کتاب دلواپسی اثر فرناندو پسوا نویسنده پرتغالی است که بیست سال روی آن کار کرد و ۴۷ سال پس از درگذشت او منتشر شد. کتاب مجموعهای از قطعات است که پسوا در طول این بیست سال نوشته که شامل زندگی و افکارش است. پسوا در نوشتن این قطعهها عجلهای نداشت و سر فرصت با آرامش آنها را مینوشت. برخی را یادداشت میکرد، برخی را تایپ میکرد و برخی دیگر را به شکل چرکنویس رها میکرد. این موضوع در کنار سایر عوامل باعث شد، کتاب دلواپسی ۴۷ سال پس از مرگ نویسنده منتشر شود.
فرناندو پسوا در کتابش سند وچودی انسان را که در رنج از پیرامون و خودش میباشد ارائه داده است. نخستین قطعات این کتاب در سال ۱۹۱۳ و آخرین آنها مربوط به سال ۱۹۳۴ است. در پشت جلد کتاب درباره محتوای کتاب و نویسنده چنین آمده است:
[ معرفی کتاب: نامه به پدر اثر کافکا – نشر نگاه ]
کتاب دلواپسی
این کتاب شامل قطعههای مختلفی است که در کنار همدیگر گرد آمدهاند. داستان جمع کردن این قطعهها خود ماجرایی طولانی است که در مقدمه کتاب آمده است. این کتاب که بیشتر از ۳۰۰ قطعه کوچک و بزرگ را شامل میشود تاملات فلسفی فرناندو پسوا درباره موضوعات مختلف است که عموما رنج هستیگرایانه، انسان اخلاقگرا، پیدایش انسان، مشاهده کردن، مفهوم زندگی و… است.
تاریکی و فضای سنگین نوشتههای کتاب در بیشتر قطعهها دیده میشود در حدی که آن را از آثار بورخس سنگینتر میدانند. «اندوه هستی» نیز که دغدغه نویسنده نیز میباشد همواره به مخاطب منتقل میشود. در مقدمه کتاب در این باره آمده است:
هیچ خوانندهای نمیتواند از تاثیر اندوه عمیقی که از این اثر به طور مجرد سر برمیکشد دور بماند. این اندوه هستی است که نه امیدوار است و نه انتظاری دارد، و تمام موارد با فضای رویدادهای جهان بیرون همچون درخشش خورشید و وزش باد، خود را از درون سازگار مینماید و با طنز لطیف نویسنده اعتدال مییابد.
کتاب سیر داستانی ندارد و در ابتدا در ظاهر به نظر میرسد که قطعههای کتاب نیز بسیار پراکنده هستند اما رفتهرفته مشخص میشود که شخصیت کمکحسابدار، یعنی برناردو سوارز (که میتوان او را خود فرناندو پسوا دانست)، مرتبا در قسمتهای مختلف وجود دارد و او را میتوان شخصیت اصلی کتاب دانست. فردی که در اداره کار میکند، رئیس و همکاران خودش را دیدی انتقادی مینگرد و مدام از پنجره اداره به بیرون نگاه میکند و ما هم در این وسط افکار او را میخوانیم. کمکحسابدار در ابتدا بیش از هرچیز درباره منشا پیدایش انسان و دلیل زندگی انسان میپرسد و پس از احساس تردید نسبت به همهچیز به هنر ادبی بازمیگردد که به آن باور دارد.
به طور کلی، کتاب دلواپسی شامل هرچیزی است که کمکحسابدار در زندگی روزمره با آن برخورد میکند با نگاهی ویژه به جایگاه خویش در میان هستی. قطعههای کتاب گاه ممکن است همان افکار و احساسات شما باشند و گاه ممکن است هیچ تصور و درکی از آنها نداشته باشیم که البته فاصله نیم قرنی بین ما و نوشتههای کتاب میتواند یکی از دلایل این موضوع باشد. در واقع برای درک بهتر کتاب باید فضایی که فرناندو پسوا در آن قرار داشت و محتوای کتاب او را دربرمیگیرد شناخت.
نمادگرایی در کتاب پسوا جایگاه خاصی دارد و در قسمتهای مختلف کتاب باید دید او به چه منظوری از مکانها، اشیاء و شخصیتهای مختلف نام برده است. به عنوان مثال در کتاب خیابان دوس-دورادورهس در کل چیزی جز نماد واقعی پرتغال نیست و به شخصیت اصلی کتاب کمک میکند تا به شناخت مفهوم زندگی پی ببرد.
کلام آخر اینکه کتاب دلواپسی کتاب سادهای برای مطالعه نیست و بعید است خواننده عادی بتواند آن را بخواند. هرچند همانطور که اشاره شد برخی از قطعههای کتاب ممکن است دقیقا همان چیزی را بیان کند شما مدتها به آن فکر کردهاید و یا در پی آن بودهاید. اما برای درک مواردی که نویسنده تلاش میکند از آنها بگوید باید رابطه قطعههای مختلف کتاب در کشف و درک کرد.
