نمایشنامه تسخیرشدگان یکی از بلندترین نمایشنامههای آلبر کامو، نویسنده مشهور الجزایری – فرانسوی است که در واقع اقتباس نمایشی از رمان قدرتمند و برجسته فیودور داستایفسکی یعنی کتاب شیاطین (که تحت عنوان تسخیرشدگان نیز ترجمه شده) است. کامو در این اثر «جریان زیرین کتاب» شیاطین را دنبال کرده تا از کمدی طنزآلود به درام و سپس به تراژدی برسد.
آلبر کامو نویسنده خوشقیافه میانهی قرن بیستم بود که به خاطر رمانها، مقالهها و نمایشنامههایش مورد توجه قرار گرفت و در سال ۱۹۵۷ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. کامو در ۴۶ سالگی تصادفاً به دست ناشر خود، میشل گالیمار کشته شد. آنها با ماشین اسپورت گالیمار به درخت برخورد کردند. در جیب کامو یک بلیط قطار وجود داشت که در لحظه آخر تصمصم گرفته بود از آن استفاده نکند.
کامو در مقدمهای که بر نمایشنامه نوشته است از داستایفسکی و بزرگی اثر او صحبت میکند و مینویسد:
از جمله کتابهای آلبر کامو که تاکنون در سایت «معرفی و نقد کتاب کافهبوک» به آنها پرداخته شده میتوان به موارد زیر اشاره کرد. با کلیک بر روی هر کدام از این مطالب معرفی کاملی از آن کتاب ارائه شده است:
- رمان بیگانه
- نمایشنامه کالیگولا
- نمایشنامه صالحان
- کتاب افسانه سیزیف
- رمان مرگ خوش
- نمایشنامه سوءتفاهم
- رمان طاعون
- کتاب حکومت نظامی
- کتاب خطاب به عشق
در ادامه با معرفی نمایشنامه تسخیرشدگان با ما همراه باشید تا بررسی کنیم آیا آلبر کامو توانسته از رمان شیاطین اقتباس قابل ستایشی ارائه کند یا خیر.
نمایشنامه تسخیرشدگان
شکلگیری رمان شیاطین بهسبب یک حادثه واقعی بود. اتفاقی که داستایفسکی را بهشدت تحت تاثیر قرار داد. روسیه در اوایل دهه ۱۸۷۰ در آستانه صنعتی شدن بود ولی هنوز بخش بزرگی از مردم در فقر و تنگدستی به سر میبردند. شایعاتی درباره انقلابها و ایدههایی از خارج از کشور شنیده میشد که خواستار تغییر شرایط بودند.
در اواخر دهه ۱۸۶۰ ناآرامیهای سیاسی ناشی از فعالیت گروههای دانشجویی که تحت تاثیر ایدههای لیبرال، سوسیالیست و انقلابی نشات گرفته از اروپای غربی بودند در روسیه شکل میگرفت. در نوامبر ۱۸۶۹ دانشجویی به نام ایوانف به عنوان یکی از اعضای این گروهها در پی مخالفت با آرمانهای تندروانه و خشونتآمیز و فریبکارانه در مسکو به دست همگروهیهایش به سرکردگی نچایف به قتل رسید. این قتل تبدیل به منبع اصلی الهام داستایفسکی برای خلق شاهکار شیاطین گردید.
رمان شیاطین که یکی از پیچیدهترین رمانهای داستایفسکی محسوب میشود با شرح احوال استپان تروفیموویچ ورخوونسکی شروع میشود. کسی که مربی و پدر معنوی شخصیت اصلی و مرکزی داستان یعنی استاوروگین است. نمایشنامهی آلبر کامو نیز از همینجا شروع میشود و به ترتیب حوادث اصلی رمان پیش میرود. با این تفاوت که در رمان شیاطین اعتراف استاوروگین نزد تیخون که به دلیل سانسور چاپ نشده بود در دل اثر جای گرفته است.
رمان شیاطین و البته نمایشنامه تسخیرشدگان درباره دستهای از آدمهای انقلابی است که برای رسیدن به آرمانهای خود از هیچ جنایتی رویگردان نیستند و برای رسیدن به اهداف خود ترسی از کُشتن ندارند. البته این افراد درباره امید و آینده کشور صحبت میکنند و اینکه هر کدام از آنها در برابر روسیه وظیفهای دارند که باید انجام دهند. بنابراین میتوان گفت مسئله اخلاقی – سیاسی در مرکز این اثر قرار دارد.
کامو در قسمت دیگری از مقدمه خود درباره شخصیتهای رمان داستایفسکی مینویسد:
شخصیتهای رمانهای داستایفسکی، چنانکه اکنون خوب میدانیم، نه عجیب و غریب هستند و نه پوچ؛ آنها مثل ما هستند و ما هم همان شور و احساسات آنها را داریم. و اگر تسخیرشدگان اثری پیامبرگونه است، فقط به این دلیل نیست که از پیش بر نیهیلیسم کنونی ما گواهی میدهد، بلکه در ضمن به این دلیل هم هست که قهرمانان او جانهایی پارهپاره و مرده هستند که نمیتوانند عشق بورزند و از این ناتوانی رنج میبرند، جانهایی که میخواهند اعتقاد داشته باشند اما از این کار عاجزند. درست مثل آدمهایی که جامعهی ما و جهان روحی ما را آکندهاند.
در این نمایشنامه، کامو به اساسیترین مضمامین کتاب شیاطین وفادار است. او در این نمایشنامه شخصیتهای رمان داستایفسکی را به همان گونه که داستایفسکی خلق کرده، به تصویر میکشد یعنی انسانهایی که در برزخ افکار خود سرگردانند.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان عصیان – نشر ماهی ]
درباره این نمایشنامهی آلبر کامو
یکی از مهمترین شخصیتهای رمان شیاطین که کامو از آن تغذیهی فکری کرده و بدون تردید بسیار تحت تاثیر افکار او قرار گرفته، آلکسی کیریلوف است. شخصیتی که کامو در کتاب افسانه سیزیف هم از او صحبت میکند. کیریلوف که به کمک استاوروگین تازه از آمریکا برگشته ذهنش درگیر یک پرسش است: «چرا آدمها جرئت ندارن خودشونو بکشن؟»
به اعتقاد کیریلوف آدمی که «جرئت میکنه و خودشو میکشه خداست.» و از همین رو میخواهد که به خدا تبدیل شود اما شخصیت تسخیرشدهی دیگر داستان، یعنی پیوتر از این دیدگاه هم سوءاستفاده میکند و در راستای اهداف خود کیریلوف را به خدا شدن تشویق میکند.
همانطور که اشاره شد، همه افراد این داستان از استاوروگین تاثیر میگیرند. کسی که یک رهبر واقعی است. او فردی هوشمند، بینظیر، مستقل، مرموز و کاریزماتیک است که یک شکل مسیحگونه هم دارد اما در عین حال بار سنگینی از گناه به دوش دارد که سرنوشتش را تعیین میکند. اعتراف استاوروگین نزد کشیش نقطه عطف کتاب است که کامو در جای درست نمایشنامه قرار داده است.
میتوان درباره هرکدام از شخصیتهای داستان بسیار نوشت و صحبت کرد. پیشنهاد میکنیم برای آشنایی بیشتر به معرفی رمان شیاطین مراجعه کنید. در اینجا قصد داریم درباره نمایشنامه تسخیرشدگان که کامو به خوبی مطالب مهم را انتخاب و نقل کرده صحبت کنیم و اینکه چه زمانی باید آن را خواند.
نمایشنامه تسخیرشدگان بسیار بسیار کوتاهتر و سادهتر از رمان شیاطین است و فقط مباحث کلی و گفتگوهای مهم را بازتاب میدهد. پیشنهاد ما این است که در ابتدا رمان شیاطین را بخوانید تا با شخصیتها و داستان گستردهتر آشنا شوید و سپس به سراغ نمایشنامه بیاید. یا میتوان این دو کتاب را در کنار هم مطالعه کرد. سادهسازیهای کامو در این نمایشنامه باعث میشود که خواننده رمان پیچیده و گستردهی شیاطین را بهتر درک کند اما اگر مستقیم به سراغ نمایشنامه بروید درک جنبههای مختلف کتاب بسیار سخت خواهد بود.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان محاکمه – نشر ماهی ]
جملاتی از متن نمایشنامه تسخیرشدگان
خود ویرگینسکی بهم گفت. اون خودش زنش رو به عقیده و آیین ما درآورد. قانعش کرد که آدم یه موجود آزاده، یا باید آزاد باشه. خب، زنش هم خودش رو از قید و بندها آزاد کرد و بعدش به ویرگینسکی گفت که دیگه نمیخواد شوهرش باشه و به جاش میخواد با کاپیتان لبیادکین ازدواج کنه. میدونی وقتی ویرگینسکی این حرفها رو از زنش شنید به اون چی گفت؟ گفت: «عزیزم، تا به حال عاشقت بودم، از این به بعد بهت احترام میذارم.» (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۲۳)
نه، نه، دوست خوب من، فروغ نبوغِ جاودانه باید بر همهی بشریت بتابه. بذار پای همه برهنه باشه، اما شکسپیر تا ابد زنده بمونه. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۲۷)
آخ، دوست عزیز من، هر آدمی به یه ذره غرور احتیاج داره، به یه ذره آزادی، و ازدواج عین مرگه. ازدواج منو تباه میکنه و انرژیم رو میگیره؛ دیگه نمیتونم خودم رو وقف خدمت به بشریت کنم. بعدش بچهها میآن و خدا میدونه با این بچهها چیکار باید بکنم. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۴۴)
آدمها از مرگ میترسن، چون زندگی رو دوست دارن، چون زندگی خوبه، همین. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۵۲)
جوش نیار! هوگو یه خشتکدررفتهاس. و اما شکسپیر، موژیکهای ما که توی مزرعه کار میکنن، شکسپیر به چه دردشون میخوره. چیزی که به درد اونا میخوره یه جفت کفشه. و وقتی ما همهچیزو داغون کردیم، اونا به کفشاشون میرسن. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۹۳)
تو نمیتونی هیچکس رو دوست داشته باشی. تو یه آدم بیریشه و بیایمان هستی. فقط آدمایی که ریشه توی خاک دارن میتونن ایمان داشته باشن و بسازن. بقیه فقط خراب میکنن. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۱۱۰)
کسی که میکشد، یا نقشه میکشد که بکشد، یا میگذارد دیگران کشته شوند، غالباً خودش هم میخواد بمیرد. چنین کسی یار و همدم مرگ است. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۱۲۶)
به عقیدهی من، ایمان یا باید کامل باشه یا اینکه دیگه اصلاً ایمان نیست. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۱۷۰)
تو بدبختی، مگه نه؟ آره، بدبختی، میدونم. ما همهمون بدبختیم، ولی باید همهشون رو ببخشیم. برای اینکه بشه دنیا رو تکون داد و آزاد شد، باید بخشید، بخشید، بخشید. (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۲۰۵)
ترجیح نمیدادی بدبخت باشی تا بزدل؟ (نمایشنامه تسخیرشدگان – صفحه ۲۱۴)
مشخصات کتاب
- کتاب تسخیرشدگان
- نویسنده: آلبر کامو
- ترجمه: خشایار دیهیمی
- انتشارات: ماهی
- تعداد صفحات: ۲۳۲
- قیمت چاپ سوم – زمستان ۱۳۹۵: ۱۳۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد نمایشنامه تسخیرشدگان چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک کنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر: