کتاب زندانی آسمان جلد سوم از مجموعه گورستان کتابهای فراموش شده اثر کارلوس روئیث ثافون است. در این رمان، داستان در سال ۱۹۵۷ جریان دارد. ایام کریسمس است و خانواده سمپره با وجود رونق کم بازار فروش کتاب و همچنین فضای بیروح جامعه تحت حکومت فرانکو در اسپانیا، دلایل خاص خود را برای شاد بودن در آغاز سال نو دارند. اضافه شدن کودکی به نام خولین به جمع کوچک خانوادگی آنان و نیز ازدواج دوست و همکارشان رومرو دتورس جان تازهای به جمع آنان داده است.
در اصل این رمان مقدمهای فراهم میکند تا ذهن خواننده برای ورود به فضای غیرقابل تصور جلد چهارم و نهایی مجموعه آماده کند. این کتاب با پرشی از زمان گذشته (جلد دوم ) به زمانی بعد از اتفاقات جلد اول میرسد. در این جلد به حقایقی مخوف میرسیم که قرار است رمانهای سایه باد و بازی فرشته را در یک نقطه به هم برساند و مسیر زندگی شخصیتهای اصلی را برای همیشه دستخوش تغییر کند. بنابراین میتوان گفت با یکی از مهمترین بخشهای مجموعه گورستان کتابهای فراموش شده روبهرو هستیم.
ذکر این نکته شاید ضروری باشد که کتابهای اول و دوم این مجموعه را میشد به عنوان یک رمان تک جلدی مطالعه کرد. چون داستانها و ماجراهای آن به نحوی مستقبل بودند و این حق را به خواننده میداد که بخواهد داستان را ادامه بدهد و یا با پایانی راضی کننده داستان را رها کند. اما در مورد کتاب زندانی آسمان این مورد صدق نمیکند و خواننده آن، حتماً باید جلدهای اول و دوم را نیز خوانده باشد.
همانطور که اشاره شد، این مجموعه شامل چهار کتاب است که معرفی سایر جلدهای آن را میتوانید در کافهبوک از طریق لینکهای زیر دنبال کنید:
- رمان سایه باد – جلد اول
- رمان بازی فرشته – جلد دوم
- رمان هزارتوی ارواح – جلد چهارم
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان بودنبروکها – ادبیات کلاسیک ]
کتاب زندانی آسمان
جذابیت این جلد از همان عنوان آن شروع میشود: زندانی آسمان. ناگفته پیداست زندان، زندانی، خاطرات تاریک در دوره حکومت فرانگو بر اسپانیا و نیز رنج و سختیهای زیاد از ویژگی این جلد است.
همانطور که اشاره کردیم، شروع کتاب زندانی آسمان از نظر زمانی حدود دو سال بعد از پایان وقایع کتاب سایهی باد – جلد اول مجموعه – است و داستان، ترکیب زیبای ماجراهای کتاب بازی فرشته – جلد دوم مجموعه – را هم به بهترین شکل ممکن ادامه میدهد. حجم این جلد نسبت به کتاب اول و دوم بسیار کمتر است اما حقایق و رازهایی که در این جلد بیان میشود که نقش تعیین کننده در داستان دارند.
داستان رمان همچنان در شهر بارسلون جریان دارد که خواننده اکنون دیگر آن را به عنوان عنصری مهم در رمان تلقی میکند. بارسلون صرفاً شهری نیست که اتفاقات در آن جریان داشته باشد، بلکه همراه با داستان رشد و نمو پیدا کرده و اساساً نقش مهمی در داستان دارد. در شب عید کریسمس ۱۹۵۷ دانیل سمپره و دوستش فرمن وارد یک ماجراجویی میشوند.
غریبهای در این ایام سرد کریسمس به کتابفروشی سمپره میرود تا اثری کمیاب و گران خریداری کند، این غریبه در قبال ارزش بالای کتاب، بدون هیچ حرفی وجهی بالاتر پرداخت میکند. او کتاب کنت مونت کریستو را سفارش میدهد و خوانندهای که این رمان را خوانده باشد، میتواند با حدس زدن داستان کتاب، یک گام از خواننده عادی جلوتر بیفتد. این غریبه بعد از خرید کتاب، یک درخواست هم دارد. او کتاب را برای فرد دیگری خریداری کرده و از دانیل میخواهد شخصاً کتاب را به دست صاحب هدیه یعنی فرمین برساند! غریبه تنها یک یادداشت در در صفحه اول کتاب مینویسد:
برای فرمین رومرو دِ تورس مردی که از میان مردگان بازگشت و کلید را برای آینده حفظ کرد.
مرد مرموز، بعد از نوشتن این یادداشت خطاب به فرمین بدون برداشتن کتاب، مغازه را ترک میکند! این رفتار عجیب باعث میشود دانیل تصمیم بگیرد تا از انگیزههای این مرد اسرارآمیز سر دربیاورد. او همچنین باید هدیه را به دست صاحبش برساند و همین باعث شروع ماجرایی میشود که سرآغاز آن به ابتدای دهه ۴۰ میلادی و ماهای ابتدایی حکومت دیکتاتوری فرانکو برمیگردد.
البته دانیل بعد از خواندن یادداشت به دنبال شخص مشکوک راهی خیابانها میشود و در سایهها به دنبالش میرود تا بتواند ردی از او پیدا کند. تعقیب و گریز بیفایده است و وقتی دانیل اتفاقات آن شب را برای فرمین بازگو میکند، فرمین دچار التهابات ناشی از گذشتهای دور میشود که گمان نمیکرد دوباره برایش زنده شود.
شبی از شبها وقتی هر دو بهم ریخته و آشفته بودند فرمین به سالهای گذشته برگشت و داستان خودش را برای دانیل تعریف کرد. کتاب زندانی آسمان با شخصیت اصلی کتاب سایه باد یعنی دانیل آغاز میشود و در داستانهای فرمین به شخصیت اصلی کتاب بازی فرشته یعنی مارتین میرسد و با بازگویی خاطرات سیاهچال زندانی در بارسلون توسط فرمین، دانیل با شخصیت مارتین آشنا میشود و حامی خودش را که سالها از او خبری نداشت، میشناسد.
در این جا دانیل که میخواهد انتقامش را از قاتل مادرش بگیرد وارد بازیای میشود که از قبل شروع شده است. فرمین به همراه دانیل در شب عروسیش به گورستان کتابهای فراموش شده میرود و با انتخاب دو جلد از کتابهای مارتین در ابهت و شکوه گورستان غرق میشود.
از نکات جالب این رمان و به طور کلی مجموعه حاضر، این است که شما در حالی که داستان را میخوانید، به طور کامل تاریخ صد سالهی یک کشور، یک شهر و یک ملت را نیز یاد میگیرید، در این مجموعه، خواننده با تمام زوایا و گوشه و کنار شهر بارسلون، حتی غذاها و رستورانهای معروفش آشنا میشود و آنقدر توصیفهای دقیق از این شهر میخواند که سفر به بارسلونی که هرگز ندیدهاید، بخشی از خاطرات شما میشود. اینجاست که میگوییم شهر بارسلون نیز یکی از شخصیتهای مهم کتاب است.
باید منتظر جلد چهارم بمانیم تا ببینیم نویسنده در قسمت آخر این مجموعه داستان را چطور جمعبندی میکند. بدون شک خوانندهای که سه جلد از این مجموعه را خوانده باشد، با اشتیاق به سراغ جلد آخر نیز خواهد رفت. ما نیز در کافهبوک، به معرفی و بررسی کتاب آخر از محموعه گورستان کتابهای فراموش شده خواهیم پرداخت.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان مرشد و مارگاریتا – ادبیات روسیه ]
جملاتی از متن کتاب
حدود نیمساعتی از حضورش در آنجا میگذشت که چیزی در تاریکیِ سوی دیگر سلول توجهاش را جلب کرد. از جایش بلند شد و با قدمهایی آرام به سوی آن رفت. ظاهراً کیسهای کثیف از جنس کرباس بود. سرما و رطوبت دیگر در حال نفوذ کردن به درون استخوانهایش بودند و گرچه بویی که از آن بقچهی آغشته به زنگار به مشام میرسید چیزی شبیه به تعفنی شدید بود، با خود فکر کرد که شاید این کیسه محتوی لباسهای زندان باشد که نگهبان فراموش کرده وجود آنها را به او گوشزد کند و شاید اگر خوششانس باشد، درونش پتویی نیز بیابد که بتواند به کمک آن خود را از سرمای سخت حاکم بر آن سرداب در امان نگه دارد. پس کنار کیسه زانو زد و بندهای سر آن را گشود. با باز شدن بندهای کیسه، روشنایی نیمبندی که از چراغ نفتی کریدور به درون میآمد در ابتدا چیزی شبیه به صورت یک عروسک را آشکار کرد، چیزی شبیه به یکی از همان آدمکهایی که خیاطها در مغازهشان کت و شلوار به تنشان میپوشاندند و پشت ویترین مغازه میگذاشتند تا توجه مشتریها را جلب کنند. اما شدت بوی تعفن که در بینیاش میپیچید و اندرونهاش را به سمت گلویش هدایت میکرد به او فهماند آنچه او میبیند یک آدمک مصنوعی نیست.
فرمین با لحنی مدعی گفت: آینده جهان چیزی شبیه به داستانهای نوآر رو در ذهن تداعی میکنه، دانیل. اگر قرار باشه که در این عصر سلاخی و کشتار انسانها عطر خاصی مد بشه، همون بوی گند دروغگویی و تعفن جرم و جنایات، که حالا در لباسی مبدل، در قالب هزار نام ادبی خوشایند و با شکل و ظاهری متفاوت به خورد مردم داده میشه، خیلی هم مناسب و برازنده دنیای این روزهاست.
میدونی چیه دانیل؟ گاهی فکر میکنم که داروین در نظریاتش دچار اشتباه شده بود. در واقع به نظر میرسه که سرمنشاء انسان باید خوک باشه نه چیز دیگر. چون از هر ده نفر انسان، هشت نفرشون خوک صفت هستن و وجودشون هم دست مثل یک خوک پروار شده، کج و معوج و ناراسته.
با فرا رسیدن ایام سال نو، نور غبارآلود و گردمانند زمستان و چهرههای مردمانی که در میان سایهها، سکوت و خفقان حاکم بر شهر همچنان با امیدواری روزگار میگذراندند، تنفسگاه کوچک و نویدبخشی را پدید میآورد که در آن، دستکم کودکان و کسانی که هنر فراموش کردن را به خوبی آموخته بودند، هنوز میتوانستند باور به چیزی را در دل محفوظ نگه دارند.
با خودم فکر کردم که این لحظه، این دم دزدیده شده از زمان و کائنات به همهی آن روزهای بدبختی و بیچارگی که ما را به این نقطه رسانده بودند میارزید و همینطور به همهی آن روزهای دیگری که با شک و تردید در انتظار ما بودند تا به سوی آنها و به سوی زندگی بازگردیم.
در این جهان هر چیزی میتونه شامل بخشایش بشه، غیر از به زبان آوردن حرف حق.
هر چیزی که ارزش زندگی کردن و نفس کشیدن را داشت در همان مفهوم واژه عشق خلاصه میشد. در همان دستهایی که همدیگر را میگرفتند.
انسانهایی که دارای روح حقیری هستند، همواره تلاش میکنند به دیگران نیز چنین حس کوچک بودنی را تلقین کنند.
یک دروغگوی خوب میداند که بهترین نوع دروغ، آن حقیقتی است که قطعهای کلیدی را از دل آن بیرون کشیده باشند.
مشخصات کتاب
- عنوان: کتاب زندانی آسمان
- نویسنده: کارلوس روئیث ثافون
- ترجمه: علی صنعوی
- انتشارات: نشر نیماژ
- تعداد صفحات: ۴۴۸
- قیمت چاپ ششم – سال ۱۴۰۱: ۳۸۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب زندانی آسمان چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافهبوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر: