داستان نویسی

کتاب بخش دی

https://www.iranketab.ir/

کتاب بخش دی داستانی درباره دختری به اسم ایمی است که باید ۱۳ ساعت در بخش روانپزشکی بیمارستان، با درهای بسته شیفت دهد. این کتاب تازه از فریدا مک‌فادن می‌تواند با ذهن شما بازی کند و کاری کند که دیگر به هیچ یک از شخصیت‌های داستان نتوانید اعتماد کنید. در داستان، نویسنده به خوبی توانسته فضا را ترسناک و دلهره‌آور به خواننده نشان دهد و درنهایت با پایانی غافلگیر کننده به اتمام برسد.

این اثر با نگاهی عمیق و انسانی، داستان‌های پیچیده و دردآور بیماران، پزشکان و پرستارانی را که در بخش دی از این بیمارستان به سر می‌برند، بازگو می‌کند.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:

بدترین کابوس ایمی گذراندن یک شب در بخش دی است. و حالا ممکن است هیچ وقت نتواند از آن بخش فرار کند.

فریدا مک‌فادن نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، پزشک متخصص آسیب مغزی است. آثار او بارها در فهرست بهترین کتاب‌های ویراستاران آمازون قرار گرفته و برنده جایزه بین‌المللی نویسندگان ژانر تریلر برای بهترین کتاب شده‌اند. بخش دی تازه‌ترین اثر نویسنده است که در سال ۲۰۲۳ منتشر شده است.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان سنگ کاغذ قیچی – مجموعه ادبیات پلیسی – جنایی ]

کتاب بخش دی

داستان کتاب بخش دی درباره شبی است که ایمی مجبور می‌شود در شیفت شب بخش دی باقی بماند. برای او، این سخت‌ترین و هولناک‌ترین کار ممکن است. بخش دی پر از بیمارهای روحی روانی مختلف است و یکی از این بیمارها پشت در بسته شده چرا که بسیار خطرناک است. اما این قسمت ترسناک ماجرا نیست، بخش هولناک اینجاست که یکی از آشناهای ایمی در این بخش بستری است. این موضوع با برگشتن به گذشته در طول داستان برای خواننده روشن می‌شود. گذشته ایمی رازهای بسیاری دارد که خواننده نباید از آن غافل شود.

در بخش دی آنتن‌دهی وجود ندارد. این موضوع خود به خود ترس را در دل ایمی بیشتر و بیشتر می‌کند. فقط یک لحظه خودتان را به جای ایمی در میان بیمارهای روانی بخش دی تصور کنید و فکر کنید موبایل‌تان هم آنتن ندارد. آیا چیزی بدتر از این وجود دارد؟ و در ادامه تصور کنید، اتفاقاتی در جریان است و دکترها و بیمارها ناپدید می‌شوند. اینجا دیگر ایمی می‌داند و به یقین می‌رسد که یک جای کار ایراد دارد. نقطه عطف داستان درست جایی است که برق قطع می‌شود و در اتاق بیمارهای روانی باز می‌شود.

داستان از همان ابتدا خواننده را به دنبال خودش می‌کشاند و هرچی جلوتر می‌رویم هیجان و تعلیق آن بالاتر می‌رود و‌ در نهایت با یک پایان غیرقابل پیش‌بینی خواننده شگفت‌زده خواهد شد. دقیقاً همین پایان داستان است که خواننده را وا می‌دارد نویسنده را تحسین کند.

در کتاب می‌خوانیم که به ایمی می‌گویند شیفت شبانه بخش روان‌پزشکی با درهای بسته بیمارستان ما، یعنی بخش دی، به شما واگذار شده است. به‌منظور آماده شدن برای شیفتتان، لطفاً دستورالعمل‌های زیر را رعایت کنید:

«یک کد به شما داده می‌شود که برای ترک کردن بخش دی می‌توانید از آن استفاده کنید. به‌جز موارد اضطراری، اجازه ندارید در طول شیفتتان بخش را ترک کنید. اطلاعات شخصی‌تان را برای بیماران فاش نکنید. این اطلاعات شامل جزئیاتی درباره زندگی شخصی شما یا نشانی محل زندگی شما می‌شود. این موارد در بخش دی ممنوع‌اند: الکل، مایعات اشتعال‌زا، پونز، خودکار، سوزن، سوزن‌منگنه، گیره کاغذ، سنجاق‌قفلی، سوهان ناخن، موچین، ناخن‌گیر، محصولات حاوی تنباکو، سیگار الکترونیکی، کیسه پلاستیکی، تیغ، سلاح یا هر وسیله‌ای که بتوان مثل سلاح از آن استفاده کرد. انتظار نداشته باشید که اجازه داشته باشید هنگام شیفتتان بخوابید.»

فریدا مک‌فادن در کتاب بخش دی با استفاده از زبانی ساده اما پرقدرت، جلوه‌های غیرقابل پیش‌بینی و گاهی تکان‌دهنده‌ی زندگی روزمره را در یک محیط بیمارستانی به تصویر می‌کشد. از طریق داستان‌های شخصیت‌های خود، وی مسائل مختلف از قبیل امید، ناامیدی، رابطه بین پزشک و بیمار، و چالش‌های اخلاقی و حرفه‌ای موجود در یک محیط درمانی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

کتاب بخش دی نه تنها یک داستان در مورد بیماری و درمان است، بلکه یک نگاه عمیق به روابط انسانی، تصمیم‌گیری‌ها و چالش‌های زندگی است. این کتاب به ما آموزش می‌دهد که چگونه در مواقع سخت و چالش‌برانگیز، امید را حفظ کنیم و با واقعیت‌های زندگی مواجه شویم.

با خواندن کتاب بخش دی خواننده وارد دنیایی می‌شود که ممکن است برای بسیاری ناآشنا باشد، اما هر کسی می‌تواند خود را در کنار شخصیت‌ها و داستان‌های آن یافته و با آن‌ها همدلی کند. فریدا مک‌فادن با نوشتن این اثر، نه تنها یک داستان زیبا و معنوی ارائه داده است، بلکه یک درس زندگی را به ما آموزش می‌دهد.

اگر بخواهیم کتاب بخش دی را به سه قسمت تقسیم کنیم: قسمت اول کتاب، جالب و کنجکاو کننده‌ است که در آن ما با فضای کلی داستان روبه‌رو و در حال شناخت شخصیت‌ها هستیم. قسمت دوم دقیقاً همین شناختی که از آدم‌های داستان پیدا کرده‌ایم زیر سوال می‌رود که با مرور گذشته این اتفاق رخ می‌دهد. در قسمت آخر نیز هیجان‌زده خواهیم شد و به نتیجه گیری داستان خواهیم رسید.

کتاب روند تندی دارد و اتفاقات سریع رخ می‌دهند اما در عین حال چیز عجیبی و غریبی هم در جریان نیست! این شاید تنها ایرادی است که می‌توان به کتاب گرفت، ریتم و روایت داستان تقریباً یکنواخت پیش می‌رود و خواننده احساس خوانش یک کتاب پرهیجان و تقریباً ترسناک را ندارد. با این حال همان‌طور که اشاره شد، پایان کتاب کامل است و خواننده بعد از اتمام رمان، ناراضی نخواهد بود. هرچند فکر می‌کنیم مطالعه این رمان برای نوجوانان و جوانان جذابیت بیشتری داشته باشد و خواننده بزرگسال را راضی نکند.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان پرده – آخرین پرونده هرکول پوآرو ]

کتاب بخش دی

جملاتی از متن رمان

کلماتش لرزی به ستون فقراتم می‌اندازند، ولی کَم می‌خندد. «پس اسکیزوفرنیکه؟» دکتر بک اخم می‌کند. «نه. اسکیزوفرنیک نیست. ما به بیمارها این‌طوری اشاره نمی‌کنیم. میگل یه آدمه و فقط با اختلال روانی‌ش توصیف نمی‌شه. اون یه اسکیزوفرنیک نیست، یه آدمه که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلاست. متوجه شدی؟»

وقتی آن چای سرد هلویی‌های آغشته به توهم‌زا را می‌خوردم بیشتر او را می‌دیدم، ولی حتی بعد از آنکه جید از زندگی‌ام رفت، هنوز گاهی آن دخترکوچولو را می‌دیدم. نُه سال از آن زمان گذشته است و من تا به حال به‌جز جید به هیچ کس دیگری درباره‌اش نگفته‌ام. نمی‌دانم داروهایی که داخل نوشیدنی‌ام می‌ریخت چیزی را در وجودم روشن کرده که خاموش کردنی نیست یا نه، ولی آن دخترکوچولو همیشه همراهم است. همیشه. و همیشه به من می‌گوید کارهایی بکنم. کارهای بد. ولی به حرفش گوش نمی‌دهم. معلوم است که گوش نمی‌دهم. خب، بیشتر اوقات گوش نمی‌دهم.

تمام این مدت فکر می‌کردم هیولا داخل اتاق انفرادی یک است. فکر می‌کردم در راهروها پرسه می‌زند و داخل گوشه‌وکنار تاریک بخش پنهان می‌شود. ولی تمام این مدت، درست مقابلم بود.

چطور یک نفر به جایی می‌رسد که مغزش دیگر مثل یک مغز عادی کار نمی‌کند؟ که واقعیت زندگی‌اش کاملاً با واقعیتی که بقیهٔ آدم‌های دنیا در آن زندگی می‌کنند متفاوت می‌شود؟ و چه‌چیزی باعث می‌شود این اتفاق برای کس دیگری نیفتد؟

این یعنی نِردی. ولی من توی کتاب خوندن یاغی به حساب می‌اومدم. توی کلاس وقتی معلم داشت درس می‌داد، من زیر میزم کتاب می‌خوندم. حتی برای کتاب خوندن تنبیه شدم. معلمم همیشه بهم می‌گفت: ویل، اون کتاب رو بذار کنار!

نمی‌دانم که می‌خواهد چه بگوید و هیچوقت هم نمی‌فهمم، چون همان لحظه، صدای زنگ کر کننده‌ای در مقابلمان بلند می‌شود. هر دو جلو می‌رویم و یک لحظه بعد صدای تلق بلندی می‌شنویم. قفل درِ بخش روان‌پزشکی باز شده است. کمرون کنار می‎رود. «اول خانم‌ها.» بله، اولین باری که مثل یک جنتلمن رفتار می‌کند باید همین لحظه باشد… وقتی در باز می‌شود، دلم هری پایین می‌ریزد. تنها چیزی که می‌توانم بهش فکر کنم این است که نمی‌خواهم در این بخش باشم. می‌خواهم بچرخم و از پله‌ها پایین بدوم و از بیمارستان خارج شوم. از ذره ذره‌ی کنترل نفسم استفاده می‌کنم تا مانع این کار شوم. واقعا، واقعا دلم نمی‌خواهد اینجا باشم.

بخش کوچکی از وجودم فکر می‌کند شاید می‌شد از تمام این قضایا جلوگیری کرد. شاید اگر وقتی شانزده‌ساله بودیم کارهای دیگری می‌کردم، می‌توانستم نجاتش دهم. باید تا ابد با این احساس گناه زندگی کنم.

دکتر بک می‌گوید: «همیشه مجذوب این بودم که چه‌چیزی باعث می‌شه یه مغز عادی همچین توهمات قدرتمندی رو خلق کنه.»

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب بخش دی
  • نویسنده: فریدا مک‌فادن
  • ترجمه: صبا ایمانی
  • انتشارات: نون
  • تعداد صفحات: ۲۶۴
  • قیمت چاپ شانزدهم – سال ۱۴۰۳: ۲۳۹۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب بخش دی چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافه‌بوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نون:

  1. رمان سرباز خوب
  2. رمان رادیو سکوت
  3. رمان هر دو درنهایت می‌میرند