رمان شهرهای گمشده سومین رمان آیدا مرادی آهنی پس از انتشار «پونز روی دم گربه» و «گلف روی باروت» است. شهرهای گمشده داستانی جسورانه دارد. در دورانی که رمانهای عاشقانه و ناداستانهای انگیزشی در بازار نشر ایران و البته جهان پُرخواننده است، انتخاب موضوعی سیاسی، آنهم مرتبط با سیاستِ روزِ خاورمیانه، شجاعت خاصی میخواهد.
پرداختن به سیاست در شهرهای گمشده، نه آنچنان مفصل و گیجکننده است که حوصلهی خواننده را سر ببرد، و نه بهشکلی گذرا صرفاً به چند نام سیاسی اکتفا کرده است. اشاره به جزئیاتِ مکانی و احساسی، روش اصلی مرادی آهنی در بهتصویرکشیدنِ موقعیتهای شهرهای گمشده است.
پشت جلد رمان شهرهای گمشده آمده است:
آنجا ایستاده بود و از زیرِ چتر و پشت دانههای برف عابرهای آخر هفته را تماشا میکرد. به صدای خندههایی که شادیِ برف درست کرده بود، گوش میداد. و تا پایین خیابان را پُر از شور روزی بیپایان میدید. کاش محیا زود برسد. فکر کرد حالا او و محیا قرار است تمام این زمستان روی برفها قدم بزنند. صبحهای زود کنار سنترال پارک بدوند، و مثل بعضی وقتها محیا بیهوا به چیزی بخندد و او که نمیداند خودش از چی خندهاش گرفته، خیره در آن چشمها بپرسد چی شده. از ظلمت زندگی کم نشده بود، فقط شاید کیفیتش با قبل فرق داشت. اما او و محیا میتوانستند در تاریکترین قسمتهای زندگیِ همدیگر خوشحالترین آدمها باشند، و مگر آدمها دیگر چه میخواهند؟
[ لینک: رمان بوف کور ]
خلاصه رمان شهرهای گمشده
محیا قوامیان، شخصیت اول داستان، فارغالتحصیل دانشگاه شریف است. او در مهمانیِ سفارت آفریقای جنوبی با پارسا ثابت، خلبان ایرانی-آمریکایی که اکنون ساکن آمریکاست، آشنا میشود. ثابت او را متقاعد میکند که بهجای ماندن در ایران و سروکلهزدن با دانشگاه برای پذیرفتهشدن و سرمایهگذاری روی طرحش، پاییزِ امسال برای دانشگاه کلمبیا اقدام کند. ثابت توضیح میدهد که شرکتی را در آمریکا به نام «اپیدن» میشناسد که میتواند اسپانسرِ دورهی فوقِلیسانس و دکترای او باشد. محیا با کمکِ ثابت به آمریکا میرود. دوران اقامت و کارِ محیا در اپیدن آنطور که برای هر دانشجوی ایرانی انتظار میرود، طی نمیشود. محیا با پروندهای امنیتی از اپیدن اخراج میشود و بعد از کشوقوسهای فراوان شروع به گزارش و جمعآوریِ سند برای ویکی لیکس میکند.
وی که در موقعیتی سخت قرار گرفته و هیچ کجای زندگیاش شبیه به تصویری نیست که در لحظهی خروج از ایران برایش متصور بوده، از پارسا میشنود که تنها کسی که میتواند سابقهی او را در اپیدن پاک کند، فردی به نام استیو مارنو است. مشاور امنیت سیاست خارجهی آمریکا که ترجیح میدهد با وجود تصمیمات مهمی که در گرفتنِ آنها سهیم بوده، کمتر دیده شود و خود را از نگاهها دور نگه دارد.
محیا یک هفتهای است که سید احمد نوری امام مسجد الخوییِ نیویورک را زیرِنظر گرفته و قصد دارد برای ویکی لیکس در مورد او گزارشی بنویسد. گزارش قطعاً از اهمیت خاصی برای ویکی لیکس برخوردار است که از محیا خواستهاند تا در جلسات وعظ نوری حاضر شود و… .
در صفحهی ۸ رمان شهرهای گمشده میخوانیم:
نیویورک مکان اصلی داستان شهرهای گمشده است. نیویورکی که مرادی آهنی در شهرهای گمشده تصویر میکند، با تصویری که عموم از آن در ذهن دارند کاملاً متفاوت است. نیویورکِ شهرهای گمشده، آن شهر کارتپستالی با آسمانخراشها، تاکسیهای زردرنگ و یا مجسمهی آزادی نیست. محل قرارها هیچگاه یکی از آن ۱۵۷ شعبهی استارباکس در منهَتَن نیست. نیویورک بهعنوان بستر شهریِ داستان با جزئیات و بهشکلی متفاوت تصویر شده است. خواننده همراه با شخصیتهای داستان به نقاطی از این شهر سَرَک میکشد که هیچگاه آدرسشان را در بولتنهای توریستی نخواهید یافت. نویسنده با شرح فضاها و با واردکردنِ نامها و جزئیاتِ محدودهی شهری، سعی بر آن دارد که تصویری نه لزوماً زیبا، بلکه واضح و ملموس به خواننده ارائه دهد. نیویورک مانند شخصیتهای داستانِ شهرهای گمشدهْ شهری زنده است، نفس میکشد و هر روز خود را با تصویری جدید به خواننده مینمایاند. تصویری که گاه خشن، کثیف و بیرحم است و گاه رویایی، پُرنور و زیبا. نیویورک در رمان شهرهای گمشده مانند شخصیتهای داستانش پس از پایان، مخاطب را رها نمیکند و زنده میماند.
[ » معرفی کتاب: کتاب تکههایی از یک کل منسجم – اثر پونه مقیمی ]
شخصیتهای اصلیِ داستان شهرهای گمشده با ظرافتی خاص، بهتدریج و هوشیارانه، و با توجه به موقعیتی که در پازل داستان دارند، به شیوهای منحصر به هر شخصیت، به خواننده معرفی میشوند. نویسنده جایی واضح و سرراست سراغ شخصیت اصلی داستان، محیا قوامیان میرود، آنچه بر او گذشته را بازگو میکند و به امروزِ او میرسد. و در مقابل گاهی محیا به دوران کودکیاش در تهران گریزی میزند و اسراری را بازگو میکند که شنیدنش شاید توضیحی باشد بر وضعیتِ فعلیاش.
داستان به سید احمد نوری که میرسد، «نامهها» دست به معرفیِ او و انگیزهاش از حضور در نیویورک میزنند. نامههایی که در نگاه اول مخاطبی ندارند، ولی در واقع خاطرات و گذشته نوری هستند، خاطراتی در قالب گزارش و شاید هم مناجات… .
تفاوت شخصیت محیا و استیو، بهعنوان دو شخصیت اصلی داستان، در این است که محیا به طور کامل برای قرارگرفتن در این شرایط آموزش ندیده است، یعنی در واقع زندگی به او این آموزش را نداده. ارتباط با ویکی لیکس برای محیا راهیست برای فرار. محیا بیشتر در این مسیر افتاده است تا آنکه به انتخاب خود به این نقطه رسیده باشد. در مقابل استیو بهمعنای کاملِ کلمه حرفهای است. او مرد پشت پرده است. با جمهوریخواهان و دموکراتها کار کرده و مشاوره داده است. از شهرت و دیدهشدن فراری است و کسی را نمیبیند مگر آنکه قراری کاری باشد. استیو تنهاست، او با وجود آنکه با بیشمار سیاستمدار آمریکایی دیدار داشته و برایشان کار کرده و در تصمیمات استراتژیکِ آمریکا در خاورمیانه مشاوره داده، علاقهای ندارد با آنها مراودهای خارج از چارچوب کاری داشته باشد. شاید خیلیها ادعا کنند که استیو مارنو را میشناسد، ولی در حقیقت کسی شناختی از زوایای شخصیتیِ او ندارد.
شخصیتهای شهرهای گمشده هر کدام بهنوعی در گذشتهی خود شکست خوردهاند، ولی لزوماً در گذشته توقف نکردهاند. در پسِ ذهنشان هیچگاه از یاد نمیبرند از کجا آمدهاند و چه مسیری را طی کردهاند تا به امروز رسیدهاند. با خود صادق هستند و با آگاهی، مسئولیت کارهای خود را میپذیرند. آنها خود نیز پذیرفتهاند که شخصیتهایی کاملاً خاکستری دارند. گذشته و تجربیاتش به آنها آموخته که باید به نحوی تعادل کفهی سیاه و کفهی سفید را حفظ کنند.
جایی از داستان، استیو رمان «موبی دیک» را به محیا میدهد تا مطالعه کند. میتوان حدس زد محیا پس از مطالعهی موبی دیک، استیو را شبیه به ایهب، ناخدای لجوج پکوئود یافته است که خودخواهانه تنها به هدف فکر میکند و همه را همراه خودش به لبهی نابودی میکشانَد، و شاید هم خودش را شبیه به شخصیت اول موبی دیک تصور میکند که در میانهی طوفانهای زندگی، میانهای با ترس ندارد و شاید هم مجالی نمی یابد برای ترسیدن. محیا تنها یک انتخاب دارد، و آن اینکه به روبهرو نگاه کند، به آینده.
مشخصات کتاب
- رمان شهرهای گمشده
- نویسنده: آیدا مرادی آهنی
- انتشارات: کتاب سده
- تعداد صفحات: ۳۶۹
- قیمت: ۳۴۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: محمد احسان فروزیده
نظر شما در مورد رمان شهرهای گمشده چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند رمان ایرانی دیگر: