کتاب خداحافظ گاری کوپر یکی از مشهورترین کتابهای رومن گاری – رومن کاتسِف نام اصلی او بود – نویسنده فرانسوی است. کتابی ماندگار که میتوان هر صفحه از آن را باز کرد و با جملهای روبهرو شد که ما را غافلگیر کند. رومن گاری در سال ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلولهای به زندگی خود خاتمه داد. در قسمتی از یادداشتی که از او به جا ماند، نوشته بود: «واقعاً به من خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ!»
در قسمتی از این کتاب که شاید یکی از تکاندهندهترین قسمتهای کتاب نیز باشد میخوانیم:
از اصول معتبر زندگی لنی یکی این بود که هر وقت با چیزی مخالف بود بگوید موافقم. چون کسانی که عقاید احمقانهشان را ابراز میکنند اغلب بسیار حساسند. هر قدر عقاید کسی احمقانهتر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد. باگ میگفت حماقت بزرگترین نیروی روحانی تمام تاریخ بشرست. میگفت باید در برابر آن سر تعظیم فرود آورد، چون همه جور معجزهای از آن ساخته است.
[ معرفی کتاب: رمان مادام بوواری – ادبیات فرانسه ]
خلاصه کتاب خداحافظ گاری کوپر
شخصیت اصلی کتاب جوانی ۲۱ ساله به نام لنی است. یک آمریکایی جذاب و خوشتیپ که عاشق اسکی است و اعتقاد دارد قوانین زندگی فقط بالای ارتفاع ۲۰۰۰ متری قابل قبول است، در غیر این صورت حتی اگر از قوانین شخصی خودش هم پیروی نمیکرد، مهم نبود. «در ارتفاع صفر بالای سطح گه، همه کار مجاز است. آدم باید بتواند همرنگ جماعت شود.»
لنی برای فرار از خدمت در ارتش و اعزام به جنگ ویتنام، به خانه دوستش باگ مورن در ارتفاعات آلپ پناه آورده است. در واقع خانه باگ به مکانی برای جوانان سرکش با ملیتهای مختلف که از واقعیتهای آزاردهنده روزگار خود گریزانند و زندگی و اسکی در برفهای آلپ را تنها مایه تسلای خود میدانند، تبدیل شده است. اما آمریکایی که لنی از آن گریخته است، در حساسترین دوره خود قرار دارد. در این زمان است که آمریکا گرفتار جنگ ویتنام شده است و رومن گاری در کتاب، نقدهای بسیاری را متوجه این موضوع کرده است.
همه افرادی که در خانه باگ مورن حضور دارند، روی این موضوع توافق دارند که زندگی در ارتفاعات مقدس است و نباید کار اشتباهی انجام دهند. اما این افراد و البته لنی، برای گذران زندگی مجبور هستند در میان مردم نیز حاضر شوند. لنی گاهی اسکی آموزش میدهند و اگر پولی به دست آورد بلافاصله به ارتفاعات پناه میبرد اما اگر نتواند کار پیدا کند، خود را مجاز به انجام هر کار دیگری نیز میبیند.
لنی، سنت فکری خاص خود را دارد که باعث شده برای خودش قوانینی در نظر بگیرد. قوانینی که آن را آزادی از قید تعلق مینامد. او از هرگونه وابستگی بیزار است. ازدواج و تشکیل خانواده برایش مانند کابوسی است که تصور آن هم هولناک است. حتی میتوان گفت که وابستگی به موطنش، آمریکا، را نیز کم و بیش قطع کرده است و تنها چیزی که او را گاهی به یاد آمریکا میاندازد، عکسی است از گاری کوپر که در سالهای نوجوانی از طرف خود گاری کوپر و با امضای او دریافت است. گاری کوپر برای لنی، نماد آمریکا در دورانی است که دیگر نشانی از آن باقی نمانده است. این عکس همانند ریسمان ظریفی است که لنی را به گذشته شاید دلنشینش در آمریکا پیوند میدهد. در قسمتی از کتاب به این موضوع چنین اشاره شده است:
کتاب خداحافظ گاری کوپر را میتوان به دو بخش اصلی تقسیم کرد. در بخش اول با لنی و دیدگاههای او آشنا میشویم که فلسفه بسیار خواندنی و جذابی برای خود دارد و در بخش دوم جس وارد داستان و زندگی لنی میشود. در بخش دوم با دانشجویانی آشنا میشنویم که درباره مسائل مختلف بحث و تبادل نظر میکنند که جس هم یکی از این دانشجوها است. لنی هنگامی که برای پیدا کردن کار از ارتفاعات پایین آمده، جس را میبیند که برخلاف سنت فکریاش، به نوعی گرفتار او میشود.
جس نیز در زندگی افکار خاصی دارد و حتی میتوان گفت که او هم از یک سنت فکری دارد اما لنی یک سر و گردن از او بالاتر است. عصیان لنی در برابر زندگی و چارچوبهای آن به حدی است که تلاشهای جس دیده نمیشود و یا خیلی کم به چشم میآید. برخورد این دو شخصیت داستان کتاب را به سمت دیگری میبرد و…
[ معرفی کتاب: رمان خانواده تیبو – ادبیات فرانسه ]
درباره کتاب خداحافظ گاری کوپر
بخش اول این رمان شما را شگفتزده میکند. کتابی پرمغز با جملات بینظیر و نقدهای تند و تیز که هیچچیزی را از قلم نمیاندازد. در همین بخش است که نویسنده درباره جنگ، آمریکا، سوئیس، کمونیسم، سوسیالیسم و حتی کامو و لنین مینویسد. همه اینها با طنز سیاه نویسنده همراه است. فلسفه لنی در ابتدای کتاب به معنای واقعی کلمه عالی است و شاید اگر بخش دوم کتاب هم مانند بخش اول همینطور قوی دنبال میشد، موفقیتهای کتاب فراتر از اینها بود.
در جاهایی از بخش دوم کتاب به شخصه احساس میکردم که داستان کتاب نمیتواند وارد یک سری از مسائل شود. در واقع فکر میکردم وجود این یا آن یکی موضوع اصلا ضروری نیست اما نویسنده انگار اصرار داشت که وارد آن موضوع شود تا کامنتی روی آن بگذارد و یا حرف خاصی را نقل کند. در مقیاس کوچک، با خواندن هر صفحه از کتاب شما با جملات قویای روبهرو میشوید اما در نگاه کلی هنگامی که داستان کتاب را میبینید، سقوط آن را شاهد هستید. رومن گاری در بخش اول بهحدی انتظارات خواننده را بالا میبرد که او خود به خود با خواندن ادامه کتاب ناامید میشود. البته در بخشهای دوم کتاب هم قسمتهایی خیرهکننده وجود دارد اما همانطور که گفتم، هنگامی که به شکل کلی به کتاب نگاه میکنیم، سقوط داستان کتاب مشخص است.
پیشنهاد میکنم اگر به کتابهای بوکفسکی، سلین و سلینجر علاقه دارید، این رمان را از دست ندهید. لنی را میتوان برادر هنری چیناسکی و یا فردینان دانست و یا حتی اگر هولدن بزرگ میشد، میتوانست شبیه لنی باشد. وجه مشترک همه این شخصیتها این است که آنها خود را در قالب جامعه یا تعریفهای دیگران محدود نمیکنند. برای آنها مهم نیست دیگران چه فکری میکنند و در نتیجه همه آنها عصیان میکنند. در برابر زندگی میایستند و از قوانین خود پیروی میکنند.
اما تفاوت لنی در این است که او همواره امید خود را حفظ میکند. نگه داشتن عکس گاری کوپر مانند طنابی است که مانع سقوط او به تاریکی میشود. درست است که جنگ و فجایع دیگر روزگار را به کلی سیاه کردهاند اما شاید هنوز امیدی وجود داشته باشد. به طور کلی پیشنهاد میکنم مطالعه این رمان و آشنا شدن با شخصیت لنی را از دست ندهید.
[ معرفی کتاب: رمان سفر به انتهای شب – ادبیات فرانسه ]
جملاتی از متن کتاب
لنی اول با این جوان که یک کلمه هم انگلیسی نمیدانست رفیق شده بود. به همین دلیل روابطشان با هم بسیار خوب بود. اما سه ماه نگذشته بود که عزی شروع کرد مثل بلبل انگلیسی حرف زدن و فاتحه دوستیشان خوانده شد. فورا دیوار زبان میانشان بالا رفته بود. دیوار زبان وقتی کشیده میشود که دو نفر به یک زبان حرف میزنند. آن وقت دیگر مطلقا نمیتوانند حرف هم را بفهمند. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۸)
آدم حکم پول را دارد. هر قدر مقدارش بیشتر، ارزشش کمتر. امروز چیزی که هیچ ارزش ندارد جوان بیست ساله است، جمعیت جوانهای بیست ساله در دنیا از حد گذشته است. دنیا گرفتار تورم جوانان است. بحث بر سر جمعیت فایده ندارد. احمقانه است. جمعیت کور است. مثل موج میشکند و آدم را زیر خود له میکند. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۱۳)
باگ مورن خیلی پول داشت. ولی از حق نباید گذشت که بار پولداری را با شجاعت تحمل میکرد و هم به ابرو نمیآورد. وقتی آدم یک میلیونر را میبیند که هند را با قحطیهایش راحت میگذارد و در باب آن داد سخن نمیدهد احساس سلامت و آرامی میکند. البته خیلیها هستند که کاری به قحطی در هند ندارند ولی خوب، آنها جیبشان از شکمشان هم خالیتر است. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۲۷)
قدرت چیز کثیفی بود، یک آلت مصنوعی، یک دست خر کثیف برای کسانی که هیچ هنری ندارند و فقط میتوانند چماق دست بگیرند و فرمان بدهند. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۶۵)
با این دنیایی که ما داریم نمیشه دنیایی غیر از همین که هست ساخت. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۱۲۱)
عاقبت منم یه روزی وارد سیاست میشم. با چند تا از دوستام. اما نه سر ویتنام یا کره. اینها برای من زیادی گُندن. دستبرد به یک بانک راحتتره. کار را اول باید با این چیزها شروع کرد. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۱۳۲)
من درسی ندارم به شما بدم اما این رو از من داشته باشید: عشق دروغ نیست. چیز وحشتآوری نیست. به خلاف آنچه میگویند به فیلمهای ترسناک هم شباهت ندارد. حقیقت داره. قشنگ غرقتون میکنه. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۲۰۳)
دنیا برای بچهدار شدن اصلا آمادگی نداره. من دوست ندارم آزارم به کسی برسد، آن وقت چطور بچه خودم رو اذیت کنم؟ امروز دیگه نمیشه بچهدار شد. فقط جمعیت دنیا رو زیاد میکنی. آمار بالا میبره. حالا ساده است، بچهدار میشی. اما بعد یه روز بچهات میآد راست توی چشمت نگاه میکنه. چیزی نمیگه، فقط نگاهت میکنه. همین. اون وقت چهکار میکنی؟ (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۲۱۸)
من عرضه آدمکشی ندارم. اگه داشتم قهرمان جنگ میشدم. (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۲۴۱)
در دلش آتش لازم نبود. همت زد و خورد نداشت. هیچچیز در دنیا نبود که ارزش این کار رو داشته باشه. حتی عشق. حاضر نبود حتی علیه عشق مبارزه کند. البته عشق به هیچ دردش نمیخورد. ولی خوب، وقتی عشق آمد آمده دیگه. انگار آدم زیر بهمن رفته باشه. چهکار میشد کرد؟ (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۲۸۱)
از همین میترسم. به یه چیزی یا کسی عادت میکنی، اون وقت اون چیز یا اون کس قالت میگذاره. اون وقت دیگه هیچ چیز برات باقی نمیمونه. میفهمی چی میخوام بگم؟ (کتاب خداحافظ گاری کوپر اثر رومن گاری – صفحه ۲۸۵)
مشخصات کتاب
- کتاب خداحافظ گاری کوپر
- نویسنده: رومن گاری
- ترجمه: سروش حبیبی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۲۸۸
- قیمت چاپ یازدهم – سال ۱۳۹۱: ۱۸۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب خداحافظ گاری کوپر چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید نظرات خود را با ما و همهی کاربران کافهبوک در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نیلوفر: