.

من کتاب جنایت و مکافات رو با ترجمه اصغر رستگار خوندم و واقعا لذت بردم.

سلام چرا اشاره ای به ترجمه لاله زاری از این اثر نشده
لطفا در مورد این ترجمه هم صحبت کنید و اگر دوستی با این ترجمه خونده نظرش رو بگه

با درود. من ترجمه‌ی خانم مهری آهی بیشتر می‌پسندم. شاید در برخورد نخست ترجمه‌ی جناب حمیدرضا آتش‌برآب روان‌تر به نظر برسد ولی به نظر من کلمات و عبارات در ترجمه‌ی زنده‌یاد آهی به روح اثر نزدیکی بیشتری دارد و معتبرتر و قابل اعتمادتر می‌نماید. تشکر از شما بابت این مقایسه

بعضی دوستان گفته بودن که در ترجمه‌ی آتش‌برآب، گفتاری و نوشتاری درهم شده و چیز جالبی از آب درنیومده. من البته ترجمه‌ی ایشون رو نخونده‌م ولی از همین معدودنمونه‌هایی که اینجا خوندم، متوجه شدم قسمت‌هایی به زبان گفتاری ترجمه شده‌ن که نقل قول از شخصیت‌های داستانی بوده؛ و این رسم نامعمول و نامعهودی نیست و چه بسا مترجم کار درستی هم کرده باشه؛ دلیلشم اینه که این کار، اولا سطح اجتماعی شخصیت‌ها رو بهتر می‌تونه نشون بده؛ ثانیا فاصله‌ی خواننده رو با متن کمتر می‌کنه(واقعا ممکنه خواننده‌ی امروز “سودایی شدم” رو در مقابل “دیوانه شدم” تصنعی و کهنه ارزیابی کنه و روسیه‌ی قرن ۱۹ رو با شیراز قرن هشتِ قمریِ حافظ اشتباه بگیره) و نهایتا اینکه به هر حال یک تنوعی رو در ترجمه‌ی این اثر رقم می‌زنه. بگذریم از این که ممکنه در خود متن اصلی هم چنین رویه‌ای رو در پیش گرفته باشه جناب داستایفسکی.

با ترجمه مهری آهی خوندم. در ترجمه آقای آتش بر آب لحن گفتاری نوشتاری با هم قاطی شده که من دوست نداشتم.
علاوه بر این در مورد ترجمه ی آقای آتش برآب مطالبی خونده بودم راجب اینکه ایشون ترجمه ای که شاگردشون خانم یلدا بیدختی نژاد انجام داده رو به اسم خودش چاپ کرده و حتی در ویکی پدیا هم به این مطلب اشاره شده.

البته ویکی پدیا هیچ سندیتی ندارد (شما که اهل مطالعه ای در اینباره باید دقت بیشتری داشته باشی!) ولی قسمت شک برانگیز در مورد کارهای آقای آتش برآب «حجم بالای کارها» با وجود سن کم ایشان هست! اگر در اینجا هم دقت کنید انگار نعل به نعل از رو ترجمه خانم آهی جلو آمده است! واقعا عجیب است! دوستانی که کار ترجمه کرده باشند احیانا، می دانند که چنین چیزی تقریبا محال است. البته باز هم نمی شود نظر قطعی داد تا وقتی که یک جوانمردی پیدا شود و اصل روسی را با ترجمه مقابله کند و ببیند آیا گاف رسوا کننده ای پیدا می کند یا نه.

ترجمه ی آقای آتش برآب روان و امروزی است.ترجمه ی آهی چنگی به دل نمی زنه.خیلی حق مطلب رو ادا نکرده.این رو در مقایسه ی بالا به راحتی می توان تشخیص داد.متعجبم از بعضی دوستان که ترجمه ی آهی رو بهتر دونستن!!

“…حتی در ویکی پدیا هم به این مطلب اشاره شده.”

:)))) از کی تا حالا ویکی پدیا مرجع شده؟

برگردان آقای آتش برآب خیلی شیواتر و دلنشین تره.جناب آتش برآب در ترجمه ی رمان یادداشت های زیرزمینی داستایوسکی کولاک کرده.همچنین مرگ ایوان ایلیچ تولستوی رو با ظرافت و هنرمندی هر چه تمام تر ترجمه کردن که در حال حاضر در بازار نایابه .

با سلام خدمت همه ی فرهیختگان کتابخوان
در عجبم چرا استاد سروش حبیبی جنایت و مکافات رو ترجمه نکردن! من داستایوفسکی رو با استاد سروش حبیبی شناختم, رمان های ابله, شیاطین, عشق اول و . . . با ترجمه ی ایشون بی نظیر بودن, حتی آبلموف گنچارف هم با ترجمه ی ایشون بی نقص و بی نظیر بود. در مقایسه با روانی ترجمه استاد سروش حبیبی, ترجمه های دیگه به نظرم حرفی برای گفتن ندارن

همه جوره موافقم 🙂

ترجمه خانم آهی رو بیشتر میپسندم
با توجه به اینکه این کتاب ها جز ادبیات فاخر و کلاسیک طبقه بندی میشن، به نظر میرسه ترجمه خودمانی و نسبتا غیرادبی از چنین کتاب هایی چندان به دل نشینه. روان بودن و استفاده از لغات محاوره ای شاید خوانش رو راحت کنه اما روح و حس واقعی این اثار رو از بین میبره

مطلبِ عالی و دقیق. استفاده کردم. ممنون

مترجمی با نویسندگی فرق دارد. مترجم کتاب نمیتواند و این حق را ندارد که به دلخواه خود عبارات و واژگان نویسنده را مطابق با فرهنگ کشور مقصد تغییر دهد. چرا که چنین چیزی بیشتر به یک برداشت آزاد شبیه خواهد بود تا ترجمه. بلکه مترجم میبایست در نهایت امانت داری نوشته های نویسنده را به دست خواننده زبان مقصد برساند.
آقای آتش بر آب گویی خود را در مقام نویسنده دیده اند و هرچه دلشان خواسته نوشته و به داستایفسکی مرحوم نسبت داده اند!

این پست بسیار بسیار عالی و مفید بود.کاش پست مقایسه ترجمه بیشتر بزارید.
سپاسگزار

من هم مثل شما از ترجمه آقای آتش برآب خوشم نیامد، اما دیدگاه شما درباره ترجمه از اساس نادرست است. مترجم حتما خود نویسنده‌ای است که اثر را به «تمامی» در زبان مقصد می‌نشاند. این خود نهایت امانت‌داری است. نقل «دلخواستن‌ها» نیست؛ صحبت از «گفتمان‌ها»ست. اگر دوست داشتید کتاب «فن ترجمه» (مجموعه مقاله) یا «گفتمان و ترجمه» اثر علی صلح جو را مطالعه کنید.

نمی گم ترجمه آتش بر آب بده . حتی اگه دزدی ادبی نکرده باشه که ما اصن با اون کار ندارین . ولی به نظر من ترجمه آتش بر آب چون خودمونی نثر و زیبایی ادبیات روسی را به خوبی نشان نمی دهد . به نظرم ترجمه مهری اهی بهتره . چونکه واقعا سختخوان نیست . جوری که بقیه می گن . چونکه من خودم اون را خوندم……

موافقم. این نکته «دزدی ادبی» که گفتید خیلی مهم است. به نظرم دوستان عنایت ندارند! این به اصطلاح «روانی و خودمانی» بودن، بیش از اندازه ذوق زده‌شان کرده. العاقل اشاره!

ترجمه آقای آتش بر آب بسیار شیوا و کم نقص است. ترجمه دیگری را نخوانده‌ام، اما از چند متن مقایسه‌ای بالا به نظرم تردیدی در برتری ترجمه آقای آتش بر آب نمی‌توان کرد.

بین این ۲ ترجمه، قطعا ترجمه مهری آهی بهتر بود. حق مطلب رو در قبال این رمان مغتنم، ادا کردند.

ترجمه ی مرحوم مهری آهی بسیار پخته تر و عاری از اضافه گویی بود.آتش برآب انگار درد و دل های شخصی خودش را با قطاری از کلمات هم معنی و بیشتر پشت سر هم بر داستایوفسکی ردیف کرده است،آتش برآب بسیار طولانی و غیر لازم ترجمه کرده و در بعضی جاها از لحن نوشتاری به گفتاری پریده است که توازن متن را بهم ریخته. خودم به شخصه ترجمه ی هانیه چوپانی را خوانده بودم که در لیست فوق نیست. ولی ترجیح میدم دوباره با ترجمه ی خانم مهری آهی بخوانم نه آتش برآب.ممنون بابت مطلبی که قرار دادید.

البته اینو باید گفت که ترجمه مهری آهی نیاز به تخیل فرد دارد ، چون هذیان گویی در کتاب زیاد است ( کاراکتر ها) ترجمه مهری آهی بنظر مبهم است و واقعا هم این چنین است خیلی جاها شما مطالب رو نمیفهمی بخاطر اینکه اصلا نمی دونی چیشده که داره هذیان میگه ، کلا ترجمه مهری آهی چنگی به دل نمیزنه و کسایی که جوون هستند این ترجمرو نخونند چون همون وسطا کتاب رو ول میکنند پامیشن میرن ، این ترجمه خسته کنندس و شمارو از داستان میزنه، بنظر من ترجمه آتش بر آب خیلی مناسب نوجوان هاست و اینکه باعث ابهام در مطالب نمیشود و شمارو بیشتر با حس و حال کاراکتر ها آشنا میکند.

این کتاب رو با سه ترجمه مشهور یعنی مهری آهی، علیقلیان و آتش برآب خوانده ام و بدون تردید به هر کسی برسم ترجمه آتش برآب را پیشنهاد میدم…ترجمه ای بی نقص و شاهکار…ترجمه آقای رستگار رو نخوندم و برای همین در مورد ترجمه ایشان نظری نمیدم ولی ترجمه آتش برآب نه یک سر و گردن بلکه چند سر و گردن بالاتر هست….این رو از همین مقایسه متن هایی که کافه بوک هم گذاشته به راحتی میشه فهمید

موافقم
ترجمه آهی، قابل اعتماد تر بنظر میرسه

دوستان عزیز تعصب را کنار بگذاریم ترجمه از سایر زبانها هرچقدرم خوب باشه باز در بعضی مواقع حق مطلب رو مثل ترجمه از زبان اصلی ادا نمیکنه و این یک واقعیته انگار داریم از روی کپی کپی می گیریم توضیح ازین واضح تر؟

من ترجمه اقای رستگار رو خوندم و بنظرم هم روان و هم بی نقص بود
تعریف ترجمه اقای آتش برآب رو هم زیاد شنیدم و بنظرم هر دو ترجمه مناسبه

بعضی جاها ترجمه خانم آهی بنظر بهتر و مناسب تر میومد بعضی جاها هم ترجمه آقای آتش بر آب؛ ولی نکته ای که هست در عین اینکه ترجمه آقای آتش بر آب به ظاهر گفتاری هست ولی با خوندن ترجمشون میبینیم که گفتاری و نوشتاری یه جاهایی قاطی شده و این اصلا نیاز به مقایسه ترجمشون با بقیه ترجمه ها نیست، کامل مشخصه… و این یخورده خوننده رو اذیت میکنه… یا باید نوشتاری باشه یا گفتاری جفتش نمیشه…

من باترجمه مهری آهی خوندم، و خوب بود برای همین تصمیم داذم ابله رو هم با ترجمه مهری آهی بخونم

خب من با ترجمه اصغر رستگار خوندم،می تونم بگم بهترین ترجمه همین ترجمه اقای رستگار ،اتفاقا بابت ترجمه خیلی خوبشون جایز بهترین ترجمه رو بدست اوردن حتما پیشنهاد می کنم با همین ترجمه بخونید

وقتی ترجمه رستگار را میخوانی انگار جنایت مکافات را جعفر شهری نوشته نه داستایوفسکی ! از بس که ضرب المثل و اصطلاحات قدیمی عهد قاجار در ترجمه آمده !

من با ترجمه پرویز شهدی خوندم و لذت بردم … به نظرم ترجمه ی کاملی بود

من خودم با ترجمه مریم امیری و آرزو پیراسته از نشر پارمیس این کتاب رو خوندم.. بین این ۲ ترجمه من ترجمه آتش برآب رو بیشتر پسندیدم.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *