کافهای به نام چرا با عنوان دوم، مکانی برای یافتن چراهای زندگی، یک کتاب در زمینه خودشناسی محسوب می شود.
این کتاب توسط جان پی. استرلکی نوشته شده و تا به حال در بیش از ۳۰ کشورِ ۵ قاره جهان به فروش رسیده است و همچنان به مردم دنیا کمک می کند هدف وجودشان را شناسایی کنند و با استفاده از آن به زندگی مطلوبشان دست یابند.
اولین چیزی که در این کتاب با آن برخورد می کنید، جمله ای از نیچه است:
کسی که چرایِ زندگی را یافته، با هر چگونه ای نیز خواهد ساخت.
در قسمتی از پشت جلد کتاب آمده است:
جان با این غذای فکر و راهنمایی سه شخصیتی که در کافه ملاقات می کند وارد سفر خودشناسی می شود، و در طول راه به نگرشی تازه نسبت به زندگی و روابط دست می یابد…
داستان کتاب کافهای به نام چرا
ماجرای این کتاب در یک کافه رخ می دهد.
جایی که در آن، جان با افرادی که در کافه هستند در مورد سوالات خاصی صحبت می کنند.
جان یک هفته مرخصی گرفته است و می خواهد از هرچیزی که مربوط به کار است دور باشد و یک تعطیلات خوب را سپری کند. اما در راه بندان جاده گیر می افتد و چون حوصله ماندن در ترافیک را ندارد، تصمیم می گیرد از راه دیگری به مقصد خود برسد.
اما در تلاش برای پیدا کردن راه دیگر، مسیر خود را گم می کند و در نهایت سر از کافه چرا در می آورد.
در آن کافه، مشتریان تشویق می شوند که درباره سه سوال فکر کنند:
- چرا اینجا هستید؟
- آیا از مرگ می ترسید؟
- آیا راضی هستید؟
درباره کافهای به نام چرا
این کتاب بسیار ساده و روان نوشته شده است، اما جملات و قصه هایی که در آن وجود دارد، بی نهایت زیبا و الهام بخش هستند.
در قالب یک بحث فلسفی خیلی ملایم، نکته هایی گفته می شود که می تواند هر فردی را به فکر فرو ببرد.
مهمترین بحثی که در این کتاب به آن پرداخته می شود همان سوال اول، یعنی “چرا اینجا هستید؟” است و باید گفت که این موضوع در قالب مثال های ساده بسیار شفاف پاسخ داده می شود، به نحوی که هر کسی می تواند به چرایی وجودش فکر کند و جوابی برای آن پیدا کند. پیشنهاد می کنم حتما این کتاب را بخوانید و از مطالب زیبای آن هم لذت ببرید و هم استفاده کنید.
این کتاب شباهت زیادی هم به یک سری از مباحت کتاب دنیای سوفی دارد.
قسمت هایی از متن کتاب
گاهی به طور غیرمنتظره خودتان را در مکانی می یابید که برای تان تازگی دارد و در آنجا با آدم هایی آشنا می شوید و مطالبی را از آنها یاد می گیرید که شاید به شدت مورد نیازتان باشد. این، اتفاقی بود که یک شب در جاده ای تاریک، خلوت و دورافتادهد برایم رخ داد.
احساس می کردم زندگی ام را با پول مبادله می کنم و این معامله ی خوبی به نظر نمی رسید.
وقتی کسی بداند چرا اینجاست، چرا خلق شده و برای چه زنده است، می خواهد رسالتش را به انجام برساند. مثل این است که جای گنج را روی نقشه بدانی.
هر روز آدم های زیادی هستند که سعی دارند وسوسه ات کنند وقت و انرژی ات را صرفشان کنی. برای مثال، ایمیل هایت را در نظر بگیر. اگر قرار باشد در هر فعالیت، خرید، یا خدماتی که از طریق ایمیل ها به تو پیشنهاد می شود شرکت کنی، هیچ وقتِ آزادی برایت باقی نمی ماند. تازه این فقط مربوط به ایمیل هایت می شود. علاوه بر این، آدم هایی را در نظر بگیر که تشویقت می کنند پای کدام برنامه تلویزیون بشینی، کجاها غذا بخوری، کجاها بگردی… و یک وقت به خودت می آیی و می بینی ای دلِ غاقل! داری همان کارهایی را می کنی که همه می کنند، یا می خواهند بکنی.
هیچ کس غیر از خودت نمی تواند بگوید چه چیز باعث رضایت و خشنودی تو می شود، پس خودت باید آن را شناسایی کنی.
زندگی حکایتی بی نظیر است، فقط بعضی از آدم ها متوجه نمی شوند که خودشان نویسنده ی این حکایت هستند و می توانند آن را هر طور که می خواهند بنویسند.
وقتی با دید باز و گسترده به مسائل بنگریم، فشارها، نگرانی ها، پیروزی ها، شکست ها، دیگر در نظرمان کوچک می شوند.
✔️ اطلاعات کتاب
- کافهای به نام چرا
- نویسنده: جان پی. استرلکی
- ترجمه: امیرحسن مکی
- انتشارات: لیوسا
- تعداد صفحات: ۱۱۲
- قیمت چاپ هشتم: ۸۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد این کتاب چیست؟
کانال تلگرام کافه بوک را دنبال کنید.