کتاب ماجراهای تام سایر

هزار و یک کتاب قبل از مرگ

کتاب ماجراهای تام سایر اثری خواندنی و درخشان از نویسنده آمریکایی، مارک توین است که در سال ۱۸۷۶ نوشته شد. کتابی که خود نویسنده اشاره می‌کند «منحصراً سرگذشت یک پسربچه» است و بزرگسالی در آن جایگاهی ندارد (به همین خاطر داستان را در نقطه‌ای خاص تمام می‌کند تا کتاب به سرگذشت یک مرد تبدیل نشود). این رمان اثری درخور ستایش درباره دوران خوش کودکی و شیطنت‌های خاص آن دوران است.

مارک توین نام مستعار نویسنده‌ای به نام سموئل کلمنس است که به اعتقاد بسیارانی مشهورترین چهره ادبی آمریکا و نخستین نماینده توده مردم امریکا است که به مرتبه «نویسنده بزرگ» می‌رسد. این مرد ژولیده با سبیل‌های بلندش دوران کودکی خوشی دقیقاً شبیه سرگذشت تام سایر داشت. رمان‌ها و کتاب‌های مهمی نوشت ولی منتقدان بهترین اثر او را رمان سرگذشت هکلبری فین می‌دانند، کتابی که ماجراهای تام سایر را می‌توان مقدمه‌ای برای آن در نظر گرفت. به همین خاطر ما پیشنهاد می‌کنیم در ابتدا کتاب ماجراهای تام سایر را که خود نیز کتابی شگفت‌انگیز است مطالعه کنید.

در قسمتی از متن پشت جلد کتاب درباره این اثر برجسته آمده است:

کتاب ماجراهای تام سایر از همان چاپ نخست خود در سال ۱۸۷۶ به یک اثر کلاسیک بدل شد، شاهکار دلکشی که پیر و جوان به یکسان از خواندنش لذت می‌برند، به قلم داستانگوی استخواندار چیره‌دستی که در اینجا پهلوان‌وار آستینش را بالا زده و قریحه تابناکش را سراپا به میدان آورده تا هوش از سر همه برباید؛ همان نویسنده‌ای که ویلیام دین هاوئلز او را «ابراهام لینکلن ادبیات امریکا» نامید و ویلیام فاکنر او را «پدر همه ما» خواند. مجموعۀ این ویژگی‌ها تام سایر را به یکی از پرخواننده‌ترین داستان‌های ادبیاتِ جهان، در همه زمان‌ها و همه زبان‌ها و همه نسل‌ها، بدل کرده است.

نویسنده در دیباچه کتاب خود، اشاره می‌کند که اگرچه کتابش برای سرگرم‌کردن پسرها و دخترها نوشته شده اما امیدوار است باعث نشود مردان و زنان بزرگسال از آن روی بگردانند چرا که مقصود نویسنده «تا اندازه‌ای این هم بوده است که بکوشم به شیوه دلپذیری به یاد بزرگسالان بیاورم که روزگاری خودشان چگونه بوده‌اند، و چه افکار و احساسات و گفت‌وگوهایی داشته‌اند، و گاه دست به چه کارهای عجیبی می‌زده‌اند.»

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان خشم و هیاهو – اثر ویلیام فاکنر ]

کتاب ماجراهای تام سایر

همان‌طور که از عنوان کتاب مشخص است، کتاب حاضر شامل ماجراهای پسربچه‌ای به نام تام سایر است. پسری که ماجراجویی‌هایش در همان صفحات اول کتاب شروع و تا خط آخر ادامه دارد. بچه‌ای سرزنده، پر شر و شور، به‌شدت رویاپرداز، کتاب‌خوانده، یاغی و نترس که البته رگه‌هایی از شرافتمندی و باشخصیت بودن هم در وجود خود دارد.

شخصیت اصلی کتاب به شکل طبیعی از آن بچه‌هایی است که با ذهن خلاق خود همیشه بازی جدیدی طراحی می‌کند، دیگران را به شوق می‌آورد، هدف‌های مشخص تعیین می‌کند و رهبری دیگر بچه‌ها را به عهده می‌گیرد. کسی که نمونه کاملی از یک دنیای کودکانه ارائه می‌کند. در این دنیای معصوم کودکانه، بزرگسالان هیچ نقشی ندارند جز کارهایی همیشه می‌کنند: نگران شدن، تهدید کردن، تعین تکلیف کردن و غیره. به عنوان مثال در یکی از به یاد ماندنی‌ترین صحنه‌های کتاب، خاله پالی که قیم تام است او را از بازی کردن منع و مجبورش می‌کند نرده‌های حیاط را دوغاب بمالد.

سی متر نردۀ چوبی به ارتفاع تقریباً دو و نیم متر. زندگی در نظر تام پوچ و توخالی آمد، و هستی چیزی جز رنج و عذاب نبود. تام آهی کشید و قلم‌مویش را توی دوغاب فرو برد. (کتاب ماجراهای تام سایر اثر مارک توین – صفحه ۳۷)

اما تام نمی‌تواند به همین راحتی تسلیم این زندگی پوچ و توخالی شود، بنابراین وقتی دوستانش می‌خواهند به آبتنی بروند و لحظه‌ای صبر می‌کنند تا تام را دست بیندازند، او با جدیت تمام مشغول کار می‌شود. انگار که دوغاب مالیدن یکی از لذت‌بخش‌ترین کارهای دنیاست و مهارت خاصی هم لازم دارد. طبیعتاً تام اجازه نمی‌دهد که دوستانش به نرده‌ها نزدیک و این پروژه مهم را خراب کنند اما اگر آن‌ها حاضر باشند تیله یا چیز دیگری تقدیم کنند شاید تام آن‌ها را در این تجربه ویژه سهیم کند.

تام به خودش گفت که دنیا آن‌قدرها هم پوچ و توخالی نیست. او بی‌آنکه بداند یکی از قوانین مهم فعالیت بشری را کشف کرده بود – به این معنا، که هروقت بخواهیم دل مردی یا پسربچه‌ای برای چیزی غنج بزند، فقط کافی‌ست دسترسی به آن را برایش دشوار کنیم. (کتاب ماجراهای تام سایر اثر مارک توین – صفحه ۴۴)

رفته‌رفته این شیطنت‌های کوچک به ماجراجویی‌های جدی‌تر تبدیل می‌شود و شخصیت هاکلبری فین هم وارد داستان می‌شود. هاکلبری بچه طردشده دهکده است و «همه مادران قصبه سخت از هاکلبری متنفر بودند» چون او بی‌ادب، قانون‌شکن و تجلی شر و شیطان است. با این حال تام بسیار به او نزدیک می‌شود و وقتی آن‌ها در قبرستان شاهد صحنه هولناک قتل دکتر رابینسن می‌شوند، بیشتر از هر زمان دیگری سرنوشت‌شان به هم گره می‌خورد.

نهایتاً اینکه تام و هاکلبری دو پادشاه کتاب‌اند که دل خواننده را همراه خود به ماجراجویی‌های مختلف از راهزنی و دزد دریایی شدن گرفته تا شرکت کردن در مراسم ختم خودشان می‌برند. ماجراهای تام سایر از او که در ابتدا یک شر خالص است، یک قهرمان در خدمت کارهای درست می‌سازد که وجدان بیداری هم دارد.

در قسمت دیگری از متن پشت جلد کتاب آمده است:

در این کتاب با شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی و فراموش‌نشدنی آشنا می‌شویم – تام سایر، هاک فین، خاله پالی و دیگران – شخصیت‌هایی که چند سال بعد در دیگر شاهکار مسلم مارک توین، هاکلبری فین، هم حضور می‌یابند و در اینجا با نقش‌آفرینی شگفت‌آور خود ماجراهای تام سایر را به نمونه حیرت‌انگیزی از فهم و ادراک روابط انسانی بدل می‌کنند.

چاپ فارسی کتاب حاضر (ترجمه احمد کسایی پور، نشر کارنامه) شامل تصویرهای سیاه‌قلم و کلاسیک نخستین چاپ ماجراهای تام سایر و همچنین شامل هشت تصویر رنگی و چند نقشمایه آرایشی دیگر است.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان پیرمرد و دریا – اثر ارنست همینگ‌وی ]

کتاب ماجراهای تام سایر

درباره کتاب مارک توین

خود نویسنده می‌گوید کتاب ماجراهای تام سایر برای کودکان نوشته شده است اما به هیچ وجه فکر نکنید که این کتاب برای بزرگسالان مناسب نیست چون بعید می‌دانم کودکی پیدا شود که بیشتر از یک بزرگسال از ماجراهای تام سایر لذت ببرد. و چقدر خوب که تام سایر و هاکلبری فین هیچگاه مجبور نشدند بزرگ شوند!

در این کتاب می‌بینیم که تام سایر و هاکلبری فین به دنبال این هستند که علاوه بر پیروی از قوانین و هنجارهای جامعه، آزادی‌های خودشان را نیز فدا نکنند تا همچنان بتوانند شبیه دزدان دریایی، راهزنان، رابین‌هود و یا جویندگان گنج رفتار و بازی کنند اما آیا بدون درگیر شدن با جامعه می‌توان به زندگی ادامه داد؟ آیا واقعیت‌های زندگی قادر هستند که دنیای ما را تحت تاثیر قرار دهند و ما را مجبور کنند به شکل دیگری رفتار کنیم؟ پاسخ به این سوال‌ها در سرنوشت این دو پسربچه و در پایان کتاب نهفته است.

آلفرد کیزن درباره این کتاب مارک توین می‌نویسد: «آنچه مارک توین در این کتاب بزرگ می‌داشت مفهوم دوران پسربچگی بود به منزلۀ مرحله‌ای به خودی خود کامل، که با اضطراب‌ها و مسئولیت‌های دوران بزرگسالی هیچ نسبتی نداشت. مرحله‌ای که حتی با مسئله قریب‌الوقوع جنسیت در دوره کودکی و نوجوانی هم هیچ نسبتی نداشت.»

نکته‌ای که وجود دارد تفاوت دو شخصیت تام سایر و هاکلبری فین است. تام و هاک از دو طبقه متفاوت آمده‌اند و سبک زندگی آن‌ها به کلی فرق دارد. هرچند از نظر دیگر بچه‌های داستان سبک زندگی بی قید و شرط هاک بسیار دلچسب است (او که پدرش مرد دائم‌الخمر است به مدرسه و کلیسا نمی‌رود و می‌تواند چپق بکشد، در جنگل بخوابد یا هر لحظه در جستجوی گنج باشد و غیره) اما این تام سایر است که همیشه نقشی خاص دارد و با توجه به خوانده‌هایش همواره می‌تواند دستورهای ویژه بدهد و با دیگران آن‌طور که از کتاب‌ها خوانده رفتار کند.

قدرت تخیل تام سایر چیزی است که همیشه مورد تحسین قرار می‌گیرد و نقشه راه را مشخص می‌کند اما این پسربچه به آن معنایی که هاک رها است، آزاد نیست و گاهی اسیر دستورات خاله پالی می‌شود. تام اگرچه «شر» است اما پسربچه خوب داستان هم خود اوست که می‌تواند از خودش جوانمردی و رفتارهای خاص هم نشان دهد. در یکی از حماسی‌ترین لحظه‌های کتاب، بعد از یک فداکاری، بکی می‌گوید: «تام، تو چطوری تونستی اینقد مردونگی داشته باشی!»

آلفرد کیزن در قسمت دیگری از مقاله خود که در پایان کتاب آمده است، درباره شخصیت قوی و خیال‌پرداز تام سایر می‌نویسد:

من هم، مثل اهالی سنت‌پیترزبرگ، تحت تاثیر قدرت تام قرار می‌گیرم و حتی از جاذبۀ مقاومت‌ناپذیر آن شرمسار می‌شوم. افسون کتاب هم در همین نهفته است: تام یقین دارد که هیچ‌کس در برابرش تابِ مقاومت ندارد. پیامد اصلی روایت تام سایر به صیغه سوم شخص این است که تام به آفریده بلاواسطه قدرت خودسرانه خودِ مارک توین بدل می‌شود که این پسربچه را چنان به تصویر می‌کشد که گویی تا ابد «استثنایی» به نظر می‌آید.

درنهایت اینکه ترجمه کتاب حاضر (که بسیار عالی و درخشان است) و همچنین چاپ بی‌نظیر آن باعث می‌شود لذت خواندن کتاب دوچندان شود. پیشنهاد می‌کنم لذت مطالعه این کتاب را از دست ندهید. همچنین به شکل ویژه مطالعه این کتاب را به پدر و مادرها توصیه می‌کنم.

[ » معرفی و نقد کتاب: رمان خوشه‌های خشم – اثر جان اشتاین بک ]

جملاتی از متن کتاب ماجراهای تام سایر

صبح شنبه فرا رسیده بود و آن دنیای تابستانی سراپا شاداب و درخشان و سرشار از زندگی بود. در دلِ هرکس چشمۀ سرودی می‌جوشید؛ و اگر آن دل جوان بود، آن نغمه بر لب‌هایش هم جاری می‌شد. چهرۀ هرکس شاد بود و گام‌هایش چست و چالاک. درختان اقاقیا به گل نشسته بودند و هوا پر از بوی شکوفه‌ها بود. تپۀ کاردیف، در آن‌سوی دهکده و بر فراز آن، سبز بود و غرق در گل و گیاه، و به قدر کفایت دور بود که یک «سرزمین رویایی» به نظر بیاید، سرزمینی خیال‌انگیز و آرام و وسوسه‌کننده. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۳۷)

هرقدر یک سنت رایج نامعقول‌تر باشد، خلاص شدن از شر آن دشوارتر است. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۷۳)

صبح دوشنبه تام سایر حال و روز بدی داشت. صبح‌های دوشنبه همیشه تام همین‌طور بود – چون دوشنبه‌ها شروع یک هفته زجرکش شدن در مدرسه بود. تام معمولاً آن روز را با این آرزو شروع می‌کرد که کاش اصلاً تعطیلات آخر هفته وجود نداشت، زیرا بعد از این تعطیلات، بازگشت به دورۀ اسارت و غل و زنجیر خیلی نفرت‌انگیزتر می‌شد. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۷۹)

به نظرش آمد که زندگی، در بهترین حالت، چیزی جز رنج و عذاب نیست. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۱۱۰)

تام دیگر تصمیمش را گرفته بود. غمگین و نومید بود. خودش می‌گفت که او یک پسرک تنها و بی‌کس است؛ هیچ‌کس دوستش ندارد؛ موقعی که همه متوجه می‌شدند که کار او را به کجا کشانده‌اند، شاید پشیمان می‌شدند؛ تام سعی کرده بود پسر خوبی باشد و بار هر اوضاعی بسازد، ولی نگذاشته بودند؛ از قرار معلوم، تنها چیزی که آنها را راضی می‌کرد این بود که از شرّ او خلاص بشوند، پس بگذار چنین باشد؛ و بگذار دیگران او را مقصر بدانند – چرا ندانند؟ مگر آدم بی‌کس‌وکار حق شکایت هم دارد؟ بله، آنها او را عاقبت مجبور به آن کار کرده بودند: تام یک زندگیِ سراسر جنایت را در پیش می‌گرفت. راه دیگری نداشت. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۱۵۹)

تام گفت: زندگی یعنی همین. دیگه مجبور نیستی صبحا از خواب پاشی، دیگه مجبور نیستی بری مدرسه، یا دست و روتو بشوری، یا همۀ اون کارای مزخرفو انجام بدی. می‌بینی، جو، وقتی دزدای دریایی می‌آن ساحال هیچ کاری نمی‌کنن، ولی اگه می‌رفتیم توی غار گوشه می‌گرفتیم همه‌ش باید دعا می‌خوندیم، تازه، اون جور تنهایی هم اصلاً بهمون خوش نمی‌گذشت. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۱۶۷)

این دنیای بی‌منطق و دمدمی مزاج ماف پاتر را درآغوش خود گرفت و به ناز و نوازشش پرداخت، با همان شور و حرارتی که سابقاً او را آزار داده بود. اما دقیقاً همین نوع رفتار است که مایه شهرت و اعبتار دنیا می‌شود؛ بنابراین صحیح نیست آن را نکوهش کنیم. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۲۶۳)

آدم وقتی خیلی گشنه‌ش باشه کارایی می‌کنه که اگه اوضاعش روبه‌راه بود، اون کارو نمی‌کرد. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۳۰۰)

بچه‌ها به تکه شمع خود چشم دوختند و تماشایش کردند که به آهستگی و در کمال بی‌رحمی آب شد و به انتها رسید؛ دیدند که عاقبت فقط یک بند انگشت از فتیله آن باقی ماند؛ و بعد دیدند که شعله ضعیفش زبانه کشید و فروکش کرد، از ستون نازکی از دود بالا رفت، چند لحظه‌ای بر نوکِ فتیله درنگ کرد، و آنگاه – دهشت و هراسِ تاریکیِ مطلق بر همه جا حکمفرما شد! (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۳۳۸)

نه، تام، من نمی‌خوام پولدار باشم، دلمم نمی‌خواد توی اون خونه‌های لعنتی که قلب آدم توشون می‌گیره زندگی کنم. من جنگلو دوست دارم، رودخونه رو دوست دارم، چلیکارو دوست دارم، ولشونم نمی‌کنم. (کتاب ماجراهای تام سایر – صفحه ۳۷۴)

مشخصات کتاب
  • عنوان: ماجراهای تام سایر
  • نویسنده: مارک توین
  • ترجمه: احمد کسایی‌پور
  • انتشارات: کارنامه
  • تعداد صفحات: ۴۱۰
  • قیمت چاپ دوم – بهار ۱۳۹۶: ۵۵۰۰۰ تومان

نظر شما در مورد کتاب ماجراهای تام سایر چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید، حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. با نظر دادن در مورد کتاب‌ها در انتخاب کتاب به همدیگر کمک می‌کنیم.

[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]


» معرفی چند کتاب دیگر از نشر کارنامه:

  1. کتاب خاطرات یک مترجم
  2. کتاب بالاخره این زندگی مال کیه؟
  3. کتاب بازمانده روز