داستان نویسی

خانم سنگ صبور

https://www.iranketab.ir/

کتاب خانم سنگ صبور با عنوان اصلی Miss Lonely-hearts اثر نویسنده آمریکایی، ناتانیل وست است که در آن یک روزنامه برای بالابردن تیراژ خود، دست به خلاقیت و کاری منحصر به فرد می‌زند. در این روزنامه نویسنده‌ای با بی‌اعتنایی به طعنه همکارانش تصمیم می‌گیرد تا نگارش یکی از ستون‌های روزنامه را برای نصیحت آدم‌های عاشق و تنها، به عهده بگیرد. در دنیای پرآشوب رو به پیشرفت و مخصوصاً در شهر نیویورک، کمتر کسی وقت و توان آن را دارد که به فکر شما باشد، بنابراین هرکسی که صبوری کند و صحبت‌های شما را گوش دهد، یک غنیمت است.

ناتانیل وست با نام اصلی نیتان واینشتاین در سال ۱۹۰۳ در خانواده‌ای یهودی و روس که به نیویورک مهاجرت کرده بودند به دنیا آمد. او پسری لاغر، بدقواره و دستپاچه‌ای بود که هیچ استعداد ویژه‌ای در مدرسه از خود نشان نمی‌داد و بیشتر وقتش را به رمان خواندن می‌گذراند. در تحصیلات دانشگاهی نیز موفق نبود و با جا زدن کارنامه یکی از اقوام هم‌نامش توانست از دانشگاه فارغ‌التحصیل شود.

وست از دوستان نزدیک اسکات فیتزجرالد (نویسنده رمان گتسبی بزرگ – The Great Gatsby) بود اما نه فضای کتاب‌هایش شبیه او بود و نه حتی زندگی شخصی‌اش. جالب اینکه وست درست یک روز پس از مرگ فیتزجرالد از دنیا رفت. او چهار رمان کوتاه دارد و رمان روز ملخ (۱۹۳۹) مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود که قبلاً در کافه‌بوک به مرور و بررسی آن پرداخته‌ایم.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب خانم سنگ صبور آمده است:

خانم سنگ صبور نام مستعار ستون‌نویس روزنامه‌ای نیویورکی است که به نامه‌دهندگان تنها و گرفتار مشاوره می‌دهد. او که دیگر طاقت ندارد هر روز مشقات پرشمار زندگی آدم‌ها را بخواند، می‌کوشد تا در نقشی فرو برود که دبیر تحریریه با بدجنسی به او پیشنهاد می‌کند: اینکه او یکی ازکشیشان آمریکای قرن بیستم است!

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان ناتور دشت – ادبیات آمریکا ]

خانم سنگ صبور

ناتانیل وست در کتاب خانم سنگ صبور داستان روزنامه‌نگاری جوان و جاه‌طلب را روایت می‌کند که در سودای بالا بردن تیراژ روزنامه از هیچ تلاشی و اقدامی دریغ نمی‌کند و در جدیدترین کار خود، جوانی را به خدمت گرفته شده است تا با نام مستعار خانم سنگ صبور مشاور مخاطبان درمانده ستون مشاوره‌ی روزنامه شود. کار او این است که نامه‌های رسیده را بخواند و همان‌طور که مشخص است، سنگ صبور ناامیدی‌های مردم باشد.

بنابراین کار قهرمان این کتاب این است که به نامه‌های خوانندگان دردمند و مصیبت‌زده، دلشکسته‌ها، خسته از همه چیز، سرخورده‌ها و خیانت‌دیده‌ها به عنوان سنگ صبور پاسخ دهد و حتی اگر می‌تواند آنان را نصیحت کند. خانم سنگ صبور روزانه بیش از سی نامه به دست می‌رسد که همه آن‌ها عین هم از مصیبت و دل‌های شکسته خود ناله می‌کنند.

این روند در ابتدا بسیار موفقیت‌آمیز به نظر می‌رسد و هدف کار نیز در آغاز برای او حکم شوخی و سرگرمی دارد اما رفته رفته از پس سیمای ظاهری این خانم حامی دل‌های شکسته و جان‌های ناامید، مردی سربرمی‌آورد که در چالش پیدا کردن راه نجاتی برای انسان بحران‌زده ابتدای قرن بیستم است چرا که او به مرور در مواجهه با رنج‌های واقعی آدم‌ها می‌فهمد که نامه‌دهنده‌ها او را جدی گرفته‌اند. همچنین صِرف نصیحت و موعظه با نامه او را قانع نمی‌کند و برای حل مشکلات مخاطبان، خودش را از نزدیک درگیر گرفتاری‌های آن‌ها می‌کند. با آن‌ها قرار ملاقات حضوری می‌گذارد و… .

خانم سنگ صبور در نقش مسیحی فرو می‌رود که در دنیای مدرن پیش رو برای رویارویی با توفان‌های برآمده از دل زندگی روزمره آدم‌ها سینه سپر می‌کند و تا آنجا پیش می‌رود که قربانی گناه مردم سرزمین‌اش شود.

رمان حاضر در سال ۱۹۳۳ و در دوران رکود بزرگ آمریکا نوشته شده است. شهر نیویورک در این کتاب با ساختار شهری خاص خود، نماد استیصال و سرخوردگی انسانی است که سیل بی‌امان آرمان‌های بی‌حاصل نظام‌های سرمایه‌داری و کلیسا، آن را در کام خود کشیده است. شهری که همیشه در طول تاریخ به پرسروصدا بودن و ساختمان‌های بلندش مشهور بوده در این رمان نیز مانند هزارتویی ترسناک، قهرمان داستان را در خود حل نموده است.

درون‌مایه‌ی اصلی کتاب خانم سنگ صبور درد و رنج بشری است. رنج‌هایی که هرچند همیشه حی‌و‌حاضرند، در نظر راوی قصه نه توجیهی می‌یابند نه توضیحی. استنلی ادگار هایمن، منتقد فقید آمریکایی، معتقد بود «خانم سنگ صبور» در کنار «گتسبی بزرگ» فیتزجرالد و «آفتاب باز هم می‌دمد» همینگوی که همگی قهرمان‌هایی سرگشته و آزاردیده دارند و از طعم تلخ پوچیِ تمدن بشری و حال‌وهوای نافذ و غم‌افزای ناکامی‌هایش می‌گویند، سه رمان برتر قرن بیستم‌اند.

خانم سنگ صبور کتابی کوتاه و خوش‌خوان است و ناتانیل وست در آن، علاوه بر نمادگرایی و کاریکاتور، اشاراتی که عموماً اهدافی طنازانه دارند، به ادبیات، هنر و کتاب مقدس نیز رو می‌کند و از آن‌چه که امروزه طنز سیاه از آن نام می‌برند در کتابش استفاده می‌کند. رنج، اغلب در غالبی گروتسک ارائه می‌شود و در پاسخ نامه‌های سرشار از رنج و محنت نامه‌نویسان، خواننده کتاب می‌ماند که بخندد یا گریه کند.

به طور کلی آنچه خانم سنگ صبور دنبال می‌کند، پیدا کرده راه چاره برای درمان مردم زخمی و عاصی قرن جدید است. مردمی که از شتاب زندگی، از فریادهای گوشخراش و صدای ماشین‌ها، از سختی معیشت و کار به تنگ آمده‌اند. اما آیا اگر خود مسیح نیز در چنین دنیایی حاضر می‌شد، می‌توانست سنگ صبور مردم شود؟

[ » معرفی کتاب: رمان آمریکایی آرام – اثر گراهام گرین ]

خانم سنگ صبور

جملاتی از متن کتاب

تا چشم کار می‌کرد، خبری از بهار نبود. به آن گَندی که روی زمینِ لکه‌لکه را گرفته بود نمی‌آمد که از دلش حیات پدیدار شود. یادش آمد ماه مهِ پارسال هم حریف نشده بود که تکانی به این زمین‌های کثافت بدهد. ژوئیه هم با همهٔ درنده‌خویی‌اش، به ضرب‌وزور چند ساقهٔ تُنکِ سبز از دلِ این خاکِ ازتوان‌افتاده بیرون کشیده بود. آنچه پارک کوچک لازم داشت، حتی بیشتر از خودِ او، نوشیدن بود. نه باده فایده‌ای داشت، نه باران. فردا توی ستونش از «دل‌شکسته»، «خسته از همه‌چیز»، «بیچاره»، «سرخورده با شوهری مسلول» و بقیهٔ نامه‌دهندگانش می‌خواست بیایند اینجا و خاک را با اشک‌هایشان آبیاری کنند. آن‌گاه گل‌ها سبز می‌شدند، گل‌هایی که بوی پا می‌دادند.

گیرِ اون، گیر همه‌مون البته، اینه که زندگیِ بیرونی نداریم. فقط یه دونه درونی داریم، اونم از ناچاری.

از پنجره که بیرون را تماشا می‌کرد از تراز ساختمانی با ساختمان دیگر خط افق می‌کشید. اگر پرنده‌ای پروازکنان از وسط این ترکیب‌بندی می‌گذشت، خشمگین چشم‌هایش را می‌بست تا بگذرد.

خانم سنگ‌صبور عزیز، دیگر شانزده سالم شده است و مانده‌ام چیکار کنم و اگر شما بتوانید بهم بگویید ممنونتان می‌شوم. دختربچه که بودم، این‌قدر سخت نمی‌گذشت چون عادت کرده‌ بودم بچه‌های محل مسخره‌ام کنند، ولی حالا دیگر دلم می‌خواهد مثل بقیه‌ی دخترها دوست اختصاصی خودم را داشته باشم و شنبه‌شب‌ها بروم بیرون، منتها با اینکه خوب می‌رقصم و قدوبالای قشنگی دارم و پدرم برایم لباس‌های خوشگل می‌خرد هیچ‌کس نمی‌بردم بیرون چون دماغ ندارم، مادرزادی است.

زندگی برای بیشترمان کشمکشی هولناک است با درد و دلشکستگی، بی هیچ امید و لذتی ولی این فقط ظاهر ماجراست هرکس، هر چقدر فرودست یا فرادست، می‌تواند به خودش بیاموزد که چطور از حواسش بهره ببرد، به مخمل و ساتن دست بکشید، بهترین‌های زندگی مفت و مجانی‌اند.

من علیلی ۴۱ ساله‌ام، از اول عمرم هم همین بوده‌ام و هیچ‌وقت به غم‌و‌غصه راه نداده بودم تا همین اواخر که تمام مدت حال گندی دارم چون می‌بینم به هیچ‌جا نمی‌رسم و از خودم می‌پرسم واسه چی این همه جان می‌کنم؟ شما سوادش را دارید، روی همین حساب گفتم شاید بدانید. می‌خواهم بدانم من واسه چی لنگ‌هام را دنبال خودم از پله‌ها بالا و پایین می‌کشم تا کنتورهای گاز را عوض هفته‌ای ۲۲.۵ دلارِ کوفتی برای شرکت بخوانم، آن‌وقت ریٔیس‌ریٔسا ماشین‌های شیک‌و‌پیک سوار شوند و مثل پادشاه‌ها زندگی کنند. خیال نکنید من از این سرخ‌های آشغالم‌ ها. خوانده‌ام که توی روسیه علیل‌ها را با تیر می‌زنند چون نمی‌توانند کار کنند منتها من از همه‌ی آن بی‌سروپاها بیشتر کار می‌کنم و می‌توانم خرج زن و بچه هم بدهم.

دست از خواندن برداشت. مسیح کارساز بود، ولی اگر می‌خواست حالش به هم نریزد باید فاصله‌اش را با دم و دستگاه او حفظ می‌کرد.

برگشت سروقتِ ماشین تحریر. لباس‌های ارزان قیمتش حسابی مدل‌دار بودند، اما باز هم شبیه پسرِ کشیشی باپتیست بود. ریش هم بهش می‌آمد و سر و ریختِ عهد عتیقی‌اش را دو چندان می‌کرد. البته بدون ریش هم پاک‌دینی نیوانگلندی از چهره‌اش می‌بارید. پیشانی‌اش بلند و باریک بود و بینی‌اش دراز و استخوانی. شکل و شکاف چانه‌ی استخوانی‌اش هم به سم می‌مانست. شرایک در دیدار اول لبخند زده و گفته بود: «سوزان چسترها، بئاتریس فرفکس‌ها و خانم سنگ‌صبورها، کشیش‌های آمریکای قرن بیستم‌ان».

مشخصات کتاب
  • عنوان: خانم سنگ صبور
  • نویسنده: ناتانیل وست
  • ترجمه: خاطره کردکریمی
  • انتشارات: برج
  • تعداد صفحات: ۱۴۴
  • قیمت چاپ دوم: ۹۰۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب خانم سنگ صبور چیست؟ اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر برج:

  1. کتاب ساز شکسته
  2. کتاب بازگشت به پنج رود
  3. کتاب کوکورو