داستان نویسی

کتاب پشت درهای بسته

https://www.iranketab.ir/

کتاب پشت درهای بسته با عنوان فرعی – زندگی عالی یا خیالی واهی؟ – اولین رمان بی. اِی. پاریس است که یک تریلر روانشناسانه محسوب می‌شود و خواننده را در هر صفحه به چالش مى‌کشد. در هشتادمین صفحه‌ى کتاب پشت درهای بسته قلابى به ذهن شما مى‌اندازد و چنان ذهنتان را درگیر مى‌کند که نمى‌توانید دَمى کتاب را زمین بگذارید.

در قسمتی از پشت جلد کتاب، نقد کتاب سانفرانسیسکو نوشته است:

پشت درهای بسته، یک داستان کلاسیک را در دنیایی مدرن روایت می‌‌کند. این کتاب یکی از ترسناک‌‌ترین تریلرهای روانشناسانه‌ای است که تا به حال خوانده‌ام. با خواندن هر فصل بیشتر درگیر داستان می‌شوید و بیشتر احساس شخصیت داستان، گریس، را درک می‌کنید؛ استیصال از اینکه هیچ‌ کس تو را باور نمی‌کند و تو باید بجنگی تا عزیزترین آدم زندگی‌ات از آسیب مصون بماند.

[ لینک: رمان همه جا آتش‌های خرد – نشر کتاب کوله پشتی ]

داستان کتاب پشت درهای بسته

جک و گریس، زوجى موفق‌اند که همه به آنها حسودى می‌کنند و حسرت زندگى ایده‌آل و بى‌نقصشان را مى‌خورند. آن دو با اینکه در سنین بالا با هم آشنا شده و ازدواج کرده‌اند، زوجى خوشبخت و عاشق به نظر مى‌رسند. اما آیا این ویترین خوش‌رنگ و رو همه حقایق زندگى آنها را نشان مى‌دهد؟

در ابتدا مخاطب از طریق راوى که «گریس» است با زندگى بى‌نقص این زوج آشنا مى‌شود. زندگى‌اى سرشار از موفقیت و رضایت که هر بیننده‌اى را ناگزیر به غبطه وا مى‌دارد. اندکى بعد، با ورود دوست جدید این زوج، استر، همه چیز رنگ و بویى دیگر مى‌گیرد، اما باز هم کنجکاوى استر از نوعى است که بیشتر بوى حسادت و تجسس در زندگى خصوصى را مى‌دهد تا بو بردن از قضیه‌اى مشکوک که پشت تمام این ظاهرسازى‌ها پنهان است.

براى لحظه نخست، با ورود میلى، خواهرِ کم سن و سال گریس به بازى، ممکن است حس کنید خلل را پیدا کرده‌اید و این همان نقص زندگى این دو است، اما کمى بعد متوجه خواهید شد که اگرچه همه چیز به میلى ختم مى‌شود اما داستان پیچیده تر از این حرفهاست. اندکى مى‌گذرد و نقابها از صورت برداشته مى‌شود. آنگاه خواننده مات و مبهوت مى‌ماند که چطور شد! این همان قلاب ماجراست، همانجا که دیگر یک نفس مى‌خوانید و مى‌خوانید تا به انتها برسید و ببینید سرنوشت این آدمهاى عجیب و به ظاهر خوشبخت چیست؟

حوادث داستان ساختارى پیوسته دارند و جایى نیست که خواننده از رمق بیفتد و یا بى‌حوصله شود. سکانس‌هاى در هم ریخته از روایت، شکلى سینمایى و تا حدى جنایى به داستان بخشیده است که به خوبى ذهن را به چالش مى‌کشد و شوق کشف را در مخاطب بیدار نگه مى‌دارد.
و در انتها این حسِ همذات پندارى قوى با شخصیت مورد ظلم واقع شده‌ى داستان است که از این کتاب یک کتاب خوب مى‌سازد. هم حسى با او و نقشه کشیدن براى فرار، و پرسیدن اینکه «اگر من بودم چه کار مى‌کردم؟» همه این‌ها ادله‌اى است براى اینکه با رضایت کامل کتاب را ببندید و نفسى از سر آسایش بکشید.

[ لینک: رمان بانوی پستچی از نشر کتاب کوله پشتی ]

کتاب پشت درهای بسته

درباره کتاب پشت درهای بسته

این کتاب روایتی است برگرفته از زوایای تاریک ذهن انسان. کتاب پشت درهای بسته اولین رمان بی.اِی. پاریس است و در فضایی نقل می‌‌شود که دو عنصر ترس و تعلیقِ میان گذشته و حال خواننده را درجا میخکوب می‌کند، چرا که او نیز در جدال بین عقل و احساس گرفتار می‌‌شود و مجبور به پیدا کردن راه فرار است.

راوی داستان زن جوانی به نام گریس است که داستان زندگی قبل و بعد از ازدواجش را در فصل‌های موازی حال و گذشته روایت می‌کند. اطرافیان گریس به زندگی او و همسر خوش سیمایش، جک، غبطه می‌خورند، غافل از آنکه حقیقتی ترسناک پشت درهای بسته انتظار خواننده را می‌کشد…

کتاب پشت درهای بسته رمانی است که رنگ و بوی ترس دارد و در عین حال خواننده را به تامل در تناقض میان ظاهر و باطن انسان‌ها وامی‌دارد.

اینکه فصل‌‌های روایت کتاب بین زمان حال و گذشته شیفت می‌کند و پر از رمز و راز است، خیلی هیجان‌‌انگیز کتاب را جلو می‌برد و واقعا نمی‌توان کتاب را زمین گذاشت. از همان اوایل کتاب می‌توان حس کرد که ازدواج بین جک و گریس بر پایه فریبکاری استوار است و اون تصویر ازدواج همه چی چیز تمام، زیادی تصنعی‌ است ولی کم کم متوجه می‌شویم که اوضاع خراب‌تر از این حرف‌هاست و…

ترجمه‌ی کتاب نیز بسیار خوش‌خوان و روان بود.

این کتاب به ما یاد می‌دهد کورکورانه به کسی اعتماد نکنیم، که بدون شناخت، صرف بخاطر رفتار و ظاهر خوب کسی دل‌باخته او نشویم و البته از روی ظاهر زندگی آدم‌ها قضاوت به خوشبختی و سعادت آن‌ها نکنیم و اینکه نشانه‌ها را نادیده نگیریم.

[ لینک: عشق ورای ایمان اثر پائولو کوئلیو ]

کتاب پشت درهای بسته از نشر کوله پشتی

جملاتی از متن کتاب پشت درهای بسته

به اتاقی نگاه می‌اندازم که در مدت شش ماه گذشته خانه‌ام شده است. چیز زیادی در آن وجود ندارد، یک تخت، یک پنجره با حفاظ آهنی و یک در دیگر که به سرویس کوچکی منتهی می‌شود و تنها راه من برای ورود به دنیایی دیگر است و تنها تزیینات آن یک دوش، روشویی، صابون و یک حوله هستند.
با اینکه وجب به وجب این اتاق را می‌شناسم، باز هم با چشمانم جست‌ و جو می‌کنم، چرا که همیشه فکر می‌کنم شاید جایی ندیده وجود داشته باشد که زندگی‌ام را قابل‌ تحمل‌تر کند؛ مثلا میخی که با آن بتوانم پریشانی‌ام را روی لبه‌ی تخت خط‌ خطی کنم، یا اگر ناگهان ناپدید شوم، اثری از من بر جا مانده باشد. اما هیچ‌ چیز وجود ندارد. به هرحال، هدف جک، مرگ من نیست.

هیچ قانون و قاعده‌ای در غذا دادن ندارد. شاید یک بار در صبح و یک بار عصر برایم غذا بیاورد، و یا اصلا نیاورد. اگر برایم صبحانه بیاورد، ممکن است غذای معمول صبح و آب‌ میوه باشد، یا میوه و آب. برای شام، ممکن است غذایی سه قسمتی به همراه نوشابه باشد و یا ساندویچ و شیر. جک می‌داند که هیچ‌ چیز بهتر از روال عادی زندگی نیست، از این رو هر چیز شبیه آن را از من دریغ می‌کند. اگرچه این را نمی‌داند، و دارد به من لطف می‌کند، چون روال عادی زندگی‌ام مختل شده، هیچ خطری وجود ندارد که دیوانه شوم و نتوانم فکر کنم؛ و من باید بتوانم فکر کنم.

وقتی او را جلوی در می‌بینم، مثل همیشه از اینکه قیافه‌ اش کاملا طبیعی است، احساس آشفتگی می‌کنم، چرا که مطمئنا باید چیزی در صورتش باشد، گوش‌های دراز و یا یک جفت شاخ که از ذات شیطانی‌ اش خبر دهند.

مشخصات کتاب

  • عنوان اصلی: کتاب پشت درهای بسته
  • عنوان فرعی: زندگی عالی یا خیالی واهی؟
  • نویسنده: بی. اِی. پاریس
  • ترجمه: آرزو امیررضایی
  • انتشارات: کتاب کوله‌ پشتی
  • تعداد صفحات: ۲۶۴
  • قیمت چاپ اول: ۲۰۰۰۰ تومان

👤 نویسنده مطلب: زهرا محبوبی – مهشید موسوی

نظر شما در مورد کتاب پشت درهای بسته چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خوانده‌اید نظرات خود را در مورد آن با ما و همه کاربران کافه‌بوک به اشتراک بگذارید.


» معرفی چند کتاب خوب دیگر از نشر کتاب کوله پشتی:

  1. کتاب من یک نجات یافته‌ام
  2. کتاب تختخوابت را مرتب کن
  3. کتاب دیدن از سیزده منظر