کتاب خون دیگران از سیمون دوبووار در سال ۱۹۴۵ منتشر شد. دوبووار رمان را با نقل قولی از فئودور داستایفسکی آغاز میکند که برای درک کتاب بسیار مفید و مهم است: «هریک از ما برای همهچیز در برابر همه مسئول است.» این جمله جوهره رمان است. مسئولیتی که افراد در قبال خودشان، دیگران، کشورشان، سایر ملتها و حتی جهان دارند.
کتاب خون دیگران بلافاصله پس از انتشار با سیلی از واکنشهای ستایشآمیز روبهرو شد و در میان آثار خود نویسنده جایگاه خاصی یافت و به اعتقاد بسیاری از منتقدان سبک رمان، شیوه روایت و قدرت ایدهها در در اثر سیمون دوبوار بسیار برجسته است.
سیمون دوبوار فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در ۹ ژانویه، ۱۹۰۸ در پاریس در خانوادهای بورژوا به دنیا آمد. دوبوار بهعنوان مادر فمینیسمِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته میشود. معروفترین اثر وی کتاب جنس دوم نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی میپردازد که در طول تاریخ به جنس زن شده است. پس از آنکه این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، بهعنوان مانیفست فمینیسم شناخته شد. این نویسنده برجسته کتابهای مهم دیگری نیز دارد که از جمله آنها میتوان به کتاب مرگی بسیار آرام – کتاب همه میمیرند و کتاب وانهاده اشاره کرد.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب خون دیگران آمده است:
[ » معرفی کتاب: کتاب طرف خانه سوان | ادبیات فرانسه ]
کتاب خون دیگران
ژان بلومار، شخصیت اصلی و راوی این داستان در کنار بستر زنی رو به مرگ نشسته است؛ زنی به نام هلن که معشوقه ژان نیز هست. هلن به خاطر حضور در نیروهای مقاومت فرانسه در جنگ علیه نازیها در بستر مرگ افتاده و بلومار نیز در کنار او، از غم و رنجی بزرگ در عذاب است چرا که اعتقاد دارد این کارهای او بوده که چنین وضعیتی را به بار آورده است.
ژان از خانوادهای بورژوا و ثروتمند است که سعی دارد مسیر زندگی، خود را از خانوادهاش جدا کند و در گروههای کمونیستی فعالیت کند. او از همان کودکی متوجه تفاوت طبقاتی خود با طبقه کارگر میشود و از رنج آنها دچار عذاب وجدان شدید و درگیریهای ذهنی میشود تا اینکه در جوانی مسیر خود را برای همدردی و پیوستن و دفاع از حقوق اقشار ضعیف و کارگر از خانواده جدا میکند.
با این حال مسیری که او و حزبش در مبارزه برای دستیابی به آزادی، عدالت، رفاه و برابری میخواهند و قصد دارند آن را دنبال کنند مستلزم درگیری و ریخته شدن خون دیگران است. خون طرفدارانشان، خون دشمنانشان، خون کسانی که اصلا دخالتی در مبارزه ندارند و به طور کلی خون کسانی که مانع رسیدن آنها به هدف میشود.
اما هلن دختری سادهلوح است که به چیزی جز لحظه اهمیت نمیدهد. هنگامی که ژان در بستر هلن است، رمان به گذشته برمیگردد و داستان زندگی این دو نفر و رابطه آنها را مرور میکند. هنگامی که ژان و هلن برای اولینبار یکدیگر را ملاقات میکنند و هلن جذب شخصیت قوی ژان میشود و این هلن است که به ایجاد رابطه نزدیکتر و صمیمیتر اصرار میکند اما ژان همواره مخالفت میکند و درباره مشکلات پیش رو به او هشدار میدهد.
هنگامی که آنها برای اولینبار ملاقات میکنند، هلن شخصیت پیچیده، و زندگی عجیبی ندارد. و سرگرم روزمرگی است و به هیچکدام از اتفاقات اطرافش توجهی ندارد. برای او مثل اغلب زنها ظاهر و زیبایی و روابط شخصیاش مهماند. او ترجیح میدهد که به هر ترتیبی که شده خوش بگذراند. و نمیتواند تعهد سیاسی ژان را درک کند. با تمام این تفاصیل این تحول در حین جنگ رخ میدهد. هلن به او این حس را میدهد که همیشه بداند چه چیزی درست است و یک ذهن مستقل داشته باشد.
اما در کتاب خون دیگران سیمون دوبووار فقط به چالش مسئولیت در مسائل سیاسی اکتفا نکرده بلکه دامنه بحث درباره میزانِ مسئولیت را به روابط خانوادگی، عاطفی و عاشقانه نیز کشانده است و از اینروست که اثری هوشمندانه و ژرف و به یادماندنی خلق کرده. سرگذشت شخصیتهای داستان و تحولشان و رودررویی آنها با خود در طول داستان ذهن و احساسات خواننده را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و به چالش میکشد.
به طور کلی میتوان کتاب درباره آزادی انتخابهای انسان و به دنبال آن مسئولیت این آزادی و انتخاب در برابر خود و دیگران و جهان صحبت میکند.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان ترز راکن – ادبیات فرانسه ]
جملاتی از متن کتاب
مادر میگفت بدبختی و بردگی، لشکرها و جنگ، مثل احساسات شدید و سوءتفاهمهای غمانگیز، همگی چیزی نبوده جز حماقت بیپایان بشر. فقط اگر افراد بشر اراده میکردند همهچیز به شکلی دگیر درمیآمد. من از حماقت آنها برمیآشفتم؛ فکر میکردم میبایست دست همدیگر را بگیریم و تمام شهر را زیر پا بگذاریم.
سرنوشت من بی دخالت خودم در جریان است. گاهی میخوابم و گاهی تماشا میکنم: گاهی هم همهچیز بیدخالت من رخ میدهد.
از نظر من جنگ تنها و بدترین ننگ نبود، جنگ فقط یکی از شکلهای ستیزی بود که من به صرف اینکه کسی مرا پس انداخته، به ناچار درگیر آن میشدم. چون ما هم برای یکدیگر و هم برای خودمان زندگی میکردیم؛ چون من خودم بودم ولی از نظر آنها بیگانه به شمار میآمدم.
من کارگر نبودم، خودم هم میدانستم، ولی پل اشتباه میکرد. اگر جان آدمها فقط وسیلهای برای رسیدن به هدف بود، پس اصلاً چرا میبایست نگران آیندهشان باشیم؟ اگر کشتار جمعی و بیدادگری تا این اندازه بیاهمیت بود، پس عدالت و رفاه چه ارزشی داشت؟ من از ته قلب با این جنگ کورکورانه موردنظر آنها مخالف بودم، ولی فرو رفتن در منجلاب این صلح هم در نظرم رنگ پیروزی نداشت.
سیاست یعنی هنر تاثیرگذاری بر افراد از بیرون. روزی که کل بشریت از دورن سازمان پیدا کند، دیگر نیازی به سیاست نداریم.
نگرانیام برطرف نشده بود. آیا من مفید بودم؟ برای من مسئله این نبود. نمیتوانستم در این دنیای سرشار از بیعدالتی انتظار سرنوشتی عادلانه برای خودم داشته باشم. خواهان عدالت بودم. ولی این عدالت را برای چه کسی میخواستم؟ برای دیگران یا برای خودم؟ تو روزی با خشم به من گفتی: «آدم همیشه برای منافع خودش میجنگد.»
فهمیدم که هرگز نمیتوانیم پیامدهای عملمان را محدود کنیم و پیشبینی نتایج کارمان ناممکن است.
به یک دلیل آدم میتواند به مرگ تن دهد و آن این است که مفهوم زندگی حفظ شود.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب خون دیگران
- نویسنده: سیمون دوبوار
- ترجمه: لیلا سازگار
- انتشارات: نو
- تعداد صفحات: ۳۲۴
- قیمت چاپ دوم – سال ۱۴۰۱: ۱۵۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب خون دیگران چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نو: