نوع ادبی محبوب پییر لومتر رمان پلیسی است و او با نوشتن چند رمان، در ظرف مدتی کوتاه، به شهرتی جهانی رسیده و چندین جایزه ادبی را از آن خود کرده است، اما به واسطه کتاب به امید دیدار در آن دنیا توانست جایزه گنکور، مهمترین جایزه ادبی فرانسه را دریافت کند.
مهستی بحرینی – مترجم کتاب – در ابتدای کتاب آورده است:
در قسمتی از پشت جلد کتاب نیز آمده است:
قهرمانان لومتر در این کتاب سربازان فرانسوی زخمخورده از جنگ جهانی اولند، سربازانی که سرنوشتشان در فرانسه پس از جنگ بهمراتب سیاهتر از روزهای دهشتناک جنگ است.
در دسامبر ۱۹۱۴، ژان بلانشار، یکی از شش سربازی بود که در ونگره – بیست کیلومتری غرب سواسون – از نبرد با آلمانیها گریختند. آنها گفتند که با دستور فرمانده از این نبرد فرار کردند اما عذرشان پذیرفته نشد و برای عبرت دیگران اعدام شدند. در ابتدای کتاب، تکهای از آخرین نوشته ژان بلانشار آمده است:
به تو در ملکوت وعده دیدار میگذارم.
امیدوارم خدا ما را در آنجا به هم برساند.
به امید دیدار در آن دنیا همسر عزیز…
[ لینک: رمان ماه پنهان است – مرتبط با موضوع جنگ جهانی ]
خلاصه کتاب به امید دیدار در آن دنیا
داستان کتاب از نوامبر ۱۹۱۸ شروع میشود. زمانی که جنگ رو به پایان است و هیچکدام از نیروهای فرانسوی و آلمانی علاقهای به جنگیدن ندارند. همه آنها شایعههای پایان جنگ را شنیدهاند و هر لحظه در انتظار آن هستند که به خانههایشان برگردند. در این هنگام، از مقامات بالا دستور میرسد که رفتار آلمانیها زیر نظر گرفته شود، مبادا آنها در حال تدارک دیدن حملهای باشند. برای اجرای این دستور، ستوان دولنی – پرادل دو نفر را برای شناسایی فعالیتهای دشمن روانه میکند. کمی بعد صدای شلیک تیر به گوش میرسد و فرانسویها متوجه میشوند که دو افسر آنها کشته شدهاند.
در پی این اتفاق، خون فرانسویها به جوش میآید و دولنی – پرادل دستور حمله میدهد. او سربازان را سر خشم میآورد و آتش انتقام را در درون سربازها شعلهور میکند. فرانسویها بلافاصله حمله میکنند و نبردی سخت شروع میشود. در هنگام حمله، آلبر مایار – شخصیت اصلی کتاب – به جسد دو نفری که کشته شده بودند میرسد و پس از بررسی آنها به نکتهای پی میبرد:
آلبر در هنگام حمله و درگیری با دشمن به حقیقت پی میبرد و همانجا نیز پی میبرد که این کار را چه کسی انجام داده است. اما در حین نبرد در گودالی که توسط خمپارهها ایجاد شده سقوط میکند و بعد از آن با منفجر شدن خمپارهای دیگر، خاک عظیمی از زمین کنده میشود و روی سرش در گودال فرود میآید.
آلبر زنده زنده دفن میشود و در حال جان دادن است. در این هنگام که دیگر آلبر امیدی به نجات یافتن ندارد، ادوارد پریکور به دلیل اینکه تیر خورده و از حمله جا مانده است، نوک یک سرنیزه را میبیند و بلافاصله میفهمد که یک سرباز در زمین دفن شده است. ادوارد درنگ نمیکند و با وضیعت بسیار سختی که دارد مشغول کندن زمین میشود:
پس از اینکه آلبر مایار نجات پیدا میکند و به هوش میآید یک انفجار دیگر صورت میگیرد و این بار ترکشی از خمپاره، به بزرگی یک بشقاب به سمت ادوارد میآید. ترکش به صورت ادوارد برخورد میکند و او را به شدت مجروح میکند. اکنون نوبت آلبر است که جبران کند.
زندگی آلبر مایار و ادوارد پریکور به هم گره میخورد و داستان اصلی کتاب از اینجا به بعد شروع میشود. پایان جنگ تنها شروع زندگی فلاکتبار آنهاست و…
[ لینک: کتاب بانوی پستچی – روایت زندگی سه زن در دوران جنگ جهانی دوم ]
درباره کتاب به امید دیدار در آن دنیا
در ابتدا به این اشاره کنم که اگر به کتابهایی با موضوع جنگ جهانی علاقه دارید، این کتاب با یک داستان جذاب و پرکشش گزینه مناسبی برای خواندن است. صحنه آغازین کتاب و دفن شدن آلبر و همچنین توصیفهای نویسنده از دفن شدن او بسیار خواندنی و جذاب است. در ادامه هم، کتاب جذابیت خود را حفظ میکند و مخاطب را راضی نگاه میدارد. اما به شخصه پایان کتاب را چندان قوی نیافتم که البته نباید فراموش کنیم این موضوع به سلیقه وابسته است.
در این رمان با سربازهای شجاع و جسور مواجه نیستیم که قهرمانیهای آنها را بخوانیم و احساس وطنپرستی در وجودمان شعلهور شود. بلکه با دو سرباز معمولی و یا حتی بزدل روبهرو هستیم که فقط قصد دارند زندگی سادهای داشته باشند. از جنگ خستهاند و از کثافتکارهای مافوق خود به تنگ آمدهاند. اما زندگی بعد از جنگ هیچوقت برای این دو سرباز و چه بسا برای هر سرباز دیگری آسان نیست. زندگی آنها پس از جنگ وارد مرحله تازهای میشود و مشکلات بیشمار این زندگی تازه آنها را وادار به انجام کارهایی دور از انتظار میکند.
در مقابل، فرماندهها در جنگ و حتی بعد از جنگ، به فکر خودشان و درجه نظامیشان هستند. اینکه در هنگام حمله و نبرد چه کسی کشته میشود مهم نیست. سر و کار آنها فقط با اعداد و استراتژی است. در این نبرد ۲۰ نفر کشته شد و در آن یکی ۵۰ نفر کشته شد. اینکه چه کسانی کشته شدند و چه بر سر خانوادههای آنها میآید نگرانی مسئولین نیست. آنها همیشه با خود میگویند که جنگ تلفات دارد. بعد از جنگ هم مسئولیتهای مهمتری دارند و تامین زندگی سربازان به عهده آنها نیست.
این کتاب ضدجنگ درباره فداکاری و مردانگی سربازانی است که اگر هوای همدیگر را نداشته باشند، سختیها و فشار روانی دوران جنگ آنها را از بین خواهد برد. درباره خشم سربازانی است که به دنبال انتقام هستند و همچنین درباره فساد منفعتطلبان و افرادی است که در هر حالتی از جنگ به نفع خود بهرهبرداری میکنند.
بر اساسا رمان به امید دیدار در آن دنیا فیلمی هم در سال ۲۰۱۷ ساخته شده است که دیدن آن خالی از لطف نیست. اما پایان فیلم و کتاب متفاوت است و مثل همیشه پیشنهاد ما این است که ابتدا کتاب را بخوانید و بعد سراغ فیلم بروید.
در قسمت دیگری از متن پشت جلد کتاب آمده است:
آن شب مرلن خواب غمانگیزی دید: شماری سرباز، در مرحله پیشرفتهای از پوسیدگی، در گورهایشان نشسته بودند و گریه میکردند. کمک میخواستند، اما هیچ صدایی از گلویشان بیرون نمیآمد. تنها سنگالیهایی غولپیکر، یخزده از سرما، که مثل کرم برهنه بودند، به آنها یاری میرساندند و با بیل رویشان خاک میپاشیدند، همچنان که روی غریقی ازآبگرفته بالاپوشی میاندازند تا او را بپوشانند.
[ لینک: کتاب گیرنده شناخته نشد – مرتبط با جنگ جهانی دوم ]
جملاتی از متن به امید دیدار در آن دنیا
خمپاره حفرهای در زمین کنده و یکی از آن اسبهای نحیف بیشماری را که در میدان جنگ میمیرند و همانجا میپوسند از زیر خاک بیرون آورده و کلهاش را به آلبر تقدیم کرده است. اکنون رودرروی همند، مرد جوان و اسب مرده، و تقریبا میتوانند همدیگر را بغل کنند. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۳۰)
پریکور در گرماگرم حرکت از پا درآمد. گلوله پایش را شکسته بود. همچون حیوانی نعره کشید و به میان گل و لای افتاد. دردش تحملناپذیر بود. به خود میپیچید، مدام از اینرو به آنرو میشد و در همان حال به فریادزدن ادامه میداد. رانهایش را با دو دست میفشرد و چون نمیتوانست پایش را ببیند، از خود میپرسید نکند ترکش خمپاره پایش را قطع کرده است؟ نومیدانه تلاش کرد کمی از جا بلند شود. وقتی موفق شد، به رغم تیرکشیدنهای وحشتناک پایش، احساس کرد تسکین یافته است: پاش، تمام و کمال، آن جا بود. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۳۷)
جنگ جهانی هرگز چیزی نبود مگر تلاش برای جنایتی تعمیمیافته در یک قاره. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۵۴)
آلبر، همچنانکه او را در آغوش گرفته، به خود میگوید که ادوارد هم، مثل همه در طول جنگ، فکری جز زندهماندن نداشته. اما حالا که جنگ به پایان رسیده و او زنده مانده، همه فکر و ذکرش این است که سربهنیست شود. اگر حتی آنهایی که زنده ماندهاند نیز رویایی جز مردن نداشته باشند، واقعا افتضاح است. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۷۹)
همیشه همینطور است. سربازهایی که مرخص شدهاند مدام نق میزنند. میخواهند با این جنگشان به همه درس بدهند. این قهرمانها کم کم دارند ذلهمان میکنند! قهرمانهای واقعی مردهاند! آنها، بله، ببخشید، آنها قهرمانند، قهرمان واقعی! وانگهی، وقتی کسی بیش از حد از تجربههایی که در سنگرها داشته حرف میزند، باید به حرفهایش شک کرد. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۱۵۳)
آلبر با خود گفت که در خانه پولدارها همهچیز و همهکس زیبا هستند، حتی فقرا. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۲۲۹)
میدانست که انسان سرانجام از هر اندوهی تسلی مییابد، اما از وقتی در جنگ برنده شده بود، احساس میکرد هر روز، اندی بیشتر از روز پیش، آن را میبازد. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۲۷۴)
برای یک نظامی جنگ بهانه زندگی است و شور و شوق مردان جوان را به او میبخشد و اگر آن را از او بگیرید، آنچه میماند مردی عقبافتاده و کوتهفکر است. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۳۲۸)
هر داستانی باید پایانی داشته باشد؛ این قانون زندگی است. همهچیز باید پایانی داشته باشد، اگرچه دردناک، اگرچه تحملناپذیر، اگرچه خندهدار. (به امید دیدار در آن دنیا – صفحه ۴۱۰)
[ لینک: رمان خرمگس ]
مشخصات کتاب
- عنوان: به امید دیدار در آن دنیا
- نویسنده: پییر لومتر
- ترجمه: مهستی بحرینی
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۵۰۰
- قیمت چاپ سوم: ۳۶۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: سروش فتحی
نظر شما در مورد رمان به امید دیدار در آن دنیا چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات خود را با ما در میان بگذارید و اگر کتاب خوب دیگری در مورد جنگ جهانی سراغ دارید، حتما در کامنت به آن اشاره کنید.
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر ماهی: