کتاب فقط یک داستان با عنوان اصلی The Only Story رمانی از جولین بارنز، نویسنده انگلیسی است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این نویسنده در سال ۲۰۱۱ توانست برنده جایزه بوکر شود. رمان حاضر به طور مشخص درباره «عشق» است، موضوعی که بارنز با آن غریبه نیست و میتوان گفت او در زندگیاش عشق و غم از دست دادن معشوق را به خوبی تجربه کرده است. از این رو میتوان آسوده خاطر بود که نویسنده میداند چطور درباره عشق بنویسد.
جولین بارنز در سال ۱۹۴۶ و از پدر و مادری که هردو آموزگار زبان فرانسه هستند در شهر لستر به دنیا آمد. از دانشگاه آکسفورد در رشته زبانهای جدید لیسانس گرفت و مدتی در سِمت فرهنگنویس و موسسه لغتنامه آکسفورد کار کرد. (تاثیر این کار را در کتابهایش نیز میتوان مشاهده کرد.) بارنز در ادامه مسیر خود به روزنامهنگاری پرداخت و سالها سردبیر ادبی و نقدنویس نشریات گوناگون بود. او در تلخترین حادثه زندگیاش، همسر خود را بر اثر تومور مغزی از دست داد. او نوشتههایش را پیرامون از دست دادن همسرش در کتاب عکاسی بالون سواری عشق و اندوه منعکس کرده است.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب فقط یک داستان آمده است:
جولین بارنز تا به حال ۱۳ رمان نوشته است که برخی از کتابهای او به زبان فارسی ترجمه شده که از جمله آنها میتوان به کتاب سطوح زندگی، کتاب طوطی فلوبر، کتاب هیاهوی زمان، کتاب درک یک پایان و کتاب آرتور و جورج اشاره کرد.
کتاب فقط یک داستان
داستان کتاب از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول ما با پُل آشنا میشویم که پسری ۱۹ ساله از طبقه متوسط است که در سالهای دهه شصت میلادی در پی احساسات و شور و شوق جوانی حضوری ناخواسته در زندگی زنی میانسال پیدا میکند و وارد یک رابطه عاشقانه میشود. این زن میانسال که سوزان نام دارد متاهل و صاحب دو فرزند است که البته چندان هم از زیستن در کنار شوهر ثروتمندش راضی نیست. بنابراین او هم بهانهای در ذهن خود برای وارد شدن رابطه با پُل دارد اما میتوان گفت این داستان به طور کلی درباره پل است.
این دو در باشگاه تنیسی مختص قشر خاصی از جامعه آن زمان انگلستان با هم آشنا میشوند اما به مرور رابطه این دو رنگ و بویی دیگر پیدا میکند، از طرف پُل، به تعبیر خودش، عشق. از طرف سوزان، در اوایل، فقط برطرف کردن خوی مردانگیِ پُل. این رابطه در خانوادههای هر دو نفر که تحت تأثیر آداب و رسوم خاص انگلیسی خود بودند عواقبی در پی دارد و نویسنده در بخش ابتدایی کتاب به صورت ویژه به موضوع تاثیر این نوع روابط بر جامعه و خانواده و خود افراد میپردازد.
جملات ابتدایی رمان نیز قابل توجه است که در همان ابتدا سوال کلیدی را پیش روی خواننده قرار میدهد. سوالی که در ابتدا مطرح میشود چنین است:
در کتاب فقط یک داستان پل اصرار دارد که هر کسی در زندگی فقط یک داستان برای گفتن دارد. گویی همین یک داستان عاشقانه وجود دارد که ذهن فرد را تا پایان عمر درگیر خود میکند. اما برای اینکه بفهمیم چرا برای پل فقط همین یک داستان وجود دارد باید بخشهای دیگر رمان را نیز مطالعه کنیم.
داستان در بخش اول در حال و هوای عاشقانه است و به خوبی پیش میرود اما در بخش دوم، یعنی بخشی که مشکلات کمکم خودش را نشان میدهد نویسنده از سختیهای عشق سخن میگوید. از اینکه عشق چطور فروکش میکند و فرد چطور خود را در جایی که به آن تعلق ندارد میبیند. در این بخش از ناامیدیها سخن گفته میشود. شاید قسمت بعدی کتاب هم برای خواننده مشخص باشد اما اگر میخواهید خودتان قسمت سوم را کشف کنید ادامه مطلب را مطالعه نکنید. در ادامه به بخش سوم و نهایی داستان میپردازیم.
کمی بیشتر درباره کتاب جولین بارنز
رابطه این پسر نوجوان و سوزان در همان ابتدا اشتباه به نظر میرسد که با هیچ متر و معیاری نمیتوان آیندهای روشن برای آن در نظر گرفت. طبیعی است که این رابطه بخشهای عاشقانه هم دارد اما به سختی میتوان از آخر آن فرار کرد. به همین جهت نویسنده در بخش سوم و آخر به این میپردازد که عشق آنها چطور پایان مییابد. در واقع قسمت سوم کتاب قسمت نابودی کامل است.
ساختار این کتاب را میتوان مشابه ساختار کتاب درکی یک پایان در نظر گرفت. در اینجا هم به قول خود راوی اتفاقات به حدود پنجاه سال پیش برمیگردد به همین دلیل اتفاقات هیچگونه ترتیبی از لحاظ زمانی ندارند و پراکنده روایت میشود که شاید به علت کهولت سن راوی باشد که همان صدای درون (وجدان) پُل است.
موضوع عشق شاید یکی از پیچیدهترین روابط انسانی باشد. مثلا حتی ازدواج و با هم بودن به معنی عاشق بودن نیست، عشق با خود الزاماتی میآورد و اگر عشق زایل شود الزامات همچنان پابرجاست. پُل پس از مشکلاتی که برای سوزان به وجود میآید و عشق خود را زایل شده میبیند باز هم نمیتواند از آن دست بکشد و به دلیل همان الزامات با او به زندگی ادامه میدهد تا جایی که دیگر توانش را ندارد. عشق به سوزان تمامیت زندگی پُل را از بین برد. رابطه آنها مانند شخصی در آستانه سقوط است که برای نجات او دستش را میگیری و تو در تلاش برای بالا کشیدن آن و او در تلاش برای به زیر کشاندن و سقوط تو.
عشق موضوع اصلی کتاب فقط یک داستان است اما این رمان به هیچ وجه به روایت یک داستان عاشقانه نمیپردازد بنابراین فکر نکنید با کتابی عاشقانه روبهرو هستید. کتاب بیشتر واکاوی و تحلیلی است و همین ممکن است باعث شود کمی خستهکننده به نظر برسد. از طرف دیگر این کتاب را میتوان در کنار درک یک پایان از همین نویسنده قرار داد. به نظر میرسد این دو کتاب هر دو مسیر عشق را بیان کردهاند؛ یکی عشق کمتر و زندگی آسانتر و دیگری عشق بیشتر و رنج بیشتر. لطفا اگر در این باره اگر نظری دارید حتما در کامنت برای ما بنویسید.
نکته دیگری هم که وجود دارد بحث ترجمه کتاب است. از موضوع کتاب میتوان به حساس بودن کتاب پی برد و مترجم کتاب نیز بسیار تلاش کرده است با بیانی غیر مستقیم و در لفافه از متنهای «حساس» کتابب عبور کند تا شاید متن اصلی و مفهوم را منتقل کند اما ترجمه صراحت ندارد و این ممکن است به مذاق خواننده خوش نیاید.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان همه میمیرند – نشر نو ]
جملاتی از متن کتاب فقط یک داستان
بیشترِ ما فقط یک داستان تعریفی داریم. منظورم این نیست که در زندگی فقط یک اتفاق برایمان پیش میآید. حوادث بیشماری هست که آنها را به داستانهای بیشمار تبدیل میکنیم. اما فقط یکی از آنها مهم است، درنهایت فقط یک داستان هست که ارزش روایت دارد. داستان من این است.
حافظه همهچیز را برحسب خواستههای کسی که گذشته را بهیاد میآورد مرتب و غربال میکند. آیا به الگوریتم اولویتهای حافظه دسترسی داریم؟ احتمالا نه. اما به گمانم حافظه برای مسائلی که به دارندهاش کمک میکند تا به روایتش ادامه بدهد، اولویت قائل میشود. بنابراین، انسان بنا بر علاقه و ترجیحی شخصی خاطرات شادمانهترش را اول مطرح میکند. اما باز هم حرف فقط برپایه برداشت شخصی و حدس است.
اما هیچوقت فراموش نکن، ارباب پُلِ جوان. هر کسی داستان عاشقانه خودشو داره. هر کسی. ممکنه این عشق به شکست مطلق ختم شده باشه، ممکنه مثل ترقه روشن و بعد یه دفعه فِسی خاموش شده باشه، ممکنه حتی هیچوقت نمود پیدا نکرده باشه، ممکنه همهش تو ذهن طرف باشه. هیچ کدوم اینا از واقعی بودن این احساس چیزی کم نمیکنه. گاهی حتی واقعیترش میکنه. گاهی یه زن و شوهرو میبینی که کنار هم تا حد مرگ دلزده و بیحوصله شدن و نمیتونی تصور کنی که با هم نقطهی اشتراکی هم داشته باشن، یا نمیفهمی که چرا بازم دارن با هم زندگی میکنن. اما مسئله فقط عادت یا آسودگی خاطر یا عرف و رسم و رسوم یا چیزی تو این مایهها نیست. دلیلش اینه که یه زمانی با هم یه داستان عاشقانه داشتن. همه دارن. این تنها داستانیه که وجود داره.
عشقِ اول، مسیر زندگی را برای همیشه تثبیت میکند. این مسئلهایست که در گذر سالیان کشف کردهام. این عشق مافوق عشقهای بعدی نیست، اما با وجود خود بر همه عشقهای متعاقب تاثیرگذار خواهد بود. عشق اول حکم یک الگو را دارد، یا نمونهای در مقابل همه موارد دیگر؛ ممکن است همه عشقهای بعدی را تحتالشعاع قرار دهد. از طرف دیگر، این عشق ممکن است باعث شود عشقهای بعدی سادهتر و بهتر باشند. اما عشق اول گاهی داغش را بر قلب باقی میگذارد، و در این صورت، از آن پس تنها چیزی که جوینده خواهد یافت بافت زخمخورده و داغشده خواهد بود.
ارتباط خوب بهتر از ارتباط بد است. ارتباط بد بهتر از ارتباط نداشتن است، البته در بعضی موارد ارتباط نداشتن از ارتباط بد بهتر است. ارتباط با خود بهتر از ارتباط نداشتن است، جز مواردی که ارتباط نداشتن از ارتباط با خود بهتر باشد. ارتباط مغمومانه همیشه بهمراتب بدتر از ارتباط خوب، ارتباط بد، ارتباط با خود و ارتباط نداشتن است. ارتباط مغمومانه غمگنانهترین نوع ارتباط است.
شگفتا که وقتی جوانید، هیچ دِینی به آینده ندارید. اما پیر که میشوید، به گذشته مدیون میشوید. به چیزی مدیون میشوید که دیگر بههیچوجه توان تغییر دادنش را ندارید.
بعدها اعلام کردند که خوشبختترین مردم روی زمین دانمارکیها هستند. نه بهدلیل دل خجستهشان، بلکه به واسطه محدودیت دامنه امیدهای بیانشدهشان. آنها بهجای آن که دنبال رسیدن به ستارهها و ماهها باشند، به فکر رسیدن به تیر چراغ برق بعدی بودند، و با رسیدن به آن واقعا دلشان شاد میشد و از این رو، خوشبختتر بودند.
اما سوزان به شیوههای مختلف بر لوح زندگی او ردهای زیادی بهجا گذاشته بود، بعضی ردها نسبتاً خوشتر، و بعضی تلختر. سوزان باعث شده بود او سخاوتمندتر و در برابر مردم پذیراتر شود، و در عین حال، مظنونتر و بستهتر. سوزان فضیلت بروز واکنشهای غریزی و نسنجیده را به او بخشیده بود؛ و در عین حال، خطرات حاصل از این واکنشها را نیز برایش به ارمغان آورده بود. به این ترتیب، آخرش او مانده بود با سخاوتی محتاطانه و رفتاری غریزی توام با ملاحضه و دقت. الگوی زندگی او در طول بیست سال و اندی، جلوه تلفیق رفتار غریزی با ملاحظه و احتیاط بود. و سخاوتمندیاش در برابر دیگران نیز، مثل بسته گوشت، با برچسب «به تاریخ مصرف توجه کنید» عجین بود.
او مسلماً هرگز به خاطر عشقش به سوزان حسرت نمیخورد. آنچه مایه افسوسش بود این بود که در آن زمان بیش از حد جوان، بیش از حد جاهل، بیش از حد مطلقگرا، و در مورد صحت تصورش درباب ماهیت و کارکردهای عشق بیش از حد مطمئن بود.
مشخصات کتاب
- کتاب فقط یک داستان
- نویسنده: جولین بارنز
- ترجمه: سهل سمی
- انتشارات: نو
- تعداد صفحات: ۲۸۵
- قیمت چاپ سوم: ۳۹۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب فقط یک داستان چیست؟ اگر این کتاب را خواندهاید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتابها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک میکنیم.
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نو: