داستان نویسی

کتاب سایه‌ی باد

https://www.iranketab.ir/

کتاب سایه‌ی باد اولین جلد از یک مجموعه چهارگانه به نام گورستان کتاب‌های فراموش شده است که با انتشار در سال ۲۰۰۴ در کشور اسپانیا، یعنی زادگاه کارلوس روئیث ثافون، نویسنده کتاب را خیلی زود به شهرت رساند، به طوری که مرزهای سراسر جهان را درنوردید و باعث شد کتابش به زبان‌های زیادی ترجمه شود.

کتاب سایه‌ی باد پدیده ادبیات اسپانیا در سال ۲۰۰۱ بود که خیلی زود به زبان‌های دیگر ترجمه شد و ظرف سه سال بیش از ۱۲ میلیون نسخه از آن به فروش رفت. ترجمه فرانسوی این رمان در سال ۲۰۰۴ به عنوان بهترین رمان خارجی سال انتخاب شد.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب سایه‌ی باد آمده است:

گابریل گارسیا مارکز، امبرتو اکو و خورخه لوئیس بورخس در این رمان با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کنند. نویسنده ما را با شخصیت‌های بکر و داستان تمام عیارش شیفته خود می‌کند. داستانی لایه‌لایه که عشق و شور، انتقام و رمز و راز در آن موج می‌زند و مانند پیاز با شکافته شدن هر پوسته، لایه‌ای جدید هویدا می‌شود. با خواندن این رمان به یک سواری تند و وحشیانه می‌روید که عبور از هر پیج نفس‌کیرش تمام وجودتان را به لرزه خواهد انداخت.

از لحاظ سبک اگر بخواهیم این اثر را دسته‌بندی کنیم، باید بگوییم کتاب سایه‌ی باد در ژانر جنایی معمایی قرار می‌گیرد با کمی چاشنی گوتیک. داستان کتاب بسیار جداب و خوب روایت شده و خواننده‌ای که طرفدار این ژانر باشد به راحتی با آن همراه می‌شود. ناگفته پیداست برای عاشقان کتاب و به اصطلاح افراد کرم کتاب نیز، این رمان که موضوعی کتابی دارد، بسیار گیرا خواهد بود.

یک نکته جالب درباره کتاب حاضر این است که نویسنده هیچگونه ابهام و سوالی باقی نمی‌گذارد و در انتهای کتاب، خواننده پاسخ تمام سوال‌هایش را می‌گیرد و سرنوشت تک تک شخصیت‌ها نیز مشخص است. ضمن اینکه خود کتاب نیز پیچیدگی خاصی ندارد و بسیار روان و خوش‌خوان است.

همان‌طور که اشاره شد، این مجموعه شامل چهار کتاب است که معرفی سایر جلدهای آن را می‌توانید در کافه‌بوک از طریق لینک‌های زیر دنبال کنید:

  1. رمان بازی فرشته – جلد دوم
  2. رمان زندانی آسمان – جلد سوم
  3. رمان هزارتوی ارواح – جلد چهارم

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان باغ همسایه – اثر خوسه دونوسو ]

کتاب سایه‌ی باد

داستان رمان از تابستان سال ۱۹۴۵ در شهر بارسلون آغاز می‌شود. شخصیت اصلی و راوی داستان کودکی ده ساله به نام «دانیل سمپره» است. او فرزند یک کتاب‌فروش است که تخصص و شهرتی ویژه در خرید و فروش کتاب‌های دست دوم دارد. دانیل مادر خود را در چهار سالگی از دست داده و این فقدان، خلأ عظیمی در ذهن خردسال او به وجود آورده و از او کودک درونگرایی ساخته که صمیمی‌ترین دوستانش پس از توماس آگوئیلار که همکلاسی مدرسه‌اش است، شخصیت‌های خیالی کتاب‌های مغازه پدرش هستند.

همه‌چیز از سپیده صبحی آغاز می‌شود که دانیل با هراس از خواب بیدار می‌شود و فریاد می‌زند که چهره مادرش را دیگر به خاطر نمی‌آورد. پدرش با شتاب خود را به او می‌رساند و می‌گوید که اگر آرام باشد رازی عجیب را در دل شهر بارسلون برای او فاش می‌سازد و سپس در همان روشنایی نیم‌بند سپیده دم، دانیل را از کوچه پس کوچه‌های کهن شهر قدیم بارسلون عبور می‌دهد و به کاخی عظیم و اسرار آمیز راهنمایی می‌کند که تنها تعدادی از کتاب فروشان قدیمی شهر از وجود آن آگاهند.

پدرم هشدار داد: «دانیل! نباید درباره چیزهایی که امروز می‌بینی با کسی صحبت کنی، حتی با دوستت توماس. به هیچ‌کس نباید چیزی بگی.»

آن‌ها وارد فضایی می‌شوند که آن را گورستان کتاب‌های فراموش شده می‌نامند. فضایی عظیم با هزارتویی از قفسه‌های کتاب که درون آن‌ها از هر مجلدی که در جهان نایاب می‌شود یا از بین می‌رود نسخه‌ای یافت می‌شود.

مطابق رسم معمول هر شخصی که برای نخستین بار قدم به آن مکان می‌گذارد می‌تواند کتابی را از دل قفسه‌ها انتخاب کند و از آن زمان به بعد وظیفه نگهداری و حفظ آن کتاب بر عهده همان شخص است. باید دائماً کتاب را کنترل کند و مطمئن باشد که این کتاب ناپدید نشده و در جای خودش درون این قفسه‌ها به زندگی ادامه می‌دهد. این یک تعهد خیلی خیلی مهم است، تعهدی به زندگی و به انسان. بنابراین پدرش از اون می‌خواد کتابی انتخاب کند و سرپرستی آن کتاب را بر عهده بگیرد.

به این ترتیب دانیل نیز قدم به درون هزارتوی کتابخانه می‌گذارد و از دل قفسه‌ها کتابی را انتخاب می‌کند که داستان آن با سرنوشت زندگی خود او پیوند می‌خورد. کتابی به نام کتاب سایه‌ی باد نوشته خولین کاراکس. او تمام شب بعد را بی‌آنکه پلک بر هم بگذارد به خواندن این رمان می‌پردازد. کتابی که هیچ سنخیتی با سن و سال او ندارد اما فضای عجیب آن چنان تأثیر شگرفی بر روح و روان او دارد که تصمیم می‌گیرد بلافاصله دیگر کتاب های آن نویسنده را هم بیابد و خواندنشان را آغاز کند.

در این میان، دانیل نمی‌داند که مردی دیگر، کمر به نابودی شخصیت کاراکس بسته و همه‌ی آثار او را از بین برده است؛ به‌جز کتاب سایه‌ی باد. چرا این مرد چنین کاری انجام می‌دهد؟ دانیل در مقابله با این خطر، چه کاری از دستش برمی‌آید؟ اصلا خولین کاراکس چه کسی است؟ آیا زنده است یا مرده؟ کتاب سایه‌ی باد درباره‌ی چیست؟ و هزاران سؤال دیگر که کارلوس روئیث ثافون بعد از کنارهم‌چیدن قطعات پازل کتاب، به‌طرز هنرمندانه‌ای به آن‌ها جواب می‌دهد.


این رمان در واقع داستانی در دل داستانی دیگر است. ما نه تنها زندگی دانیل را می‌خوانیم، بلکه به زندگی نویسنده مرموز یعنی کاراکس نیز وارد می‌شویم. راوی داستان را از دل یادآوری وقایع و بازگویی خاطرتشان با ما به اشتراک می‌گذارند که همین موضوع باعث می‌شود پیچیدگی و تعلیق داستان افزایش پیدا کند.

از ویژگی‌های جذاب کتاب سایه‌ی باد بستر سیاسی و اجتماعی است که در آن شخصیت‌های داستان رشد می‌کنند و به زندگی ادامه می‌دهند. اشارات مستقیم سیاسی، مذهبی به سال‌های ۱۹۳۳تا ۱۹۶۵ در داخل کتاب هست و مترجم در خیلی از موارد با پی‌نوشت‌های دقیق و درست به یاری خواننده می‌آید تا بهتر متوجه داستان شود. نویسنده به شکلی داستان کتاب را پیش می‌برد که متوجه می‌شویم چطور سیاست و حکومت‌های توتالیتر وارد ریز به ریز زندگی آدم‌ها می‌شوند و سایه نهادهای امنیتی کاری می‌کنند که اعتماد از بین برود و مردم به همدیگر با چشم تردید نگاه کنند.

در کتاب با دو جهان طرف هستیم. جهانی بعد از جنگ داخلی در اسپانیا و شهر بارسلون که زندگی دانیل، که به دنبال جواب سوال‌هایش فضایی گوتیک وار برای خواننده خلق می‌کند و جهان دیگری قبل از جنگ که همه‌چیز براساس اشراف و اشرافیت در جریان بود.

شخصیت‌های زیادی در داستان نیز حضور دارند که هرکدام به نحوی شایسته توجه هستند: دانیل و خولین شخصیت‌های شبیه هم با سرنوشتی متفاوت هستند. فرمین فردی جنگ‌زده و نجات‌یافته برای بقا، بئاتریس دختری سردرگم در میان ماندن و رفتن عشق و خیانت، پدر دانیل فردی درونگرا و پایبند به قولی که به عشق از دست رفته‌اش داده و فومرو مردی سادیسم در پی انتقام چیزی که اصلا مال خودش نبوده است. همه این شخصیت‌ها با گذشته اسرار‌‌آمیز و تلخ و شیرین به هم پیوند می‌خورند تا دنیل راز نویسنده کتاب سایه‌ی باد را کشف کند.

در نهایت اینکه کتاب سایه‌ی باد رمانی پر از عشق و دلدادگی، مثلث‌های عشقی، انتقام، سیاست، دسیسه و سرنوشت غمناک افرادی است که گیر اشراف و سیاست‌های قدرت‌طلبان و بی‌عدالتی حاکمیت شده‌اند.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان بخش دی – مجموعه ادبیات پلیسی – جنایی ]

کتاب سایه‌ی باد

جملاتی از متن کتاب

هیچ‌کس درباره زن‌ها چیز زیادی نمی‌دونه، حتی خودشون. به‌نظر من فروید هم نمی‌تونه ادعا کنه که درباره زن‌ها زیاد می‌دونه. با این حال می‌شه اون‌ها را به چیزی مثل الکتریسیته تشبیه کرد. فقط کافیه این جریان به نوک انگشتانت برسه تا تمام وجودت به لرزه دربیاد.

آدم‌ها زیادی حرف می‌زنن. اگر از من بپرسی می‌گم نسل انسان از میمون نیست. ریشهٔ انسان‌ها را باید در طوطی پیدا کرد. مزخرف‌گو و حرف مُفت‌زن.

درون عمارت، رنگ آبی تیره‌ای که دیوارها و بدنه مارپیچ راه‌پله‌ای با کف مرمرین را پوشانده بود، بر دل‌مردگی و غم فضا می‌افزود. روی دیوارها تعداد زیادی نقاشی آبرنگ با طرح‌هایی از انسان‌ها، فرشتگان و موجودات افسانه‌ای به چشم می‌خوردند. یک گالری تمام‌عیار. به دنبال میزبان‌مان به راه افتادیم. از راهرویی مجلل گذشتیم و به سالن مُدَور عظیمی رسیدیم شبیه به فضای داخل کلیساهای قدیمی که بالای سقف بسیار بلندش گنبد شیشه‌ای عظیمی دیده می‌شد که نور را به داخل هدایت می‌کرد و درون سالن، هزارتویی بی‌پایان از راهروهایی متوالی بود که دیوارهایشان را قفسه‌های کتابخانه تشکیل می‌دادند و به شکلی حیرت‌انگیز ارتفاع‌شان از کف تا سقف امتداد داشت، درست مثل کندوی زنبورهای عسل.

به دست آوردن پول به خودی خود کارِ سختی نیست. دشواری در اینه که پول را به روشی به دست بیاری که ارزش فدا کردن یک عمر زندگی را داشته باشه.

هر کتاب، هر توده مجلّدی که در این‌جا می‌بینی، دارای روحه. روح کسی که اون را نوشته و روح تمام کسانی که اون را خوندن، با اون کتاب زندگی کردن و به کمکش رؤیاهاشون را خلق کردن. هر زمان که یک کتاب از دستی به دست دیگه می‌رسه، هر زمان که نگاه یک نفر خطوطش را از ابتدا تا انتها طی می‌کنه، روح اون کتاب رشد می‌کنه و بزرگ‌تر و قدرتمندتر می‌شه.

جنگ همه‌چیز را نابود می‌کنه دانیِل و قبل از هر چیز هویت انسان‌ها را.

احساس می‌کردم درون هر یک از آن جلدهای چرمی، کهکشانی ناشناخته وجود دارد که انتظار می‌کشد شخصی به آن راه پیدا کرده و کشفش کند تا شاید از دل آن جهان کشف‌شده دنیاهای جدیدتری خلق شوند؛ غافل از این‌که بیرون از آن دیوارها، خارج از جهان اسرارآمیز آن قفسه‌ها، مردم فقط روز را به شب می‌رساندند و اجازه می‌دادند زمان باارزش‌شان صرف مسابقات فوتبال و برنامه‌های بی‌محتوای رادیویی شود و از این‌که به چیزهایی جز مسائل شکم به پایین فکر نمی‌کردند کاملاً شاد و خوشحال بودند.

هنر کتاب‌خوانی به‌آهستگی در حال مردن است، این‌که کتاب خواندن یک آئین درونی است و کتاب‌ها آینه‌هایی هستند که آن‌چه را در وجود خودمان داریم به ما نشان می‌دهند، این‌که وقتی ما کتاب می‌خوانیم این کار را با تمام روح و جسم‌مان انجام می‌دهیم، این‌که کتاب روح و جسم ما را به هم پیوند می‌دهد تا از ما انسانی بزرگ بسازد و این‌که امروز، انسان‌های بزرگ، بیش از هر زمان دیگری در جهان ما کمیاب شده‌اند.

همیشه دلایل کمی برای گفتن حقیقت وجود داره اما برای دروغ گفتن تا دلت بخواد دلیل هست.

خنده‌ای عصبی کرد و ادامه داد: «نمی‌دونم چه بلایی سرم اومده. دل‌خور نشو اما بعضی اوقات، وقتی با یک غریبه صحبت می‌کنی حس آزادی و بی‌پروایی بیشتری داری تا این‌که با کسی حرف بزنی که خیلی خوب تو را می‌شناسه. واقعاً چرا این‌طوره؟» شانه‌ای بالا انداختم و گفتم: «شاید چون غریبه‌ها ما را همون‌طور که هستیم می‌بینن، نه به اون شکلی که خودشون تصور می‌کنن و دل‌شون می‌خواد.»

وقتی وجود یک زن را می‌کاوی تازه متوجه می‌شی معنای زندگی چیه. اون‌جاست که احساس می‌کنی زمان به شکل شگفت‌انگیزی برای تو متوقف شده و در فضا معلق هستی.

یک بار در کتاب‌فروشی پدرم از زبان یکی از مشتری‌های دائمی شنیدم که می‌گفت بسیار به‌ندرت اتفاق می‌افتد با کتابی مواجه شویم که تأثیر و نفوذ آن با خواندن اثری برابری کند که برای نخستین بار روح و جان‌مان را به چالش کشیده است. آن نخستین تصاویر، پژواک و کلماتی که فکر می‌کنیم برای همیشه پشت سر گذاشته‌ایم در تمام طول زندگی همواره همراه‌مان خواهند ماند و در ذهن‌مان کاخی بنا می‌کنند که دیر یا زود – اهمیتی ندارد چند کتاب خوانده‌ایم، چند جهان ناشناخته را کشف کرده‌ایم، تا چه حد آموخته‌ایم و چقدر فراموش کرده باشیم‌ – بار دیگر به سویشان بازخواهیم گشت.

مشخصات کتاب
  • عنوان: کتاب سایه‌ی باد
  • نویسنده: کارلوس روئیث ثافون
  • ترجمه: علی صنعوی
  • انتشارات: نیماژ
  • تعداد صفحات: ۷۴۴
  • قیمت چاپ شانزدهم – سال ۱۴۰۲: ۵۸۰۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب سایه‌ی باد چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با کافه‌بوک در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ همراه ما باشید در: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نیماژ:

  1. رمان غروب پروانه
  2. رمان کوچه ابرهای گمشده
  3. رمان انجمن شاعران مرده