کتاب شوهر آهو خانم شاید روایتی با درون مایه کلیشهای و پیش پا افتاده داشته باشد اما هنر نویسندگی محمدعلی افغانی با آن قلم مسحور کننده خود به گونهای داستان را روایت میکند که به داستانی نو و بدیع تبدیل شده و شیفتهوار خواننده را به دنبال خود می کشد. اگر چه سال های زیادی از انتشار این گوهر ناب ادبیات میگذرد اما غبار گذار زمان از زیبایی و شاهکاری هرچه تمامتر آن هیچ نکاسته و همچنان بسیار خواندیست.
محمدعلی افغانی این کتاب را در سالهای زندان نوشته و بعد از آزادی با سرمایه شخصی خود چاپ کرد. زیرا هیچ ناشری موافق چاپ کتابی قطور از یک نویسنده گمنام نبود. اما رمان، بعد از چاپ با استقبال رو به رو شد و به چاپهای بعدی هم رسید. خیلی از صاحبنظران انتشار این رمان را اتفاقی مهم در ادبیات داستانی ایران میدانند.
نویسنده کتاب، اثر ارزشمند خود را به مادرش تقدیم کرده و چنین نوشته است: «هدیه از آب گذشتهای تقدیم به مادرم به خاطر دردها، داغها، مصیبتها و بالاخره هجرانهایش.» شوهر آهو خانم منبع ارزشمندی از لغات و ضربالمثلهای فارسی است که در نوع خود بینظیر است. در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
همانطور که در بالا اشاره شد، این رمان به مساله مهمی درمیان مردم جامعه ما پرداخته و آن هم موضوع چند همسری است. نویسنده در همان سالها که سلطه مرد بسیار بیشتر بود، به نکوهش این موضوع میپردازد و به همین خاطر از کتاب شوهر آهو خانم به اولین رمان فمینیستی در ایران یاد میشود.
[ » معرفی و نقد کتاب: سمفونی مردگان اثر عباس معروفی ]
کتاب شوهر آهو خانم
داستان کتاب شوهر آهو خانم در سال ۱۳۱۳ در شهر کرمانشاه رخ میدهد. آهوخانم زنی زحمتکش، بردبار و بزرگوار است و در داستان رمان نیز، آدمها و ماجراها پیرامون آهوخانم شکل میگیرند. او آنچنان بر تمامی داستان تأثیر میگذارد که حتی در صحنههایی که حضور ندارد، وجودش محسوس است. شوهرش، سید میران سرابی، نانوا و رئیس صنف نانوایان کرمانشاه است. سید میران به درستکاری و تعهد معروف است و هماکنون در دهه پنجم زندگیش با وجود زندگی بینقص و زن و بچههای دسته گلی که دارد درگیر رابطه عاطفی تازهای میشود.
سید میران سالها پیش با آهو که دختری به اصطلاح همهچیز تمام بود، ازدواج کرده و امروز به همراه فرزندانش خانوادهای خوب و باصفا دارد. او بخش زیادی از جایگاهی را که امروز به آن رسیده، مدیون آهوست و در واقع سید میران سرابی معروف، با کمک و یاری آهو در زندگیاش موفق شده از شاگردی مغازه نانوایی به نانوا تبدیل شده و مغازه نانوایی خودش را نیز دایر کند. همچنین او مردی امین و با آبروست و به خاطر خصوصیات اخلاقی نیکوی خود به عنوان رئیس صنف نانوایان شهر نیز انتخاب شده است.
یک روز که سید میران پشت ترازوی مغازهاش نشسته است، زنی جوان و زیبارویی وارد میشود. زنی بهنام هما که پس از چهار سال زندگی به دلیل ستمهای شوهرش، مهرش را حلال و جانش را آزاد کرده است. فکر و اندیشه این زن جوان، سید میران را رها نمیکند تا اینکه چند روز بعد مجدداً زن برای خرید نان به نانوایی مراجعه میکند و سید میران این بار سر صحبت را با هما باز می کند. باز کردن سر صحبت و نشستن پای درددلهای این زنِ تازه از شوهر جدا شده همان و آغاز ماجرای عاشقی همان.
هما سه ماه است که به خانهی مطربی بهنام حسین خان ضربی پناه برده است. سید میران که مرد متدینی است تصمیم میگیرد هما را به عقد شاگردش درآورد. او به بهانهی اینکه از طرف شوهر هما و برای بازگرداندنش به خانه آمده است پیش حسین خان میرود اما در آنجا با صحنهای روبهرو میشود که عقل و هوش از سرش میپراند. در آنجا حسین خان میزند و زن جوان هنرمندانه میرقصد؛ سید میران بلافاصله از آمدنش پشیمان میشود و میرود ولی نمیتواند هما و زیباییش را فراموش کند.
جملات آغازین کتاب شوهر آهو خانم چنین است:
آهوخانم، مرکز داستان و قهرمان آن، زنی زحمتکش و بردبار است: نمونه واقعی زن ایرانی. زنی بزرگوار که حق و حقوقی ندارد، و همین سبب خواری اوست. تصویر واقعگرایانه نویسنده از این موضوع، بیمارگونگی تصورات اغلب نویسندگان این دوره نسبت به زن ایرانی را برملا میکند.
از فصل دوم به بعد، آهوخانم محور داستان قرار میگیرد و طرح رمان به یاری او بسط مییابد، آدمها و ماجراها در کتاب، گرد او شکل میگیرند. آرامش و قابل اعتماد بودن آهوخانم آنچنان بر تمامی داستان تأثیر میگذارد که حتی در صحنههایی که حضور ندارد، وجودش محسوس است. در عین حال پیوستگی متقابل او به آدمهای دیگر، سبب استحکام ساختمان اثر میشود.
از اول تا آخر داستان با دو نفر از سه شخصیت اصلی کتاب خیلی بیشتر همراه و همدم میشویم. مثلاً علاوه بر توصیفات در مورد سید میران بعضی جاها حدیث نفسش را هم میخوانیم یا از وضعیت و حال آهو به خوبی و با جزییات با خبریم. اما در مورد هما همیشه ابهامی وجود داره، که البته به قصه و تعلیقش در طول ماجرا کمک میکند ولی یک مقدار از تعادل جزییات کم کرده است.
در فصل سوم با خصلتها و گذشته هما آشنا میشویم: زنی بلهوس، سرکش و «متجدد». زنی که میخواهد از پیلهای که جامعه و سنتها بر دورش تنیدهاند درآید، اما به علل متعدد گمراه میشود. هما در سراشیب سقوط اخلاقی به دسته مطربها میپیوندد و رقاص میشود. سیدمیران به نجات او از ابتذال میاندیشد. عشق جوانانه پیرمرد را سودایی کرده است. اسیر افسون هما، روزهایی رؤیایی و خوش بر او میگذرد. عاقبت بنیه مالی و توجیههای اخلاقی کار را آسان میکند: در صبحی آرام، هما همراه سیدمیران وارد خانه میشود. از آن پس، خانه صحنه تنازع بقایی وحشیانه میشود؛ تنازع بقایی که در جریان آن آهوخانم تغییر میکند و به آگاهی ارزشمندی دست مییابد. هما به عقد سیدمیران درمیآید و هووی رسمی آهوخانم میشود. آهوخانم صبورانه از کانون خانوادگیاش دفاع میکند و هما با حوصله به راندن او از صحنه مشغول میشود. اما دفاع یأسآمیز آهوخانم – توسل به همسایگان و دوستان، دعا ونذر و جادو – نتیجهای نمیدهد و او روز به روز بیشتر عقبنشینی میکند تا اینکه… . فصل ۴ و ۵ کتاب نیز اوج و پایانبندی آن است که مخاطب باید مقداری صبوری کند تا کتاب را به انتها برساند.
نجف دریابندری، مترجم مطرح کشورمان که آثار بسیار مهمی را ترجمه کرده است، درباره کتاب شوهر آهو خانم مینویسد:
نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع ما، تراژدی عمیقی پدید آورده و صحنههایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنههای آثار «بالزاک» و «تولستوی» میاندازد و این نخستین بار است که یک کتاب فارسی به من جرئت چنین قیاسی را میدهد. علیمحمد افغانی در کتاب شوهر آهو خانم نشان میدهد که نویسندهای است تیزبین که حرکات زن و مرد و کودک و حتی سگ و گربه را به خوبی میبیند. از اختلافات آسیابان و نانوا تا دعوای دو هوو و کتک کاری زن و شوهر همه را میتواند چنان توصیف کند که خواننده صحنه را پیش چشم خود مجسم ببیند از اسرار زنان و عوالم کودکان خبر دارد. در هر گوشه از زندگی میتواند زیبایی را ببیند و آن را به قدرت تمام ستایش کند. آدمهای او آدمهایی واقعی هستند که در هر کجای داستان پیدا شوند و گوشهای از شخصیت آنها بازگو شود این گوشه با گوشههای دیگر که در جاهای دیگر دیدهایم چنان جفت میشوند که از مجموع آنها آدم کامل و صحیح پدید میآید. به علاوه او آدمها را به دو دسته خوب و بد چنانکه شیوۀ نویسندگان رمانتیک است ـ تقسیم نمیکند. حتی کسی که مرتکب کاری شبیه به جنایت میشود همچنان انسان باقی میماند و نویسنده محبت خود را از او دریغ نمیدارد.
در نهایت اینکه کتاب شوهر آهو خانم شاهکاری ادبیست. انتشار آن نه تنها از نظر ادبی، نویدبخش و شورانگیز و دلگرمکننده است، بلکه از لحاظ تاریخی و اجتماعی نیز در دل خود تاریخ را روایت میکند. اینکه زنان ما چه چایگاهی داشتند و اکنون به چه جایگاهی رسیدهاند و همچنین خلق و خوی مردم ما و فرهنگی که با آن بزرگ شدیم به چه شکل است.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان سووشون – اثر سیمین دانشور ]
جملاتی از متن کتاب
من آن وقتها که جوان بودم، دندان در دهانم بود و موهای سرم از سیاهی مثل شبق برق میزد اهل این شیطنتها نبودم؛ حالا که به قول معروف پاتیلم دررفته است چطور ممکن است باشم؟ درست است که او زنی قشنگ، خوش صحبت، و از همه مهمتر مهربان بود؛ امّا امر به تو مشتبَه نشود، خودش یک پا مرد بود؛ زنهای تهرانی همه چنیناند. ضمن مسافرت، من یکی دو جای دیگر با زنهای تهرانی برخورد کردهام؛ از آنها چیزهایی دیدهام که هر کس بشنود باور نمیکند. با زنهای پخمه، توسری خورده و بیدفاع خودمان مثقالی هفت صنّار تفاوت دارند. پُر دربند حجاب نیستند، امّا کیست که بتواند به آنها چپ نگاه کند.
در زندگی لحظاتی پیش میآید که انسان نه کسی را دوست دارد و نه دلش میخواهد کسی او را دوست داشته باشد. از همهچیز و همهکس حتی از وجودِ خود بیزار است؛ مثلِ اینکه تمامِ نیروها و رشتههایِ زندگی را از او بریدهاند.
چه بسیارند سرابیها که از رویِ هوا و هوس، دل به هُماها بسته و تکتکِ استخوانهایِ غرور و اعتمادبهنفسِ آهوها را زیرِ پا له میکنند. و چه بسیارند آهوها که خسته، افسرده و بیپناه تا آخرین لحظه دست از مبارزه برنمیدارند و تمامِ زندگانیِ خویش را صرفِ جنگ با هوسِ پوچِ سرابیها کردهاند.
آهو خواه ناخواه میبایست به زندگی هووداری که شوهرش به او تحمیل کرده بود تن در دهد؛ بسوزد و هر طور هست با وضع جدید بسازد. اگر سید میران مردی بود که شاهین عدل و انصاف را میان دو همسر راست نگه میداشت و اگر هما به حق خود قانع بود او چندان غمی نداشت؛ اما نه شوهرش چنان مردی بود و نه هوویش چنین زنی. از وقتی که دوباره نوبت برقرار شده بود شوهرش البته یک شب در میان پهلوی او بود، ولی چه بودنی، دلش که همه حرفها بر سر آن بود همراهش نبود. گویی این حقّه رازی نهان را همان لحظه که از سوگلیش جدا میشد به دست ظریف و امانتدار وی میسپرد تا از دستبرد غیر محفوظ بماند.
درست است که هما زن عقدی من است، اما هر کس ذرهای عقل در کله دارد به سادگی میتواند بفهمد که هما را من گرفتهام تا باری از روی دوش تو بردارم. آخر با این همه بردار و بگذار و بریز و بپاشی که تو داری تا کی میتوانی چشم به کمک همسایهها دوخته باشی؟ حالا که از دست تنهایی درآمدی باید یک دنیا خوشحال باشی. دلم میخواهد باهم رفتاری داشته باشید که هیچکدام از همسایه نفهمند اینجا دو هوو با هم زندگی میکنند ، خیال کنند شما دوتا باهم خواهر هستید.
بدیاش این بود که او و همچنین زنش به علّت یک صفای اخلاقی مشترک که خاص مردمان افتاده حال شهرستانها است، با هر کس آشنا میشدند چنان صمیمانه و زود با وی گرم میگرفتند، چنان وی را در سلک خانوادگی خود میپذیرفتند که گویی برادر یا خواهر گمشدهای را یافتهاند؛ یک احساس زندگی مشترک آنها را با همه کسانی که دوست نزدیکشان بودند مربوط میکرد.
به خدا شما مردها، خوبتان را باید با طلای سفید خرید و با نفت سیاه آتش زد.
این موجود لطیفی که خدا از دنده چپ آدم آفرید حرفش مانند قول و وفایش هرگز سند نبوده و نیست. هر چه هم آزموده و دانا باشد باز یک دندهاش کم است، یک پای تجربهاش میلنگد؛ سطحی و اوّل بین است؛ کارهایش از روی غریزه است نه اندیشه و عقل؛ شتاب میکند و پشیمان میشود؛ جوش میزند و کف میکند و سر میرود.
خاطرات دوران گذشته زندگی انسان مانند آهنگها و سرودهای کهن همیشه شیرینتر از امیدهای آینده بوده است. زیرا انسان در گذشته تصویر خود را میبیند و در آینده شبح مرگ و نیستی را.
سیدمیران شانهاش را به چوب یکی از پنجرههای اطاق تکیه داده بود بیرون را تماشا میکرد. گویی به این میاندیشید که در آن تنگ غروب چگونه روشنایی میرفت و تاریکی جانشینش میشد. آیا این یکی از هزاران غزل زیبای طبیعت نبود که همیشه به یک شکل و در یک قافیه سروده میشد و هرگز لطف ازلی خود را از دست نمیداد؟
مشخصات کتاب
- کتاب شوهر آهو خانم
- نویسنده: محمدعلی افغانی
- انتشارات: نگاه
- تعداد صفحات: ۸۰۰
- قیمت چاپ سی و هشتم – سال ۱۴۰۲: ۴۹۵۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب شوهر آهو خانم چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن درباره کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند رمان ایرانی دیگر: