رولان بارت نویسنده کتاب خاطرات سوگواری فیلسوف و نظریهپرداز فرانسوی، متولد ۱۹۱۵، توجه زیادی به ساختارگرایی، پساساختارگرایی و نشانهشناسی داشت و آثار زیادی در این زمینه ارائه داد که تاحدودی متأثر از نظریات نیچه، فروید و سارتر بود. از جمله آثار معروف وی که به فارسی نیز ترجمه شدهاند میتوان به سخن عاشق، پروست و من، اتاق روشن و درآمدی بر تحلیل ساختاری روایتها اشاره کرد.
به نقل از دوستان رولان بارت، علاقهٔ شدید وی به مادرش باعث شد که پس از مرگش تا مدتها دست از نوشتن کتاب بردارد و به مکانهای گوناگون که بیشتر آنها به مقصد مراکش بود، سفر کند. در این میان یادداشتهایی را بهصورت پراکنده و در بازههای زمانی مختلف نوشت و حین نوشتن این خاطرات، مقالات متعددی ارائه داد، در سمینارهای متعددی سخنرانی کرد و تقریباً تمامیِ آثارش بهوضوح تحت تأثیر مرگ مادرش شکل گرفتند.
رولان بارت در ۱۹۸۰، سه سال پس از مرگ مادرش بر اثر تصادف از دنیا رفت، گویی ادامهٔ زندگی بدون مادر برایش سخت بود!
خلاصه کتاب خاطرات سوگواری
خاطرات سوگواری رمان نیست، شاید حتی نتوان اسم آن را کتاب گذاشت، چرا که تکتک صفحات آن شامل یادداشتها و خاطراتی میشود که نویسنده گاهاً در شرایط روحی بد و دقیقاً یک روز پس از مرگ مادرش نوشته است؛ گاهی با خودنویس و گاهی با مداد.
رولان بارت هرگز تصمیم به گردآوری و چاپ این یادداشتها نداشت و ۲۹ سال پس از مرگش توسط دوستان وی چاپ شد؛ خاطراتی که میتوان گفت از سر ناچاری و برای تسکین درد ناشی از فقدان مادر مینوشت.
کتاب خاطرات سوگواری شامل چند بخش است:
ابتدا مقدمهای از مترجم انگلیسی، ناتالی لجر، دوست نویسنده آورده شده و به دنبال آن مترجم فارسی کتاب، محمدحسین واقف، توضیحاتی دربارهٔ نویسنده و مجموعه خاطراتش ارائه داده است. در ادامه، با خاطرات نویسنده با ذکر تاریخ از ۲۶ اکتبر ۱۹۷۷ تا ۲۱ ژوئن ۱۹۷۸ تحت عنوان «خاطرات سوگواری» روبرو میشویم و پس از آن «ادامهٔ خاطرات» از ۲۴ ژوئن ۱۹۷۸ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۷۸ نوشته شده است. در «صفحات بعدتر خاطرات» از ۲۵ اکتبر تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۹» شرایط روحی نامناسب نویسنده در غم ازدستدادن مادر، با خواندن این یادداشتهای پراکنده، بهوضوح قابل درک است.
و در انتها با «چند یادداشت بیتاریخ» مواجه میشویم و همینطور با «یادداشتهایی دربارهٔ مامان».
بخشی از مقدمه مترجم انگلیسی:
[ لینک: کتاب من یک نجات یافتهام ]
درباره کتاب خاطرات سوگواری
در ابتدا باید گفت که چون کتاب خاطرات سوگواری توسط دوستان نویسنده پس از مرگش گردآوری شده است، برخی جملات کوتاه هستند و حتی بهصورت تکجمله در یک صفحه، یا بهشکل یک پاراگراف کوتاه و شاید بههمریخته گنجانده شدهاند. این برای من که هنوز شروع به خواندن کتاب نکرده بودم، کمی جای سؤال داشت، اما پس از آنکه مقدمه و مؤخرهٔ مترجم انگلیسی، ناتالی لجر را خواندم، متوجه شدم که در پسِ این جملات کوتاه قرار است بارها و بارها به فکر فرو بروم و همینطور هم شد.
به کسانی که عزیزی از دست دادهاند، این کتاب را توصیه میکنم، به دو دلیل:
- همذاتپنداری شما با رولان بارت
- همدردی رولان بارت با شما
تکتک وقایع و روزمرگیهایی که رولان بارت روی کاغذ آورده است، شرایطی را که هرکس پس از مرگ عزیزش دارد، برایش تداعی میکند، مانند «انکار و ناباوری». رولان بارت نمیتواند مرگ مادرش را بپذیرد. وی معتقد است که سوگواری نوعی رنجکشیدن است و این را تنها کسانی درک میکنند که چنین شرایطی را تجربه کرده باشند.
او زمانی که به مکانهایی میرود که پیش از مرگ مادرش میرفت، یاد مادرش میافتد و میگرید. دیدش نسبت به پیرامونش و آدمهای دور و برش تغییر کرده، و در بسیاری موارد شاهد افکار پریشان، حالتهای افسردگی و سردرگمی او در یادداشتهایش هستیم که ما را با خود میکشد و از ظاهر (نوشتههای کتاب) به باطن (خیال نویسنده) میبرد.
رولان بارت از زادگاهش و آپارتمانش دور میشود تا بتواند راحتتر با شرایط کنار بیاید، اما هرچه دورتر میشود، رنج بیشتری را متحمل میگردد:
«اینجا، بسیار دورتر، هر نظمی فرومیپاشد و بهطور منطقی، باعث میشود زمانی که «خارج» هستم، بسیار دور از «او» در میان خوشیها و حواسپرتیها، بیشتر رنج بکشم. هرچه بیشتر دنیا به من بگوید تو در اینجا همهچیز را برای فراموشکردن در اختیار داری، کمتر فراموش میکنی.»
چیزی که در این یادداشتها توجه مخاطب را به خود جلب میکند، تلاش بیوقفهٔ رولان بارت برای کنار آمدن با وضع و حال درونی خویش است از طریق نوشتن، تا بتواند کمی از دردهایش را تسکین دهد:
«نوشتن، رخوت احساسات مختلف را برایم دگرگون میکند و بحرانهایم را منطق میبخشد.»
و از بهترین یادداشتهای کتاب خاطرات سوگواری که نوع وصفناپذیری از همذاتپنداری را در خود دارد:
«تنهایی= کسی را در خانه نداشته باشی که بتوانی به او بگویی: فلان ساعت به خانه باز خواهم گشت و یا کسی که صدایش بزنی: من اینجام، من آمدهام.»
[ لینک: کتاب هنر خوب زیستن ]
جملاتی از متن خاطرات سوگواری
۲۷ اکتبر ۱۹۷۷
همه درجهٔ عزادار بودنم را حدس میزنند، این را حس میکنم. ولی این غیر ممکن است (بیمعنا، نشانههای متناقض) که محنتزدگی کسی را انداره بگیریم.
۳۱ اکتبر ۱۹۷۷
دوشنبه ۳:۰۰ بعدازظهر، بازگشت تک و تنها به آپارتمان برای اولین بار. چگونه پس از تنهازیستن در اینجا برخواهم آمد؟ و درعین حال، برایم روشن است که جای دیگری هم برای من نیست.
۱نوامبر ۱۹۷۷
لحظاتی که حواسم پرت میشود – و بهنوعی خشک و عقیم میشوم – با هجوم ناگهانی و بیرحمانهٔ عواطف به گریستن منجر میشوند. بلاتکلیفی احساسات: یک نفر هم میتواند بگوید من انسانی فاقد احساساتم و در برابر تصویری جدی از اندوه «واقعی» تسلیم نوعی عواطف زنانهٔ «سطحی» ظاهری شدهام؛ و یا اینکه بگوید من عمیقاً ناامیدم و سعی میکنم پنهانش کنم تاهرچیزِ پیرامونم را به تاریکی نکشانم، ولی در لحظههای معینی از تحملش ناتوان میشوم و «فرو میریزم».
۴ نوامبر ۱۹۷۷
امروز، حدود ساعت ۵:۰۰ بعدازظهر، بهتدریج همهچیز در جای خود تهنشین میشود: تنهاییِ محتومی که جز مرگ خودم فرجام دیگری ندارد. تودهای در گلویم. پریشانیام به درستکردن فنجانی چای، آغاز نوشتن یک نامه، کنارگذاشتن چیزی، میانجامد – این واقعیتِ دهشتناک که گویی از «تنها برای خودم» بودن در آپارتمانِ اکنون ساکت و مرتب لذت میبردم. اما این خوشی با ناامیدیام پیوند خورده است. همهٔ اینها نشان میدهند که هرنوع کاری مشمول مرور زمان میشود.
۱۵ نوامبر ۱۹۷۷
زمانی هست که مرگ یک «رخداد» است، یک ماجراست، و خود تحرک میبخشد، سر شوق میآورد، به جنبوجوش وا میدارد و منقبض میکند. و بعد روزی دیگر، مرگ یک رخداد نیست، تداوم دیگری است [در کنار تداومهای معمول زندگی]، فشردهشده، بیاهمیت، روایت نشده، شوم، بدون چاره: سوگواری واقعی که در مقابل هرنوع دیالکتیک روایی نفوذناپذیر است.
۳۰ نوامبر ۱۹۷۷
نگویید «سوگواری». این عبارت بسیار روانکاوانه است. سوگوار نیستم. رنج میکشم.
۲۲ مارچ ۱۹۷۸
احساسات میگذرند، رنج میماند.
۱۲ ژوئن ۱۹۷۸
هجوم اندوه. میگریم.
۶ جولای ۱۹۷۸
آه! آیا واقعاً باور داری که احتمال دیدار دوباره وجود دارد؟ اگر مطمئن بودم که دوباره مامان را میبینم، بیدرنگ میمردم.
۸ اکتبر ۱۹۷۸
در مورد مرگ، مرگ مامان به من این اطمینان را داد که همهی انسانها میرا هستند(چیزی که پیش از این ماهیتی کاملاً انتزاعی داشت) – و در این مورد هیچ تبعیضی در کار نخواهد بود – و این اطمینان که همه باید با همین منطق بمیرند مرا تسکین داد.
مشخصات کتاب
- عنوان: خاطرات سوگواری
- نویسنده: رولان بارت
- ترجمه: محمدحسین واقف
- انتشارات: حرفه هنرمند
- تعداد صفحات: ۲۷۲
- قیمت: ۱۵۰۰۰ تومان
- جیبی
👤 نویسنده مطلب: آزاده رمضانی
نظر شما در مورد کتاب خاطرات سوگواری چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید نظرات خود را با ما در میان بگذارید. در رابطه با موضوع این کتاب چه کتاب دیگری را خواندهاید و پیشنهاد میکنید؟
» معرفی چند کتاب زندگینامه: