انتشارات متخصصان

روزی روزگاری فوتبال

https://www.iranketab.ir/

کتاب روزی روزگاری فوتبال نگاهی گذرا و تا حدودی جامعه‌شناسانه به تاریخ فوتبال در کشورهای مختلف دارد. کتاب بعد از مقدمه‌ای نسبتاً طولانی در شانزده فصل نوشته شده که چهارده فصل آن به نام کشورهای جهان است و در هر کدام به چگونگی پیدایش فوتبال در آن کشور و رشد و جایگاه کنونی‌اش و البته مهم‌تر از همه مواجهه جامعه با فوتبال می پردازد. روایاتی که گرچه با توجه به نوع کتاب بیشتر آماری هستند اما برای عاشقان فوتبال بسیار نوستالژیک و برای کسانی که عشق آتشینی به فوتبال ندارد نیز از لحاظ جامعه شناسی جالب توجه خواهد بود.

پشت جلد کتاب چنین آمده است:

از زمین‌های خاکی تهران تا ترکیه. از ایتالیا و اسپانیا تا آلمان و انگلیس. از برزیل و آرژانتین تا ایالات متحده. مردم و فوتبال. تاریخ و فوتبال. سیاست و فوتبال. روزی روزگاری فوتبال سفری پر تب‌وتاب از دنیایی به دنیایی دیگر است. از فرهنگی به فرهنگ دیگر. بازگوکنندۀ سایه‌روشن‌های ورزشی که مرزها را درنوردیده و قلب‌ها را بابهانه و بی‌بهانه فتح کرده. نمایشگر رویارویی شور مردم و قدرت‌طلبی سیاست‌پیشگان حول توپی که گرد است و از حرکت باز نمی‌ایستد. قلم حمیدرضا صدر بازتابندۀ شیفتگی مهارناپذیر آدم‌هایی است که نمی‌توانند دل‌هایشان را از فوتبال جدا کنند. توصیف‌کنندۀ برق چشم‌های مشتاقی است که نمی‌توانند مستطیل سبز را تماشا نکنند.

حمیدرضا صدر (۱۳۳۴ – ۱۴۰۰) نویسنده و منتقد سینما و مفسر فوتبال بود که معمولاً به عنوان کارشناس فوتبال در تلویزیون حاضر می‌شد. شهرت صدر بیشتر به خاطر سبک گفتگوی توأم با هیجان و ابراز احساساتش به فوتبال در اجراهای تلویزیونی است و علاقه‌مندان به فوتبال بعید است عاشق او نباشند. دکتر صدر اشراف کاملی بر فوتبال جهان و خصوصا فوتبال حرفه‌ای داشت و جملات را به طرز معجزه آسایی زیبا و با اعجاز بیان می‌کرد.

تقدیم‌نامه ابتدایی کتاب نیز بسیار زیبا و جالب توجه نوشته شده که چنین است:

برای همه بچه‌های ایران که در کوچه‌های تنگ و زمین‌های خاکی دنبال توپ گرد دویدند و می‌دوند، و برادرم امیرحسین که عاشقانه فوتبال را دوست داشت و دارد.

کتاب دیگری از حمیدرضا صدر به نام از قیطریه تا اورنج کانتی در کافه‌بوک معرفی شده که قصه‌ی پر غصه‌ی حمیدرضا صدر به قلم خودش است؛ داستان پر فراز و نشیب بیماری‌اش از زمان تشخیص در ۶ شهریور ۹۷ و سیر درمان و پیشرفت بیماری تا لحظه دردناک پر کشیدنش در ۲۵ تیر ۱۴۰۰ و سپس عمل به وصیت او و انتشار کتاب در شهریور همان سال.

کتاب روزی روزگاری فوتبال

کتاب روزی روزگاری فوتبال تاریخچه فوتبال ملی و باشگاهی، قهرمانی‌ها، جنبه‌های اجتماعی و سیاسی فوتبال را در ایران و سراسر جهان و به‌خصوص کشورهای صاحب سبک در این ورزش را مانند انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و… مورد مطالعه قرار می‌دهد.

در این کتاب مطالبی درباره فوتبال ایران و جهان مورد بحث قرار گرفته و در هر فصل وضعیت ورزش فوتبال در یکی از کشورهای جهان مورد بررسی قرار می‌گیرد. این اثر از رویدادهای مهم در زمینه فوتبال جهان سخن می‌گوید و بازیکنان مشهور را نیز معرفی می‌کند. همچنین این کتاب سفری پر تب و تاب از دنیایی به دنیایی دیگر را نشان می‌دهد. از زمین‌های خاکی تهران تا آرژانتین و ایالات متحده، از مردم، تاریخ و سیاست فوتبال.

حمیدرضا صدر در این کتاب از شیفتگی مهارناپذیر انسان‌هایی سخن می‌گوید که نمی‌توانند دل‌هایشان را از فوتبال بکنند، برق چشم‌های مشتاقی را توصیف می‌کند که نمی‌توانند مستطیل سبز را تماشا نکنند.

در فصل اول با عنوان روزی روزگاری امجدیه، حمیدرضا صدر بخشی از خاطرات فوتبالی خودش از ورزشگاه امجدیه را تعریف کرده و در فصل دوم مسائل مربوط به فوتبال ایران را شرح می‌دهد که مفصل‌ترین فصل کتاب است. در این فصل تاریخ و چگونگی ورود ورزش فوتبال به ایران، اولین باشگاه‌های فوتبال در ایران، اولین تیم‌های باشگاهی ایرانی، شکل‌گیری تیم ملی، اولین مسابقات تیم ملی، تاریخچه باشگاه‌های ایران از جمله پرسپولیس و استقلال را شرح داده است. در فصل آخر با عنوان زنان و فوتبال به طور مختصر به تاریخ شکل گیری فوتبال زنان و نگاه تبعیض‌آمیز و جنسیت‌زده جامعه به فوتبال زنان پرداخته است.

در میان اطلاعاتی که نویسنده درباره خود ورزش فوتبال آورده، به این مسائل هم پرداخته: جایگاه و اهمیت فوتبال در کشور های مختلف، رابطه فوتبال با سیاست، تاثیر مافیا در دنیای فوتبال، فساد در این ورزش و همچنین سابقه فاشیزم در بین برخی تیم ها و هوادارانشان.

نویسنده در قسمتی از مقدمه کتاب می‌نویسد:

زندگی سرشار از درگیری و مبارزه در منگنه زمان. نود دقیقه یا صد و بیست دقیقه، که به هر حال تمام می‌شد تا بازی بعد، تا فصل بعد، تا تورنمنت بعد. فاصله پیروزی و شکست، امید و ناامیدی در ضربه‌های پنالتی گاهی سر سوزنی می‌شد. سرنوشت بازی‌ها گاهی با طرح و نقشه رقم خوردند و گاهی با تصادف و اقبال. گاهی با پشتکار، گاهی با فرصت‌طلبی. گاهی با ریاضت، گاهی با شکیبایی. گاهی با شور نوجوانی، گاهی با تجربه بزرگ‌ترها. فوتبال فقط به مردان قوی تعلق نداشت. فوتبال به عزت نفس چنگ می‌زد، به امید.

آری فوتبال همان بازی پرشور و هیجانی است که بسیاری را تا نیمه‌های شب یا سحر برای تماشای خود بیدار نگه می‌دارد، جوانان را به تکاپوی رقابت و تلاش می‌اندازد و هزاران نفر را برای نود دقیقه و حتی بیشتر، پای صفحه جادویی تلویزیون میخکوب می‌کند. فوتبال مدت‌هاست که از یک سرگرمی صرف به یک عنصر جامعه شناختی تبدیل شده و حمیدرضا صدر نیز در کتاب روزی روزگاری فوتبال این تعامل میان فوتبال و جامعه شناسی را به خوبی بررسی می‌کند.

درباره این کتاب، قلم روان و نوع بیان و لحن شیرین و جذاب نویسنده، اطلاعات مفصل درباره ناشناخته‌های فوتبال، تیم‌های مختلف فوتبال و فوتبالیست‌هایی که حتی نامشان را هم نشنیده‌اید، شما را جذب خود می‌کند اما جذاب‌ترین بخش کتاب قسمت‌هایی بود که درباره تاریخچه نژاد پرستی در فوتبال و سیاست رژیم‌های سیاسی مختلف درباره فوتبال بود و تاثیری که این سیاست‌ها بر فوتبال در هرکدام از آن دوره‌ها داشته است.

[ » معرفی و نقد کتاب: خاطرات کتابی – اثر احمد اخوت ]

کتاب روزی روزگاری فوتبال

جملاتی از متن کتاب

طرف‌داران تیم‌ها هر هفته در مکان ثابتی گرد می‌آیند و در یک لحظه به نقطهٔ ثابتی می‌نگرند و کنار هم با بیم و امید، با شور و عشق فریاد می‌کشند. در غم و شادی شریک می‌شوند و به فاصله‌های سنی، جنسی، قومی، فرهنگی، مالی و طبقاتی پوزخند می‌زنند. فوتبال به یمن باهم بودن و یکی‌شدن، با جادوی سحرانگیز غوطه‌ور شدن در جمع، طراوتش را به‌رغم صحنه‌های ظاهرا تکراری، حفظ کرد. در سینما فیلم‌های مربوط به مشت‌زنی، جذاب‌تر از آثار مربوط به سایر ورزش‌ها هستند، چرا که شکل گلادیاتورگونهٔ مشت‌زنی و رویارویی تن‌به‌تن در بدوی‌ترین شکل خود، درام اثر را در مقایسه با فوتبال که جمع اهمیت بیشتری دارد رقم می‌زند. سینما به فرد تمایل بیشتری دارد و فوتبال با جمع هم گره می‌خورد.

سیاهان برزیلی به سیاه بودن‌شان اشراف دارند اما سعی می‌کنند خود را با تقسیم‌بندی‌های طبقاتی تعریف کرده و فاصله‌های نژادی را نادیده بگیرند، که وجه مارکسیستی دارد، بی آن که اکثر سیاهان طبقهٔ کارگر برزیل، مارکس را بشناسند و بدانند مارکسیسم چیست.

هنوز گاهی در خواب دویدن جوان لاغراندامی را در زمین دانشگاه تهران می‌بینم. خودم را. تکان‌دهنده‌ترین رؤیایم را. بلند شدن از آن خواب سخت است. عرق می‌کنم و نفس‌نفس می‌زنم. غمگین می‌شوم و گاهی آشفته. نه برای این‌که پا به سن گذاشته‌ام. نه برای این‌که پابه‌سن گذاشتگی را دوست ندارم (که دوست دارم). ولی آن رؤیا هنوز برایم غایت شور زندگی است.

معمار این عصر فوتبال ایتالیا ویتوریو پوتزو بود. متولد تورین در سال ۱۸۸۶. پوتزو یک دوندهٔ برجسته بود. فاتح مسابقات دانشجویی رشتهٔ چهارصد متر. ولی وقتی رفیقش جووانی گوچیونه، که بعدها در خط حملهٔ یونتووس بازی کرد، دویدن او را به سان ماشینی که روح نداشت خواند و توصیه کرد توپی هم جلو پایش بگذارد به فوتبال روی آورد. پوتزو بازیکن بزرگی نشد ولی در دانشکدهٔ تجارت زوریخ زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی آموخت. راهی انگلیس شد و به برادفورد رفت تا به راز و رمز فعالیت کارخانهٔ پشم بافی دست یابد. فوتبال انگلیس گریبانش را چسبید. برنامه هفتگی اش مثل انگلیسی ها شد. پنج روز کار. شنبه ها فوتبال و یکشنبه ها کلیسا.

موسولینی تلاش بسیاری کرد تا جام جهانی ۱۹۳۴ در ایتالیا برگزار شود. آن چه که نخستین قدرت‌نمایی فاشیسم او به جهانیان پیش از آغاز جنگ جهانی دوم بود. جووانی مائورو، نمایندهٔ ایتالیا در فیفا از به زبان آوردن جملهٔ «… همهٔ میهمانان حاضر در جام جهانی، قدرت مردانه و نیروی غیرقابل مهار ما ایتالیایی‌ها در دوران موسولینی را خواهند دید»ابایی به دل راه نداد.

چهار سال بعد در جام جهانی ۱۹۳۸ که در فرانسه برگزار شد، پوتزو با یاران جدیدش در آستانهٔ جنگ دوم جهانی به پیروزی رسید. پیغام موسولینی به تیم ملی ایتالیا، پیش از دیدار نهایی، نمایانگر رویکردش به ورزش بود: «یا پیروز شوید یا بمیرید».

فوتبال ترکیه در سایهٔ قدرت‌نمایی سه بزرگ پایتخت‌نشین، فنرباغچه، گالاتاسرای و بشیکتاش جلو رفت و این سه باشگاه، واقع در سه محله معروف استانبول، همه عناوین قهرمانی را از آن خود ساختند. سه باشگاه به فاصلهٔ نزدیکی از هم زاده شدند. باشگاه بشیکتاش در محلهٔ بشیکتاش (به معنی گهوارهٔ سنگی) در کرانهٔ بسفر سال ۱۹۰۳ در اواخر حکومت عثمانی برپا شد. بعدها به بشیکتاش عنوان «عقاب‌های سیاه» دادند.

طعنهٔ جام جهانی ۱۹۹۰ برای ایتالیایی‌ها زمانی به اوج رسید که تیم ملی ایتالیا بدون شکست و بدون گل خورده طی دیدار نیمه‌نهایی در شهر ناپول، جایی که مارادونا سلطان بود و مردم آرژانتینی‌ها را دوست داشتند برابر آرژانتین قرار گرفت. در یک دیدار نفس‌گیر و پس از وقت اضافه که به نتیجهٔ مساوی یک یک انجامید، آرژانتینی‌ها، ایتالیا را در کمال ناباوری طی ضربه‌های پنالتی شکست دادند و به دیدار نهایی راه یافتند.

الکس فرگوسن، ژوزه مورینیو و روبرتو مانچینی را شناخت. دیوید بکام، وین رونی، برایان رابسون و خیلی‌های دیگر را. چشم‌های او بود که پس از خودکشی روبرت انکه، دروازه‌بان آلمانی، خیس شد. او بود که نیمه‌شبی طی مسابقات جام جهانی ۱۹۹۴ که دیگو مارادونا از رقابت‌ها اخراج شد و می‌دانست تحمل پی گرفتن اخبار را ندارم تا سپیده دم بیدار ماند تا دریابد چه گذشته، تا دلداری‌ام دهد.

مشخصات کتاب
  • عنوان: روزی روزگاری فوتبال
  • نویسنده: حمیدرضا صدر
  • انتشارات: چشمه
  • تعداد صفحات: ۴۱۱
  • قیمت چاپ دوازدهم – سال ۱۴۰۲: ۳۵۰۰۰۰ تومان

شما در مورد کتاب کتاب روزی روزگاری فوتبال چه فکری می‌کنید؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافه‌بوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر چشمه:

  1. کتاب بر استخوان مردگان
  2. کتاب نازنین
  3. کتاب پسر