نشانک

خوشه‌های خشم | همراه با اینفوگرافیک

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

ایده بوک

کتاب خوشه‌های خشم رمانی بسیار جذاب و خواندنی از جان اشتاین‌بک نویسنده آمریکایی است. این رمان درباره دوره‌ای از تاریخ آمریکاست که قحطی و ماشینیسم باعث آواره شدن هزاران هزار خانوار شد و داستان کتاب روایت یکی از این خانواده‌هاست.  جان اشتاین‌بک در سال ۱۹۶۲ به خاطر آثارش و به‌خصوص به خاطر دو کتابِ خوشه‌های خشم و موش‌ها و آدم‌ها توانست برنده جایزه نوبل ادبیات شود.

موسسه نوبل در وصف او و آثارش نوشته است:

به خاطر تصویرسازی و رئالیستیک بودن نوشته‌هایش، و ترکیب کردن حس طنز دلسوزانه و ادراک اجتماعی حساس.

جان اشتاین‌بک در سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا به دنیا آمد. پس از تحصیل در دانشگاه استنفورد، مدتی به عنوان کارگر ساده، متصدی داروخانه، میوه‌چین و… به کار مشغول بود. رمان خوشه‌های خشم در سال ۱۹۳۹ منتشر گردید و هم‌اکنون جزء چهل اثر کلاسیک سده بیستم به شمار می‌آید. اشتاین‌بک برای نگارش این رمان برنده جایزه پولیتزر نیز شد.

اتفاقات کتاب در دهه ۱۹۳۰ یعنی سال‌های پس از بحران اقتصادی آمریکا رخ می‌دهد.

معرفی دو کتاب دیگر از جان اشتاین‌بک:

  1. کتاب موش‌ها و آدم‌ها
  2. کتاب ماه پنهان است

خلاصه کتاب خوشه‌های خشم

این رمان درباره زندگی سخت کارگران آمریکایی است که به دنبال زندگی بهتر در حال مهاجرت هستند. داستان اصلی رمان درباره خانواده جادها است اما در فصل‌های کوتاه نیز به بررسی کلی زندگی کارگران مهاجر پرداخته می‌شود.

خوشه‌های خشم با توصیف طوفان‌های شدید آغاز می‌شود. طوفان‌هایی که مزرعه‌ها را از بین می‌برد و محصولات را زیر شن دفن می‌کند. محصولاتی که زندگی افراد بسیاری به آن وابسته است. با از بین رفتن محصولات، بسیاری از خانواده‌ها نمی‌توانند بدهی خود را به بانک پرداخت کنند که در نتیجه آن، بانک زمین‌های آنان را تصاحب کرده و همه را مجبور به ترک خانه‌هایشان می‌کنند. بانک می‌خواهد زمین‌ها را به شیوه‌های جدید و با استفاده از ماشین‌آلات مدرن مانند تراکتور زیر کشت ببرد و دیگر نیازی به افراد محلی که تنها استفاده از گاوآهن را می‌دانند ندارد.

باد شدت یافت؛ زیر سنگها لغزید، پره‌های کاه، برگهای مرده و حتی کلوخهای کوچک خاک را با خود برد و از لابه‌لای کشتزارها، بر گذرگاهش، اثر گذاشت. از خلال هوا و آسمان گرفته خورشید سرخ سرخ به چشم می‌خورد. تلخی گزنده‌ای در هوا بود. شبی باد بتندی از در و دشت گذشت، زیر جلی اطراف ریشه‌های کوچک ذرت را کند و ذرت با برگهای بی‌جانش ایستادگی کرد تا وقتی که ریشه‌ها تسلیم شدند، آن‌گاه هر ساقه‌ای از پهلو خم شد و در جهت باد قرار گرفت. (خوشه‌های خشم – صفحه ۷)

در ادامه، شخصیت اصلی کتاب، یعنی توم جاد وارد داستان می‌شود. توم پس از سال‌ها دوری از خانواده اکنون دوباره نزد آن‌ها برمی‌گردد اما وقتی به خانه می‌رسد کسی نیست از او استقبال کند. همه اعضای خانواده او رفته‌اند و توم با دیدن چند دوست متوجه می‌شود که خانواده‌اش مجبور به مهاجرت شده‌اند. آن‌ها دیگر زمینی ندارند و به اجبار برای به دست آوردن کار راهی کالیفرنیا شده‌اند. خوشبختانه خیلی دور نشده‌اند و توم کمی بعد به آن‌ها ملحق می‌شود.

داستان اصلی کتاب ماجرای سفر طولانی این خانواده به سوی کالیفرنیا است. جادها اعلامیه‌هایی را دیده‌اند که در کالیفرنیا به کارگر احتیاج دارند، بنابراین زندگی خود را در اکلاهما فروخته با مقداری از پولی که به دست آوردند یک کامیون خریدند تا به کالیفرنیا سفر کنند. توم نیز به آن‌ها ملحق می‌شود و سفر پرفراز و نشیب این خانواده به سوی سرزمین امید آغاز می‌شود. سفری که به هیچ وجه به آن صورتی که آن‌ها پیش‌بینی کرده بودند جلو نمی‌رود.

وقتی که کامیون، انباشته از اثاثه و افزارهای سنگین، تختخوابها و تشکها و همه نوع اشیای منقول قابل فروش به راه افتاد، توم در ملکشان سرگردان بود. در انبار و طویله خالی پرسه زد، سپس زیر سایه‌بان که پیش از این اسبابها در آنها گرد آمده بود، رفت. بی‌آنکه بیندیشد خرده‌ریزهای به‌جا مانده را پایمال کرد، و با پا دندانه شکسته داسی را به کناری راند. (خوشه‌های خشم – صفحه ۱۵۹)

[ مطلب مرتبط: رمان خرمگس – نشر امیرکبیر ]

خوشه‌های خشم

درباره رمان خوشه‌های خشم

کتاب خوشه‌های خشم با وجود همه تلخ بودن آن، کتابی مهم، آگاهی‌بخش و بسیار خواندنی است که بدون شک از خواندن آن خسته نخواهید شد. وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک این رمان را جزء کتاب‌های پیشنهادی خود قرار داده است. (لیست کتاب‌های پیشنهادی کافه‌‌بوک)

شخصاً هنگام خواندن کتاب خوشه‌های خشم به یاد این جمله از بوکفسکی می‌افتادم که می‌گوید: «آدمیزاد به چه خفت و خواری‌هایی باید تن بدهد تا بتواند یک لقمه غذا زهرمار کند و کپه مرگش را یک جایی بگذارد.» و واقعا هم خانواده جادها به چه خفت و خواری‌هایی که تن ندادند. از همان اول کتاب آن‌ها را از سرزمین خودشان بیرون می‌کنند. از زمین‌هایی که نسل‌ها در آن کار کردند و با عشق و علاقه در آن زراعت می‌کردند و به واسطه آن شکم خودشان را سیر می‌کردند. دل کندن از این زمین به‌حدی سخت بود که پدربزرگ خانواده کمی بعد از ترک سرزمین‌شان از دنیا می‌رود.

خوشه‌های خشم درباره مردم بیچاره‌ای است که جز امید هیچ چیز دیگری ندارند. در سخت‌ترین شرایط سعی می‌کنند دل‌هایشان را به چیزایی خوش کنند که حتی وجود خارجی هم ندارد اما می‌دانند اگر امیدشان را از دست بدهند نابود می‌شوند و چه بسا در طول رمان افرادی از این خانواده از ادامه دادن قطع امید می‌کنند.

این رمان در محکومیت بی‌عدالتی نوشته شده است. یک بی‌عدالتی بسیار گسترده که در حدود دویست هزار نفر آن را تجربه‌ کرده‌اند. بی‌عدالتی علیه مهاجرانی که از روی ناچاری و بدبختی مجبور به مهاجرت شدند. کسانی که از سرزمین‌های خودشان بیرون انداخته شدند و در سرزمین‌های جدید هم تحقیر و طرد شدند.

در کتاب، شخصیت‌های مختلفی وجود دارد اما وجود دو شخصیت بسیار بیشتر به چشم می‌خورد. یکی از این شخصیت‌ها مادر خانواده است که به اعتقاد من نقطه قوت رمان نیز محسوب می‌شود. چیزی که به من انرژی می‌داد تا این کتاب تلخ را نیمه رها نکنم، شخصیت قوی و آهنین مادر خانواده مدام در تلاش است تا همه کمبودها را جبران کند و اجازه ندهد اعضای خانواده از هم جدا شوند. کسی که اگر نبود رنج و مشقت همه ده برابر میشد. دیگر شخصیت قابل توجه در این رمان توم است. فردی خانواده‌دوست و در عین حال کسی که در جستجوی عدالت است. توم همه تلاش خود را می‌کند تا به خانواده خدمت کند، آن‌ها را از حاشیه‌ها و دردسر دور کند اما هنگامی که با ناعدالتی روبه‌رو می‌شود کنترل خود را از دست می‌دهد و فوران می‌کند.

خوشه‌های خشم را بخوانید و ببینید وقتی مردم با هم همکاری نکنند و در کنار هم نباشند چه بدبختی‌هایی بر سر آن‌ها خواهد آمد. ببینید افراد در مقابل جامعه چه مسئولیتی دارند. این کتاب را بخوانید تا ببینید سختی‌ها چگونه چهره واقعی آدم‌ها را آشکار می‌کند.

این معرفی براساس چاپ هجدهم کتاب که در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است می‌باشد. ترجمه کتاب خوب و روان بود اما کتاب به ویراستاری جدی نیاز دارد تا بی‌عیب شود. امیدواریم در چاپ‌های جدید کتاب بدون ایراد به چاپ رسیده باشد.

اینفوگرافیک رمان خوشه‌های خشم

براساس این کتاب یک اینفرگرافیک توسط کافه‌بوک ترجمه و بازطراحی شده است که در آن خلاصه کتاب و همچنین جنبه‌های مختلف رمان به خوبی منعکس شده است. توجه به نکات و موضوعاتی که در این اینفوگرافیک منعکس شده است، به درک بهتر کتاب کمک می‌کند. البته باید به این نکته اشاره کنیم که اگر این رمان را نخوانده‌اید و روی افشای داستان حساس هستید، مطالعه این اینفوگرافیک برای شما مناسب نیست. چراکه در اینفوگرافیک خلاصه همه کتاب ارائه شده است و بخش‌های مهم آن را بازگو می‌کند.

[ مطلب مرتبط: رمان بینوایان – نشر امیرکبیر ]

اینفوگرافی خوشه‌های خشم

جملاتی از متن خوشه‌های خشم

این مخلوقات نمی‌توانند هوا تنفس کنند و گوشت بخورند. آنها سود تنفس می‌کنند و ربح می‌خورند. بدون اینها خواهند مرد، درست مثل شما که بدون هوا و گوشت می‌میرید؛ خیلی تاسف‌آور است. ولی این است که هست؛ همین است که هست. (خوشه‌های خشم – صفحه ۵۹)

آدم هرجا باشه عادت میکنه و دیگه براش سخته از اونجا بره. نحوه فکر کردن هم بعد از مدتی عادت میشه و دیگه عوض کردنش سخته. من دیگه کشیش نیسم اما همه‌اش بی‌آنکه خودم بفهمم دعا میخونم. (خوشه‌های خشم – صفحه ۹۱)

اگه گذشته رو از دست بدیم چه جوری خودمونو بشناسیم؟ (خوشه‌های خشم – صفحه ۱۵۸)

یه چیزی تو زندون یاد گرفتم که میخوام بهت بگم، آدم هیچ‌وقت نباید به اون روزی که آزاد میشه فکر کنه. اینه که آدمو دیوونه میکنه. باید به فکر امروز بود و بعد به فردا. باید همین کارو کرد. این کاریه که آدمهای کارکشته میکنن. تازه‌واردها سرشونو به دیوار میکوبن و هی میپرسن چه‌قدر دیگه باید بمونیم. چرا به روزی که هنوز نیومده فکر می‌کنی؟ (خوشه‌های خشم – صفحه ۱۶۱)

میدونم که تقصیر اونا نیس. همه کسایی که من باهاشون حرف زدم به هزار و یک دلیل مجبورن راهشونو بگیرن و برن، ولی من ازتون می‌پرسم کار این مملکت به کجا میکشه من میخوام اینو بدونم. ما از کجا سر در میاریم. دیگه هیشکی نمیتونه زندگیش رو تامین کنه، دیگه هیشکی نمیتونه با کشت زمین زندگیشو تامین کنه. من اینو ازتون می‌پرسم، عاقبت این کار به کجا میکشه. (خوشه‌های خشم – صفحه ۲۲۰)

اتومبیلهای مهاجران در کوره‌راهها می‌خزید، به شاهراه می‌رسید و در جاده بزرگ، به سوی مغرب راه می‌افتاد. اتومبیلها سپیده‌دم مانند ساسها به جانب باختر می‌گریختند. و تا پشت روز به خاک می‌رسید و تاریکی غافلگیرشان می‌کرد، گرد هم می‌آمدند و در گوشه برکه‌ای دور هم می‌لولیدند. مهاجران حس می‌کردند که از دست رفته و متلاشی شده‌اند، چون همه از جایی می‌آمدند که بینوایی و اندوه بر آن فرمان می‌راند – آنجا که تحقیر شکست را تحمل کرده بودند – و چون همه به جانب کشور تازه و شگفتی می‌رفتند، دور هم جمع می‌شدند، با یکدیگر حرف می‌زدند، زندگی‌شان، خوارکی‌شان و آنچه از سرزمین جدید انتظار داشتند، همه را با هم تقسیم می‌کردند. (خوشه‌های خشم – صفحه ۳۴۳)

چگونه می‌توان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی می‌کشد و روده‌های بچه‌هایش از نخوردن به پیچ و تاب در می‌آید؟ دیگر چیزی نمی‌تواند او را بترساند. او بدترین ترسها را دیده است. (خوشه‌های خشم – صفحه ۴۲۲)

آدم وقتی گناهکاره که عقیده داره گناه کرده. (خوشه‌های خشم – صفحه ۴۷۶)

بی‌خانمانها و مهاجرین، چادرنشین شده بودند. مغرب وادی سفر خانواده‌ها بود، خانواده‌هایی که تا آن زمان روی قطعه‌ای زمین ریسته بودند و تمام هستی آنها روی زمینهای چهل جریبشان گسترده شده بود؛ خانواده‌هایی که روزی‌شان را – کم یا زیاد – از دل همین زمینها بیرون می‌کشیدند. و در جست‌وجوی کار به‌دنبال حوادث، سرگردان بودند. (خوشه‌های خشم – صفحه ۵۰۱)

هر روز آدم چیزهای تازه‌ای یاد میگیره، ولی یه چیز هس که من خوب میدونم، وقتی آدم محتاج میشه، یا گرفتاری و بدبختی و غمی داره، باید دردشو پیش آدمهای ندار ببره. اینها هسن که به آدم کمک میکنن، فقط اینها. (خوشه‌های خشم – صفحه ۶۷۳)

مشخصات کتاب

  • عنوان: خوشه‌های خشم
  • نویسنده: جان اشتاین‌بک
  • ترجمه: شاهرخ مسکوب – عبدالرحیم احمدی
  • انتشارات: امیرکبیر
  • تعداد صفحات: ۸۱۴
  • قیمت چاپ هجدهم – سال ۱۳۹۲: ۲۰۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب خوشه‌های خشم چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. از میان آثار اشتاین‌بک کدام یک را خوانده‌اید؟

[ لینک: اینستاگرام کافه‌بوک ]


» معرفی چند رمان دیگر:

  1. رمان خشم و هیاهو
  2. رمان بیابان تاتارها
  3. رمان بیچگارگان
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

نقد و بررسی کتاب

قلم نویسنده

9

ترجمه و ویراستاری

6

تاثیرگذاری و جذابیت کتاب

9

مشخصات ظاهری و قیمت

8

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 373
دوست نداشتم: 233
میانگین امتیازات: 1.6

چاپ کتاب

32 دیدگاه در “خوشه‌های خشم | همراه با اینفوگرافیک

سلام داستان فوق العاده جذابی است اگر کسی اهل مطالعه باشد وقتی شروع به خواندن کند سعی دارد که زودتر کتاب را تمام کند کتاب درباره سختی‌های زندگی بشر است خصوصاً افراد فقیر و کارگران درسته که این اتفاق در آمریکا بر اثر بحران اقتصادی اتفاق افتاد اما شرح حال تمام کسانی است که با فقر و نداری زندگی می‌کنند و در برابر ظالمان و زورگویان سرمایه‌داران می‌جنگند و مقاومت می‌کنند خواندن این کتاب را به همه توصیه می‌کنم.

چند دقیقه ای هست تمومش کردم، یه کتاب ۷۵۰ صفحه ای ، برای منکه که خیلی سرم شلوغه، توی ۶ روز
گیجم، منگم، متحیرم، عجب قلمی داشتن این نویسنده آمریکایی، مگه ممکنه یکی بتونه اینقدر زیبا بنویسه
بهترین و بهترین رمانی بود از بین حداقل ۵۰ رمان که خوندم

سلام، بنظر شما خوندن این کتاب برای یه نوجوان ۱۵ ساله مناسب است؟

سلام، بنظر شما کدام ترجمه این اثر بهتر است؟
ترجمه شاهرخ مسکوب یا عبدالحسین شریفیان؟
سپاس از شما

سلام – پیشنهاد ما ترجمه مسکوب است.

سلام
کتاب خوبی بود و فیلم خوبی هم از روش ساخته شده(به کارگردانی فورد) که خیلی هم به متن وفادار بود.
به نظرم با توجه به قیمت بالای چاپ‌های جدید اگر کسی به جای کتاب،فیلمش رو هم ببینه حق مطلب ادا میشه.

سلام وقت بخیر،من این رمان رو با ترجمه اقای رضا اسکندری خوندم ،میتونم بگم یکی از روان ترین ترجمه هایی بود که در کل زندگیم بهش برخوردم ،بینظیر بود ، ترجمه ای که معرفی کردین رو نخوندم ولی اگه بهتر از اقای اسکندری ترجمه کردن پس با یه شاهکار ترجمه روبرو هستیم!!
در مورد خود رمان،بقدری این رمان کشش داره که وقتی شروع به خوندن کردین زمان معنی خودش رو از دست میده ،برای بنده که اینجور بود ،داستانی با کشش فراوان که هر خواننده ای رو سریع درگیر خودش میکنه

اسپویل*

ولی پایان کتاب خیلی جالبه ! روزا شارون بچش میمیره و در نهایت برای نجات یه مرد ۵۰ ساله مجبور میشه به اون شیر بده خخخ من ترجمه ی عبدالحسین شریفیان رو خوندم روان بودو باقی رو نمیدونم. هیچ ایراد ترجمه ای هم نداشت . به نظرم این رمان حرفهای نهفته ی خیلی زیادی داره و تا مدت ها ادم رو درگیر میکنه همچنین تاثیرات اخلاقی داره و باعث میشه انسان اولا در زندگی صبورتر و سیاست مدارانه برخورد بکنه و بعدش نکته ی مهمش اینکه در هر کجا انسان های عوضی هست فقط باید تو بتوانی یجوری رفتار کنی که اون ادم عوضی ضرر بکنه نه خودت و در نهایت رفتارهای اجتماعی رو به شما نشون میده

اولین چاپ با این ترجمه در سال ۱۳۲۸ بوده! و واضحه که بیش از حد قدیمی هست.
و از اون زمان متاسفانه هنوز ویرایشِ اساسی روی اون صورت نگرفته، به طوریکه مثلاً در ابتدای فصل سوّم میخونیم “جاده های سمنتی”! (cement = سیمان)
و یا اسم اَگی که اکجی ترجمه شده و غیره

به نظرم رمانهای بزرگی مثل “خوشه های خشم” وقتی ترجمه های جدید و فوق العاده روان مثل ترجمۀ آقای رضا اسکندری رو در بازار موجود داره، بهتر هست معرفی بشه تا افرادی که هنوز این کتاب رو نخوندن، با ترجمۀ روان و به دور از متن اصلی و امروزی ترِ ایشون، آشنا بشن.
تفاوت زیاد و برتری ترجمۀ رضا اسکندری نسبت به ترجمه آقای مسکوب از همون ابتدای کتاب نمایان هست.

یه قسمت از ابتدای رُمان رو با دو ترجمه مختلف:

۱ – ترجمه شاهرخ مسکوب – عبدالرحیم احمدی:
مورچه های بیابانی و مورچه خوارها بهمن های ریز را جا به جا می کردند. آفتاب سوزانی که روزهای پیاپی می تافت، سختی پیکان وار برگهای ذرت های جوان را داغان می کرد.

۲ – ترجمه رضا اسکندری:
موشهای کیسه دار و شیرمورها، حرکت دسته جمعی و بهمن وارشان را آغاز کرده بودند و با تابش خیرۀ آفتاب، برگهای نورستۀ ذرت از حالت شقّ و رقشان افتادند؛

خیلی اختلاف بین این دوتا ترجمه هست. درسته؟
هم از نظر روان بودن و هم معانی جملات. همه میدونیم که بهمن چیه و کلاً حشرات نَه میتونن بهمنهای ریز رو جا به جا کنن و نَه اصلاً توی برف و بهمن، حشره ای هست!

اینجاست که جناب سروش حبیبی می فرمایند:
شاهکارهای بزرگ ادب جهان بهتر است که دست‌کم هر ۱۰ (یا نهایتاً ۱۵) سال یک‌بار از نو ترجمه شوند.

با سلام ترجمه ی خانم تاج دینی خوبه یا نه

سلام – ما ترجمه تاج دینی رو بررسی نکردیم اما ترجمه‌ای که معرفی کردیم پیشنهاد می‌کنیم.

در یک کلام ,”زیبا”…بدون پایان بندی های کلیشه ای,رویایی و تکراری…من در پایان کتاب اشک از چشمانم جاری شد…جایگاه مادر نیز در این کتاب در کنار مفاهیم صبر و پایداری و البته طمع و مکاری به خوبی و زیبایی بیان شده است…ممنون کافه بوک عزیز بابت سایت جذابتان

دو سال پیش یک نسخه از کتاب رو که چاپ ۵۰ سال پیش بود گیر اوردم و به قیمت نسبتا بالایی خریدم و واقعا از خوندنش لذت بردم. بی جهت نیست که اشتین بک بهترین نویسنده تاریخ امریکا شده. دو سه فصل اولش شاید یکم کسل کننده باشه ولی بعدش ادمو میخکوب میکنه و من ظرف ۴ روز کل کتابو خوندم.

سلام. فیلمش هم خیلی خوبه

با سلام و عرض ادب،ممنون بابت سایت بسیار خوب و مفیدتون
این کتاب رو تقریبا یک سال پیش خوندم و هیچ وقت اسم اون و نویسنده ش از خاطرم نمیره.واقعا رمانی فوق العاده قوی و پراحساسیست،اهمیت خانوادرو در شرایط نامطلوب ب شکلی بسیار عمیق و واقعی وصف میکنه،و در اخر،پایان شگفت انگیز و مرتعش کننده ای داره ک تن منو ب لرزه دراورد و تا ساعتها میخ شده و در اندرونم ب اندیشه فرو رفته بودم

من فیلمش رو دیدم ولی متوجه نشدم آخرش چی شد ؟!

کتابی است که می تواند راحت آدم را درگیر شخصیت های درون داستان کند اما پایان بندی داستان کمی گنگ است زمانی که پایان شخصیت تام فی الواقع مشخص نیست و یا وضعیت کلی خانواده در پایان.
ولی در کل داستانی زیبا و پرکشش که می تواند فقر جامعه و در گیر بودن این قشر برای بدست آمدن چند سنت را به خوبی نشان دهد ادم هایی که هم اکنون در هر جامعه ای وجود دارد

شروع کنی به خوندنش دل ازش نمیکنی. همزاد پنداری عجیبی با تام برقرار کردم

سلام، من ترجمه آقای رضا اسکندری رو خوندم. و خب خوب و روان بود و بی پرده و راحت، فقط اولشو مینویسم حق مطلب این کتاب ادا میکنه.

تقدیم به… البته… تقدیم به خانواده و بنیان ناگسستنی ا‌ش.
چرا که نه؟
عزیزتر از آن هم مگر داریم؟
ر. الف

سلام
ترجمه‌های دیگر از این رمان چگونه‌اند؟
شما بهترین ترجمه ها را در اینجا معرفی می کنیدor what?

سلام – ما ترجمه های مختلف این کتاب را مقایسه نکرده‌ایم اما از ترجمه‌ای که خوانده و معرفی کردیم راضی هستیم. ضمن اینکه شما می توانید نمونه های مختلف متن کتاب را در معرفی کتاب مطالعه کنید.

دست اند در کاران عزیز کافه بوک از تلاش شما متشکرم و سایت شما واقعا عالیه و حرف نداره.

اما اسم ایشون جان استاین‌بک نه اشتاین بک من هم جایی خوندم و منو آگاه کرد نسبت به این اشتباه john steinbeck

John Ernst Steinbeck

سلام دوست عزیز – ما اسم نویسنده را در اینجا براساس چیزی که روی جلد کتاب نوشته شده است نوشته‌ایم. در مطلب های دیگر هم مانند کتاب موش ها و آدم ها اسم نویسنده را براساس جلد کتاب جان استاین بک نوشته ایم.

با توجه به اینکه سایت شما سایتی مرجع به شمار میاد و مدعی معرفی کتاب هستید بهتره چیزی که درست هست رو بنویسید نه چیزی که مثلا جایی نوشته شده، ممکنه برخی چیزها نادرست باشه و شما به نادرست اینجا منقل می کنید.
با تشکر

با سلامو عرض ادب خدمت برنامه ی خیلی خوب و کافه بوک،بنده این کتاب رو حدود یک سال پیش خوندم،اشتاین بک با قلمی بسیار قوی و هنرمندانه این رمان رو خلق کرده و اهمیت خانوادرو در شرایطی نامطلوب و ناهنجار مربوط ب سالهای بحران اقتصادی در دهه ۱۹۳۰ امریکا بیان میکنه.اسم نویسنده و خوشه های خشم رو هیچـوقت از یاد نمیبرم،علل الخصوص پایان هولناک و همچنین بسیار شگفت انگیزش ک الان هم وقتی به زمانی ک جمله های پایانی کتاب رو خوندم فکر میکنم ارتعاش و تأثری ک منو در هم گرفت خوب به خاطر میارم.این کتاب ارزشمندترین رمانیه ک خوندم

اتفاقا من این رمان رو چند وقت پیش خوندم و عاشقش شدم.
خیلی خوش شانس بودم که بعد از مدت کوتاهی، به نقد جذاب شما درباره ی این کتاب برخوردم…
و کاملا موافقم که نقطه ی قوت این کتاب، شخصیت مادر هستش. زنی که فراز و نشیب های زندگی قدرتمند ترش کرده.
من عاشق وبسایت کافه بوک هستم و واقعا از نقد های جالبی که واسه کتاب ها می نویسین، ازتون سپاسگزارم

قلم اشتاین بک واقعا عالی است و خلق شخصیت‌های قدرتمند و مسئولیت پذیر نیز یکی از ویژگی های قلم اوست. در این رمان هم مادر خانواده یکی از همین شخصیت های قدرتمند است.
ممنون از محبت شما، امیدواریم در انتخاب کتاب به افراد بیشتری کمک کنیم.

عجب معرفى پر و پیمونى. دستتون درد نکنه🍂😇

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *