اگر بخواهیم منطق پشت نگارش کتاب چرا سوسیالیست نیستم را در یک جمله خلاصه کنیم، آن جمله این است: «ما آزادیخواهیم و طبیعتاً اهل ممنوعیت نیستیم، به فرایند دموکراتیک هم باور داریم اما قرار هم نیست که ساکت بمانیم.»
سناتور رند پال در این کتاب کوشیده روایتی واقعی از سوسیالیسم ارائه دهد. این کتاب داستان کاملاً مستندِ یک ایدئولوژی است که شکست خورده اما نه تنها نمیمیرد بلکه همچنان اغواکننده هم میباشد. این کتاب میگوید سوسیالیسم چگونه اندیشه فردی، خلاقیت و جاهطلبی را به شکلی خشن، وحشتناک و نظاممند نابود میکند.
رند پال، جراح چشم، در سال ۲۰۱۰ برای حضور در سنای امریکا انتخاب شد. کلی اشبی پال از روسای خیریه کمک به یک قهرمان است که به کهنهسربازان مجروح کمک میکند و تاکنون بیش از صد خانه مناسب برای آنها ساخته است. او همچنین از اعضای هیئتمدیره ائتلاف برای امنیت عمومی است، سازمانی متشکل از اعضای دو حزب که به دنبال اصلاح عدالت کیفری است. رند و کلی در سال ۱۹۹۰ با هم ازدواج کردند و سه پسر دارند.
درباره کتاب و اثر مهم این دو نویسنده، در پشت جلد کتاب آمده است:
ناگفته پیداست که این کتاب جامعه امریکایی را هدف قرار داده و روی سخن آن بیش از هرکس با برنی سندرز و دیگر کسانی در امریکاست که به سوسیالیسم گرایش دارند و نظام سوسیالیستی را نظامی آرمانی، بهلحاظ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، میدانند. کتاب چرا سوسیالیست نیستم در واقع براساس احساس خطری نوشته شده که از فزونی گرایش به سوسیالیسم در امریکا برآمده است اما مخاطبان کتاب به امریکا محدود نمیشود و مردم سراسر جهان میتوانند از مطالب کتاب حاضر استفاده کنند.
[ » معرفی و نقد کتاب: چرا ملتها شکست میخورند؟ – بررسی اقتصادی موثر بر شکلگیری و فروپاشی نظامهای مختلف ]
چرا سوسیالیست نیستم
نویسندگان در این کتاب که با زبانی بسیار ساده و شیوا نوشته شده است، نگران خود را از بلبشویی که چپها در آمریکا علیه آزادی و محافظهکاران به راه انداختهاند بیان میکنند و با سفری در تاریخ به ما یادآوری میکنند هر زمان دولت آنقدر بزرگ شد تا به جای مردم برایشان تصمیم بگیرد و اقتصادشان را مدیریت کند، فاجعهای انسانی رخ داده است. قطحی و اعدامهای گسترده، تصفیههای حزبی و بگیر و ببندهای اجتماعی فقط بخش کوچکی از ثمره این ایدئولوژی است که مشخص نیست تا کجا و چه زمانی قرار است امتحان شود.
بنابراین این کتاب داستان سوسیالیسم و تمام خشونت، خونریزی و استبدادش است. رند پال و همسرش در این کتاب بهصورت مستند نشان میدهد چگونه برخلاف تبلیغات چپها این کاپیتالیسم است که به بهبود وضع همهکس و همهچیز منجر میشود و سوسیالیسم هم منطقاً و لاجرم به فساد، نابرابری، فقر، تباهی، خشونت، بیاخلاقی و مرگ میانجامد. اگر شما هم از آن دستهاید که در این لحظه به اسکاندیناوی فکر میکنید، باید بگویم یکی از پنج بخش این کتاب، مفصلاً به اسکاندیناوی میپردازد و اتفاقاً نشان میدهد آنچه اسکاندیناوی را به جای خوشایندی تبدیل کرده است کاپیتالیسم است نه سوسیالیسم.
چرا که این سوتعبیرها همچون این گزاره که کشورهای اسکاندیناوی، سوسیالیستی محسوب می شوند، گزاره غلطی که بارها توسط چپهای آمریکا از جمله برنی سندرز تکرار میشود و یا این مورد که اقتصاد فاشیستی، یکسره چیزی متفاوت از سوسیالیسم کشورهایی همچون شوروی است.
رند پال در این کتاب ثابت میکند که اقتصاد کشورهای اسکاندیناوی از بسیاری جهات حتی از اقتصاد امروز آمریکا کاپیتالیستیتر محسوب میشوند. اقتصادهایی که با وجود مالکیت حدود ۹۰ درصدی بخش خصوصی و مالیاتهای نزولی که تامین کنندگان اصلی آن طبقه متوسط محسوب میشوند و نه بر خلاف آمریکا دهک بالای درآمدی، به هیچ عنوان سوسیالیستی نیستند و اگر دارای خدمات رفاهی قابل توجهی هستند، علت آن را باید در جمعیت کم و تا حدود زیادی همگن این کشورها جست و جو کرد.
در فصلی از کتاب، نویسندگان نشان میدهند که اقتصاد فاشیستها و ناسیونال سوسیالیستها تفاوتی با اقتصاد کمونیستی شوروی نداشته – از جمله با ارجاع به منشور ۲۵ مادهای هیتلر – و در هر دو این نظامها مالکیت خصوصی عملاً وجود نداشته و دولتهای تمامیتخواه حاکم بر این کشورها کنترل و اداره تمام صنایع و بنگاهها را در اختیار داشتند و به شهروندان به چشم رعایایی مینگریستند که آنها را باید در راه اهداف جمعی قربانی کرد.
در این کتاب با آوردن مثالهایی از کشورهای کوبا، ونزوئلا، چین، کامبوج و آلمان و همین طور هشدار ظهور و رخنه روزافزون این ایده در جوامع آمریکایی و اروپایی و در ید قدرت گرفتن رسانهها و نفوذ در تمام جنبههای دیگر زندگی به خواننده این آگاهی را میدهد که ایده سوسیالیسم نه تنها کار نمیکند و رفاه به همراه نمیآورد بلکه باعث سلب آزادی و رفاه میشود. نویسندگان همچنین از مثالهای نادرستی پرده برمیدارد که به غلط سوسیالیستها آن را نتیجه مثبت سوسیالیسم میدانند.
در نهایت اینکه اگر از کسانی هستید که همین حالا هم با سوسیالیسم سر سازگاری ندارید، خواندن این کتاب میتواند دلایل و مدارک بیشتری به شما بدهد تا از موضعتان دفاع کنید، بهویژه در زمینههایی که گرایش فکری چپ فکر میکند نقطه قوتشان است. اگر موضعی سیاسی ندارید و مایلید حرفها و کارنامههای لیبرالها و چپها را بهصورت مستند در کنار هم ببینید، باز هم این کتاب برای شماست و در نهایت اگر از آن چپهایی هستید که فکر نمیکنید تمام حقیقت را میدانید و همچنان میخواهید ذهنتان را به روی واقعیتها باز نگه دارید، خواندن این کتاب را از دست ندهید، دست کم میتواند چالشی برای شما باشد.
کتاب چرا سوسیالیست نیستم در شش بخش اصلی نوشته شده که عنوان این شش بخش عبارت است از: بخش اول: چون درباره لذت خوردن حیوانات خانگیتان زیادی اغراف شده – سوسیالیسم تولید فقر میکند / بخش دوم: اسکاندیناوی را کاپیتالیسم عالی میکند / بخش سوم: چکمهای که تا ابد روی چهره انسان میکوبد – سوسیالیسم و اقتدارگرایی / بخش چهارم: سوسیالیسم برابری نمیآفریند / بخش پنجم: این فرشتهها کجا هستند؟ فلسفه سوسیالیسم / بخش ششم: هرگز اجازه ندهید بحرانی به هدر برود – سوسیالیسم و هشدارگری.
[ » معرفی و نقد کتاب: بحرانهای جمهوری – اثری از هانا آرنت ]
جملاتی از متن کتاب
ونزوئلا چنان نفت زیادی داشت که مدتی طول کشید تا سوسیالیسم بتواند اقتصاد سابقاً پویایش را کاملاً نابود کند. ونزوئلا حتی تا به امروز صاحب بزرگترین ذخایر نفتی جهان است، ذخایری حتی بزرگتر از عربستان سعودی. فقط نمیتوانند این نفت را بیرون بیاورند، چون سوسیالیسم، سازوکار قیمتگذاری را از میان برداشته و مخارج و بدهیهای بیپایان دولت باعث ابرتورمی شده که پول این کشور را نابود کرده است.
ترکیبی از اقتصاد نسبتاً آزاد، یک نظام مهاجرتی که کارگرانی را از ایتالیا، پرتغال و اسپانیا جذب و از آنها به شکل موثری استفاده میکرد و نظام حقوق مالکیت قدرتمندی به ونزوئلا اجازه داد از دهه ۱۹۴۰ تا دهه ۱۹۷۰ سطوح بیسابقهای از توسعه اقتصادی را تجربه کند.
اما تا چندین سال، ونزوئلا با وجود مشکلات به رشدش ادامه داد. همانطور که سیانان گزارش داد: «هوگو چاوز، مردی که بنیان وجههٔ قدرتمندش سکوی پوپولیستی تقسیم ثروت هنگفت نفتی ونزوئلا میان فقرا و محرومان بود، در حالی کشورش را ترک میکند که پول نقد بیشتری میان فقرا توزیع میشود.» حامیان هالیوودی چاوز همچنان پز میدادند که نابرابری درآمدی در حال محوشدن است.
سیانان گزارش داد که نابرابری درآمد «در دوران تصدی هوگو چاوز به پایینترین سطح در قارهٔ امریکا رسید» و به گزارش بانک جهانی ارجاع دادند که میگفت: «نرخ کسانی که در فقر زندگی میکردند از ۴/۵۰ درصد در سال ۱۹۸۸ به ۳/۳۶ درصد در سال ۲۰۰۶ رسید و نرخ مرگومیر نوزادان از ۳/۲۰ به ازای هر هزار تولد در آغاز به قدرت رسیدن چاوز به ۹/۱۲ در سال ۲۰۱۱ رسید.» و اما رؤیای بهشت سوسیالیستی همیشه زودگذر بوده است. هنگام به قدرت رسیدن مادورو در سال ۲۰۱۳، سراب سوسیالیسم ونزوئلایی محو شد و ابعاد عظیم فاجعه را افشا کرد. نتیجهاش فاجعهای اقتصادی شامل ابرتورم و کوهی از بدهی و کمبود مواد غذایی بود که تا پیش از این در ونزوئلای مدرن دیده نشده بود.
مشخصات کتاب
- عنوان: چرا سوسیالست نیستم
- نویسنده: رند پال – کلی اشبی پال
- ترجمه: مسعود یوسف حصیرچین
- انتشارات: نشر کتاب پارسه
- تعداد صفحات: ۴۳۶
- قیمت چاپ دوم – سال ۱۴۰۳: ۳۹۸۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب چرا سوسیالست نیستم چیست؟ لطفاً اگر این کتاب را خواندهاید، نظرات و تفکرات خود را پیرامون کتاب با ما در قسمت کامنتهای همین معرفی کتاب با ما به اشتراک بگذارید. با صحبت کردن پیرامون کتاب، درک و فهم خود را از کتاب بیشتر خواهیم کرد.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
[ » معرفی کتاب: کتاب افیون روشنفکران – نشر فرهنگ جاوید ]