رمان سوءقصد مشهورترین اثر نویسنده موفق هلندی هری مولیش است که در سال ۱۹۸۲ در آمستردام منتشر و با استقبال زیادی روبهرو شد.
از هری مولیش سالها به عنوان یکی از سه نویسنده بزرگ هلند یاد میشد. او در سال ۱۹۶۱ به عنوان خبرنگار در محکمه آیشمن، معمار و مبتکر هولوکاست در زمان جنگ جهانی دوم، حضور داشت. برخی از رمانهای مولیش به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شدهاند. آثار این نویسنده به شدت از خاطرات او از حکومت نازیها و جنگ دوم جهانی تأثیر گرفته است.
پشت جلد رمان سوءقصد آمده است:
[ مطلب مرتبط: کتاب گور به گور – نشر چشمه ]
رمان سوءقصد
داستان این کتاب که در طی سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۱ رخ میدهد، درباره پسربچهای است که در دوازده سالگی به خاطر اتفاقی خانه و خانوادهاش را از دست میدهد و مجبور میشود با دایی و زنداییاش زندگی کند.
کتاب شامل یک پیشگفتار و پنج فصل است که هر فصل روایت یکی از سالهای زندگی آنتون است که در آن ضمن بیان رویدادهای شخصی و وقایع تاریخی و مهم آن سال، با کسانی ملاقات میکند که به نحوی با اتفاقی که برایش افتاده مرتبط هستند، و در این دیدارها هر بار یکی از رازهای حادثه کذایی معلوم میشود.
مولیش داستانش را از ماههای آخر جنگ جهانی دوم شروع میکند، زمانی که مردم مشغول شادی و پایکوبی به خاطر پایان جنگ هستند. نویسنده در خلال داستانی خواندنی تأثیر زیان بار جنگ را بر روابط بین انسانها نشان میدهد. اینکه کسی در عین حال که میتواند قاتل باشد، از نگاهی دیگر فقط یک قربانی است. اینکه اتفاقی جدا از ذات خوب و بدش، میتواند تأثیری مثبت یا منفی بر روی افراد مختلف بگذارد و بسته به شرایط هر کس، باعث تغییر مسیر زندگی آدمها بشود.
یکی از ویژگیهای جالب این داستان، نحوه برخورد آنتون با اتفاقی است که باعث مرگ پدر و مادر و برادرش و سوزاندن خانهاش میشود. اینکه به جای انتقامگیری مستقیم از مسببان حادثه و کشف رازهای آن، هر بار به طور کاملاً تصادفی با یکی از افراد مرتبط ملاقات و شنونده داستان آنها از آنچه رخ داده است، میشود.
مولیش به خوبی پوچی جنگ را به خواننده نشان میدهد. اینکه سایه تاریک جنگ میتواند تا سالهای زیادی همراه آدم باشد. اگر علاقهمند به خواندن داستانی متفاوت درباره تلخیهای جنگ و تبعات منفی این رخداد جهانی هستید، مطالعه این کتاب را توصیه میکنم.
پشت جلد رمان نیز، داستان کتاب چنین توصیف شده است. (توجه: در پشت جلد کتاب قسمت بیشتری از داستان کتاب فاش شده است.)
این رمان را سامگیس زندی از هلندی به فارسی برگردانده است.
قسمتهایی از متن رمان سوءقصد
وقتی یکی کسی رو دوست داره، همیشه میگه به خاطر این دوستش داره که اون فوقالعاده زیباست، درونش، یا بیرونش، یا هر دو؛ در حالی که بقیه مردم چیزی نمیبینن و معمولاً هم حق با اونهاست. اما کسی که همیشه زیباست، کسیه که عاشقه، چون اون عشقی در دل داره و با نور اون میدرخشه. (رمان سوءقصد – صفحه ۴۳)
خدا همیشه بهترینها رو زودتر از بقیه پیش خودش میبره. (رمان سوءقصد – صفحه ۷۶)
برای اولین بار چیزی شبیه خشم درون خودش احساس کرد، چیزی مکنده، حفرهی تاریکی که هر چیزی درون آن بیفتد هرگز به قعرش نمیرسد؛ گویی کسی سنگی درون چاهی بیندازد و دیگر هرگز صدایی نشنود. (رمان سوءقصد – صفحه ۸۰)
او شیفتهی توازن ظریفی بود که وقتی قصابها چاقویشان را توی بدن کسی فرو میکردند، باید حفظ میشد. ترازوداری که روی لبهی شکاف بین مرگ و زندگی، از موجود بیچارهای در بیهوشیاش مراقبت میکند. (رمان سوءقصد – صفحه ۸۳)
با خودش فکر کرد، دنیا جهنم است، جهنم. حتا اگر فردا بهشت از آسمان به زمین بیاید، به خاطر همهی چیزهایی که در گذشته رخ داده است، بهشتی نخواهد بود. دیگر هرگز چیزی درست نخواهد شد. زندگی در این جهان یک ناکامی بود، یک شکست بزرگ، بهتر بود که هرگز پدید نمیآمد. اگر زمانی برسد که هیچ چیزی وجود نداشته باشد و خاطرهی همهی فریادهای مرگبار محو شود، آن موقع دنیایی خوبی خواهد شد. (رمان سوءقصد – صفحه ۱۵۲)
برای شخصیتهای پویا، زمان حال کشتیای است روی یک دریای پرتلاطم که با سینهاش امواج آینده را میشکافد. برای مردم منفعل، زمان حال قایقی است روی یک رودخانهی آرام که با جریان آب پیش میرود. (رمان سوءقصد – صفحه ۱۵۴)
او هم پشت به آینده ایستاده بود و رو به گذشته. وقتی او درباره زمان فکر میکرد، که گاهی این کار را میکرد، به چشم او حوادث از آینده نمیآمدند که از حال بگذرند و به گذشته سیر کنند. وقایع از گذشته وارد حال میشدند، راهی آیندهای نامعلوم. (رمان سوءقصد – صفحه ۱۵۵)
مشخصات کتاب
- رمان سوءقصد
- نویسنده: هری مولیش
- ترجمه: سامگیس زندی
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۱۹۰
- قیمت چاپ اول – پاییز ۱۳۹۶: ۱۶۵۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: حورا رستمی
نظر شما در مورد رمان سوءقصد چیست؟ لطفا اگر این رمان را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند رمان دیگر با موضوع جنگ جهانی: