از متن کتاب چانى ونجک اثر جوزف بویدن:
تنها چیزى که مى خواهد، خانه است.
چانى، پسرک تنها و مریض احوال داستانِ ما، نُه سال بیشتر نداشت که تصمیم گرفت مدرسهى شبانهروزىِ سفیدپوستها را ترک کند. آن زمان چانى تصورى از فاصلهى بین مدرسه و خانه نداشت، همینطور درکى از سرماى بىرحمى که از زندگىاش یک تراژدى ساخت.
غم تنهایى و غربتِ پسرک، در تک تک جملات کتاب موج مىزند و فضایى سرد، مایوسکننده و دردناک مىآفریند. چانى ونجک اثر بویدن یک سوگنامه است، روایت دردهاى پسرکى که از خانواده جدا شده بود و تنها خواستهاش بازگشت به اصل و ریشهاش بود. چانى ونجک نمادِ مقاومت مردمانى است که براى حفظ اصالت و گذشتهى خود، با وجودِ تمامِ سختىها و مشقات، بسیار تلاش کردند.
مرگ بىدلیل و بىرحمانهى چانى ونجک در پنجاه سال پیش، داستان یک گمشدهى بىگناه نیست. این داستان بىگناهى کاناداست که با خشونت به تملک در آمده است. – جوزف بویدن
جوزف بویدن، نویسنده کتاب در یادداشت دیگری مینویسد:
[ لینک: جادهی سه روزه اثر جوزف بویدن ]
درباره کتاب چانى ونجک
چانى ونجک یکى از هزاران کودکى است که به هدفِ تغییر در ساختارِ هویتىِ بومیانِ کانادا، از خانوادهاش جدا شد. تلاش سفیدپوستان براى دور کردنِ آنها از اصالتشان که به خیالشان توحشى بیش نبود، باعث مرگ و آوارگى آنها و همچنین صدمه دیدنِ پیکرهى اعتقاداتِ نابِ سرخپوستى شد. تغییر نامِ چانى به “چارلى” یکى از بارزترین نمودهاى این نابودىِ هویتى و فرهنگى است.
سبک خاص نویسنده در روایتِ داستانى چنین دردناک، کتابِ نود صفحهاى را به منظومهاى رازآلود بدل کرده است. داستان از زبانِ دو راوى بیان مىشود؛ از دیدگاهِ چانى ٩ ساله که درکى از فاصلهى میان مدرسه شبانه روزى و خانه ندارد و سعى مىکند این ششصد کیلومتر را به امید دیدار دوبارهى خانوادهاش، به تنهایى بپیماید. و راوى دوم، روحِ جنگل، که در تلاش است چانى را از خطرها حفظ کند. روح جنگل از زبانِ حیواناتِ گوناگون سخن مىگوید و چانى را زیرنظر دارد.
انتشارِ این کتاب در پنجاهمین سالگردِ درگذشت چانى و همراهى هنرمندانى دیگر در عرصهى موسیقى و فیلمسازى، سبب شد تا خاطرهى این بزرگمرد کوچک براى همیشه در یادها جاودان بماند.
[ لینک: کتاب از میان صنوبرهای سیاه اثر جوزف بویدن ]
قسمتهایی از متن کتاب چانى ونجک
چارلى عفونت ریه داشت. طى سالهاى گذشته، در آن مدارس عجیب و غریب، سل و بیمارىهاى مشابه منجر به مرگ هزاران کودک سرخپوست شده بود. همیشه کنار آن مدارس، قبرستانى براى دفن کسانى که مىدانستند تا سال آخر مدرسه دوام نمىآورند، مىساختند.
چارلى. اسم واقعى او چانى است. اما کسانى که او را مجبور کردند به آن مدرسه برود نمىتوانند اسمش را تلفظ کنند یا اینکه برایشان اهمیت ندارد و براى همین، اسمِ راحتتر را تلفظ مىکنند.
لبخندِ نیندد وقتى از در وارد شوم. دو آنیموشاگِ من واق واق مىکنند و با زبانهاى خیس روى من مىپرند. دو نیمیسیاگِ من آن قدر مىخندند که به گریه مىافتند. در گوش نیماما خواهم گفت که حالا دیگر خانهام و او آن قدر گریه مىکند تا خندهاش بگیرد.
به خانه خواهم رسید. خواهم رسید. ولى باد به شدت مىوزد و سرما را به کمرم مىزند و من خستهام و بیش از آنکه راه بروم دارم خواب مىبینم.
کلمهى آنها چیست، آنهایى که دنبالم مىکنند؟ مانیتوس. کلمهى انگلیسى ندارند. نیندد مىپرسد: کجا مىروى چانى؟ خیلى ناراحت است. آندى اِژایان؟ کجا مىروى؟ مىروم گیوى، خانه. دستها و پاهایم مىلرزند، دیگر نمىتوانم بلند شوم.
مشخصات کتاب
- کتاب چانى ونجک
- نویسنده: جوزف بویدن
- ترجمه: محمد جوادى
- انتشارات: کتابسراى تندیس
- تعداد صفحات: ۹۴
- قیمت: ۷۰۰۰ تومان
نویسنده مطلب: مهشید موسوی
نظر شما در مورد کتاب چانى ونجک چیست؟
[ لینک: رمان بلبل از انتشارات کتابسرای تندیس ]