کتاب داستان دو شهر با سایر کتابهای چارلز دیکنز تفاوت دارد. در این کتاب از آن طنز و بذلهگویی و اغراقهای معروف او خبری نیست و در رمان حاضر فضایی تاریک و سیاه برقرار است اما همین تفاوت باعث شده است که بسیاری از منتقدان این رمان را، بهترین اثر دیکنز بدانند. این رمان با فروش بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه در جهان، یکی از پرفروشترین کتابهای تکجلدی جهان در تمام طول تاریخ است.
این کتاب در دو شهر لندن و پاریس جریان دارد و انقلاب فرانسه را به تصویر کشیده میکشد. دیکنز در این رمان کمتر از کارهای پیشین بر مبالغه و دیالوگ تکیه کرده و شخصیتها را نه از طریق گفتگو که در جریان داستان شکل میدهد. از طنز و بذلهگویی نیز کمتر استفاده کرده و تصاویری بهیادماندنی و واضح از انقلاب فرانسه خلق میکند تا به داستانش هیجان ببخشد. بااینهمه، مانند تمام آثارش اینجا هم از خفقان و خشونت زیر پوست جامعه بهره میگیرد.
درباره کتاب حاضر، پرداختن به یکی از مهمترین انقلابهای تاریخ بشر یعنی انقلاب فرانسه و وقایع آن، همان چیزی است که باعث خاص شدن داستان کتاب شده است. نویسنده در کتاب داستان دو شهر از یورش به قلعه باستیل گرفته تا سقوط بیرحمانه تیغههای گیوتین، با مهارت و هنری خیرهکننده، بیمها، امیدها، و فراز و فرودهای بیپایان این دوره پرهیاهو را به تصویر میکشد.
در آثار دیکنز طنز قوی متمایل به هجو، اعتراض تند به بیعدالتی آمیخته به طنز که گاه راه به احساساتیگری میبرد، شخصیت پردازی قدرتمندانه و ملودرام دیده میشود. همچنین در آثار او تصویری به غایت تکاندهنده از طبقات فرو دست جامعه انگلیس در قرن نوزده نشان داده میشود که کتاب داستان دو شهر نیز چنین ویژگی دارد.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان جود گمنام – ادبیات انگلیس ]
کتاب داستان دو شهر
شروع داستان کتاب با این کلمات است:
بهترین روزگار و بدترین ایام بود. دوران عقل و زمان جهل بود. روزگار اعتقاد و عصر بیباوری بود. موسم نور و ایام ظلمت بود. بهار امید بود و زمستان ناامیدی. همهچیز در پیش روی گسترده بود و چیزی در پیش روی نبود، همه به سوی بهشت میشتافتیم و همه د رجهت عکس ره میسپردیم – الغرض، آن دوره چنان به عصر حاضر شبیه بود که بعضی مقامات جنجالی آن، اصرار داشتند در اینکه مردم باید این وضع را، خوب یا بد، در سلسله مراتب قیاسات، فقط با درجه عالی بپذیرند.
از همین کلمات ابتدایی کتاب داستان دو شهر میتوان به تناقضهای همزمان آن پی برد. تقابل خشونت با عطوفت و مهربانی، تقابل حکومت طبقه بالا با طبقه پایین، کینه توزی با دلرحمی و ایثار، عشق و نفرت. چارلز دیکنز به خوبی نمایی از فضای دلهرهآور سالهای منتهی به انقلاب بزرگ فرانسه را همزمان در دو شهر بزرگ آن زمان اروپا یعنی پاریس و لندن به نمایش میگذارد.
نمایش ظلم و ستمهای ناروا بر مردم در برابر طغیان همان مردم در برابر ظلم و ستم با شقاوت و بیرحمی هرچه تمامتر که دیکنز معتقد است خشونت و قدرت مطلق جز کینه و شقاوت چیزی به بار نخواهد آورد. کتاب داستان دو شهر روایتگر انسانهایی در سالهای حدود ۱۷۷۵ تا اوایل شروع انقلاب فرانسه است که نویسنده هر کدام را با توصیفی کامل به لحاظ روحیات و خلق و خوی و تاثیر اثرات منتهی به انقلاب فرانسه در آنان نشان داده است. داستانی که واقع گرایانه شروع میشود ولی تراژیک به پایان میرسد.
کتاب در سه قسمت ارائه میشود. در قسمت اول رمان با روایتهای یک زندانی سیاسی مواجه میشویم. در قسمت میانی داستان روزهای سیاه مربوط به وقایع انقلاب فرانسه و در قسمت پایانی داستان شاهد پایانی تراژیک برای شخصیتهای اصلی داستان هستیم. نکته در خور توجه این است که در مقدمه کتاب میخوانیم که دیکنز اصلا فرانسه نرفته و از نزدیک وقایع فرانسه و پاریس را ندیده است و این حد اعلای ترسیم اتفاقات از نبوغ اوست.
کتاب دو روایتی است و داستان را در دو شهر به صورت موازی پیش میرود که به تدریج با یکدیگر همپوشانی پیدا میکنند. کتاب داستان دو شهر فضایی غمانگیز و تاریک دارد که نشان دهنده دگرگونیهای احوال روحی نویسنده در زمان نگارش داستان است. دورانی که دیکنز از همسرش جدا شده بود.
هیچ شخصیت تاریخی در این داستان وجود ندارد اما صحنه و محیط انقلاب کبیر فرانسه چنان تصویر شده که مخاطب، آن دوران تاریخی را همچون یکی از شخصیتهای تاریخی موثر ماجرا میپذیرد؛ در حقیقت تصویرپردازی صحنه و محیط، جانشین شخصیت تاریخی در این رمان شده است. توصیفات و تصویرهای زیبا و واضح از دیگر ویژگیهای کتاب است. دیکنز تقابلهای بین طبقات جامعه، فقر و بدبختی، اشرافیگری و ظلمِ صاحبان قدرت به افراد بیدفاع را با مهارت و به طور ملموس در داستان به تصویر میکشد. او از دغدغههای اجتماعی میگوید از بیعدالتی و سنگدلیهایی که حتی در وجود مردم عادی نفوذ کرده و سالیان سال چه تأثیرات ویرانگری روی افراد میگذارد. در مقابل از فداکاریها و شفقتها نیز سخن میگوید که هر خوانندهای را جذب میکند.
به سبک آثار کلاسیک، کتاب حاضر نیز در برخی قسمتهای خود نیازمند صبوری از طرف خواننده است تا داستان شکل بگیرد. پس از آن برای یک لحظه هم نمیتوانید کتاب را رها کنید و از قدرت جادوی کلمات دیکنز شگفتزده خواهید شد. بنابراین پیشنهاد میکنیم به هنگام مطالعه کتاب صبور باشید.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان بینوایان – رمانی از ویکتور هوگو ]
جملاتی از متن کتاب
نه اینکه اعدام و مرگ در امر جلوگیری از این حوادث سودمند بود، نه – و شاید بیمناسبت نباشد بگویم که درست عکس این بود – منتها چیزی بود که به هرحال به ناراحتی و دردسر قضیه خاتمه میداد و چیزی باقی نمیگذاشت که بعدها مایه ناراحتی خیال باشد.
در این شهری که تیغه گیوتین بر آن سایه افکنده بود، در تنهایی چنین شبی و با اندوهی که به خاطر شصت و سه نفری که آن روز به قتل رسیده بودند و کسانی که فردا قربانی میشدند و در زندان به انتظار سرنوشت بودند و باز مردمی که فردا و باز هم فردا ره زوال میپیمودند، در وجودش رخنه کرده بود، رشته معانی که این سخنان را همچون لنگر زنگزده کشتی فرسودهای از اعماق درونش بیرون کشیده و به ذهنش دعوت کرده بود به سهولت قابل تشخیص بود. اما او درصدد یافتن این سررشته نبود؛ کلمات را تکرار میکرد و به راه خود میرفت.
صلیب گشته بود؛ مدلهایی از آن بر سینههایی که صلیب از آنها رانده شده بود به چشم میخورد، و آنجا که قدوسیت صلیب مورد انکار بود در مقابلش سر تعظیم فرود میآوردند و دعوتش را لبیک میگفتند. این خانم آنقدر سر از تن جدا کرده بود که هم خود او و هم زمینی که ملوث میداشت یکپارچه خون کبره بسته بود. اعضای این خانم همچون بازیچه دیوبچهای از هم جدا میشد و در مواقع لزوم قطعات آن به هم متصل میگردید.
و این نیز امری است عجیب و درخور تأمل که یک موجود بشری برای موجود بشری دیگر رازی عمیق باشد. و این نیز شایان تأمل است که هرگاه شبهنگام به شهری بزرگ وارد میشوم، هریک از آن گروه خانههایی که با قیافه عبوس سر بههم آورده و گرد هم آمدهاند، رازی خاص خود داشته باشد؛ و هریک از اتاقهای آن رازی مخصوص را در خود نگهدارد؛ و هر قلبی که در صدها هزار سینه ساکنان این شهر میتپد، در برخی از صور و حالات خویش برای قلوبی که از همه به وی نزدیکترند، رازی سر به مهر باشد.
در شهر زندگیهای بسیار برحسب معمول در مرگ میگداخت، حرکت زمان و جزر و مد دریا به خاطر کسی درنگ نمیکرد، موشها باز در سوراخهای تنگ و تار، تنگ هم خفته بودند، بالماسکه در پرتو نور خیرهکننده چلچراغها، مشغول صرف شام بود – همه چیز مسیر طبیعی خویش را میپیمود.
من از پنجره زندان به این ماه نگاه کردهام؛ آنگاه که تحمل نورش را نداشتم به آن نگاه میکردم و به چیزی که از دست داده بودم و همین ماه بر او نور میپاشید میاندیشیدم، و از بس ناراحت میشدم و درد میکشیدم که سرم را به دیوار میکوبیدم. با رخوت و بیحالی مینشستم و به همین ماه مینگریستم، حال آنکه آنقدر حواس نداشتم که به چیزی جز تعداد میلههای افقی و عمودیی که آن را مشبک کرده بود بیندیشم.
با تأنی و سر فرصت چهار اسب را از کالسکه باز میکنند؛ کالسکه بیاسب با حوصله و بیهیچ شتابی، انگار قصد حرکت نداشته باشد، در کوچههای تنگ توقف میکند؛ آهسته و با تأنی تمام عوضها یک به یک ظاهر میشوند؛ آهسته و با تأنی تمام جلودارها از پی اسبها پدیدار میگردند، دسته شلاقشان را میمکند یا زبانهاش را تا میکنند؛ جلوداران قبلی با تأنی و سر فرصت پولهایشان را میشمارند، در محاسبه اشتباه میکنند، به نتایج نامطلوب میرسند؛ و طی تمام این مدت قلوب آگنده از وحشت مسافران چنان میزند که نواخت سرعت آن از چهار نعل تیزروترین اسب درمیگذرد.
این ضعف حکومت است که بخواهد در تحصیل وجاهت ملی از حس نفرت و ترس عوام استفاده کند.
این چیزها روابط کسبی، و عاری از روح دوستی است؛ هیچگونه چیزی شبیه به احساسات در آن مدخلیت ندارد. و من در طول زندگی اداریم، همانگونه که در طی زندگی روزانه از این مشتری میگذرم و به آن مشتری میپردازم، از این رابطه گذشته و به آن رابطه پرداختهام. خلاصه عرض کنم، من یک ماشین هستم و احساساتی ندارم.
فرانسه که در زمینه امور روحانی رویهمرفته ناموفقتر از انگلستان بود به سرعت در سراشیب سقوط میغلتید، پول کاغذی میساخت و خرج میکرد. به علاوه، تحت هدایت و ارشاد روحانیان به چنان مدارجی از کمال رسیده بود که دست جوانی را میبرید و زبانش را با گازانبر از دهن بیرون میکشید و وی را زنده زنده طعمه آتش میساخت، به گناه اینکه در درون قطار زانو نزده و نسبت به تنی چند از کشیشان چرکین جامه که از پنجاه قدمی وی میگذشتهاند مراتب احترام به جای نیاورده بود. و هیچ بعید نیست که در آن زمان که این دردکش به قتل رسید، درختانی در جنگلهای نروژ و فرانسه بودند که نظر هیزمشکن «تقدیر» بر آنان قرار گرفت تا به زمین درآیند و اره شوند و با الوارهایشان ناقلهای مجهز به تیغه و کیسهای ساخته و پرداخته آید که دستگاه مخوف تاریخ باشد.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب داستان دو شهر
- نویسنده: چارلز دیکنز
- ترجمه: ابراهیم یونسی
- انتشارات: نشر نگاه
- تعداد صفحات: ۴۸۰
- قیمت چاپ سیزدهم – سال ۱۴۰۳: ۴۷۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب داستان دو شهر چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر: