رمان جنگ

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

سراج بوک

رمان جنگ کتابی است که شصت سال پس از مرگ سلین منتشر می‌شود که ماجرایش در زمان جنگ جهانی اول می‌گذرد و به طور خاص در مورد جراحت نویسنده و عوارض آن است. می‌توان گفت این کتاب هم گزارش است و هم رمان. گزارشی که به مرور در خلال صفحات به رمان تبدیل می‌شود.

نظرها و نقدهای مختلفی درباره این اثر سلین مطرح کرده‌اند. برخی منتقدان آن را شاهکاری سلینی می‌دانند و برخی دیگر تنها طرحی داستانی که سرسری نگاشته شده است. اما هرچه که باشد، «سلین» اسطوره‌ای ادبی است و «جنگ»، همان سبک و سیاق رمان‌های سلین را دارد.

لویی فردینان دِتوش که سلین نام مستعار اوست، نویسنده و پزشک فرانسوی بود که در سال ۱۸۹۴ در پاریس متولد شد. پدرش کارمند ساده بیمه و مادرش فروشنده توری و دانتل بود و نقص عضو داشت. خود او پزشکی خواند و تا آخر عمر پزشک ماند. پس از انتشار اولین رمانش در ۱۹۳۲ بسیار مورد تحسین جامعهٔ ادبی قرار گرفت و کتاب دومش یعنی مرگ قسطی با آن‌که امروزه از سوی اکثر منتقدان بهترین اثر او تلقی می‌شود در زمان انتشار با استقبال کمی مواجه شد.

سلین در طول زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد که وقایع رمان جنگ نیز جزء همین مسائل است. او پس از بلاتکلیفی‌های بسیار، سرانجام در سال ۱۹۵۱ به فرانسه بازگشت و تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۱ در نزدیکی پاریس ساکن بود.

از جمله آثار سلین که در کافه‌بوک معرفی شده‌اند می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:

پشت جلد رمان جنگ آمده است:

در تابستان سال ۲۰۲۱ خبری منتشر شد که جهان ادبیات را به لرزه انداخت. سه اثر این غول ادبی جهان که در روزگار حیاتش مفقود شده بود سرانجام پیدا شد. دستنویس‌هایی که شاید خوانندگان ادبیات بیش از نویسنده مشتاق بودند که پیدا شود. بالاخره انتشارات گالیمار در بهار سال بعد از میان این نسخه‌های دست‌نوشته اولین رمان را چاپ کرد: جنگ. گویی سلین چند دهه پس از مرگ نیز حرف‌های دیگری درباره‌ی جنگ دارد که با جهان بگوید. رمان جنگ روایت لحظات حضور سلین جوان است در جنگ، زخمی شدنش، بستری شدنش، و آنچه می‌توان زوال و سقوط کشور او و دیگر کشورهای درگیر دانست به ورطهٔ توامأن دردناک و مضحک جنگ.

پیدا شدن این متن و سایر دست‌نوشته‌های منتشرنشده، که همه از آپارتمان سلین در هنگام آزادی پاریس دزدیده شده بود، بحث و جدل زیادی برانگیخت. همه این‌ها به وراثِ لوست المنصور، بیوۀ سلین که تنها وارث و مالک آن‌ها بود، بازگردانده شد. اهمیتی ندارد که اینجا مطرح کنیم تحت چه شرایطی دست‌نویس «جنگ» و نیز سایر دست‌نوشته‌های سلین ازجمله «مرگ قسطی» در اختیار وراثِ لوست المنصور قرار گرفت. اما شکی نیست که این اولین بار است که سال‌ها پس از مرگ نویسنده – و در این مورد شصت سال‌ – متن‌هایی با این درجه از اهمیت پیدا شده است، متن‌هایی که بلافاصله در تاریخ ادبیات فرانسه و جهان جایگاه می‌یابد.

رمان جنگ

رمان جنگ را که بیش‌تر می‌توان متنی اتوبیوگرافیک دانست، نوشته‌ای سرشار از جملات کوتاه و توهم‌آمیز با راوی‌ای که قدرت و توانایی یادآوری حافظه‌اش را باید زیر سؤال برد. شخصیت اصلی این رمان نیز مانند سایر کتاب‌های سلین همان فردینان است. اگر با سبک سلین آشنایی داشته باشید و از طرفداران آن باشید، به سرعت این کتاب به مزاج شما خوش خواهد آمد. چرا که رنگ و بویی کاملاً سلین‌وار دارد.

سرجوخه فردینان بیست سال دارد و در جریان جنگ جهانی اول مجروح می‌شود. به‌جز صفحات اولیه کتاب و پس از به‌هوش آمدن راوی و توصیف صحنه‌هایی تاریک از شبیخون دشمن، برخلاف عنوانش، رمان جنگ ربط چندانی به خطّ مقدم ندارد و در پشت جبهه می‌گذرد اما هرآنچه در این پشت جبهه می‌گذرد، یک‌سره تباهی‌ست. فردینان سپس به بیمارستانی منتقل و بیشتر داستان رمان جنگ در همین بیمارستان و در میان مجروحان می‌گذرد.

جملات آغازین رمان جنگ چنین است:

گمانم تا پاسی از شبِ بعد همان‌جا افتاده بودم. گوش چپم با خون چسبیده بود به زمین، هانم هم. بین گوش و دهان هیاهویی بود مهیب. در این هیاهو خوابم برده و بعدش باران زده، باران شدید.

این کتاب تجربیات جبهه نبرد را در جنگ جهانی اول آشکار می‌سازد. گلوله‌ها و ترکش‌هایی را که در ۱۹۱۴ در جبهه‌ی بلژیک سر و بازوی سرباز فردینان را مورد اصابت قرار می‌دهند و آن‌طور که برخی سلین‌شناسان مطمئن‌اند (هرچند که داستان کتاب خطی تخیلی دارد)، وقایعی هستند که بر خود سلین رفته‌اند. شاید داده‌های تاریخی واقعی با برخی ارجاعات اغراق‌آمیز همراه شده باشند، اما مهم این است که خواننده‌ی اثر، فضای داستانی آکنده از بمب‌افکن‌ها و بمب‌ها را تا به آخر و مشتاقانه و با دقتی شاید باورنکردنی دنبال خواهد کرد.

بسیاری از مولفه‌های شخصیت مانند سن و مجروحیت در جنگ با زندگی شخصی سلین می‌خواند ولی تفاوت‌ها چنان است که نمی‌توان نتیجه گرفت که شخصیت اصلی خود سلین است و این کتاب زندگی‌نامه اوست. چرا که در مورد دیگر آثار او هم که چنین حالتی دارد، نمی‌توانیم چنین اظهارنظری کنیم. در واقع نویسنده با استفاده از برخی وقایع زندگی خود و شاخ و برگ دادن به حوادثی که از نزدیک شاهد آن بوده می‌خواهد داستانش را روایت کند و برای باورپذیری هرچه بیشتر از نام اصلی خود استفاده می‌کند ولی همان‌طور که اشاره کردیم، بهتر است رمان را دنبال کنیم و نه زندگی‌نامه سلین را.

خوانندگان سلین، او را به بی‌پروایی و صراحت می‌شناسند به‌طوری که عده‌ای او را نویسنده‌ای غیراخلاقی می‌دانند. رمان جنگ هم از این قاعده مستثنا نیست. حتی می‌توان گفت صراحت این رمان بیشتر از سایر آثار نویسنده است. برای نمونه سلین در این رمان از صحنه‌های خشن در جنگ و همچنین روابط بین فردی در پشت جبهه‌ها به‌صراحت بیشتری سخن گفته است. او در دیگر آثارش با شگردهایی که جزو مولفه‌های سبکی او است این بی‌پروایی‌ها را پوشیده‌تر بیان می‌کند و این موارد آن چنانی که در این رمان به چشم می‌آید در آنها به چشم نمی‌آید.

درنهایت اینکه به اعتقاد ما کتاب مرگ قسطی زیربنای آثار سلین است که پیشنهاد می‌کنیم در مرحله اول خوانده شود. پس از آن می‌توانید به سراغ کتاب سفر به انتهای شب بروید. رمان جنگ نیز با توجه به حال و هوای آن بهتر است در کنار همین کتاب خوانده شود. در قسمت دیگری از متن پشت جلد کتاب، اشاره شده که منتقدانی رمان جنگ را بزرگ‌تر از رمان سفر به انتهای شب می‌دانند اما موافقت کامل با این گفته بسیار سخت و دشوار است.

رمان جنگ

جملاتی از کتاب جنگ

در آوار کامیون دماغ دار کنسروهای گوشت گاو ریخته بود. با اینکه بر اثر انفجار سوخته بود هنوز برای من خوب بود. اما تشنه هم بودم. کل چیزی که با یک دست می‌لمباندم پر از خون بود، حتماً هم خون خودم بود و هم خونِ دیگران. در ضمن دنبال جنازه‌ای می‌گشتم که با خودش آب‌شنگولی داشته باشد. ته محوطه پیداش کردم، نزدیک حصار، پیش یک سواره نظام. توی بالاپوشش بود، آن هم دو بطری البته دزدی بود، میِ مخصوص افسرها. بعدش راه افتادم سمت شرق سمت جایی که ازش آمده بودیم. صد متری رفتم دیگر کم کم احساس می‌کردم که چیزها را درست تشخیص نمی‌دهم.

خیلی منگ بودم و بیشتر از این هم انتظاری نمی‌رفت. اما به هر حال خیلی سخت‌جان بودم چون تازه بعد از دو روز آزگار که دراز به دراز در دامنه علفزار افتاده بودم همان جایی که از واگن لیز خورده بودم، مرا از زمین کندند. حتماً هنوز داشتم هذیان می‌گفتم. بردندم بیمارستان. قبل از این که تصمیم بگیرند فکر کردند. اینقدر کهنه‌پاره وصله‌پینه تنم بود که دیگر نمی‌فهمیدند من بلژیکی هستم یا انگلیسی، به فرانسوی بودنم هم شک کرده بودند. همه این کهنه‌پاره‌ها را هم از سر راه برداشته بودم. حتی ممکن بود آلمانی باشم چون آلمانی‌ها را تا حالا ندیده بودند.

پشت تصویرِ تکه‌تکه‌های خون‌چکان وجودم، تصورش می‌کردم که امتداد امید بود. دوباره زندگی را می‌دیدم.

دیگر به روزهای نو باور نداشتم. هر روز صبح بیشتر از شب قبل احساس خستگی می‌کردم چون ولولۀ گوشم بیست سی بار در طی شب بیدارم می‌کرد. خستگی‌ای بود که اسمی نداشت، از همان خستگی‌های اضطرابی. آدم خوب می‌داند که باید خوب بخوابد تا دوباره بشود آدمی مثل بقیه، اما گاهی خسته‌تر از آن است که حتی حال خودکشی داشته باشد. همه‌چیز در خستگی خلاصه می‌شود.

وضع بدتر از آن بود که بشود بهش گفت بدبختی. مضحک بود.

احمق‌ها همیشه خوشحال‌اند، همیشه در جشن و سرور. هر چه بیشتر احمق‌ها را تکه تکه کنند گل‌های بیشتری سبز می‌شوند، این نظر من است. زنده باد کود و می خوب. همه برای هیچ!

مشخصات کتاب
  • عنوان: رمان جنگ
  • نویسنده: لویی فردینان سلین
  • ترجمه: زهرا خانلو
  • انتشارات: نشر نو
  • تعداد صفحات: ۱۵۸
  • قیمت چاپ اول – سال ۱۴۰۱: ۸۰۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد رمان جنگ چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخوانده‌اید، آیا به مطالعه آن علاقه‌مند شدید؟

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نو:

  1. رمان درک یک پایان
  2. رمان همه می‌میرند
  3. رمان وزارت درد