[ معرفی کتاب: کتاب کلود ولگرد اثر ویکتور هوگو – نشر نگاه ]
جملاتی از کتاب دلواپسی اثر فرناندو پسوا
کار ویرانگر نسل پیشین تاثیر خود را گذاشته بود تا در دنیایی که ما در آن زاده شدهایم، کوچکترین امنیتی در عرصهی دینی، تکیه گاهی در عرصهی اخلاق و کمترین آرامشی در عرصهی سیاسی وجود نداشته باشد. ما، در ترس از ماورا و هراس از اخلاق و آشوبهای سیاسی زاده شده بودیم. (کتاب دلواپسی – صفحه ۲۳)
اگر قلب توان تفکر میداشت از تپیدن باز میماند. (کتاب دلواپسی – صفحه ۲۷)
فقط چیزی فراتر از حماقت، که اغلب انسانها با آن زندگی میکنند، مرا به تعجب وا میدارد؛ و آن درایتی است که در این حماقت نهفته است. (کتاب دلواپسی – صفحه ۳۴)
هرکس هستی خود را یکنواخت اداره کند عاقل است. چه در آن صورت هر حادثهی کوچکی از نعمت معجزه برخوردار میشود. شکارچی شیر پس از سومین شکار دیگر ماجرایی نمیبیند. برای آشپز یکنواخت مهمانخانه صحنهی کشیده زدن در خیابان چیزی بیشتر از فروتنی مکاشفهی یوحنا در بر دارد. (کتاب دلواپسی – صفحه ۳۶)
بدترین چیز خیالبافی این است که همه از آن حمایت میکنند. باربر در تاریکی به چیزی فکر میکند، و هنگام روز در حد فاصل دو ماموریت، لمیده به تیر چراغ برق خیال میبافد. من میدانم چه چیز به فکرش خطور میکند: همان چیزی که من هم در حد فاصل ثبت حسابها در دفتر کل، بی حوصلگی تابستانی دفتر کار آرامم در آن غرق میشوم. (کتاب دلواپسی – صفحه ۵۸)
تنهای تنها بودن چه خوب است، انسان میتواند با خود بلند بلند صحبت کند و قدم بزند، بی آنکه نگاهها مزاحماش شوند، میتوان درون رویایی ناخواسته به پشتی تکیه دهد! کل خانه به مزرعه تبدیل میشود و هر سالنی از گستردهی زمین کشاورزی بهرهمند میگردد. (کتاب دلواپسی – صفحه ۷۰)
من در خودم شخصیتهای گوناگون خلق میکنم. اشخاص را مدام کشف میکنم. هر یک از رویاهای من، همین که خیالانگیز جلوه کند، تجسمی از خویش در وجود شخص دیگر است. و اوست که غرق در رویا است، نه من. برای اینکه بتوانم خلق کنم، خود را ویران کردم، چهبسا خودم را به خویشتن خویش تسلیم کردم، که من در وجود خودم جز به شکلی بیرونی وجود ندارم. من صحنهای جاندارم که بازیگران گوناگون بر روی آن ظاهر میشوند و نمایشنامههای گوناگونی به اجرا درمیآورند. (کتاب دلواپسی – صفحه ۷۶)
برای من نوشتن تحقیر شخصی است، ولی نمیتوانم از نوشتن رها شوم. نوشتن برای من مثل اعتیادی است که از آن نفرت دارم و با وجود این، استفاده میکنم. مانند عادتی زشت که حقیرش میشمرم ولی نمیتوانم شرش را از سرم کم کنم. (کتاب دلواپسی – صفحه ۱۳۵)
خالص بودن، نجیب یا قوی بودن نیست، بلکه خود بودن است. (کتاب دلواپسی – صفحه ۱۶۲)
برخی میگویند زندگی بیامید قابل تصور نیست، و برخی دیگر میگویند زندگی با امید، تهی است. برای من که اکنون نه امیدی دارم و نه تردید میکنم، زندگی فقط نقاشی ظاهری است که مرا دربرمیگیرد و بیکمترین حرکتی همچون یک نقاش به تماشایش مینشینم. زندگی محض لذت چشمهایمان آفریده شده. (کتاب دلواپسی – صفحه ۱۷۷)
دیروز وقتی تعریف کردند که کارمند دکهی سیگارفروشی خودکشی کرده، به نظرم بیشتر به دروغ شباهت داشت. آن نگونبخت نیز به همین ترتیب وجود داشت! همه ما، همه ما که او را به یک نحو میشناختیم، مانند همه آنهایی که او را نمیشناختند، کل چیزها را فراموش کردیم. (کتاب دلواپسی – صفحه ۱۹۶)
من به همان نقطهای رسیدم که غم تبدیل به شخص، تبدیل به قالب خیال همزیستی من با شخص خودم میشود. (کتاب دلواپسی – صفحه ۲۳۸)
برای اغلب انسانها زندگی شکنجهای است که تحمل میکنند، بیآنکه متوجه شوند چیزی غمگین از میان پردهی شاد پدید میآید که به لطیفه شبیه است و انسان هنگام شستوشوی جنازه برای خود تعریف میکند تا پلی بر سکوت شب و تعهد در قبال بیداران بزند. زندگی را چونان درهی اشک نگریستن، همیشه از نظر من بیحاصل بود: البته که زندگی درهی اشک است، اما به ندرت در این دره اشک میریزند. (کتاب دلواپسی – صفحه ۲۷۰)
هنر ما را به شکلی رویایی از درد هستی رها میسازد. تا وقتی که رنج و تحقیر هملت پرنس دانمارک را احساس میکنیم، رنج و تحقیر خودمان را احساس نمیکنیم – رنجهای مشترک به ما تعلق دارند و حقیرند، چون رنجها حقیرند. (کتاب دلواپسی – صفحه ۲۳)
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب دلواپسی
- نویسنده: فرناندو پسوا
- ترجمه: جاهد جهانشاهی
- انتشارات: نگاه
- تعداد صفحات: ۳۳۶
- قیمت چاپ پنجم: ۳۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب دلواپسی چیست؟ لطفا اگر این کتاب را مطالعه کردهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب زندگینامه دیگر: