آملی نوتومب که در سال ۱۹۶۶ به دنیا آمد نویسنده شناختهشده اهل بلژیک است. شرایط انسانی، نویسندگی و زندگی، محور اصلی رمانهای او به شمار میرود و کتاب سفر زمستانی را نیز سال ۲۰۰۹ منتشر کرد. این رماننویس که در دو دههی گذشته با آثار پُرشمار و سبک روایی خاصش توانسته مخاطبان بسیار زیادی برای خودش پیدا کند، در این رمان نیز از فقدان مینویسد.
در صفحات ابتدایی کتاب شخصیت اصلی داستان از انتخاب اسمش برای ما میگوید. اسمی که اعتقاد دارد باعث شده به وجود آمدن شخصیت عجیبی در او شده است. مرد داستان ما با قصد انفجار هواپیمایی وارد فرودگاه میشود اما پیش از آن دست به قلم میشود تا خاطرات و از همه مهمتر، دلیل کارش را بنویسد. در همین یادداشت است که شرح عاشق شدنش را نیز روایت میکند.
شخصیت اصلی کتاب سفر زمستانی در این وضع که خشم از زندگی و دیگران در آن بیداد میکند، در نوشته خود پای عشقی عجیب و روزهایی عجیبتر را پیش میکشد که باعث شدهاند او به سوی چنین تصمیمِ وحشتناکی گام بردارد و به اجرایش مصمم شود.
نوتومب در این رمان فضاهایی میسازد که در عینِ داشتنِ وجوهی رئالیستی، طنزی سیاه و شخصیتهایی نامتعارف را نیز در خود دارند. شاید بتوان گفت سفر زمستانی حرکتی است از تنهایی ملالآور یک آدم معمولی به سمت یک خلا بسیار عجیب. انسانهای تنها و کمرنگِ نوتومب جایی دچارِ جنون میشوند که انگار دیگر کاری از دستِ کسی برنمیآید و راهحل فقط دزدیدنِ یک هواپیماست.
در کل این رمان کوتاه کتاب عجیبی بود. یک رمان ۹۷ صفحهای که تا به خودت بیایی و فکر کنی که اتفاقات به یک جایی وصل میشوند و یا حتی وقتی تلاش میکنی یک تصویر کلی به دست آوری، ناگهان رمان تمام میشود. اما کتاب سفر زمستانی شیوه روایی جالبی دارد و پر از جملات به یاد ماندنی است که در ادامه بخشهایی از این جملات را نقل کردهایم. همین جملات نقطه قوت کتاب هستند و ما را به همراه خود میکشند؛ اما بهنظرم میتوانست بهتر به داستان پرداخته شود. با این حال در این حجم کوتاه کتاب نبوغ نویسنده در جملات کتاب مشهود است.
از جمله دیگر کتابهای نوتومب که تا به حال ترجمه شدهاند میتوان به این موارد اشاره کرد: پدر کشی – ریش آبی – جنایت کنت نوویل – آنته کریستا – بهت و لرزه – قلبت را به تپش وادار – سوءقصد – نامهای بیجنسیت.
[ معرفی کتاب: رمان جزیره شاتر – نشر چشمه ]
جملاتی از کتاب سفر زمستانی
کسی یک هواپیما را از سرِ دلخوشی از مسیرش منحرف نمیکند، بلکه به خاطر اشغال کردن صفحهی اول یکی از روزنامهها این کار را میکند. رسانهها را جمع کنید، آنوقت همهی تروریستها بیکار میشوند. این هم که شدنی نیست!
گمان نمیکنم من مغلوب این میانمایگی شده باشم. به کمک چند زنگ اخطار همیشه توانستهام جانب احتیاط را رعایت کنم. از میان این اخطارها موثرترینشان این است: زمانی که از سقوط دیگری خوشحال نشوی، میتوانی در آینه به خودت نگاه کنی. لذت از میانمایگی دیگری مظهر میانمایگی خودت است.
این اقدام دیگر برای معنا دادن به زندگیام نیست. زندگی من معنا دارد. اعتراف میکنم در برابر بیشمار انسانهایی که از بیمعنایی زندگیشان رنج میبرند -البته اگر مجبور به باور کردن آنها باشیم- گیج و مبهوت میشوم. این آدمها در نظرم مثل زنهای شیکپوشی هستند که روبهروی یک کمد شگفتانگیز پر از لباس میایستند و مدام فریاد میزنند که چیزی برای پوشیدن ندارند. واقعیتِ سادهی زیستنْ خود یک معناست. زیستن روی این سیاره معنای دیگری است. زیستن میان دیگران یک معنای تکمیلی و غیره. پس اعلام اینکه زندگی من بیمعناست نمیتواند جدی باشد.
خوانندهها باید از متونی که دوست دارن رونویسی کنن. فقط از این طریق میشه فهمید نوشتهها از چه نظر دوستداشتنیان. خوندن سریع اجازه نمیده چیزی رو که در طبیعت سادهی نوشتهها پنهانه کشف کنیم.
نمیدانم موفقیت یک داستان عاشقانه چیست، اما این را خوب میدانم که شکست عشقی وجود ندارد. این یک تناقض مفهومی است. عشق چنان احساس پیروزی و فتحی در انسان به وجود میآورد که میشود از خود پرسید چرا خواستار چیزی بیشتر از آن هستیم.
هرگز این واقعیت ساده را فراموش نمیکنم که عشق یک لطف است. بیداریِ محض در جایی که همهی واقعیتهای دیگر منسوخ شده و از بین رفتهاند.
من سرما هستم و سلطنت من بر جهان به دلیلی بسیار ساده است. چیزی که هیچکس تابهحال به آن نیندیشیده است: نیاز من به احساس شدن. این نیاز همهی هنرمندان است اما هیچ هنرمندی جز من نتوانسته این نیاز را ارضا کند. همهی جهان و انسانها من را به خوبی حس میکنند. وقتی خورشید و باقی ستارگان خاموش میشوند من همچنان خواهم بود و همهی مردگان و زندگان آغوشم را احساس خواهند کرد. نیت آسمان هرچه که باشد، یقین مطلق آن است که آخرین کلام به سوی من خواهد بود. این میزان از تکبر با تواضع من در تضاد نیست چرا که اگر احساس نشوم، هیچم. بدون لرزش دیگران وجود ندارم. سرما هم به انگیزه و نیرو نیاز دارد. و نیروی من رنج همهی شماست. برای قرنها و قرنها.
آنچه بیش از هر چیزی روی زمین باعث کشتار میشود کلمه است.
مگر چیزی را هم که زیبا نیست خراب میکنند؟ هیچکدام از اقدامهای ویرانگرانهی انسانی تابهحال علیه زشتی انجام نشده است. حتا یک نمونه. چون زشتی هیچکس را آنقدر به شوق نمیآورد که برایش تا این حد نیرو و انرژی صرف کند. زشتیِ بیش از حد تنها میتواند خشمی بیهوده در انسان به وجود بیاورد. فقط چیزهای متعالی و باارزش هستند که قادرند اشتیاق لازم را برای ویران کردن خود در کسی ایجاد کنند. به همین خاطر است که راهب رمان میشیما عمارت طلایی را به آتش میکشد، نه ساختمانهای جدیدی که کیوتو را از ریخت انداخته بودند. ذات اصلی این جمله از وایلد نیز همین است «همه، آن چیزی را که بیشتر دوست دارند از بین میبرند.»
برای آنکه جایی را دوست داشته باشید باید از بالا تماشایش کنید. احتمالا به همین خاطر است که ما خدا را همیشه بر فراز زمین تصور میکنیم. اگر آن بالا نیست، چهطور میتواند ما را دوست داشته باشد؟
مشخصات کتاب
- کتاب سفر زمستانی
- نویسنده: آملی نوتومب
- ترجمه: بنفشه فریسآبادی
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۹۷
- قیمت چاپ اول: ۸۰۰۰ تومان
👤 نویسنده مطلب: زهرا محبوبی
نظر شما در مورد کتاب سفر زمستانی چیست؟ اگر این کتاب را خواندهاید، آیا آن را به دوستان خود پیشنهاد میکنید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر چشمه: