کتاب امریکایی آرام رمانی از گراهام گرین، نویسنده انگلیسی است که در ۱۹۵۵ انتشار یافت. گرین در طول عمر خود در بیشتر معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم میگذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را مینماید.
نویسنده، در پی اقامت خود در مالزی و هند و چین، از مشاهدات خود به عنوان خبرنگار جنگی استفاده کرده و در کتاب حاضر ضد امریکایی بودن خویش را در قالب اثری طنزآمیز، ابراز میدارد. و در حالی که ارتش فرانسه در هند – چین در حال جنگیدن با ویتنامیهاست، در سایگون، جوانی آمریکایی و باهوش به نام پایل، شروع به انتقال کمکهای اقتصادی به «نیروی سوم» میکند.
گراهام گرین، این کاتولیک شکاک که تا پایان عمرش همچنان که ایمانش قویتر میشد، شک او نیز افزون میگشت، زمان کوتاهی نیز عضو وزارت خارجهی بریتانیا بوده است و بیشتر آثار او برگرفته از این دو وجههی شخصیتش است. از طرفی رمانهایی با مضمون جدال بین شک و ایمان و از طرف دیگر رمانهای جاسوسی و سیاسی، عمدهی آثار او را تشکیل میدهند.
هنری گراهام گرین در اکتبر سال ۱۹۰۴ در انگلستان به دنیا آمد. وارد دانشگاه شد و در سال ۱۹۲۵ با مدرک لیسانس تاریخ از آکسفورد فارغالتحصیل شد. گرین در هفده سالگی دچار افسردگی شدید شد و دوستانش بر این گمان بودند که دیدار وسواسگونه او از مناطق حادثهخیز و خطرناک در سالهای بعد شگردی بود برای طفرهرفتن و پرهیز از خودکشی که در مذهب کاتولیک گناه کبیره بهشمار میآمد. گراهام گرین در سال ۱۹۹۱ به دنبال بیماری خونیای که داشت در سوئیس درگذشت.
قبلا در وبسایت معرفی کتاب کافهبوک از گراهام گرین، کتاب پایان رابطه را بررسی کردیم که پیشنهاد میکنم نیمنگاهی به آن داشته باشید.
کتاب امریکایی آرام
شخصیت اصلی این رمان که داستانش در ویتنام میگذرد خبرنگاری بریتانیایی به نام تامس فاولر است و زمانه، زمان آشوبهای داخلی و خارجی است و درگیریهای بومیان استقلالطلب در ویتنام با استعمارگران به اوج خود رسیده است. فاولر که چندسالی است در این منطقه زندگی و البته مُخبری میکند همواره در تلاش بوده که بیطرفی خود را حفظ کند. در قسمتی از کتاب از زبان او میخوانیم:
اما گرفتاریهای قهرمان داستان کتاب امریکایٔی آرام دقیقاً در همین نوع تفکر است. او با توجه به وضع آشفته آدمیان و در نظر گرفتن خطاها و رویاها و دروغها، میخواهد تعهد قبول نکند و در همه احوال ناظر بیطرف باشد. میخواهد در جهانی که به غرور و تعصب و شهوت و تزویر آلوده است، به حالت مواج باقی بماند. میداند که چه بر حماقت بشر بخندد و چه بر آن گریه کند، به هرحال بهرهای جز پشیمانی نخواهد برد.
اما ناگاه، درست در زمانی که گمان میکرده است گوشهای بیخطر و آرام و ایمن در قلب ناآرامیهای روزگار یافته است، بیکس و تنها میماند و میبیند باید تصمیم بگیرد و ارزشها را از نو کشف کند و به گفته کیرکگور – فیلسوفی که از وی بهعنوان پدر اگزیستانسیالیسم یاد میشود – یا اخلاقاً منفرد بماند، یا لاوجود به غبار تبدیل شود و نابود گردد. پی میبرد که هستی آدمی در مرز میان آرمان و واقعیت میگذرد و از تنش و کشاکش میان آن دو مایه میگیرد. درمییابد که جدایی آدمی از جهان یکی یکی از مقولات وجود او و نقطه آغاز زندگی درونی است و تکلیفی که این جدایی بر دوش انسان مینهد پیمودن وضع بشر تا حد نهایی، تا مرز پوچی و ظلمات سرگشتگی است و راه بهشت از جهنم میگذرد.
وقایع داستان در ویتنام اتفاق میافتد. اواخر سلطه فرانسه استعمارگر و اوایل سلطه آمریکای لیبرال. کشور سلطهگر واپسین نفسها را با میراث فقر، فحشا، افیون و تباهی میکشد. فرانسه در منجلاب خودساخته فرو رفته و آمریکای تازه نفس در حال جایگزینی است، بدونتوجه به تجربه فرانسه. آمریکا میخواهد که دموکراسی را برای ویتنامیها به ارمغان بیاورد و البته با حماقتی محض که البته نتیجهای جز رنج و کشور مردم را در پی ندارد. به شکل نمادین نیز، یک فرانسوی پیر و یک آمریکایی جوان بر سر مالکیت دخترکی ویتنامی با هم مبارزه میکنند و دخترک برای زنده ماندن چارهای ندارد جز خزیدن به آغوش فرد قویتر. البته نویسنده در داستان به فلسفه وجودی انسان هم میپردازد.
بنابراین به طور کلی درباره شخصیتهای کتاب میتوان گفت، یک روزنامهنگار انگلیسی به نام فاولر، که نقش نظارهگر آسانطلب و بیغم را ایفا میکند؛ فوئنگ، معشوقهی ویتنامی؛ و آلدن پایل، جوان آمریکایی اهل بوستون که به میدان جنگ کشانیده شدهاست، چهرههای اصلی این رماناند. یک رابطهی مثلثی جذاب و بکر در دل فضایی ملتهب که تا مدتها میهمان ذهن خواننده میگردد.
فاولر ، راوی و خبرنگار خارجی فصلی، گرفتار بین استعمارگران فرانسوی و ویتنامیها، میگوید که:
تا به حال کسی را ندیده بودم که برای همه مشکلاتی که به وجود اورده است، انگیزهی بهتری داشته باشد.
هنگامی که سیاستهای پایل جوان خون به پا میکند، فاولر نمیتواند خود را کنار بکشد. اما انگیزههای فاولر برای مداخله، هم برای پلیس و هم برای خودش مشکوک است، زیرا پیش از این پایل معشوقه ویتنامیاش را از چنگش درآورده است. کتاب امریکایی آرام نقدی است تند و سرشار از خشم که در شکلی استعاری از طرف یک استعمارگر کهنهکار به یک جهانخوار تازه کار وارد میشود.
شروع کتاب امریکایی آرام نیز بسیار متفاوت و دور از تصور خواننده است. شروعی که از آن به عنوان یکی از ماندگارترین شروعهای دنیای ادبیات یاد میشود. اثر گراهام گرین از صحنهای آرام شروع میشود. صحنه تریاک کشیدن قهرمان اصلی داستان یعنی «فاولر» به همراه معشوقه سابقش، «فونگ». زنی که مدتی فاولر را ترک کرده و حالا دوباره به خانه او آمده است تا فاولر برایش وافور دم کند. اما این آرامش خیلی زود به هم میخورد و خبر میآید که یک آمریکایی کشته شده و ما تا پایان داستان مشغول رمزگشایی از شخصیت این آمریکایی مقتول و راز قتل مرموزش هستیم.
از جمله خصوصیات کتابهای گراهام گرین، موفقیت او در ساختن فضاهای سیاسی – پلیسی است. گرین به یقین یکی از سیاسینویسترین نویسندگان غرب بوده و هست. چرا که در همه رمانهایی که نوشته است، شخصیت اصلی ارتباطی مهم با کانون «قدرت» دارد. چه در رمان «مامور معتمد» که فضای سیاسی پیچیدهای داره و چه فضای پلیسی تمام و کمالش در سه رمان «مرد سوم»، رمان «صخرۀ برایتون» و رمان «مامور ما در هاوانا» که همگی در فهرست بهترین رمانهای جنایی جهان قرار دارند.
[ » معرفی کتاب: رمان سرباز خوب – ادبیات انگلیس ]
جملاتی از متن کتاب
آدمی هرگز برای خرابیهایی که به بار آورده چنین انگیزههای خوبی نداشته است.
آن روز صبح ماهها پس از این گفتوگو که از خواب بیدار شدم و باز فوئونگ را در بستر دیدم، با خود اندیشیدم: و تو پایل، تو آیا فوئونگ را درک کردی؟ میتوانستی چنین وضعی را پیشبینی کنی؟ وضعی که فوئونگ خوش و خوشبخت در کنار من خوابیده باشد و تو مرده باشی؟ زمان انتقام میگیرد ولی انتقامهایش بعداً بیشتر بیحاصل به نظر میرسد. آیا بهتر نیست بکوشیم یکدیگر را درک نکنیم و بپذیریم که هیچ انسانی هرگز نمیتواند انسان دیگری را درک کند؟ بپذیریم که نه زن شوهر را درک میکند و نه عاشق معشوق را و نه پدر و مادر فرزند را؟ شاید به همین دلیل آدمیان خدا را اختراع کردهاند. موجودی که توان درک کردن داشته باشد. شاید اگر من هم میخواستم درک کنم یا درک شوم کلاه سر خودم میگذاشتم و ایمان میآوردم.
زمان انتقام میگیرد ولی انتقامهایش بعداً بیشتر بیحاصل به نظر میرسد. آیا بهتر نیست همه بکوشیم یکدیگر را درک نکنیم و بپذیریم که هیچ انسانی هرگز نمیتواند انسان دیگری را درک کند؟ بپذیریم که نه زن شوهر را درک میکند، نه عاشق معشوقه را و نه پدرومادر فرزند را؟ شاید به همین علت آدمیان خدا را اختراع کردهاند؛ موجودی که توان درک کردن داشته باشد. شاید اگر من هم میخواستم درک کنم یا درک شوم، کلاه سر خودم میگذاشتم و ایمان میآوردم.
آنها در راه دمکراسی کشته شدهاند.
زمان انتقام میگیرد ولی انتقامهایش بعدا بیشتر بیحاصل بنظر میرسد. آیا بهتر نیست همه بکوشیم یکدیگر را درک نکنیم و بپذیریم که انسانی هرگز نمیتواند انسان دیگری را درک کند؟ بپذیریم که نه زن شوهر را درک کند، نه عاشق معشوقه را و نه پدر و مادر فرزند را؟ شاید به همین علت آدمیان خدا را اختراع کردهاند – موجودی که توان درککردن داشتهباشد.
کانال پر از جسد بود. اکنون که این جملات را مینویسم به یاد طاسکبابی میافتم که زیادی گوشت داشته باشد. قسمتهایی از هر جسد روی دیگری قرار داشت. کلهای تراشیده به رنگ خاکستری شبیه سر زندانیان مانند گوی شناور روی آب آمده بود. هیچ جا خون دیده نمیشد. تصور میکنم خونها مدتی پیش جاری شده و رفته بودند. نمیدانم چند نفر بودند. حتما هنگام بازگشت از دو سو زیر آتش طرفین گرفتار شده بودند. گمان میکنم همهی افرادی که در آن لحظه لب کانال ایستاده بودند، فکر میکردند پس چرا ما تلافی نکنیم؟ چشمانم را از آن منظره برداشتم. هیچیکمان نمیخواست به یاد بیاورد که همه چقدر کوچک و بیاهمیتیم و مرگ چه تند و ساده و بیدریغ ممکن است به سراغمان بیاید.
عاشق بودن یعنی از دریچه چشم شخص دیگری به خود نگریستن. نگریستن، یعنی عشق ورزیدن به آن تصویر دروغین والای خویشتن. عاشق از رفتار شرافتمندانه عاجز است، عمل شهامتآمیز این نیست که تنها در برابر چشمان دو بیننده نقش بازی کند.
ستوان رو به من کرد و گفت: «برویم ببینیم.» پشت سر نگهبان از کوره راه پر گل و لائی که علف سراسر آن را پوشانده بود و بین دو کشتزار قرار داشت، گذشتیم. بیست متر پشت ساختمانها در گودالی یک زن و یک پسر کوچک افتاده بودند. کاملاً پیدا بود که هیچ یک زنده نیستند. بر پیشانی زن لختهای خون دیده میشد. پسرک گفتی بخواب رفته بود. درحدود شش ساله بهنظر میرسید. به حالت جنین در رحم، زانوهای استخوانی و لاغرش را روی سینه جمع کرده بود. ستوان سری تکان داد و گفت: «بدشانسی آوردند.» بعد خم شد و جنازه کودک را به پشت برگردانید. مدالی منقوش به شمایلی مذهبی بر گردن داشت. به خود گفتم از این اسباببازیها هم کاری ساخته نیست. اما زیر کودک چیز دیگری هم بود: قرص نانی گاز زده. فکر کردم چقدر از جنگ متنفرم.
همان کشیشی که کنار من ایستاده بود در توضیح این حرکت گفت: «ما اینجا بیطرفیم. اینجا قلمرو خداست.»
ما جسماً و روحاً کوچکتر از آنیم که دیگری را بدون احساس نخوت از آن خود کنیم یا بدون احساس حقارت و کوچکی از آن دیگری باشیم.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب امریکایی آرام
- نویسنده: گراهام گرین
- ترجمه: عزتالله فولادوند
- انتشارات: مرکز
- تعداد صفحات: ۲۰۱
- قیمت چاپ سوم – سال ۱۳۹۷: ۱۴۹۰۰۰ تومان
شما در مورد کتاب امریکایی آرام چه فکری میکنید؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از از نشر خوارزمی: