کتاب بازی فرشته قسمت دوم از چهارگانه «گورستان کتابهای فراموششده» است که قبلاً جلد اول این مجموعه را که سایهی باد نام داشت در کافهبوک معرفی کردیم. این رمان سال ۲۰۰۸ یعنی هفت سال بعد از جلد اول مجموعه منتشر شد. کتاب بازی فرشته به بارسلونِ دهه ۱۹۲۰ در دلِ عمارتی رهاشده و به سراغ مردی جوان میرود که از راه نوشتنِ داستانهای دلهرهآور روزگار میگذراند.
ثافون زاده سال ۱۹۶۴ در شهر بارسلون بود و بنا به گفته خودش از سن پنج یا شش سالگی میدانست که میخواهد نویسنده شود، اگرچه اعتراف میکرد که هرگز ندانسته این میل غریب چگونه و از کجا در وجودش شکل گرفته چراکه خانواده او از هیچ پیشینه ادبی برخوردار نبوده است. کارلوس همواره در مصاحبههایش عنوان میکرد که جهان ادبیات و کتابها در خانه کوچک پدری او از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
در کتاب بازی فرشته ثافون بار دیگر خواننده را به فضایی جادویی و گوتیک هدایت میکند تا داستانی سرشار از دسیسه، عشق و تراژدی را در هزارتویی که گاه به تاریخ، اسطوره و روانشناسی راه میبرد روایت کند. علاوه بر مارکز، امبرتو اکو و بورخس که در رمان «سایهی باد» با یکدیگر تلاقی میکردند در کتاب بازی فرشته باید ضلع چهارمی به آنها اضافه کرد: چارلز دیکنز.
در قسمتی از من پشت جلد کتاب آمده است:
شاید بد نباشد در همین ابتدای کار اشاره کنیم، داستان رمانهای این مجموعه مستقل از هم هستند و سریالی نیستند، اما به شکلی بسیار رمزآلود در هم تنیده شدهاند. به عنوان مثال، این کتاب در ابتدا ظاهرا هیچ ارتباطی به جلد نخست مجموعه ندارد اما با پیشرفت داستان و حضور شخصیتها کمکم متوجه تاثیر هر یک از افراد در روند داستان و زنجیرهای که هر یک از اتفاقات را به یکدیگر متصل میکند خواهیم شد. بنابراین همانند جلد قبل باید با هوشیاری و توجه به تمام سرنخهای نویسنده کتاب را دنبال کنید.
همانطور که اشاره شد، این مجموعه شامل چهار کتاب است که معرفی سایر جلدهای آن را میتوانید در کافهبوک از طریق لینکهای زیر دنبال کنید:
- رمان سایه باد – جلد اول
- رمان زندانی آسمان – جلد سوم
- رمان هزارتوی ارواح – جلد چهارم
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان سرخ و سیاه – ادبیات کلاسیک ]
کتاب بازی فرشته
داستان این کتاب راجع به نویسندهای به نام داوید مارتین است. نوجوانی که کارش را در روزنامه آوای صنعت با یک سردبیر سختگیر شروع میکند. او در کودکی پدرش را طی حادثهای مهیب از دست میدهد و در دفتر همین روزنامه که زمانی پدرش در آن کار میکرد به عنوان خدمتکار مشغول به کار میشود و کمکم مورد توجه یکی از نویسندگان روزنامه یعنی پدرو بیدل قرار میگیرد.
چکشکاریهای سردبیر و همراهی نویسنده سرشناس روزنامه، پدرو بیدل به تریج از مارتین یک نویسنده خوب میسازد. ولی مارتین مثل هر آدم دیگری نیاز به پول دارد. پس با هر انتشاراتی که بتواند همکاری میکند تا به پولی که احتیاج دارد برسد. مارتین در نهایت انتشارات نه چندان خوبی پیدا میکند و با آنها قرارداد میبندد تا مجموعه داستانی به نام شهر نفرین شده را برای آنها بنویسد.
داستانی که او مینویسد، مجموعهای سیاه و کارآگاهی و پر از ماجراست که در دل بارسلون سالهای ۱۹۲۰ جریان دارد. مارتین برای رسیدن به قرارداد که در نوع خود بدترین است، مجبور است روزانه حداقل ۶۶.۶ صفحه بنویسد! در این میان مارتین نامهای از یک ناشر ناشناس به نام کورلی دریافت میکند که به کارهایش علاقهمند شده است.
حال مارتین که در برزخ نویسنده بازاری بودن یا یک نویسنده خوب بودن دست و پا میزند، پیشنهاد کورلی را پذیرفته و تصمیم میگیرد با این ناشر عجیب همکاری جدیدی شروع کند. قبول این همکاری، سرآغاز داستان مارتین و ماجراجویی او در دل شهر بارسلون است. او برای نوشتن در آسودگی و فراغت از های و هوی شهر، خانهای متروکه و بزرگ اجاره میکند و کم کم فضای رمزآلود خانه با اتفاقات دیگر و کتابی که نویسنده جوان میخواهد بنویسد و سرنوشت نویسنده کتاب نور جاودان که از کتابخانه مشهور گورستان کتابهای فراموش شده به امانت گرفته است و همچنین سرگذشت صاحب قبلی خانه در هم گره میخورد و داستانی سراسر پر افت و خیز روایت میشود. ماجراجوییای که پای جلسات احضار روح، عشق نافرجام، یک دستیار عجیب و جذاب به نام ایسابلا، یک وکیل عجیب و غریب و پلیس بارسلون را به زندگیش باز میکند.
شروع داستان کتاب بازی فرشته نیز، چنین است:
اگر داستان کتاب سایه باد، به بارسلون دهه پنجاه و دوران تاریک ژنرال فرانکو رفته بود، نویسنده در کتاب بازی فرشته به سی سال قبلتر یعنی دهه بیست میلادی رفته و نویسندهای خوشاقبال را در دل خانهای متروک و عجیب به تصویر کشیده که سر و کارش به گورستان کتابهای فراموششده میافتد. در واقع مغازه کتابفروشی پدر و پسر در جلد اول این مجموعه، نقش پررنگی در اینجا نیز باری میکند. در این کتاب ما به سالهای قبل از تولد دنیل سمپره، قهرمان اصلی مجموعه سایه باد سر میزنیم.
اما کتاب بازی فرشته بسیار عجیب و بهتآور است. درون داستان، پایانهای وحشتناک و بیرحمانهای برای شخصیتهای کتاب اتفاق میافتد و خواننده فقط میتواند ابروهایش را بالا ببرد.
دیوید مارتین شخصیت قهرمان داستان، نویسنده جوانی است که روحی خاکستری دارد. به هنگام مطالعه کتاب برای این نویسنده جوان رنج میکشی، برای افسردگیای که در دلش میگذرد هم ناراحت میشوید. مارتین که داستانهایی درباره جنایتهای مختلف مینویسد، بدترین دوران زندگی خودش را پشت سر میگذارد، بنابراین وقتی به او پیشنهادی وسوسهانگیز برای بستن قرارداد میدهند نمیتواند رد کند و این دقیقا جایی است که زندگیاش به یک ماجرای وحشتناک بدل میشود. جدالی ابدی خیر و شر بین مارتین «فرشته» و کورلی «شیطان».
کتاب بازی فرشته برخلاف کتاب سایه باد یک رئالیسم جادویی تمام عیار است. ما در این کتاب به همراه راوی، در جاهای تاریک و مکانهای نیمهتاریک و مرموز و نیز در میان کتابها و کلمات پرسه میزنیم و زیستی نامتعارف را تجربه میکنیم و تحول آدمی را دنبال میکنیم که در کوران حوادثی عجیب و در مسیر نوشتنِ قصههایی جنایی رشد میکند و بزرگ میشود. او چیزهایی را درمییابد که بلوغاش را رقم میزنند و او را از بیتجربگی و خیالپردازی کودکی و نوجوانی به بزرگسالی و پختگی میرسانند،
درنهایت اینکه اگر کتاب سایه باد را خواندهاید و مجذوب آن شدید، پیشنهاد میکنیم کتاب بازی فرشته را نیز بخوانید. نویسنده در این کتاب نیز شما را ناامید نخواهد کرد و بار دیگر با همان حال و هوا شما را در کتابش غرق میکند.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان کتابخانه نیمهشب – اثر مت هیگ ]
جملاتی از متن رمان
دنیا توی چه کثافتی گیر افتاده. به نظر میاد که توی این صحنهی نمایش مضحکی که این عالم پراز حماقت جلوی چشم ما قرار داده، کمبود فکر و عقیده داره با افراط در ایدئولوژی جبران میشه.
زندگی همهی هنرمندها یک جنگه، خواه کوچک باشن یا بزرگ. جنگی که توسط خود شخص با محدودیتهاش آغاز میشه. برای دست پیدا کردن به هر چیز تو باید ابتدا مثل یک ارتش هدفی داشته باشی و بعد هم استعداد، بعد از اون هم دانش و درنهایت فرصت مناسب.
میل به رستگاری و زنده ماندن بخشی از طبیعت ماست. ایمان، یک واکنش غریزی به وجهی از هستیه که با هیچ معنای دیگهای قادر به توضیح آن نیستم؛ خواه بصورت درک پوچی اخلاق حاکم برجهان هستی، یا پذیرش قطعیت مرگ.
ایسابلا، من فکر میکنم که تو هم استعداد داری و هم شور و شوق بیشتر از چیزی که فکرش رو میکنی و کمتر از چیزی که انتظارش رو داری. اما عدهی زیادی هستن که هم صاحب استعداد هستن و هم شور و شوق و بسیاری از اونها هرگز به هیچ جا نمیرسن. این نخستین قدم برای رسیدن به هر چیزی در زندگیه. استعداد طبیعی مثل قدرت بدنی میمونه، تو میتونی با قدرت بدنی بیشتر یا کمتر از حد طبیعی به دنیا بیای، اما هیچ کس نمیتونه یک ورزشکار بشه فقط به خاطر اینکه قدش بلندتره یا زور بیشتری داره یا اینکه در دویدن سریعتره. چیزی که یک ورزشکار یا یک هنرمند رو میسازه کار کردنه. تمرین حرفه ای و استفاده از تکنیک استعداد و نبوغی که با تو به دنیا آمده فقط حکم مهمات رو داره. برای اینکه بتونی با اون به جایی برسی باید ذهنت رو تبدیل کنی به یک اسلحه ی بسیار دقیق.
تمامی تفسیرها و نگرشهایی که از حقیقت وجود دارن الزاماً افسانه و داستان هستن. مشکل اصلی، درک این حقیقته که انسان یک حیوان اخلاقیه که در جهانی غیراخلاقی به حال خودش رها شده و در همین جهان محکوم شده به یک حیات پایانپذیر و محدود که در دلِ اون هیچ معنایی وجود نداره مگر مفهوم مبتذل چرخهی طبیعی حیات و تنازع بقای انواع موجودات. قرار گرقتن در موقعیت روبهرو شدن با حقیقت، آن هم برای مدتی طولانی، امید به زندگی رو دستِ کم در مورد نوع بشر به چیزی غیرممکن تبدیل میکنه. بهخاطر همینه که ما زمان زیادی از زندگی خودمون رو صرف رویاپردازی میکنیم، بهخصوص در ساعات بیداری.
هرگز غرور و ایمان درونی یک نویسنده به خودش رو دستکم نگیر، بهخصوص وقتی دربارهی نویسندهای در سطح متوسط صحبت میکنی.
نگاه مخوفش را به من دوخت و بعد با شدتْ آویز لامپ را به سمت دیوار هل داد. لامپ بر اثر برخورد با دیوار شکست و خرده شیشههای آن بر سر و صورتم پاشید اما جریٔت نداشتم آنها را از صورتم کنار بزنم. پدرم با صدایی سرد و آرام پرسید:«کجاست؟» لرزان، سری به چپ و راست گرداندم که یعنی نمیدانم. «اون کتاب لعنتی کجاست؟»
روشنفکر واقعی دقیقا به کسی گفته میشه که خودش رو با وجه روشنفکری از دیگران متمایز نکنه. کسانی که چنین چیزی رو ادعا میکنن و جار میزنن موجوداتی جعلی هستن که سعی دارن نارساییها و کاستیهای وجود خودشون رو جبران کنن.
ما هر روز و هر روز، مثل غذایی که مصرف میکنیم، چنین چیزهایی رو به چشم میبینیم و تجربه میکنیم. انسانهای بیکفایت و ناشایستی که خودشون رو بهعنوان افرادی متخصص و کارشناس معرفی میکنن، موجوداتی ظالم و ستمگر که نقش افرادی عابد و زاهد رو عهدهدار شدن، خلافکاران و تبهکارانی که درون پوستهی متعصبانهی مذهبی و بهشکلی آزاردهنده دیندار فرو رفتن، رباخوارانی که نقش نیکوکاران رو بازی میکنن، موجودات کوتهبینی که خودشون رو وطنپرست معرفی میکنن، موجودات متکبر و پرافادهای که خودشون رو فروتن و متواضع جلوه میدن، موجوداتی مبتذل و سطح پایین که در جامههای برازنده و زیبا ظهور میکنن و ذهنهای عاجز و ناتوانی که خودشون رو روشنفکر خطاب میکنن. فارغ از قصههای شاه پریان که افسانهها و سرودهای فولکلور ما رو میسازن، طبیعتی که ما در اون قرار گرفتیم از ماهیتی خوفناک و وحشی برخورداره.
هر عمل مرتبط با مناعت طبع که قصد متقاعد کردن اشخاص را داشتهباشد ابتدا باید کنجکاوی آنها را تحریک کند، بعد پای غرورشان را بهمیان بکشاند و در نهایت به درگیر کردن حس مهربانی یا حتا ندامت ختم شود.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب بازی فرشته
- نویسنده: کارلوس روئیث ثافون
- ترجمه: علی صنعوی
- انتشارات: نیماژ
- تعداد صفحات: ۷۶۸
- قیمت – سال ۱۴۰۲: ۵۸۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب بازی فرشته چیست؟ آیا از کتابهایی که موضوع آنها نیز کتاب و نویسندگی است استقبال میکنید؟ لطفا نظرات خود را با در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر: