عنوان اصلی کتاب تربیت احساسات به فرانسوی، L’Éducation sentimentale میباشد و همانطور که مشاهده میکنید لغت به کار برده شده در اینجا، واژه سانتیمانتال است که در فارسی نیز رایج است. سانتیمانتال به فردی گفته میشود که بسیار جوگیر و احساساتی است و به همهجیز احساسی نگاه میکند. در کتاب حاضر نیز با چنین آدم سانتیمانتالی روبهرو هستیم که داستان امیدهای واهی به شوق رسیدن به کامِ معشوق و همچنین زوالِ اخلاقی در رفتارهای اجتماعی در پی ورود به شهری بزرگ و مدرن است. بستر زمانی رمان نیز سال ۱۸۴۸ میلادی در فرانسه میباشد.
فلوبر چند هدف از نوشتن این کتاب داشت، اول اینکه کتابی خلق کند که نشاندهندهی تحولات سانتیمانتال آدمهایی باشد، که آنقدر گرفتار احساسات شدهاند که واقعیات را فراموش میکنند. دوم کتابی بنویسد درباره تاریخ انقلاب دوم فرانسه، که خود به چشم دیده و سالها دربارهی آن پژوهش کرده؛ و انصافاً اطلاعات سیاسی و اجتماعی قابل قبولی از این برهه تاریخی ارائه میدهد. سوم که احتمالا مهمترین هدف فلوبر باشد، خلق اثری مستقل از هر عقیده دیگر و کاملا متکی به سبک خودش است.
در مقدمه کتاب آمده است که فلوبر، ساختار هرمی رمانهای کلاسیک را شکسته و اثری بدون شخصیتِ محوری، بدون فراز و فرود داستانهای کلاسیک و سرشار از آشفتگیهای سبک مدرن خلق میکند. همه اینها، یعنی در این کتاب با یک داستان کلاسیک، به آن معنا روبرو نیستید، قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفتد!
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب تربیت احساسات نیز آمده است:
این رمان در زمان انتشارش با انتقاداتی مواجه شد. آن را فاقد ساختار منسجم و قهرمانی اخلاقی و مثبت دانستند، اما رویکرد نقد ادبی در قرن بیستم دگرگون شد و با معیارهای جدید، فلوبر مبدل به نویسندهای پیشرو و نوگرا شد و «پدر رمان مدرن» لقب گرفت.
فلوبر خود درباره کتابش میگوید:
خواننده کتابهایی میخواهد که به توهمهایش دامن بزنند و آنها را خوش بیایند، در حال که تربیت احساسات عکس این کار میکند.
رمان اول فلوبر کتاب مادام بوواری است. مادام بوواری اثر خیرهکننده و مهم فلوبر است که اولین بار در سال ۱۸۵۶ منتشر شد و در زمان انتشار افراد زیادی را بهتزده کرد. مسائل مطرح شده در این رمان در فرانسه آن زمان به هیچوجه عادی نبود. امروزه شخصیت اصلی رمان مادام بوواری یکی از مهمترین و شناختهشدهترین چهرههای دنیای ادبیات است.
کتاب تربیت احساسات
تربیت احساسات رمان سختی است. فلوبر انسجام و گسست را به احساسات مواجی گره میزند که خیز عمل را در شخصیتها ایجاد میکند ولی آنها را در یک قدمی ناکام میگذارد. گویی ما با شخصیتهای مدرنی سر و کار داریم که مملو از احساسات هستند ولی همیشه ناکام و ناراضی به زندگی ادامه میدهند. این آشوب کرکننده گاهی خود را در مسائل کلان مانند، انقلابهای پر هرج و مرج نشان میدهد و گاهی در رابطهای عاشقانه.
شخصیت اصلی کتاب تربیت احساسات که فردریک نام دارد جوانی کلیشهای برای رمانهای قرن نوزده است که از شهری کوچک به شهری بزرگ نقل مکان میکند و دانشجوی حقوق است. او مانند همان الگوهای گذشته خواستار تغییر در طبقه اجتماعی خود است، اما خیلی زود متوجه میشود از راهی درست نمیشود به طبقهای دیگر رفت؛ پس خود را به زور در محافل اعیان و اشراف جای میدهد. اما فرق عمده فردریک با قهرمانهای مشابهاش در این است که او تقریبا در بیعملی و بیکنشی سیر میکند، گویی ناکامی با مدرنیته پیوند دارد. چون نه فقط فردریک، بلکه تمام شخصیتهای رمان در این ناکامی دست و پا میزنند. انقلابی ناکام در کنار روابط دوستانه و عاشقانه ناکام. از این منظر شاید تربیت احساسات رنگ و بویی از ادبیات مدرن را دارا باشد.
شخصیت اصلی رمان، فردریک مورو، دانشجویی جوان است که به قصد نویسندگی و ادامه تحصیل در رشته حقوق، از شهر کوچک خود عازم پاریس میشود. در کنار فردریک، شخص دومی بنام دِلوریه تا پایان داستان به موازی زندگی فردریک با وی جلو میرود. فردریک در پاریس به واسطه آشنایی با شخصیتی به نام «ژاک آرنو»، شیفته و دلباخته همسر وی میگردد. و در ادامه همه تلاشی میکند تا بتواند خود را به این خانم نزدیکتر کند و این قصد و نیت او، آینده زندگی وی را تحت تاثیر قرار داده و به کل او را از اهداف مهمی همچون آرزوی وزیر شدن دور میکند. او که در ابتدا پر از امید و اهداف والا است به تدریج تمام آنها را از دست داده و ما لحظهلحظه شاهد این فروپاشی اخلاقی و احساسی او هستیم. در واقع فردریک و دلوریه در زندگی ناموفق میشود، چه آنی که آرزوی عشق را داشت و چه دیگری که خیال قدرت را در سر پرورانده بود؛ شاید علت در آن بود که یکی بیش از حد احساساتی و دیگری بیش از حد منطقی بود.
این آشوب و ناکامی از زیر افراط و تفریطهای آتشین سربلند میکند. آدمهایی که احساسات خام و تراش نخوردهشان کار را خراب میکند و آنها در ورطه گمراهی و انزجار از خود میرساند. در پایان داستان، فردریک میان سال به همراه دوستش پیپ به دست، به یک سوال مشترک میرسند: «چی شد که به اینجا رسیدیم؟» یکی در پی رابطهای عاشقانه میسوخت و دیگری در پی قدرت بود. شاید دوست فردریک به جوابی قانع کننده رسید. او میگوید: «من زیادی منطقی بودم و تو زیادی احساسی.»
کتاب تربیت احساسات رمانی است که در سبک و ساختار پیشگام همه ادبیات داستانی مدرن بعد از خود است از جمله: جویس، فاکنر، ولف و پروست؛ مخصوصاً پروست کە به جرات میتوان گفت آنچە پروست در رمان عظیم و طویل خود – کتاب درجستجوی زمان از دست رفته – انجام دادە چیزی نیست جز کش آوردن، شرح و توصیف دادن و تحلیل استادانه آنچه که جناب فلوبر در تربیت احساسات انجام دادە است.
همانطور که اشاره شد، کتاب تربیت احساسات را رمانی شخصی و شخصیترین کار فلوبر دانستهاند. رمانی که نویسنده بیش از یک دهه به تناوب باوسواس فلوبری خود بر آن کار کرد. قهرمان آن – فردریک – بسیار به فلوبر شبیه است و فلوبر در این شاهکارش کە بهحق میتوان مقام مادام بواری را از آن زن روستایی جویای ادبیات پس گرفت و به فردریک سودایی، خام و صبور داد.
البته مقام مادام بواری در جایگاە یکی از خوشساخت و بافتترین رمانهای کلاسیک فرانسوی همچنان محفوظ است اما تراش واژەها، تعلیق معنا، بیان شور و جنون عشق و خامی در بحبوحه انقلابات گستردە اروپا و فرانسه و شکست و ناامیدیهای اجتماعی در نیمه اول قرن نوزدە، در حد اختصار بهگونهای اعجاز آمیز در ید قدرت تربیت احساسات است، احساساتی بیان نشدە کە هردم بر شور و سودای قهرمان مالیخولیایی رمان میافزاید؛ باید خواند و در سحر و افسون کلام گوستاو فلوبر مات و مبهوت ماند و نیز دروود فراوان بر مترجم برجسته و کار بلدش، مهدی سحابی که کاری کارستان کردەاست و واژەهای فارسی را درخوشساختترین حالت بازنویسی کردەاست. دربیان اهمیت تربیت احساسات همین بس کە امیل زولای ناتورالیست میگوید: به نظر من همه کتابهایی که ما مینویسیم و به نظرمان واقعی میآیند، در مقایسه با این کتاب کارهایی رمانتیکاند، اپراهایی که برای تماشاخانه تنظیم شدەاند.
[ » معرفی کتاب: رمان لیدی ال – ادبیات فرانسه ]
جملاتی از متن رمان
هیچ چیز خفتآورتر از این نیست که ببینی ابلهی در آنچه تو شکست خوردهای موفق شده است.
قلب زنان مثل آن تکههای کوچک اسباب و اثاثیهای است که جاهایی مخفی دارند، پر از کشوهایی که در هم گنجانده شدهاند؛ بعد از تحمل سختیهای فراوان و شکستن ناخنهایتان، در انتهای آن، گلی پژمرده یا اندکی گرد و خاک خواهید یافت؛ شاید هم هیچ چیز پیدا نکنید!
عشقی عظیم همچون سیل در قلبش در جوش و خروش بود و زمانی که به او نگاه میکرد، میتوانست بیحس شدن ذهنش را احساس کند.
میان فرانسویها کسی که بیشتر از همه از ترس میلرزید آقای دامبروز بود. وضع تازه ثروتش را به خطر میانداخت اما از این هم بالاتر با تجربه او سر مخالفت داشت. نظامی به آن خوبی، شاهی به آن خردمندی! چطور ممکن بود! همه عالم کن فیکون میشد! از همان فردا سه خدمتکار را مرخص کرد، اسبهایش را فروخت، برای بیرون از خانه یک کلاه نرم خرید، حتی به این فکر افتاد که ریش بگذارد؛ و همه روز را درمانده در خانه میماند، بتلخی روزنامههایی را که از همه بیشتر با عقایدش مخالف بودند از اول تا آخر و بارها و بارها میخواند و چنان کج خلق شده بود که حتی شوخی درباره پیپ فلوکون هم نمیتوانست لبخندی به لبهایش بنشاند.
همه گفتند که جرم سیاسی غیرقابل بخشش است. باید جرمهایی بخشوده میشد که ناشی از نیاز بود! و البته فراموش نکردند که برای هزارمین بار مثال همیشگی پدر خانوادهای را مطرح کنند که به خاطر یک لقمه نان از نانوائی دزدی میکند.
وای که دیگر از دست این جماعت خسته شدهام، یک روز جلوی سکوی اعدام روبسپیر زانو میزنند، روز بعد جلوی چکمههای امپراتور، بعد جلوی چتر لویی فیلیپ، اوباشی که تا ابد وفادار کسیاند که لقمه نانی جلوی پوزهشان بیندازد. مدام به مال دوستی تالیران و میرابو اعتراض میشود، اما این حمل و نقلی این پایین خیابان، اگر قول بدهی که تعرفهاش را سه فرانک کنی حاضر است همه مملکت را به نیم فرانک بفروشد. آه، چه اشتباهی، باید چهار گوشه اروپا را به آتش میکشیدیم.
دلوریه با حرارت گفت: مگر روزنامهها آزادند؟ مگر ما خودمان آزادی داریم؟ وقتی آدم فکر میکند که برای به آب انداختن یک قایق کوچولو در رودخانه گاهی باید تا بیست و هشت سند و جواز تهیه بشود، من یکی که دلم میخواهد بروم و میان آدمخورها زندگی کنم.
هه، طبقه بالا! اول از همه، طبقات بالایی وجود ندارد. آنچه آدم را بالا میبرد فقط دل است. آقا ما صدقه نمیخواهیم، متوجه هستید، ما برابری میخواهیم، توزیع عادلانه تولید.
هیچکدام از این رویدادها پیش نمیآمد اگر از کشاورزی بهتر حمایت میشد، اگر همهچیز به دست رقابت و هرج و مرج و شعارِ ناپسند «هر کسی هر کاری میخواهد بکند، هر چه میخواهد بشود!» ول نمیشد! همین است که فئودالیته پول را به وجود میآورد که از آن یکی هم بدتر است! اما هشدار، هشدار، ملت بالاخره بتنگ میآید و آن وقت تاوان رنجهایش را یا با تبعید خشونتآمیز دارندگان سرمایه یا با غارت کاخهایشان از آنها میگیرد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب تربیت احساسات
- نویسنده: گوستاو فلوبر
- ترجمه: مهدی سحابی
- انتشارات: مرکز
- تعداد صفحات: ۲۰۱
- قیمت چاپ شانزدهم – سال ۱۴۰۲: ۲۳۰۰۰۰ تومان
شما در مورد کتاب تربیت احساسات چه فکری میکنید؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر مرکز: