پس از تاریکی اثر نویسنده برجسته ژاپنی، هاروکی موراکامی است که هر سال منتطر هستیم جایزه نوبل ادبی را دریافت کند اما تا به امروز موفق نشده است. سبک بیشتر کتابهای موراکامی رئالیسم جادویی است و مشهورترین اثر او در این زمینه رمان کافکا در کرانه است. کتابی که سوالهای بسیار زیادی در ذهن خوانندگان ایجاد کرد و موراکامی در پاسخ این سوالها فقط گفت که کتابهای او را باید بیشتر از یک بار خواند. این موضوع در رابطه با کتاب پس از تاریکی نیز صدق میکند.
هاروکی موراکامی در سال ۱۹۴۹ در شهر کیوتو در ژاپن به دنیا آمد. در کودکی بسیار تحت تأثیر فرهنگ غرب بود و داستانهای زیادی از نویسندگان غربی خواند. بعد داستانهایش از سوی منتقدان ژاپن محکوم به غیرژاپنی بودن شد و مورد انتقاد قرار میگیرد. داستانهای موراکامی اغلب سرنوشتباور، سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و ازخودبیگانگی است.
پشت جلد رمان پس از تاریکی میخوانیم:
چند کتاب دیگر از هاروکی موراکامی که در کافهبوک معرفی شدهاند:
کتاب پس از تاریکی
اگر کتاب کافکا در کرانه را خوانده باشید و داستان آن در ذهن شما تازه باشد، پس از خواندن اولین جملات کتاب پس از تاریکی به یاد کلاغ سیاه میافتید. یک نگاه از بالا به شهر پر جنب و جوش توکیو. شهری که داستان در آن جریان دارد. جملات ابتدایی کتاب چنین است:
چشمها شکل شهر را مشخص میکنند. با چشمهای مرغ شب بلند پروازی صحنه را از هوا میبینیم. از این دورنمای گسترده شهر به موجود واحد غولآسایی میماند – یا بیش از این، شبیه هستیِ جمعیِ واحدی است که از ارگانیسمهای بسیار ایجاد شده باشد. رگهای بیشماری به چند انتهای تن گریزندهاش میدوند، ذخیرۀ مدام سلولهای تازۀ خون را به گردش در میآورند، دادههای تازه را بیرون میدهند و دادههای کهنه را گرد میآورند، مصرف کردنیهای تازه را بیرون میدهند و کهنه را جمع میکنند، تناقضهای تازه را بیرون میدهند و کهنهها را گرد میآورند. همۀ قسمتهای این تن با ضربان نبض آن میلرزد و لهیب میکشد و پیچ و تاب میخورد.
پس از این وارد یک رستوران میشویم. جایی که «ماری» در آنجا مشغول خواندن کتاب و گذراندن شب است. ماری تحمل این را ندارد که شب را در خانه بماند. به نحوی میتوان گفت ماری شبها از خانه فرار میکند چون نمیتواند حضور خواهرش، که تصمیم گرفته برای مدتی بخوابد، را تحمل کند. خواهر ماری، «اِری» یک روز تصمیم میگیرد که به خواب برود و اکنون پس از دو ماه هنوز خواب است. در اوایل هنگامی که بیدار نشد فکر کردند شاید مرده باشد و یا در کما باشد اما دکتر نظر دیگری داشت. اِری کاملا سالم و جای هیچ نگرانی وجود نداشت. او فقط خوابیده بود.
رابطه این دو خواهر، رابطهای پیچیده است. حتی تا آخر رمان با جمع کردن اطلاعات ریز و درشتی که دریافت میکنیم، همچنان تشخیص پیوند این دو مشکل است. خواهر بزرگتری، اِری، دختر خوشگلی است که برای مدتی در کار مد هم فعال بود. کسی که مورد توجه بود اما ماری یک دختر کاملا معمولی است. خود ماری میگوید در مقایسه با اِری تقریبا هیچچیزی نیست و همه تعجب میکنند که چطور دو خواهر میتوانند اینقدر با هم تفاوت داشته باشند.
با این حال، هنگامی که ماری در رستوران است، با تاکاهاشی روبهرو میشود. پسری که در اثر یک خاطره قدیمی ماری را به جا میآورد و مدتی با او در رستوران مشغول گفتوگو میشود. آشنایی مختصر این دو باعث شکلگیری ادامه داستان میشود.
به طور کلی داستان کتاب پس از تاریکی در طول یک شب رخ میدهد. چند دقیقه قبل از نیمه شب تا هنگامی که روشنایی شهر را فرا میگیرد. راوی داستان ما همان چشمهایی است که از بالا شهر را زیر نظر داشت. گاهی اتفاقات عجیب در اتاق اِری بازگو میشود و گاهی ماجراهای پیرامون ماری و کارهایی که انجام میدهد و…
[ » معرفی کتاب: رمان آخرین انار دنیا – رمانی با سبک رئالیسم جادویی ]
درباره کتاب هاروکی موراکامی
اگر با سبک هاروکی موراکامی آشنا باشید میدانید که او در کتابهایش بیشتر روی ایجاد سوال در ذهن مخاطب علاقه دارد تا جواب دادن به این سوالها. همچنین احتمالا میدانید این نویسنده در کتابهایش همیشه از موسیقی، گربه و یا ورزش صحبت میکند.
پس تاریکی نیز از این قاعده مستثنی نیست. موسیقی در سراسر کتاب به چشم میخورد و اگر خواننده فرصت کند این آهنگها را جستجو و پیدا کند، به احتمال زیاد شگفتزده میشود. در نظر داشته باشید که تاکاهاشی نیز نوازنده ترومبون است. اما بیشتر از هر چیز، راوی کتاب قابل توجه است. همانطور که اشاره شد، راوی کتاب به احتمال زیاد همان چشمهای پرنده است و یا به احتمال زیاد اتفاقات را از چشم این پرنده میتواند ببیند. چشمانی که فقط مشاهده و اتفاقات را بازگو میکنند. ما به هیچ وجه نباید انتظار داشته باشیم اطلاعات اضافهای در اختیارمان قرار گیرد.
تاکاهاشی در گذشته با اِری دیدار کرده و کمی با هم صحبت کردند. موضوع جدیای به نظر نمیرسید اما وقتی تاکاهاشی وقتی از زبان ماری موضوع خواب طولانی مدت اِری را شنید، به شکلی عجیب او را درک میکرد. در واقع میگوید که دقیقا میداند اِری چه احساسی دارد. البته کشف این موضوع که تاکاهاشی از کجا احساس اِری را درک میکند بر عهده خواننده است. در اینجا ما یک نظریه ساده بر اساس اتفاقات کتاب مطرح میکنیم. لازم است اشاره کنیم در ادامه شاید برخی از قسمتهای مهم کتاب فاش شود.
در طول صحبتهای تاکاهاشی متوجه میشویم او تاثیر عمیقی از حضور در دادگاه یک جانی گرفته است. موضوعی که انتظارش را نداشتیم اما به نظر میآید بسیار روی تاکاهاشی تاثیر گذاشته است. حضور در دادگاه باعث میشود تاکاهاشی فکر کند این فرد گناهکار، خودش به سمت گناه کشیده نشده بلکه جامعهی مدرن، ایدئولوژی، شرایط سخت و یا به طور کلی یک عامل خارجی او را به این مسیر کشانده است. اما از نظر قانون این موارد اهمیت ندارد، اگر شما خلاقی مرتکب شده باشید محاکمه میشوید. برای قانون همه ما فقط اعداد هستیم. شماره پروندههایمان در دادگاه.
از طرف دیگر، ماری درگیر ماجرای دختران مهاجری میشود که فساد کشیده شدهاند. شرایط زندگی آنها وخیم است، باندهایی که این دختران را زیر نظر دارند بسیار بیرحم و جز گرداننده هتل، به نظر میرسد کسی توجهی به آنها نمیکند. با این حال زندگی همه افرادی که در یک جامعه زندگی میکنند به هم ربط دارد. یک دیوار یا یک نوع فاصله امن وجود ندارد که شخص خاصی را محافظت کند. به نظر میرسد اِری متوجه این موضوع شده بود و در پاسخ به این وضعیت وخیم به یک نوع خواب خودخواسته فرو رفته است.
احتمال دارد هدف اِری از این کار مجبور کردن مردم بیدار، مردم هشیار به واکنش باشد. مردمی که میتوانند با استفاده از قدرت خاطرات مشعل زندگی را روشن نگاه دارند. کاری کنند که دیگر هیچکدام از ما صرفا یک عدد نباشیم.
در کتاب پس از تاریکی اتفاقات زیادی در جریان است اما زنجیر کردن این موارد کار سادهای نیست. در واقع ما فقط دانههای تسبیح را در اختیار داریم و باید در پس ماجراهای کتاب یک نخ پیدا کنیم. توجه به شهر و فرهنگ ژاپن، وضعیت وخیم دختران هتل، خواب اِری و تلویزیون عجیب اتاق او، نقش خاطرات، نقش سرنوشت، مسئولیت هر فرد در برابر جامعه و… ممکن است ما را به پیدا کردن جواب سوالهایمان نزدیک کند.
[ لینک: رمان صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز – کتابی با سبک رئالیسم جادویی ]
جملاتی از کتاب پس از تاریکی
هر قدر داد میزنم نان برشتهام را تا میتوانید تُرد کنید، یک دفعه هم نشده طبق دلخواهم عمل کنند. نمیتوانم بفهمم چرا. سر فرهنگ سختکوشی و تکنولوژی والا و اصول بازاریابی ژاپنی که رستورانهای زنجیرهییِ دنی همیشه دنبالش میکند چه آمده؟ ترد کردن نان برشته که کار مشکلی نیست، هست؟ خب، پس چرا نمیتوانند بکنند؟
به طرف تلویزیونی در کنج اتاق میچرخد و آرام آرام پیش میرود: تلویزیون کاملاً مربع مشکی سونی. صحنه تاریک است و مثل نیمۀ تاریک ماه مرده، اما دوربین انگار به نوعی حضور در آنجا پی برده ــ یـا شاید یک جور برات شدن باشد. ما بیحرف در این حضور یا پیش آگاهی با دوربین شریک میشویم و به پرده از نمای درشت زل میزنیم. چشم براه میمانیم. نفس در سینه حبس میکنیم و گوش میدهیم.
دادگاه مثل یک مجتمع سینمایی است. کنار در ورودی یک تابلو نصب کردهاند این هوا و آنجا چیزی مثل برنامۀ شروع فیلمها را نوشتهاند و تو یکی را بر میداری که برایت جالب به نظر میرسد و میروی و مینشینی و تماشا میکنی. هر کسی میتواند برود تو. فقط دوربین عکاسی و ضبط صوت مجاز نیست. خوراکی هم. مجاز هم نیستی حرف بزنی. بعلاوه صندلیها تو هم است و اگر چرت بزنی، پلیس دادگاه میآید سر وقتت. اما جای گِله نیست: ورود آزاد است.
تلویزیون روشن است. اِری با بلوز ـ شلوار پیژامه از توی صفحه به بیرون نگاه میکند. حلقۀ مویی روی پیشانیش افتاده است. سرمیجنباند تا آن را پس بزند. دستهایش را به شیشۀ طرف خود فشار میدهد و رو به ما حرف میزند. انگار کسی است که در یک آکواریم خالی گیر افتاده باشد و بخواهد از تنگنای خود از پشت شیشۀ ضخیم برای بیننده حرف بزند. اما صدایش به ما نمیرسد. نمیتواند هوا را در اینجا به نوسان درآورد.
میگوید: «میدانی چی فکر میکنم؟ به نظرم خاطرهها شاید سوختی باشد که مردم برای زنده ماندن میسوزانند. تا آنجا که به حفظ زندگی مربوط میشود، ابداً مهم نیست که این خاطرات به درد بخور باشند یا نه. فقط سوختاند. آگهیهایی که روزنامهها را پر میکنند، کتابهای فلسفه، تصاویر زشت مجلهها، یک بسته اسکناس ده هزار ینی، وقتی خوراک آتش بشوند، همهشان فقط کاغذند. آتش که میسوزاند، فکر نمیکند، آه، این کانت است، یا آه، این نسخۀ عصر یومیوری است، یا چه زن قشنگی! برای آتش اینها چیزی جز تکه کاغذ نیست. همهشان یکیست. خاطرات مهم، خاطرات غیرمهم، خاطرات کاملاً بدرد نخور: فرقی نمیکند ــ همهشان فقط سوختاند.
با روشنایی روز کلاغها دسته دسته به جستجوی غذا میآیند. بالهای سیاه چربشان در آفتاب صبحگاهی برق میزند. دوگانگی برای کلاغها به اندازۀ آدمیزاد اهمیت ندارد. مهمترین علاقۀ انفرادیشان تأمین خوراک کافی برای حفظ خود است. کامیونهای زباله هنوز همۀ زبالهها را جمع نکردهاند. آخر این شهر عظیمی است و حجم چشمگیری زباله تولید میکند. کلاغها با فریادهای گوشخراش مثل بمب افکنهای کوچکی بر تمام قسمتهای شهر فرود میآیند.
مشخصات کتاب
- رمان پس از تاریکی
- نویسنده: هاروکی موراکامی
- ترجمه: مهدی غبرایی
- انتشارات: کتاب نشر نیکا
- تعداد صفحات: ۱۹۰
- قیمت چاپ ششم: ۴۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد رمان پس از تاریکی چیست؟ لطفا اگر این رمان را خواندهاید نظرات خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر: