نشانک

رمان شیاطین

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

رمان شیاطین یا به عبارت دیگر جن‌زدگان، یکی دیگر از شاهکارهای فیودور داستایفسکی نویسنده بزرگ روس است که می‌توان آن را کتابی متفاوت با دیگر آثار او دانست. شیاطین را سیاسی‌ترین کتاب داستایفسکی می‌دانند که داستان درباره ملتی است که موازین اجتماعی را نمی‌شناسد و بدین ترتیب به جای این که خود را نجات دهد، نابود می‌سازد.

پشت جلد رمان شیاطین از هانری تروایا نقل شده است:

شیاطین همیشه در جسم آن قربانی که در آن حلول کرده‌اند باقی نمی‌مانند. خدا بیدار است و روزی خواهد رسید که این انبوه درهم شوریده شیاطین درهم رانده شوند و در جسم خوک‌ها حلول کنند، و خوکان دیوانه‌وار در دریاچه فرو افتند.

[ مطلب مرتبط: کتاب بیچارگان – اولین رمان داستایفسکی ]

چگونگی شکل‌گیری رمان شیاطین

شکل‌گیری رمان شیاطین به‌سبب یک حادثه واقعی بود. اتفاقی که داستایفسکی را به‌شدت تحت تاثیر قرار داد. روسیه در اوایل دهه ۱۸۷۰ در آستانه صنعتی شدن و تبدیل به یک ابرقدرت اروپای مدرن بود و این در حالی بود که هنوز بخش بزرگی از مردم در فقر و تنگدستی به سر می‌بردند و شایعاتی درباره انقلاب‌ها و ایده‌هایی از خارج از کشور شنیده میشد که خواستار تغییر شرایط بودند اما مادر مقدس روسیه همچنان تحت حکومت کلیسا بود.

در اواخر دهه ۱۸۶۰ ناآرامی‌های سیاسی ناشی از گروه‌های دانشجویی که تحت تاثیر ایده‌های لیبرال، سوسیالیست و انقلابی نشات گرفته از اروپای غربی بودند در روسیه شکل می‌گرفت. در نوامبر ۱۸۶۹ دانشجویی به نام ایوانف به عنوان یکی از اعضای این گروه‌ها در پی مخالفت با آرمان‌های تندروانه و خشونت‌آمیز و فریبکارانه در مسکو به دست هم‌گروهی‌هایش به سرکردگی نچایف به قتل رسید.

روایت این قتل که تبدیل به بحث برانگیزترین رسوایی قرن نوزدهم روسیه شد در کنار محبوبیت روزافزون بحث شیوه‌های انقلاب در بین مردم به همراه تجربه شخصی داستایفسکی از تبعید و کار سخت در اردوگاه‌های سیبری که زمینه‌ساز بارها مطالعه کتاب مقدس گشته بود و قطعا نقش بسیار موثری در رد ایدوئولوژی‌های انقلابی رادیکال دوران جوانی او داشته، تبدیل به منبع اصلی الهام داستایفسکی برای خلق شاهکار شیاطین گردید.

نسخه‌ای از عهد جدید که به شدت به کشف دوباره مسیحیت می‌پرداخت، تنها کتابی بود که داستایفسکی اجازه خواندن آن را داشت. این چنین بود که داستایفسکی نسبت به برطرف شدن مشکلات روسیه از طریق شناخت ارزش‌های ملی و سنتی و ایمان ارتدکس اعتقادی روحانی پیدا کرد.

در جای جای رمان شیاطین ردپای کتاب مقدس خصوصا مکاشفه وجود دارد. روایت شیاطین و خوک‌ها و حتی توصیف چهره‌ها خصوصا پیوتر که به گونه‌ای به تصویر کشیده شده که ناخودآگاه نمایانگر مار افسونگر کتاب مقدس است. جنبه‌های نبوی و روحانی این رمان به سبب اعتقادات مذهبی داستایفسکی عمیق‌تر از انگیزه‌های ابتدایی سیاسیِ شکل‌گیری رمان است.

بنابراین عجیب نبود که در بسیاری رمان‌های پس از تبعید با پرسش‌های فراوانی در جهت انتقاد از رادیکال‌سازی روشنفکران روسی مواجه می‌شوید. او علاقه بسیاری به رد رادیکالیزم و نهادینه کردن باور اینکه کلیسای ارتدکس و مجلس رومانف تنها ناجیان روسیه هستند پیدا کرد و قول داد درباره این «مهمترین مساله زمان ما» بنویسد.

[ مطلب مرتبط: کتاب خاطرات خانه مردگان – ثمره دوره چهار ساله‌ داستایفسکی در زندان اومسک واقع در سیبری ]

رمان شیاطین

خلاصه رمان شیاطین

کتاب شیاطین که یکی از پیچیده‌ترین رمان‌های داستایفسکی محسوب می‌شود با شرح احوال ستپان ترافیمویچ ورخاوینسکی شروع می‌شود. کسی که مربی و پدر معنوی شخصیت اصلی و مرکزی داستان یعنی ستاوروگین است.

همان‌طور که در کتاب جنایت و مکافات شخصیت راسکلنیکف و در کتاب ابله پرنس میشکین در مرکز داستان بودند، در شیاطین هم همه شخصیت‌ها – حلقه‌ای از چهار زن اصلی داستان، حلقه دیگری از چهار مرد اصلی داستان و… – پیرامون ستاوروگین قرار دارند. در واقع ستاوروگین معلم، پیشوا و آقای دیگر شخصیت‌هاست که زندگی همه به زندگی او وابسته است. هرکدام از شخصیت‌های دیگر قسمتی از او را به نمایش می‌گذارند و شخصیت قهرمان داستان آنقدر پیچیده و پرتناقض است که آدم‌های مختلفی در کتاب پدید می‌آورد.

شیاطین اما درباره دسته‌ای از آدم‌های انقلابی است که برای رسیدن به آرمان‌های خود از هیچ جنایتی رویگردان نیستند و برای رسیدن به اهداف خود ترسی از کُشتن ندارند. می‌توان گفت، مسئله اخلاقی مطرح شده در کتاب جنایت و مکافات در اینجا به مسئله اخلاقی-سیاسی تبدیل شده است.

در رمان شیاطین داستایفسکی به بازسازی تصویر یک گروه انقلابی می‌پردازد که خواهان سرنگونی حکومت و تضعیف کلیسای روسیه‌اند. در شیاطین افرادی را می‌بینید که به سادگی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. کسانی که عاشق وطن و خواستار جهانی بهترند اما تحت تاثیر متعصبان تندرو تبدیل به ماشین‌های کشتاری فاقد تفکر مستقل می‌شوند‌.

از جمله شخصیت‌های مهم رمان می‌توان به شاتوف که ناسیونالیستی ارتدوکس‌مسلک است، به کیریلف که خود را خدا می‌داند، به پیوتر ستپانویچ انقلاب‌پرداز و به شیگالیوف متعصب اشاره کرد.

پیوتر اولین شیطان معرفی شده توسط داستایفسکی است. پسر استپان که یک نیهیلیست و آنارشیست است. پیوتر شخصیت اصلی یک دایره انقلابی‌ست که علاقه بسیاری به کنترل دیگران دارد. او یک استراتژیست است. اگر ستاوروگین توانایی وادار کردن دیگران به اعمال غیرانسانی را دارد پیوتر خود یک شخصیت غیرانسانی است. او توانایی متقاعد کردن هر کسی برای انجام هر کاری را دارد. اما آنچه مسلم است پیوتر هسته است و هسته نیاز به مرکز دارد. او خود به ضعف خویش که همانا فقدان صفات رهبری می‌باشد واقف است بنابراین در پی استفاده از ستاوروگین برای پیشبرد اهداف گروه انقلابی خویش است.

ستاوروگین یک رهبر واقعی است. هوشمند،بی‌نظیر، مستقل، مرموز و کاریزماتیک که یک شکل مسیح‌گونه دارد. او به جای اعتقاد به خدا مسیر عقلانیت، اعتماد به نفس خود و خودخواهی را در پیش می‌گیرد که ترس و اخلاق را نادیده می‌گیرد. برای ستاوروگین زندگی مجموعه‌ای از تجربیات دلخواه است. او یکی از شخصیت‌های ترسناک رمان داستایفسکی است.یک شیطان به معنای واقعی. همچنان که شرارت‌های این شخصیت در برخورد با دیگر عناصر داستان پیداست به همان اندازه نفوذ فوق‌العاده‌ای نیز بر دل و ذهن تمامی آن‌ها دارد. اگر فصل درخشان ملاقات با تیخون نبود، ستاوروگین تا آخر رمان در ذهن خواننده قهرمان می‌ماند. این فصل نماینده اعتقادات مسیحی داستایفسکی و بیانگر علل تمامی رفتارهای ستاوروگین است. با وجود فقدان جایگاه مناسب در کتاب (این فصل توسط مدیر مجله یعنی کاکتوف به چاپ نرسید اما داستایفسکی به آن اهمیت بسیار می‌داد. فصل ملاقات با تیخون در آخر کتاب آمده است.) همچنان این فصل شاهکارِ این رمان شاهکار است. آیا برای مردی که اعتقادی به خداوند ندارد راهی برای رستگاری هست؟ مقصود از توبه ی مردی که ارتکاب به گناه از افتخارات اوست، چیست؟ مباحثات این فصل به سادگی علت اعتبار روزافزون داستایفسکی به عنوان یک روانشناس و فیلسوف را نشان می‌دهد. تنها با چیره دستی نویسنده در خلق گفتگوهاست که به عمق ناامیدی و خودخواهی استاوروگین پی می‌بریم. تصور اینکه چگونه بدون خواندن این فصل می‌توانستیم شخصیت نیکلای وسیه‌والودویچ ستاوروگین را درک کنیم، بسیار سخت است.

[ مطلب مرتبط: کتاب جنایت و مکافات – همراه با اینفوگرافیک رمان ]

رمان شیاطین

درباره رمان شیاطین

در شیاطین، داستایفسکی به وضوح تعصبی عمیق نسبت به روسیه – این مادر مهربان – دارد و دلیل آلودگی کشورش را طغیان ایدئولوژی ماتریالیستی می‌بیند. آنچه در این رمان توصیف شده قطره‌ای از دنیای انقلابیون است که نبضشان با ایدئولوژی می‌تپید. ایدوئولوژی که هرگونه خونریزی مرگبار را ناگزیر می‌بیند. داستایفسکی می‌خواهد شرارت ایدئولوژی با هر ریشه‌ای را ثابت کند. قطعا هر ایده‌ای که خود را مطلق بداند محکوم به فناست. با شروع آزادی نامحدود در ایده‌پردازی به استبداد نامحدود خواهید رسید.

بدین ترتیب است که انقلابی‌های شیاطین تبدیل به آنارشیست‌های انتقامجو از جامعه می‌شوند. داستایفسکی به شیوه‌ای دقیق پیش‌بینی کرد که اگر انقلابیون روسیه به قدرت برسند چگونه رفتار خواهند کرد.

مشکل ایدئولوژی‌ها نتیجه یکسان اجتناب‌ناپذیری است که گریبان متعصبان به آن را می‌گیرد. ایده‌ها در ابتدا سرشار از حس وطن‌پرستی و دلسوزی نسبت به مام وطن هستند اما همیشه هستند افرادی که با اعتقادات انحرافی و انگیزه‌های شخصی و افراطی شروع به سوءاستفاده از ایده و متونِ منبع به نفع منافع خویش می‌کنند و نتیجه، یک کپی مرگبار و تحریف شده‌ست به نام ایدئولوژی.

انقلابی‌ها یا به عبارتی نیهیلیست‌های رمان داستایفسکی نه سیاه مطلقند و ته سفید. آن‌ها دارای تمامی ضعف‌های انسانی مثل غرور، آرمانگرایی، حساسیت، ایده‌های مخرب و… هستند. داستایفسکی تلاش کرد تا نشان دهد چگونه تعصب به ایدئولوژی‌ها خالص‌ترین و ناب‌ترین و بیگناه‌ترین مردم را به ارتکاب اعمال خشونت‌آمیز وا می‌دارد.

اما با پیشرفت کار، شخصیت‌های نیهیلیست و انقلابی به حاشیه رانده شده و داستایفسکی غرق در خلق و بسط اندیشه‌های فلسفی و روحانی و شخصیت اشرافی ستاوروگین می‌شود. او معتقد است بی‌تفاوتی و تضعیف باور و اعتقاد مردم علت اصلی مشکلات روسیه است. همانطور که در شیاطین قهرمانان، هویت ملی خود (در اینجا ایمان مسیحی ارتدکس) را از دست می‌دهند و تلاش می‌کنند با استفاده از ایده‌هایی از شیوه‌های غربی اندیشه، بی‌خدایی، عملگرایی، سوسیالیسم، ایده‌آلیز و… فقدان هویت خویش را جبران کنند.

نکته بارز دیگر در رمان شیاطین مطرح شدن مباحث اجتماعی است. داستایفسکی به شکلی غیرمستقیم به افزایش نرخ خودکشی در روسیه اشاره می‌کند. او با توجه به اعتقاد راسخ دینی خود اصلی‌ترین دلیل را کاهش اعتقاد مذهبی و فروپاشی همبستگی اجتماعی خصوصا در خانواده‌ها می‌داند. اولین اقدام به خودکشی مربوط به کیریلف است. او دارای فلسفه‌ای برای خودکشی است و به طور اخص این فلسفه را به صورت پدیده‌ای عمومی به تصویر می‌کشد. او در نظر دارد با مرگ عمدی خود رهایی از درد و ترس را به نمایش بگذارد تا بدین گونه مردم را از نیاز به اختراع خداوند آزاد کند. از نظر او خدایی جز اراده انسان وجود ندارد که همین نشان‌دهنده عدم اعتقاد مذهبی است.

مبحث مهم دیگری که در رمان مطرح شد مفهوم شیگالیوفیسم بود. بدیهی‌ست که این ایده‌ای واقعی و متناسب با زمان روسیه بوده است. پذیرش برده‌داری و ارزش تنها یک دهم جمعیت و بی‌ارزشی مابقی مردم است. یک تئوری تمامیت‌خواه و عوام فریبانه که به طرح و بسط یک نظام جدید اجتماعی می‌پرداخت. شیاطین دایره‌المعارف فشرده فرهنگ روسیه است. معاصران لیبرال و رادیکال مهمترین انتقادی که به داستایفسکی وارد می‌کردند این بود که داستان‌هایش غیرواقعی و نتیجه ذهن بیش از اندازه فعال و علاقه بیش از اندازه او به روانشناسی‌اند. اما داستایفسکی به شدت تلاش می‌کرد شخصیت‌های داستان‌هایش از واقعیات نشات گرفته و مابه ازای واقعی داشته باشند.

رمان‌های داستایفسکی گفتگو محور و از طریق تعامل شخصیت‌ها یا گفتار درونی کاراکتر هستند اما در رمان شیاطین داستایفسکی سبک پلیفونیک را دنبال کرد. صدای راوی هوشمند و به طرز شگفتی صمیمی با تمام شخصیت‌ها و آگاه به تمام اتفاقات به همراه همصدایی شخصیت‌ها و ایده‌ها. به نحوی که هر کدام مانند آکوردهایی منظم عمل می‌کنند که در نهایت موسیقی روح نواز به گوش خواهد رسید.

در نهایت اینکه در پایان رمان شیاطین نقدی از کانستانتین ماچولسکی آمده است که به فهم کتاب بسیار کمک می‌کند. نقش روی جلد کتاب نیز توطئه نام دارد که اثر جیمز انسور می‌باشد. جلدی که برازنده این رمان است.

[ مطلب مرتبط: شب‌های روشن اثر داستایفسکی ]

قسمتی از متن رمان شیاطین

جملاتی از متن رمان شیاطین

بعضی دوستی‌ها بسیار عجیبند. طرفین هر دو می‌خواهند خون هم را بریزند و گوشت بدن هم را بجوند. تمام عمر بدین سان روزگار می‌گذرانند اما جدایی از هم را برنمی‌تابند. حتی می‌شود گفت که جدایی‌شان به هیچ روی ممکن نیست. اگر یکی از سر بهانه‌جویی و لجاج پیوند بگسلد اول خود بیمار می‌شود و شاید حتی بمیرد. (رمان شیاطین – صفحه ۲۰)

ما هنوز یاد نگرفته‌ایم از حاصل کارمان زندگی کنیم و حالا آمده‌اند برای من صحبت از «افکار عمومی» می‌کنند که تازه «پیدا شده است». همین طور بی‌مقدمه از آسمان افتاده است میان ما! اینها نمی‌فهمند که آدم برای اینکه فکری و عقیده‌ای داشته باشد قبل از همه چیز باید کار کند. خودش کار کند، باید خودش در کار ابتکار داشته باشد، یعنی با کار خودش تجربه پیدا کند. هیچ کس به مفت چیزی به دست نمی‌آورد. اگر ما روزی توانستیم خودمان کار کنیم عقیده‌ای هم خواهیم داشت و آن وقت می‌شود انتظار داشت که «افکار عمومی» هم پیدا شود. اما چون ما هرگز تن به کار نخواهیم داد صاحب عقیده کسانی خواهند بود که تا امروز به جای ما کار کرده‌اند، یعنی همان اروپاییان و همان آلمانی‌هایی که دویست سال است معلم مایند. (رمان شیاطین – صفحه ۵۳)

انسان از مرگ به این دلیل می‌ترسد که به زندگی دل‌بسته است. (رمان شیاطین – صفحه ۱۶۱)

بعضی‌ها هستند که پیرهن سفید بر تنشان لکه رسوایی است. (رمان شیاطین – صفحه ۲۳۵)

بعضی صورت‌ها هستند که همیشه، هربار که ظاهر می‌شوند گویی چیز تازه‌ای در شما القا می‌کنند که پیش از آن به نظر شما نرسیده بود، ولو اینکه صد بار آن‌ها را دیده باشید. (رمان شیاطین – صفحه ۲۴۹)

آدم باهوش فقط سکوت می‌کند، پرحرفی کار احمق‌هاست. (رمان شیاطین – صفحه ۳۶۸)

من معتقدم که نباید از جوان‌هامان غافل بود. همه فریاد می‌زنند که جوان‌ها امروز همه کمونیست شده‌اند. ولی من می‌گویم که باید دیدی گشاده داشت و اغماض نشان داد و قدرشان را شناخت. من حالا هر چه به دستم برسد می‌خوانم. همه روزنامه‌ها را، از جراید سوسیالیستی گرفته تا مجلات علوم طبیعی. همه مطبوعات را می‌خواهم و می‌خوانم، چون چاره‌ای نیست. انسان باید دنیایی را که در آن زندگی می‌کند بشناسد و بداند با چه کسانی سر و کار دارد. نمی‌شود تمام عمر را روی ابرهای خیال سیر کرد. من مسئله را عمیقا بررسی کرده و این قاعده را سرلوحه کارهای خود قرار داده‌ام که باید با جوانان مهربان بود و آنها را بر لب پرتگاه از خطر سقوط حفظ کرد. (رمان شیاطین – صفحه ۴۱۱)

امروز صاحبان فکر اصیل بسیار کم‌اند. (رمان شیاطین – صفحه ۵۶۶)

در همه جوامع و در وقت پریشانی تردید و تزلزل یا در دوران‌های گذار و تحول همیشه اراذلی رنگارنگ از اعماق جامعه برمی‌آیند. منظور من آن گروه به اصطلاح «پیشتاز» و علمداران نیست که در هر جریانی می‌کوشند از دیگران جلوتر باشند (و جز این فکری ندارند) و هدفشان در این تلاش اغلب بسیار احمقانه است و در عین حال کم و بیش معین. خیر، منظور من اراذل بی‌سر و پایی‌ست که در همه جوامع هستند و فقط در دوران‌های تحول یا آشوب و گذار برمی‌آیند و آشکار می‌شوند. اینها نه فقط هدفی ندارند بلکه حتی نشانی از اندیشه در ذهنشان پیدا نیست و فقط بی‌شکیبی و تشویش جامعه را با شدت بسیار بیان می‌کنند. این اراذل همیشه بی‌آنکه خود به این حال آگاه باشند در خدمت و تحت فرمان گروه کوچک «پیشتازان» قرار می‌گیرند که هدفی مشخص دارند و اگر بسیار سبک‌مغز نباشند (که کم پیش نمی‌آید که باشند) این زباله‌ها را به هر سو که بخواهند می‌روبند و هدایت می‌کنند. (رمان شیاطین – صفحه ۶۲۶)

من آنها را نکشتم و نمی‌خواستم بکشم. ولی می‌دانستم که ممکن است کشته شوند و مانع کشته شدنشان نشدم. (رمان شیاطین – صفحه ۷۲۲)

ما باید هوشمندان را با خود همراه کنیم و بر گرده احمقان سوار شویم. (رمان شیاطین – صفحه ۸۲۲)

نسل حاضر باید از نو تربیت شود تا شایسته آزادی باشد. (رمان شیاطین – صفحه ۸۲۲)

من همه عمر دروغ گفته‌ام. حتی زمانی که راست می‌گفتم دروغ می‌گفتم. من هرگز برای حقیقت حرف نزده‌ام. همیشه فقط برای خودم حرف می‌زده‌ام. (رمان شیاطین – صفحه ۸۸۲)

مشخصات کتاب

  • رمان شیاطین
  • نویسنده: فیودور داستایفسکی
  • ترجمه: سروش حبیبی
  • انتشارات: نیلوفر
  • تعداد صفحات: ۱۰۱۹
  • قیمت چاپ پنجم – سال ۱۳۹۷: ۸۵۰۰۰ تومان
  • جلد گالینگور

👤 نویسنده مطلب: فاطمه جیریایی 

نظر شما در مورد رمان شیاطین چیست؟ لطفا اگر این رمان را خوانده‌اید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. از میان آثار داستایفسکی کدام کتاب او را بیشتر از همه دوست دارید؟


» معرفی چند کتاب مرتبط دیگر:

  1. کتاب همزاد
  2. کتاب قمارباز
  3. کتاب داستایفسکی جدال شک و ایمان
فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب

امتیاز شما به مطلب

دوست داشتم: 230
دوست نداشتم: 118
میانگین امتیازات: 1.95

چاپ کتاب

17 دیدگاه در “رمان شیاطین

مدیر محترم در فصل “نزد تیخون” اعتراف ستاوروگین نزد اسقف سانسور شده و یا مفقود شده؟؟ یعنی به اندازه کافی شخصیت واقعی ستاوروگین رو برملا میکنه؟

مدیر محترم درود. فصل نزد تیخون که بعنوان ضمیمه اومده رو باید بعد از فصل هشتم بخش دوم ( ایوان تساروج) خوند تا بهتر متوجه شد یا فرقی نداره آخر از همه خونده بشه؟

سلام، به نظر ما بهتر است بعد از فصل هشتم مطالعه شود.

شیاطین روایت زندگی مردمی است که از حماقت حاکمان و جاهلیت روشن فکران در رنج اند . حاکمان و روشن فکرانی که هیچ شباهتی ندارند جز ناآگاهی از احوالات توده های مردم ؛ توده های مردمی که انسان اند ، و حاکمان و روشن فکران به مثابه شیاطین .

جملاتی از متن کتاب:

بعضی از ترس خودکشی میکنند و بعضی از ترس زنده می مانند …
*
آزادی کامل وقتی است که زنده ماندن یا مُردن برای آدم مساوی باشد.
*
اگر می خواهی بر دنیا تسلط یابی بر خودت چیره شو.
*
آدمِ عاقل از نگاه کردن به چهرۀ زشت حقیقت، نمی ترسد.
*
اگر شما گیوتین را به جلو صحنه آورده اید و آن را با این شادمانی و افتخار برافراشته و به آسمان رسانده اید فقط برای این است که بُریدنِ سر از همه کار آسان تر است و پروردنِ اندیشه در سر از همه کار دشوارتر.
*
نیمۀ دوم زندگی آدمیزاد از عادت هایی شکل می گیرد که در نیمۀ اول روی هم جمع شده اند.
*
همه جا عدۀ زاهدان بیش از عاقلان است.
*
من شاید همین حالا هم دروغ بگویم. بله، حتماً دروغ می گویم. بدی کار این است که دروغهای خودم را باور می کنم. مشکل ترین کار در دنیا دروغ نگفتن است … و … دروغ های خود را باور نکردن.

از نظر من این کتاب یک شاهکار بود اما قبل از خوندنش باید یک پیش زمینه ای میداشتم ، که متاسفانه نداشتم و این خوندنش رو خیلی سخت کرد برام ، و همچنین تجزیه تحلیلش رو .

این جمله مربوط به کدوم صفحه ی کتابه؟؟

انسان هر چه سیاه روزتر باشد یا قومی هر قدر زیرپا افتاده تر و بینواتر باشند،

امید اجر اخروی و رویای بهشت در در دلشان ریشه دارتر است…

خاصه وقتی صدهزار مبلغ مذهبی مدام بر آتش این امید بدمند و منافع خود را در آن بجویند.

** جن زدگان / فئودور داستایوسکی **

فوق العادست…
باید اعتراف کنم این کتاب منو تسخیر کرد

با سلام،ببخشید میشه بگید بهترین ترجمه کتاب شیاطین داستایوفسکی کدوم هست یعنی از کدوم‌مترجم ،و همچنین بهترین‌ترجمه کتاب (ابله) ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام – برای دو کتاب شیاطین و ابله پیشنهاد ما ترجمه سروش حبیبی است.

سلام بابت سایت خوبتون ممنون،لطفا اینفوگرافی این کتاب رو هم قرار بدید

سلام. این رمان اینفوگرافیک نداره دوست عزیز.

فهم کتاب مشگل بود.به نقد مراچعه کردم عالی بود.برادران کارامازوف روشنتر و قابل فهم تر بود

تبریک میگم به داستایوسکی مرحوم جن زدگان معجونی از اندیشه های قابل توجه و قابل تعمقه بسیار تحسین بر انگیزه

این کتاب رو خوندم و بسیار دوست داشتم… خیلی عالی بود .
اما به پای کتاب جنایت و مکافات نمیرسه

این نقدتون که تقریبا خلاصه ی نقد باب مارلی بود

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *