دوست بازیافته

دوست بازیافته نوشته فرد اولمن را یک شاهکار کوچک می‌توان به شمار آورد. در زمان پرآشوب و پرتشویش جنگ جهانی دوم که نظام هیتلری در آلمان مستقر شده است، دو نوجوان هم مدرسه‌ای به نام هانس و کنراد با یکدیگر آشنا می‌شوند. آن‌ها زندگی به ظاهر آرام و بی‌دغدغه‌ای دارند و همه‌چیز خوب و آرام است. هانس از خانواده‌ای یهودی است و کنراد از خانواده‌ای ثروتمند و اشرافی؛ اما بعد از مدتی دوستی و آشنایی این دو نوجوان، تحت تاثیر کشمکش‌ها و رویدادهای سیاسی و اجتماعی زمان هیتلر کم‌کم سست می‌شود. سرنوشت برای آن‌ها جدایی از یکدیگر را رقم می‌زند. آنچه در این داستان بسیار تکان‌دهنده و دردناک است زمانی است که سطرهای پایانی کتاب به شکلی غافلگیر کننده تمام می‌شود.

پایان این کتاب، پاداش خواننده است. بسیاری از کتاب‌ها در همان ابتدا خواننده را جذب خود می‌کنند و خواننده در سریع‌ترین زمان ممکن پاداش خود را دریافت می‌کند اما کتاب دوست بازیافته در آخرین جملات خود است که گنج و اصل مطلب را تقدیم خواننده می‌کند.

کتاب دوست بازیافته

داستان اصلى دوست بازیافته شاید به نظر بسیار ساده و معمولی بیاید، روایت دوستى پسرکى یهودى با یک اشرافزاده نازى. روایتى که شاید میلیون‌ها بار در ماجراهاى مرتبط با جنگ جهانى به تصویر کشیده شده، ولى به راستى چه چیزی این اثر را از سایر روایات مرتبط متمایز می‌کند؟

آرتور کوستلر نویسنده کتاب ظلمت در نیمروز که یکی از برترین کتاب‌های زمان است، درباره دوست بازیافته می‌نویسد: دوست بازیافته از نظر حجم نه نوول است نه رمان؛ قصه است. رمان نیست زیرا تفصیل و گستردگی‌اش را ندارد و نوول نیست زیرا نوول معمولاً گوشه یا مقطعی از زندگی را می‌نمایاند، حال آنکه قصه از آن کامل‌تر و نوعی رمان بسیار کوچک است. فرد اولمن در نوشتن این شاهکار کوچک بسیار موفق بوده است؛ شاید از این رو که مانند همهٔ نقاشان خوب می‌داند چگونه جزئیات تصویری را که می‌خواهد بکشد در چارچوب محدود بوم جا دهد، حال آنکه نویسندگان، متاسفانه، تا بخواهند کاغذ در اختیار دارند. با وجود کتب قطور و بزرگ در خصوص دوران صابون‌سازی از جهود برای پاکیزگی نژاد والا، یقین دارم این کتاب کوچک برای همیشه جایی در کتابخانه‌ها از آن خود خواهد کرد.

در قسمتی دیگر کوستلر می‌نویسد:

چند سال پیش، هنگامى که براى نخستین بار دوست بازیافته را مى‌خواندم، در نامه‌اى به فرد اولمن نوشتم که کتاب او را یک شاهکار کوچک می‌دانم، و این عنوانى است که شاید به توضیح مختصرى نیاز داشته باشد. کتاب را از آن نظر شاهکار کوچک خوانده بودم که حجم اندکى داشت و این احساس را به دست مى‌داد که على رغم موضوعش، که یکى از دردناک‌ترین فاجعه‌هاى تاریخ بشر است، با لحنى آرام و سرشار از دل تنگى نوشته شده است.

[ » معرفی کتاب: کتاب گفتگو با مرگ | اثر آرتور کوستلر ]

قصه کوتاه آشنایى دو رفیق دبیرستانى که در این کتاب به تصویر کشیده شده را شاید بتوان مثل کوچکترین قطعه یک پازل دانست، قطعه‌اى که در آن دو پسر دست در گردن هم دارند و با کامل شدن فضاى دور و بر، صحنه‌هاى فاجعه بار جنگ جهانى دوم به تصویر کشیده مى‌شود. و به راستى این قصه کوتاه همان قطعه پازل است، همین قدر جزیى و همین قدر گذرا.

زبان و نحوه بیان روایت داستان به قدری موزون و آهنگین است که مخاطب حس مى‌کند تمام تصاویر را در پاره‌ای ابرى که سى سال بعد از بالاى سر راوى به بیرون کشیده شده، مى‌بیند: رویاگونه و خلسه‌وار.

و در انتها، کتاب دوست بازیافته قصه‌اى است که باید آن را خواند چرا که این کتاب درباره دورانى است که جسدهاى آدمیان را ذوب مى‌کردند تا از آن‌ها براى پاکیزگى نژاد برتر صابون بسازند، صدها کتاب بزرگ و قطور نوشته شده است. اما یقین دارم این کتاب کوچک براى همیشه جایى را در کتابخانه‌ها از آن خود خواهد کرد.

[ » مطلب مرتبط: کتاب داستان دوست من – نشر ماهی ]

کتاب دوست بازیافته

جملاتی از متن کتاب

پدرم از صهیونیسم نفرت داشت. حتى فکر وجود چنین مشربى به نظرش احمقانه مى رسید. بازخواهى سرزمین فلسطین پس از دو هزار سال به نظرش همان قدر بى معنى مى رسید که مثلا ایتالیایى ها خواستار پس گرفتن آلمان باشند چرا که زمانى نیروهاى روم باستان آن را اشغال کرده بودند. مى گفت که تنها پیامد چنین ادعایى خونریزى دائمى است زیرا یهودیان باید با همه ى جهان عرب در افتند. و از این گذشته، بیت المقدس چه ارتباطى به او داشت که اهل اشتوتگارت بود؟

قضیه‌ى هیتلر چیزى بیشتر از یک بیمارى گذرا نیست. چیزى مثل سرخک است که با بهبود وضع اقتصادى کشور از بین خواهد رفت. واقعا فکر مى‌کنید که هم میهنان کسانى چون گوته و شیلر، کانت و بتهوون تسلیم این مزخرفات خواهند شد؟

تنها چیزى که مى‌دانستم این بود که آلمان همواره میهن و خانه‌ى من بوده و خواهد بود و یهودى بودنم در نهایت به همان اندازه بى‌اهمیت است که کسى به جاى موى بور، موى خرمایى داشته باشد.

در آغاز جرأت نمى‌کردم دست به کار بشوم و چیزى بنویسم، چون بى‌پول بودم. اما اکنون که پولدار شده‌ام، جرأت نمى‌کنم چیزى بنویسم، چون مى‌ترسم نتوانم.

اعتقادم این بود که پیش از گفت و گو با هر آلمانى باید درباره‌ى گذشته او مطمئن شد. از کجا معلوم که مخاطب شما دستش به خون دوستان و خویشاوندانتان آلوده نباشد؟ تنها چیزی که می‌دانستم این بود که آلمان همواره میهن و خانه‌ من بوده و خواهد بود، و یهودی بودنم در نهایت به همان اندازه بی‌اهمیت است که کسی به جای موی بور، موی خرمایی داشته باشد. برداشت من چنین بود که ما پیش از هر چیز از اهالی سو آب هستیم، و پس از آن نوبت به هویت آلمانی‌مان، و سرانجام به هویت یهودی‌مان می‌رسد.

اکنون می‌دانم که در آن زمان انگیزه‌ام برای این‌که او را دزدانه وارد خانه کنم چه بوده است. به گونه‌ای، این احساس را داشتم که او فقط دوست من است و کس دیگری نباید در این دوستی شریک باشد. و شاید هم احساسم این بود که پدر و مادرم به اندازهٔ کافی درخور آشنایی با او نیستند – احساسی که هنوز هم بابت آن از خودم خجالت می‌کشم.

درست به یاد نمی‌آورم که در چه روزی به این نتیجه رسیدم که کنراد باید دوست من باشد، اما شک نداشتم که چنین خواهد شد. تا پیش از آمدن او من هیچ دوستی نداشتم. در کلاسمان هیچ‌کس نبود که با ذهنیت ایدئالیستی و افسانه‌ای من از دوستی منطبق باشد؛ کسی که من به‌راستی دوستش داشته باشم، کسی که حاضر باشم جانم را فدایش کنم و او نیز درعوض بتواند آن یکدلی، ازخودگذشتگی و وفاداری مطلقی را که من می‌خواستم به من عرضه کند. همه به نظرم آدم‌هایی مرفه و کوته‌فکر، کمابیش کودن و مهمل می‌رسیدند.

هرگز به فکرمان نمی‌رسید که از پدر و مادرمان نظر بخواهیم. اطمینان داشتیم که آنان متعلق به دنیای دیگری هستند، مسائل ما را نمی‌فهمند و ما را جدی نمی‌گیرند. تقریبآ هیچ‌گاه دربارهٔ آنان حرف نمی‌زدیم. به نظرمان می‌رسید که به اندازهٔ کهکشان‌ها از ما دورند، بیش از اندازه سالخورده و بیش از حد در چارچوب آداب و مقررات گوناگون گرفتارند.

مشخصات کتاب
  • کتاب دوست بازیافته
  • نویسنده: فرد اولمن
  • ترجمه: مهدى سحابى
  • انتشارات: ماهى
  • تعداد صفحات: ١١٢
  • قیمت چاپ بیست و نهم: ۸۰۰۰۰ تومان
  • سال چاپ: ۱۴۰۳

👤 نویسنده مطلب: مهشید موسوی

نظر شما در مورد کتاب دوست بازیافته چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافه‌بوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه مهدی سحابی:

  1. رمان تقسیم
  2. رمان سرخ و سیاه
  3. رمان تربیت احساسات
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 124
دوست نداشتم: 97
میانگین امتیازات: 1.28

5 دیدگاه در “دوست بازیافته

این یکی از کتابهای تاثیرگذاری بوده که تابحال در زندگیم خوندم، مرهمی بود برام.
ممنون برای معرفی این کتاب

کتاب عالی است. ترجمه عالی است. بسیار انسانی و خوشخوان. کوتاه و روان. از دست ندهید.

سلام دوستان کافه بوکی. من از روزی که باکانال و سایت شما اشنا شدم. کتابهای خیلی خوبی خوندم. زمان اشنایی من با شما مصادف بود با یک بحران روحی. که در گذر از اون بحران خوندن یادداشت های شما از کتابها خیلی موثر بود. این کتابم به تازگی خوندم و واقعا لذت بردم. و من فکر میکنم ادمها را در شریاط بد بهتر میشه سنجید . کتاب خیلی خوبی بود و خیلی غم انگیز. توصیفات راوی از کنراد معرکه بود. اینکه چطور یه شرایط خاص به نفع یه ادمهای خاص یا قشر خاص میتونه جدایی بندازه بین دوستای صمیمی حتی و دوبرادر را مقابل هم قرار بده و چقدر باورها و عقاید ادم ها حتی با وجود مدرنیته و ادعای روشنفکری ادما میتونه متزلزل و تغییر پذیر باشه وقتی پای منافع درمیون باشه.
متشکر از سایت خوبتون

سلام – خیلی خوشحالیم که تونستیم به شما کمک کنیم. امیدواریم از این به بعد هم بتونیم در انتخاب کتاب به شما کمک کنیم.
شاد و موفق باشید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *