کتاب همسر و نقد همسر شامل ۱۰ داستان کوتاه از آنتون چخوف، داستاننویس ونمایشنامهنویس برجستهٔ روس است که در زمان حیاتش بیشتر از ۷۰۰ اثر ادبی خلق کرده است. چخوف را مهمترین داستاننویس پس از شکسپیر میدانند. او در ۴۴ سالگی بر اثر خونریزی مغزی درگذشت.
آنتون پاولاویچ چخوف که فرزند یکی به آخر خانواده بود در ژانویه ۱۸۶۰ در تاگانروگ متولد شد. پدربزرگش در یکی از بزرگترین املاک ایالت وارونژ رعیت بود اما از راه تجارت پولی اندوخت و توانست آزادی خود و خانوادهاش را بخرد. چخوف در ابتدای راه نویسندگی، با نشریات طنز همکاری میکرد و تا پیش از اتمام دانشگاه یکی از نویسندگان ارزشمند این نشریات بود، برای همین پس از اخذ مدرک پزشکی، طبابت نکرد و برای امرار معاش همان کار ادبی را دنبال کرد.
مترجم کتاب – حمیدرضا آتشبرآب – در همان ابتدا با یادداشتی که آورده است توجه مخاطب را جلب و او را مشتاق خواندن داستانهای چخوف میکند. قسمتی از یادداشت مترجم چنین است:
مترجم کتاب، درباره داستانهای انتخاب شده نیز مینویسد:
داستانهای پیش رو به سلیقه مترجم از بهترین آثار دوره متاخر چخوف گزیده و با رویکردی برای اجرا ترجمه شده است، با این تضمین که هرگز از خواندن آنها سیر نشوید!
[ معرفی کتاب داستان کوتاه: کتاب حمامها و آدمها اثر میخاییل زوشنکو ]
کتاب همسر و نقد و همسر
همانطور که از عنوان کتاب مشخص است، این اثر شامل دو بخش است. بخش اول شامل ۱۰ داستان کوتاه است و بخش دوم شامل نقد و تفسیر این داستانها میباشد. در آخر کتاب نیز ضمیمههایی درباره زندگی و آثار چخوف گنجانده شده است.
داستانهای موجود در این کتاب هرکدام به تنهایی دنیایی را دربرمیگیرند و خواننده را در خود غرق میکند. فهرست داستانهای کتاب همسر و نقد همسر عبارت است از: آدمی در جلد / تمشک / درباره عشق / ویولن روتشیلد / همسر / ایئونیچ / نفسم / آنا بر گردن / بانویی با سگ ملوس / عروس.
در بخش نقد و تفسیر نیز هرکدام از داستانها به شکل مجزا مورد بررسی قرار گرفتهاند که خواننده میتواند پس از اتمام هر داستان به آن مراجعه کند.
سه داستان ابتدایی کتاب، یعنی: آدمی در جلد – تمشک – درباره عشق. یک تریلوژی فوقالعاده زیبا است که در هر کدام از آنها چخوف از زبان شخصیتهای اصلی درباره زندگی و عشق صحبت میکند. زندگی ملالآوری که آنها را در خود غرق کرده است و حتی عشق نیز نمیتواند راه نجات باشد.
داستان چهارم کتاب – ویولن روتشیلد – شاید یکی از تکاندهندهترین داستانهای کتاب باشد. داستانی که در آن زندگی تابوتساز پیری روایت میشود که غیر از تابوتسازی، چندرغازی هم از ویولن زدن گیرش میآید. اما زندگی تابوتساز روز به روز سختتر میشود چون در آن شهر کوچک که اهالیاش هم یک مشت پیر و پاتال بودند کسی خیال مردن ندارد.
داستان همسر که عنوان کتاب نیز میباشد، از عجیبترین داستانهای کتاب است که با صحنهای بهتآور و وحشتناک به پایان میرسد. به عقیده یکی از منتقدان روسی، چخوف در پایان این داستان «پایش را تا ته روی پدال فشرده» است. داستانی که تالستوی آن را در میان بهترین داستانهای چخوف قرار داده است.
از میان داستانهای باقیمانده، بانویی با سگ ملوس شاید بیشتر به چشم آید. داستانی که تالستوی، قهرمان آن را نقد و مورد عتاب قرار میدهد:
دارم بانویی با سگ ملوس را میخوانم، اثر چخوف. ضعیف است. آدمهایش جهانبینی پخته و روشنی ندارند. فقط بد و خوب مطلق را میبینند. پیشتر، در حال آزمودن و جستوجو بودند، اما حالا فکر میکنم که فراتر از نیک و بد نمیروند، یعنی تقریبا حالتی غریزی به خود گرفتهاند. (همسر و نقد همسر – صفحه ۳۷۱)
در میان این داستانها، داستان عروس تفاوت خاصی دارد. شخصیت اصلی آن کاری انجام میدهد که در میان داستانهای این کتاب کسی جرات انجام آن را نداشت. شخصیتهای این ده داستان همگی به نحوی در برابر زندگی و سرنوشت تسلیم شدهاند. آنها ناکام بودن در زندگی را پذیرفتهاند و در طول داستانها نیز اتفاقی خارقالعاده رخ نمیدهد. اما در داستان عروس این موضوع صدق نمیکند و همین باعث متفاوت شدن این داستان میشود.
درنهایت مطالعه آثار چخوف و البته مطالعه این مجموعه را بهشدت پیشنهاد میکنم. قطعا از خواندن داستانهای این کتاب لذت خواهید برد و پس از اتمام کتاب به حرف مترجم پی میبرید که سیر شدن از این داستانها امکانپذیر نیست.
[ معرفی کتاب: داستان ملالانگیز اثر چخوف ]
داستانهای این کتاب تا صفحه ۲۳۶ را شامل میشوند و ادامه کتاب شامل نقد و تفسیرها میباشد. همچنین دو ضمیمه در پایان کتاب آورده شده است که در ادامه برخی از قسمتهای منتخب آنها را مرور میکنیم.
دمیتری میرسکی:
هنر چخوف از نوع روانشناختی است، اما با روانشناسی تالستوی، داستایفسکی و یا مارسل پروست فرق دارد. هیچ نویسندهای نیست که بتواند در ترسیم تنهاییِ علاجناپذیر آدمها و جداافتادگی و عدم درکشان از هم، به گرد پای چخوف برسد. این مضمون، اساس اکثر کارهای چخوف است، اما بهرغم آن، پرسوناژهای چخوف بهطرز حیرتآوری فاقد فردیتاند؛ شخصیت در داستانهایش وجود ندارد. پرسوناژهایش به یک زبان مشترک، که همان زبان خود چخوف باشد، سخن میگویند. آنها را مثل قهرمانهای تالستوی و داستایفسکی نمیتوان از روی صدا و حرفهایشان شناخت.
لف شستوف:
چخوف در طول دوران فعالیت ادبیاش، متاسفانه یکسره و سرسختانه، فقط مشغول یک کار خاص بود: به هر طریق ممکن، امید و آرزوهای آدمی را بکشد.
تنها قهرمان واقعی آثار چخوف یک آدم نومید است و در زندگیاش هیچ کنشی وجود ندارد، جز اینکه سر به سنگ بکوبد. جای تعجب نیست که وجود چنین آدمی برای همسایگانش غیرقابل پذیرش است: هرجا که پا میگذارد مرگ و نابودی با خود همراه میبرد و خودش هم این را خوب میداند، اما توان جدایی از سایرین را ندارد. با تمام وجود میکوشد خود را از وضعیت وحشتناکش برهاند، از طرفی هیچچیز در اختیار ندارد و باید همهچیز را خودش از نو بیافریند. این آفرینش از دل هیچ، و شاید درستتر باشد بگوییم اساس امکان چنین آفرینشی، تنها مشکلی است که ذهن چخوف را سرگرم خود میسازد و، در عین حال، الهامبخش اوست.
[ معرفی کتاب: رمان دفترچه ممنوع – نشر علمی و فرهنگی ]
جملاتی از کتاب همسر و نقد همسر
داستان آدمی در جلد
آزادی! حتی یک اشاره، یک کورسوی امید به احتمال وجود آزادی هم کافی است تا روح آدم بال دربیاورد، اینطور نیست؟ (همسر و نقد همسر – صفحه ۳۸)
داری میبینی و میشنوی که چهطور تو روز روشن دروغ میگویند، و درست هم بهخاطر آنکه دروغهاشان را تحمل میکنی، احمق فرضت میکنند؛ نهایت خفت و حقارت را تحمل میکنیم و عاجزیم روراست بگوییم آدمهای اصیل و آزاده را قبول داریم. دست آخر خودمان هم دروغ میگوییم و لبخند هم میزنیم! همه اینها بهخاطر چیه؟ بهخاطر یک لقمه نان و یک گوشه گرم؛ بهخاطر مقام و شغل ناچیزی که یک پاپاسی هم ارزش ندارد. نه، نمیشود، دیگر اینطوری نمیشود زندگی کرد! (همسر و نقد همسر – صفحه ۴۰)
داستان تمشک
میگویند آدمیزاد آخرش هم دو متر زمین بسش است، اما آخر دو متر زمین که جای جنازه است، نه آدم زنده. (همسر و نقد همسر – صفحه ۴۷)
پول هم عین ودکا آخرش آدم را دیوانه میکند. (همسر و نقد همسر – صفحه ۴۹)
شما نگاهی به این زندگی بیندازید، به وقاحت و بیکارگی صاحبان زور و جهل و حیوانصفتی ضعفا. هرجا را که نگاه کنی فلاکت است و عجز و نیاز و مستی و دروغ و دورویی… با این همه، در تمام خیابانها و خانهها سکوت و آرامش حاکم است و از پنجاه هزار نفر آدمی که توی شهر زندگی میکنند، حتی یکی صدایش به اعتراض بلند نمیشود. (همسر و نقد همسر – صفحه ۵۴)
داستان درباره عشق
خوشبختی شخصی چهقدر توی عشق اهمیت دارد؟ هیچکدام اینها جواب مشخصی ندارد و میتوانی هر طور بخواهی تفسیرشان کنی. تا به حال فقط یک حقیقت محض درباره عشق گفته شده، اینکه رازی بزرگ در آن نهفته است. باقی آنچه درباره عشق گفته و نوشتهاند، نه راهحل، که خودش فقط یک سوال بیجواب مانده. (همسر و نقد همسر – صفحه ۶۱)
آدمهای تنها، همیشه رازی در دل دارند که خیلی دلشان میخواهد با کسی در میان بگذارند. (همسر و نقد همسر – صفحه ۶۲)
داستان ایئونیچ
آنهایی که تا حالا عاشق نشدهاند، از زندگی چه فهمیدهاند! بهنظرم هیچکس هنوز نتوانسته عشق را درست توصیف کند و اصلا مشکل بشود این حس شادیبخش، لطیف و در عین حال دردناک را توصیف کرد. هرکس یکبار تجربهاش کند، هرگز حاضر نمیشود با کلمات عاجز و ناتوان بیانش کند. (همسر و نقد همسر – صفحه ۱۲۱)
وقتی دمیتری ایئونیچ یکبار سعی کرد با یکی از بهاصطلاح لیبرالهاشان سر بحث را باز کند و مثلا بگوید که، شکر خدا بشریت دارد پیشرفت میکند و بهمرور زمان دیگر چیزهایی مثل پاسپورت و مجازات اعدام برچیده میشود؛ لیبرال مربوطه چپچپ و خیلی مشکوک نگاهش کرد و پرسید: یعنی میگویید هرکسی راه بیفتد تو خیابان و سر هرکس را که دلش خواست ببرد دیگر، ها؟ (همسر و نقد همسر – صفحه ۱۲۴)
داستان بانویی با سگ ملوس
میگفتند سروکله غریبهای در شهر ساحلی پیدا شده، بانویی با سگی ملوس. دمیتری دمیتریچ گوراف که دوهفتهای را در یالتا گذرانده و دیگر به شهر عادت کرده بود، بدش نمیآمد این چهره تازه را ببیند. (همسر و نقد همسر – صفحه ۱۷۸)
اصلا این شبهای سوتوکور و این روزهای یکنواخت ملالانگیز به چه درد میخورند! مدام قمار، شکمبارگی، مستی و مزخرفاتی که همیشه درباره همان موضوعات همیشگی است. کارهای بیخودی و حرفهای پوچ و مهمل که بهترین زمان و نیروی آدم را میگیرند و آخرسر آنچه میماند زندگی تهی و بیسروتهی است که بال پرواز که هیچ، پای دویدن و رفتن هم ندارد. (همسر و نقد همسر – صفحه ۱۹۴)
داستان عروس
بگذارید سرنوشت شما را هدایت کند. وقتی مسیر زندگی خودتان را عوض کنید، همهچیز تغییر میکند. مهم همین تغییر زندگی است، باقیاش دیگر اهمیتی ندارد. (همسر و نقد همسر – صفحه ۲۲۸)
کاش این زندگی نو و روشن هرچه زودتر از راه برسد، روزی بیاید که بشود شجاعانه و مستقیم در چشمان سرنوشت زل زد و خود را محق دانست و شاد و آزاد بود! (همسر و نقد همسر – صفحه ۲۳۵)
مشخصات کتاب
- عنوان: همسر و نقد همسر
- نویسنده: آنتون چخوف
- ترجمه: حمیدرضا آتشبرآب
- انتشارات: علمی و فرهنگی
- تعداد صفحات: ۴۹۷
- قیمت چاپ اول – سال ۱۳۹۶: ۳۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب همسر و نقد همسر چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
معرفی چند کتاب دیگر از نشر علمی و فرهنگی: