کتاب میرا یک ضد آرمانشهر را به تصویر میکشد که ارزشها در آن تبدیل به ضد ارزش می شوند.
مثلا زندگی فردی معنا ندارد و اجتماع مهمتر از فرد می باشد، دیوارهای خونهها هم از شیشه است که بقیه افراد بتوانند داخل خانه را ببیند!!!
یا مثلا همه باید به هم بخندند و با هم رقابت نکنند و برای دیگران داستانهای بامزه و خندهدار تعریف کنند، در غیر این صورت آنها را به عنوان بیمار، عمل میکنند هم از نظر ذهنی و هم از نظر جسمی (نقابی با طرح خنده به صورتشان میچسبانند)، که به آن ها اصلاح شده می گویند.
البته برخی از افراد رمان کوشش میکنند تا زندگی خودشان و قوانین خودشان را داشته باشند و…
درباره کتاب میرا
این کتاب منو یاد رمان هزار و نهصد و هشت و چهار جورج اورول مینداخت.
میخوام بگم فضای رمان به همون شکله. با این تفاوت که رمان جورج. اورول خیلی مسائل رو دقیق تر و کامل تر بیان می کرد. گرچه من هر دوتا رو دوست داشتم.
کتاب میرا فضای کمونیستی رو نشون میده که به اجبار همه باید باهم برابر باشن، جامعه ای تشکیل شده از هزاران انسان یک شکل.
جامعه ای که توش واژه های “فردیت” و “هویت” و حتی “مالکیت” معنای خودشون رو از دست دادن. عقاید و افکار همه یکسانه. کسی ویژگی و عقاید منحصر به فرد خودش رو نباید داشته باشه. انسان ها به صورت گروهی توی کابین های شیشه ای زندگی میکنن، جایی که کوچیکترین و شخصی ترین کارهاشون هم بر کسی پوشیده نیست. همه چیز باید بر همه روشن باشه و انسان ها مجبور به گروهی حرکت کردنند، چرا که طبق عقیده ی دولت؛ “بدی در تاریکی و تنهایی خفته است.“
جایی که تنهایی و فردیت عملا حذف میشه. اگه کسی بخواد از این شکل جامعه بیرون بیاد و تنهایی رو انتخاب کنه، یا به نوعی متفاوت باشه، با “اصلاح” مواجه میشه. مکانی که مغزشون رو اونطور که اونا میخوان، تغییر میدن، و با عمل جراحی روی صورتشون ماسکی رو با لبخند خشک مصنوعی قرار می دن که دیگه قادر به کندنش نیستن.
واقعا وقتی که مهم ترین دارایی آدم، “فردیت” رو ازش بگیرن، دیگه چی ازش باقی می مونه؟ دیگه چه چیزی موجودیتش رو اثبات می کنه؟ این ماسکی که توی داستان میرا روی صورت همه کشیدن برای همه اینجور باقی نمیمونه، توی زندگی واقعی هم همینه، بلاخره ترک برمیداره و از لای درزهاش هویت آدم میزنه بیرون.
ترجمه ی لیلی جان گلستان مثل همیشه عالیه…
ولی نمیدونم چرا این کتاب این قدر غلط های تایپی داشت. با توجه به اینکه چاپ ششم هست خیلی تعجب کردم. یعنی طی شش مرتبه ای که تجدید چاپ شده، هیچ ویرایشی صورت نگرفته؟!!
قسمت هایی از کتاب میرا
لابد دارند از اولین ملاقاتشان حرف میزنند، ویا از اولین شبشان. بدون شک دارند از یک اولین حرف میزنند، چون دارد به آخرینش نزدیک میشود.
دوست داشتنِ خوبیهای دیگری دلیل عشق نیست، بلکه دوست داشتنِ عیبهای دیگری بزرگترین دلیل عشق است.
نمیدانم چه قدر وقت لازم است تا دیگران دردی را که در زیر نقاب خندان من وجود دارد کشف کنند.
هنوز در چشم هایش پرتوی از بدبختی دارد که جرئیاتش را فراموش کرده ولی سنگینی بارش را حفظ کرده است… چون دیگر آینده یی ندارد، از گذشته حرف می زند. وقتی خیلی دویده باشیم و نفسمان بند آمده باشد، برمی گردیم و راهی را که دویده ایم انداره می گیریم…
به تو یاد خواهند داد که هر وقت تنها شدی از ترس فریاد بکشی، یاد خواهند داد که مثل بدبختها به دیوار بچسبی، یاد خواهند داد که به پای رفقایت بیافتی و کمی گرمای بشری گدایی کنی. یادت خواهند داد که بخواهی دوستت بدارند، بخواهی قبولت داشته باشند، بخواهی شریکت باشند. مجبورت خواهند کرد که با دخترها بخوابی، با چاقها، با لاغرها، با جوانها، با پیرها. همه چیز را در سرت به هم میریزند، برای اینکه مشمئز شوی، مخصوصاً برای اینکه از امیال شخصیات بترسی، برای اینکه از چیزهای مورد علاقهات استفراغت بگیرد. و بعد با زنهای زشت خواهی رفت و از ترحم آنها بهرهمند خواهی شد و همچنین از لذت آنها، برای آنها کار خواهی کرد و در میانشان خودت را قوی حس خواهی کرد، و گلهوار به دشت خواهی دوید، با دوستانت، با دوستان بیشمارت، و وقتی مردی را ببینید که تنها راه میرود ، کینهیی بس بزرگ در دل گروهیتان به وجود خواهد آمد و با پای گروهیتان آنقدر به صورت او خواهید زد که چیزی از صورتش باقی نماند و دیگر خندهاش را نبینید، چون او میخندیده است…
همه با او حرف میزنند به جر من. او با همه حرف میزند به جز من…
من شما را دوست دارم. من باید شما را دوست بدارم؛ پس شما را دوست دارم. شما انسان هستید پس من شما را دوست دارم. من همه انسانها را – هرطور که باشند – دوست دارم. من هرگز انتخاب نمیکنم. دانشمند و عمله هردو برای من یکسان اند. چون هردو نفس میکشند، پس با هم برابرند. چون آدمها نفس میکشند، پس به هم شبیهاند و چون شبیهاند پس ارزش دارند. انسان ارزش ندارد مگر با عشق به دیگران. انسان بدون عشق وجود ندارد. من باید به شما کمک کنم؛ پس میخوام کمکتان کنم…
ندیدن برایشان ناراحت کننده نیست بلکه دیده نشدن برایشانن تحمل ناپذیر است.
اطلاعات کتاب
- کتاب میرا
- نویسنده: کریستوفر فرانک
- ترجمه: لیلی گلستان
- انتشارات: بازتاب نگار
- تعداد صفحات: ۹۶
- قیمت: ۷۰۰۰ تومان
این مطلب با همکاری نگار نوشادی نوشته شده است.