کتاب هر دو در نهایت میمیرند اثر نویسندهای جوان و تازهنفس است که با استقبال خوبی روبهرو شده است و برای اولین بار در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسید. رمان به ما یادآوری میکند که زندگی بدون مرگ، و عشق بدون فقدان هیچ معنایی نخواهد داشت و این گفته که هر روز از زندگی میتواند شبیه یک معجزه باشد تا چه اندازه درست است.
درباره نویسنده، در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
همانطور که در ادامه خواهید خواند، مرگ و دست و پنجه نرم کردن با آن مهمترین عنصر تشکیل دهنده کتاب است و اتفاقات بعدی داستان بر اساس زندگی و مرگ بنا شده است. در کتاب، جمله جالبی درباره مرگ از استیو جابز نقل شده که شایسته توجه است. او میگوید:
هیچکس نمیخواهد بمیرد. حتی کسانی که میخواهند به بهشت بروند هم حاضر نیستند بمیرند. با این حال، مرگ مقصد مشترک همه ماست. هیچکس تاکنون نتوانسته از چنگ آن فرار کند و باید هم اینگونه باشد، چون مرگ به احتمال خیلی زیاد، بهترین ابداع زندگی بشر است.
[ » معرفی کتاب و رمان: کتاب نفرتی که تو میکاری – نشر نون ]
کتاب هر دو در نهایت میمیرند
در پنج سپتامبر، اندکی پس از نیمه شب، مرگ – الهه مرگ! فرشته مرگ! مامور مرگ! قاصدک مرگ! – با متیو تورز و روفوس امتریو تماس میگیرند تا خبری به آنها بدهند: هر دوی آنها امروز خواهند مرد. متئو و روفوس، دو پسر نوجوان هستند که هیچ شناختی نسبت به هم ندارند اما، به دلایل مختلف، هر دو در تلاشند تا در روز پایانی زندگیشان، دوستی جدید پیدا کنند. آنها برای این کار تنها ۲۴ ساعت زمان دارند. خبر خوب اینجاست که اپلیکیشنی برای این کار ساخته شده است. یعنی برنامه موبایلی وجود دارد که افرادی که تنها ۲۴ ساعت فرصت دارند میتوانند از آن استفاده کنند.
از طریق این برنامه که آخرین دوست نام دارد، روفوس و متئو قرار است تا برای تجربه آخرین ماجراجویی خود، و تجربه یک زندگی کامل تنها در یک روز، یکدیگر را ملاقات کنند. سرنوشت این دو به هم گره خورده است و برنامه بسیار ساده است: نهایت استفاده از ۲۴ ساعت باقیمانده، چرا که این ۲۴ ساعت با سایر روزهای زندگی فرق دارد.
داستان کتاب به همین شکل، ساده و سرراست و از پیچیدگیهای ادبی و سبک بدیل نوشتار خبری نیست اما درباره این رمان، آنچه که اهمیت دارد، پیام و نکتهای است که میخواهد در ذهن خواننده شکل دهد. همه نیاز داریم و باید درست زندگی کنیم، حتی اگر یک روز از زندگیمان باقی مانده باشد. درست زندگی کردن و فهمیدن معنای زندگی حتی اگر شده به مدت ۲۴ ساعت، بهتر از یک عمر زندگی پر اشتباه است.
جملات آغازین کتاب چنین است:
متئو پسری ۱۸ ساله، خجالتی و مضطرب است که مادرش را پس از تولد از دست داده و پدرش در کما است. روفوس نیز ۱۷ سال دارد و پسری جسور و اجتماعی است. او هم خانوادهاش را چند ماه پیش از دست داده است. متئو طی دوستی با روفوس، جرئت و جسارت پیدا میکند، حتی میتوان گفت او زندگی کردن یاد میگیرد و روفوس نیز تحت تاثیر متئو مهربانتر شده و با گذشته تلخش کنار میآید.
ایده مرگ و دست و پنجه نرم کردن با آن در سراسر تاریخ مورد توجه نویسندگانی زیادی بوده و چه بسا در رمانهای بزرگ نیز، همیشه از مرگ صحبت میشود. بنابراین ایده کتاب حاضر چندان تازه نیست اما جذابیتهای خاص خود را دارد و خواننده نوجوان – که مخاطبان اصلی کتاب هر دو در نهایت میمیرند هستند – را جذب خود میکند. نویسنده جمله معروف اسکار وایلد را در ابتدای کتاب خود آورده است که میگوید: «زندگی کردن نادرترین اتفاق جهان هستی است. بیشتر مردم فقط وجود دارند، همین.»
تقریباً همهچیز را درباره این رمان گفتیم و داستان کتاب نیز روشن است. به اعتقاد نویسنده بهتر است در لحظه زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم چرا که اگر شجاعانه زندگی نکنیم تنها افسوس و پشیمانی در انتهای مسیر منتظر ما است.
[ » معرفی کتاب و رمان: کتاب دختر پنهانم – نشر نون ]
جملاتی از متن کتاب
همیشه از مرگ میترسیدم. نمیدانم چرا فکر میکردم این ترس جلوی اتفاق افتادنش را میگیرد. البته، میدانستم همیشه از من محافظت نمیکند، اما حداقل آن قدری جلویش را میگیرد که بتوانم بزرگ شوم. بابا در مغزم فرو کرده بود که باید وانمود کنم شخصیت اصلی داستانی هستم که در آن هیچ اتفاق بدی نمیافتد، مخصوصا مرگ. چون قهرمان همیشه زنده میماند تا در مواقع لزوم، همه را نجات دهد. صدایی که در سرم بود داشت آرام میگرفت و قاصد مرگ آن سوی خط تلفن، منتظر بود تا به من بگوید که قرار است امروز، در هجده سالگی، بمیرم.
قاصد مرگ به آندریا داناهیو زنگ نزد، چون او قرار نیست امروز بمیرد. آندریا، در واقع، خودش یکی از کارمندان درجهیک قاصد مرگ است، شرکتی که از هفت سال پیش تأسیس شده. او تماسهای زیادی برقرار کرده و به افراد بیشماری روز آخرشان را اعلام کرده است. امشب، از نیمهشب تا ساعت سه صبح، آندریا با شصت و هفت روز آخری تماس گرفت، هر چند این بهترین رکوردش هم نبود، اما شکستن رکورد نود و دو تماس در یک شیفت سخت بود، مخصوصاً با توجه به این موضوع که میگفتند تماسهایش بهخاطر عجله در پایان بردنشان، تحت بازرسی است.
گفت عشق قدرت اَبَر قهرمانی ما آدم هاست که همه هم دارند، اما همیشه نمیشه این قدرت رو کنترل کرد، مخصوصا وقتی آدم بزرگتر میشه. بعضی وقتها ممکنه دیوونگی به نظر بیاد و نباید از اینکه این قدرتم خرج کسی شده که توقعش رو نداشتم، بترسم.
آدمها فکر میکنن برای کارهایی که دوست دارن، همیشه وقت دارن و لذت داشتههاشون رو نمیبرن، حتی حرفهاشون رو به هم نمیگن و صبر میکنن. اما من فهمیدم که ما آدمها واقعا وقتی برای منتظر شدن و تلف کردن نداریم. اگر دنبال چیزهایی که دوست داریم نریم، چیزی به جز حسرت برامون نمیمونه.
ممکن است در خانوادهای متولد شده باشی و حق انتخاب نداشته باشی، اما دوستیهایت را خودت انتخاب میکنی. میفهمی که بعضی دوستیها ارزشش را ندارند و باید آنها را پشت سر بذاری، اما دوستیهایی هستند که ارزش هر خطر و هر چیزی را دارند.
لیست کسانی که دلم برایشان تنگ میشد، البته بهشرطی که دل مردهها هم تنگ شود، بسیار کوتاه است. اصلاً نمیشود اسمش را لیست گذاشت؛ بابا که همیشه بیشترین تلاشش را برای من کرده بود و لیدیا، بهترین دوستم، نه فقط بهخاطر اینکه در راهروهای مدرسه من را نادیده نمیگرفت و همینطوری ازم نمیگذشت، بلکه بهخاطر اینکه وقتهای ناهار، کنارم مینشست و با من در کلاسهای علوم شریک میشد. با من دربارۀ اینکه در آینده میخواهد مدافع محیطزیست شود صحبت میکرد و میگفت وقتی دنیا را نجات داد، میتوانم با زندگی کردن در آن دنیای رؤیایی، لطفش را جبران کنم و از این حرفها.
مشخصات کتاب
- رمان هر دو در نهایت میمیرند
- نویسنده: آدام سیلورا
- ترجمه: میلاد بابانژاد – الهه مرادی
- انتشارات: نون
- تعداد صفحات: ۳۳۶
- قیمت چاپ سی و چهارم – سال ۱۴۰۳: ۲۸۹۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب هر دو در نهایت میمیرند چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر: