زن در ریگ روان ﯾﮑﯽ از ﭘﺮ آوازه ﺗﺮﯾﻦ رﻣﺎن ﻫﺎی ﻣﻌﺎﺻﺮ ژاﭘﻨﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ رﻣﺎن ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮی ﻋﻨﺎﺻﺮ داﺳﺘﺎن دﻟﻬﺮه آور را ﺑﺎ اﺻﻮل رﻣﺎن ﻫﺎی اﮔﺰﯾﺴﺘﺎﻧﺴﯿﺎﻟﯿﺴﺘﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ در ﻫﻢ ﻣﯽ آﻣﯿﺰد.
زن در ریگ روان ﺑﺮﻧﺪهی ﺟﺎﯾﺰه یوﻣﯿﻮری نیز شده است. ﻫﯿﺮوﺷﯽ ﺗﺸﯿﮕﺎﻫﺎرا ﻓﯿﻠﻤﯽ از روی اﯾﻦ رﻣﺎن ﺳﺎﺧﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﺰه ﻫﯿﺎت داوران ﺟﺸﻨﻮاره راﮐﻦ را ﺑﻪ دﺳﺖ آورد. نقشه وﯾﺮان از دﯾﮕﺮ اﺛﺎر ﮐﻮﺑﻮ آﺑﻪ اﺳﺖ.
ﮐﻨﺰاﺑﻮرو اوﺋﻪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﺑﺮﻧﺪه ﺟﺎﯾﺰه ادﺑﯽﻧﻮﺑﻞ در ﺳﺎل ۱۹۹۴ ﺷﺪ، اﺳﺘﺎد ﺧﻮد را ﮐﻮﺑﻮ آﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﻮک وﯾﮏ ﯾﮑﯽ از ﻣﻨﺘﻘﺪان ادﺑﯽ درﺑﺎره اﯾﻦ رﻣﺎن ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
اﯾﻦ رﻣﺎن ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ اﺳﻄﻮره ﻫﺎی ﺑﺰرگ را دارد ﮐﻪ ﺑﺎ دﻗﺖ داﺳﺘﺎن ﻫﺎی واﻗﻌﯽ رواﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﻮد.
[ لینک مرتبط: کتاب حال و هوای عجیب در توکیو ]
خلاصه داستان زن در ریگ روان
رمان زن در ریگ روان درﺑﺎره ﻣﺮدی اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺗﻌﻄﯿﻼت آﺧﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻋﻼﯾﻖ ﺣﺸﺮه ﺷﻨﺎﺳﯽ اش ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ در ﺳﺎﺣﻞ درﯾﺎ ﻣﯽ رود. او ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺣﺸﺮه ﺗﺎزهای ﻣﯽ ﮔﺮدد ﮐﻪ ﻧﺎم ﺧﻮدش را روی آن ﺑﮕﺬارد و ﺑﺮای اﺑﺪ ﺟﺎدواﻧﻪ ﺷﻮد.
ﺑﻌﺪ از ﮔﺸﺖ و ﮔﺬار در ﺑﺨﺸﯽ از ﺳﺎﺣﻞ ﺑﻪ دﻫﮑﺪه ای ﻣﯽ رﺳﺪ و در ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺑﺎ ﭘﯿﺮﻣﺮدی از اﻫﺎﻟﯽ ده ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ﮐﻪ ﺷﺐ را در آﻧﺠﺎ ﺑﮕﺬراﻧﺪ، ﺑﺨﺸﯽ از ده، ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻋﺠﯿﺐ دارد، ﮔﻮدال ﻋﻤﯿﻘﯽ ﮐﻪ در اﻧﺘﻬﺎی آن ﮐﻠﺒﻪ ای ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
او را ﺑﻪ ﯾﮑﯽ از اﯾﻦ ﮔﻮدال ﻫﺎ ﻫﺪاﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ در آﻧﺠﺎ زﻧﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻓﺮدای آن روز ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺧﻼﺻﯽ از اﯾﻦ ﮔﻮدال ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻮن ﮔﻮدال از ﺷﻦ ﻫﺎی روان ﭘﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ. آﻧﻬﺎ در اﯾﻦ ﮔﻮدال زﻧﺪاﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﺷﺐ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﻦ ﻫﺎی اﺿﺎﻓﯽ را ﺟﻤﻊ ﮐﻨﻨﺪ و در زﻧﺒﯿﻞ ﺑﺮﯾﺰﻧﺪ ﺗﺎ اﻓﺮادی ﮐﻪ در ﺑﺎﻻ ﻫﺴﺘﻨﺪ آﻧﻬﺎ را ﺑﺎﻻ ﺑﮑﺸﻨﺪ.
اﮔﺮ ﯾﮏ روز اﯾﻦ ﮐﺎر را اﻧﺠﺎم ﻧﺪﻫﻨﺪ، ﮐﻠﺒﻪ روی ﺳﺮﺷﺎن ﺧﺮاب ﻣﯽ ﺷﻮد و آﻧﻬﺎ در آن زﻧﺪه زﻧﺪه دﻓﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ اﯾﻦ ﮔﻮدال ﻫﺎ ﺧﻮد ﻣﺎﻧﻌﯽ اﺳﺖ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻃﻮﻓﺎن ﻫﺎی ﺷﻦ و از ﺳﺎﯾﺮ ده ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺑﺮای ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮدم ده ﻣﺮاﻗﺐ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ آﻧﻬﺎ ﮐﺎرﺷﺎن را ﺑﻪ درﺳﺘﯽ اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ و ﻓﺮار ﻧﮑﻨﻨﺪ.
[ لینک: چوب نروژی اثر هاروکی موراکامی ]
نگاهی به کتاب زن در ریگ روان
اﯾﻦ داﺳﺘﺎن رواﯾﺘﯽ اﺳﺖ از ﺗﻼش ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﻬﻮده ﻣﺮد ﺑﺮای ﻓﺮار از اﯾﻦ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ. زن در ریگ روان کتاب اﺳﻄﻮره ﺳﯿﺰﯾﻒ را ﺑﻪ ﯾﺎد من ﻣﯽ آورد و ﮐﻨﺎﯾﻪ از ﻧﻔﺮﯾﻦ ﺧﺪاﯾﺎن و درد زﯾﺴﺘﻦ و ﺗﻼش ﻋﺒﺚ اﻧﺴﺎن در ﺑﺮاﺑﺮ زﻧﺪﮔﯽ و ﻣﺮگ اﺳﺖ. اﯾﻦ رﻣﺎن ﺳﻮال ﻫﺎی زﯾﺎد ﻓﻠﺴﻔﯽ درﺑﺎره ﻣﺎﻫﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ، ﻓﺮدﯾﺖ و ﻣﺮگ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﮐﺸﺪ.
زن در ریگ روان یک رﻣﺎن ﮐﻮﺗﺎه است که در ۳۱ ﻓﺼﻞ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺧﻄﯿﺮی (یک موقیعت داستانی عالی که فقط از نویسنده ای خلاق توان ایجادش را دارد) ﮐﻪ ﺑﺮای ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﺎﯾﺶ ﭘﯿﺶ آﻣﺪه، ذﻫﻦ ﺧﻮاﻧﻨﺪه را ﺑﺴﯿﺎر ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﺸﻐﻮل ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
[ لینک: مارمولک سیاه اثر ادوگاوا رانپو ]
قسمت هایی از متن کتاب زن در ریگ روان
نفهمیدم. اما گمانم زندگی چیزی نیست که آدم بتواند بفهمد. همه جور زندگی هست، و گاه طرف دیگر تپه سبز تر به نظر می رسد. چیزی که برایم مشکل تر از همه است، این است که نمی دانم اینجور زندگی به کجا می کشد اما ظاهرا آدم هرگز نمی فهمد، صرف نظر از اینکه چه جور زندگی کند. به هر حال چاره ای جز این احساس ندارم که بهتر است چیزهای بیشتری برای سرگرمی داشته باشم.
گودال های برهنگی حالا در یک ردیف سمت چپ جاده بود. زنبیلکشها جابهجا کوره راههای چندشاخه ساخته بودند، و آن طرفتر کیسه های شن نخنما نشانه نزدیکی گودالها بود. از دیدن این صحنه دلش به درد آمد. در بعضی جاها نردبان طنابی به دور کیسهها نبود اما در بیشترشان بود. با خود گفت بردهها کم نیستند و دیگر تمایل به گریز را از دست داد. هیچ لزومی نداشت در فرار عجله به خرج دهد. در بلیت دوسرهای که حالا در دست داشت، مقصد و زمان سفر خالی گذاشته شده بود تا به دلخواهش پر کند. به علاوه پی برد دلش دارد میترکد که با کسی از تله آب حرف بزند. اگر میخواست رازش را فاش کند، شنوندههایی بهتر از دهاتیها پیدا نمیشد.
عشق به زادوبوم و تعهد، فقط در صورتی معنا می دهد که آدم با دست کشیدن از آن، چیزی را از دست بدهد.
اگرچه بسیاری از اتفاقات زندگی، خارج از حیطهٔ قدرت و خواستِ انسان رقم میخورند، اگرچه بسیاری از تلاشهای انسان نافرجاماند، اما در نهایت این خودِ شخص است که تصمیم میگیرد چگونه زندگی کند.
اگر معیاری برای عادی بودن نباشد، غیرعادی بودن معنایی ندارد.
اگر زندگی فقط از چیزهای مهم ساخته شده باشد، به راستی خانه شیشه ایِ خطرناکی خواهد بود که کمتر می توان بی پروا دست به دستش کرد. اما زندگی روزمره دقیقاً شبیه این عنوان ها بود و بنابراین هرکس، با دانستن بی معنایی وجود، مرکز پرگارش را در خانه خود می گذارد.
مشخصات کتاب
- رمان زن در ریگ روان
- نویسنده: کوبو آبه
- ترجمه: مهدی غبرائی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۲۳۶
- قیمت: ۱۵۵۰۰
نویسنده مطلب: زهرا شبستری
نظر شما در مورد رمان زن در ریگ روان چیست؟
چند کتاب دیگر با ترجمه مهدی غبرائی: