کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند با عنوان فرعی زیست با استفاده از خرد فلاسفهی بزرگ اثر دانیل مارتین کلاین، نویسنده آمریکایی است. کلاین در دانشگاه هاروارد به تحصیل فلسفه پرداخت و پس از تجربهای کوتاه در کمدیهای تلویزیونی، به نوشتن کتاب روی آورد و ژانرها و دستههای مختلفی را امتحان کرد که بسیاری از آنها به فروش بالایی دست یافتند.
دانیل کلاین نویسنده کتابهای پرفروشی چون «سفر با اپیکور» و «افلاطون و پلاتیپوس به یک بار میروند»، در ایام جوانی و زمانی که در دانشگاه هاروارد فلسفه میخواند، به امید اینکه از طریق آرای فلاسفه به بهترین شیوه زیستن و زندگی پی ببرد، جملات قصار فلاسفه محبوبش را در دفترچهای مینوشت. نیم قرن بعد کلاین در فصلهایی موجز و خواندنی جملات این دفترچه را بازنویسی کرد و تاثیر این اندیشهها را بر زندگی شخصی و جامعه پیرامونش تحلیل کرد.
نویسنده در کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند از ارسطو، بیکن و نیچه گرفته تا سارتر، کامو و ویتگنشتاین، در یک گشت فلسفی-تفریحی، به مسائل فلسفی درون و بیرون زندگی میپردازد.
[ معرفی کتاب: رمان مغازه خودکشی – نشر چشمه ]
کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند
همانطور که خواندید، نویسنده زمانی که دانشجو فلسفه بود علاقه زیادی به یادداشت کردن جملات کوتاه از فیلسوفهای بزرگ داشت و آنها را در دفترچهای یادداشت میکرد. هدف او از این کار یافتن راهی برای درست زندگی کردن بود اما دانیل مارتین در نیمه عمر خود این دفترچه را کنار میگذارد و دیگر جملات کوتاه فلسفی به آن اضافه نمیکند.
حال کلاین با حدود شصت سال سن و زندگی در دهه ششم زندگیاش و پس از سالها مطالعه در فلسفه دفترچه را پیدا میکند و به بررسی جملات و سبک زندگی گوینده آنها از ابعاد مختلف میپردازد که این خود باعث اشنایی هرچند ناچیز خواننده با دنیای پیچیده فلسفه میشود.
فلسفه برای اکثر قریب به اتفاق ما دنیایی پیچیده، سخت و قابل لمس نیست به همین خاطر کسانی که شیرینی این دنیا را چشیده باشند بسیار کم هستند. از نظر من این کتاب درِ ورودی مطالعه فلسفه برای خیلی از خوانندگان خواهد بود. چراکه به دور از پیچیدگی و سخت فهم بودن فلسفه ابتدا شیرینی آن را برای خواننده به تصویر میکشد و فرد را جذب متون فلسفی و دیدگاههای فلاسفه مختلف میکند. به شخصه از خواندن این کتاب لذت بردم و در پایان مانند تمام خوانندگان این کتاب به تعریفی کلی از زندگی به برداشت خود و نزدیک به دیدگاه خودم رسیدم.
[ معرفی کتاب: رمان دنیای سوفی – همراه با اینفوگرافیک کتاب ]
جملاتی از متن کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند
خب درسی که من در اینجا گرفتم از این قرار بود: اینکه تمام وقتم را صرف حسرت خوردن هر چیز مهم یا پیشپاافتادهای در زندگیام بکنم که به آنها نرسیدهام راه مطمئنی برای از دست دادن هر چیزی است که در حال حاضر پیشِ روی من و در اختیار من است. با توجه به اینکه در این سنوسال و با دیدگاه خاصی که دارم حالا دقیقا میدانم که «بعدش چی میشه.»
بچه که بودم مرتب فکر میکردم وقتی بزرگ شوم زندگیام چهطور خواهد بود. بعدتر در سنین نوجوانی به این فکر میکردم که بعد از فارغالتحصیلی زندگیام چه شکلی خواهد شد و همینطور زندگی گذشت و ادامه پیدا کرد. زندگیام را یک جورهایی آب بستم بهش. رالف والدو امرسن اشارهی خوبی دارد که در مورد زندگی من یکی خوب مصداق دارد: «ما همیشه در حال آماده کردن خودمان برای زندگی کردن هستیم اما هیچوقت زندگی نمیکنیم.»
گذر از این ابهام انتخاب زیستن – انتخاب ادامهی زندگی – پیشدرآمدی است به خلق تعریف شخصی فرد از معنای زندگی. در بوتهی آزمون خودکشی، ما به یک دلیل تصمیم میگیریم که زنده بمانیم. هر دلیلی، حتا اگر این دلیل صرفا این باشد که نمیخواهیم بمیریم. وقتی کامو در رمان بیگانه نوشت: «اگر در جستوجوی معنای زندگی باشید هرگز زندگی نخواهید کرد.» همین موضوع را از زاویهی دید متفاوتی بیان میکرد. معنی زندگی، چیزی نیست که بتوانیم جستوجو و کشفش کنیم. چیزی است که شخصا بایستی خلقش کنیم.
من نمیتوانم قدبلند باشم. نمیتوانم کاری کنم که مثلا در مراکش به دنیا بیایم. اما اینها خیلی هم مهم نیست، مهم در مقیاس اینکه مثلا من میخواهم چه کسی باشم، میخواهم دقیقا چگونه زندگی کنم، میخواهم با مدتزمان محدودی که روی کرهی زمین به عنوان طول عمرم در اختیار دارم چه کنم و میخواهم چگونه و براساس چه ایدئالهایی بمیرم. اینها دقیقا چیزهایی است که فردیت مرا میسازد.
سارتر و رفقای اگزیستانسیالیستش – کامو و سیمون دوبووار – مسئلهی بغرنج و پیچیدهی جبر و اختیار را به شیوهی ویلیام جیمز حل کردند: اولین اقدامشان به عنوان کسانی که به ارادهی معطوف به باور اعتقاد دارد، اعلام تقدم هستی بر چیستی بود.
تیموتی لیری یکی از پیشگامان و پرچمداران نهضت کشف خود واقعی به کمک داروهای روانگردان، شعاری معروف داشت: «روشن شو، برو تو حال، نشئه شو.» پیام او یک موتیف آشکار و واضح نیچهای داشت بهخصوص در مورد مدیتیشن کنترلشده، اینکه چهطور ذهن و فکر را کنترل کنیم. لیری معتقد بود: در طول تاریخ بشیریت، هنگامی که گونهی ما با این حقیقت موحش و هراسانگیز مواجه شد که «ما نمیدانیم که هستیم و در این اقیانوس هرج و مرج بینظمی به کجا میرویم؟» مقامات مسئول، مقامات سیاسی، مذهبی و آموزشی سعی کردند با وضع قوانین و احکام به ما آرامش روحی اعطا کنند. سعی کردند در ذهن ما تلقی خودشان از واقعیت و حقیقت را جا بیندازند. اگر میخواهید برای خودتان فکر کنید بایستی قدرت مسئول را زیر سوال ببرید و بیاموزید چگونه خود را در شرایط ذهن آزاد آسیبپذیر قرار دهید.
مشخصات کتاب
- عنوان اصلی: هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند
- عنوان فرعی: زیست با استفاده از خرد فلاسفهی بزرگ
- نویسنده: دانیل مارتین کلاین
- ترجمه: حسین یعقوبی
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۱۶۲
- قیمت چاپ دوازدهم: ۲۰۰۰۰ تومان
- موضوع کتاب: طنز و کاریکاتور
👤 نویسنده مطلب: مهتاب اسدیان
نظر شما در مورد کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم عوضش کردند چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر چشمه: