احتمالاً مشهورترین گفتهای که درباره این کتاب بیان شده، این باشد که کتاب پیکار با سرنوشت را جنگ و صلح قرن بیستم خواندهاند، شاهکاری که جنگجهانی دوم را از منظری بدیع به تصویر کشیده بود، از منظر انسانی. با این حال قضاوت درباره کتاب واسیلی گروسمان براساس کتاب تولستوی کار درستی نیست. این گفته برای ابهت دادن به کتاب گروسمان گفته شده است اما ناخودآگاه در ذهن خواننده پیشزمینهای ایجاد میکند و آغازگر مقایسه بین این دو رمان است.
درباره این کتاب و کتابهای بزرگ ادبیات روسیه میگوییند، اگر جنگ و صلح، حماسه جنگ فرانسه و روسیه و حمله ناپلئون به آن کشور باشد و کتاب دن آرام حماسه جنگ داخلی بین ارتشهای سفید و سرخ پس از پیروزی انقلاب اکتبر باشد، کتاب پیکار با سرنوشت حماسه جنگ کبیر میهنی است، یعنی مقاومت اتحاد شوروی در مقابل حمله آلمان نازی.
این رمان در به تصویر کشیدن رویدادهای مهم، از طیف وسیعی از دیدگاهها، از دهقانان گرفته تا دانشمندان، از پارتیزانها تا ژنرالها استفاده کرده است. گروسمان به طور ماهرانه زندگی در شوروی استالینی را در آن زمان توصیف میکند و پارادوکسهای زندگی در آن بازه زمانی را در این رمان گنجانده است. وقایع به تصویر کشیده شده و امیدها و ترسهای شخصیتها کاملاً با توصیف زندگی در شوروی سوسیالیستی مطابقت دارد.
واسیلی گروسمان در سال ۱۹۰۵ در اوکراین و در خانودهای یهودی متولد شد. وی در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان خبرنگار جنگی در جبههها حضور داشت. نخستین بار داستانی از وی توسط ماکسیم گورگی مورد توجه قرار گرفت. شاهکار وی، همین کتاب است که در سال ۱۹۵۹ نوشته شد ولی در روسیه اجازه نشر نداشت.
پیکار با سرنوشت زمینهای ضد استالینی دارد. این کتاب در سال ۱۹۸۰ به انگلیسی ترجمه شد و مورد توجه منتقدین قرار گرفت. گروسمان در تمام مدت جنگ در جبهه به سر میبرد و شهرت و محبوبیت او به عنوان گزارشگر جنگی کمنظیر بود. ولی جنگ، زندگی او را متحول کرد و به قول همکاران ادبیاش، فجایع آلمانیها چنان تاثیر عمیقی بر او گذاشت که مشاعرش را مختل کرد. پس از آن کمونیستها دست از سرش برنداشتند و به نوشتههایش تاختند و او را خائن خواندند و مدتی بعد پا را فراتر گذاشته و رمان او را «لجنمالکننده تصویر تابناک مردم نجیب شوری» خواندند.
اما گروسمان دست از نوشتن برنداشت و پیکار با سرنوشت را برای مجله زنامیا فرستاد. پس از آن ماموران کا.گ.ب به خانه گروسمان آمده و کلیه نسخههای دستنویس یا ماشینشده و حتی کاغذهای کپی و نوار ماشین تحریر او را توقیف و نابود کردند. خود گروسمان بازداشت نشد اما بعد از این واقعه مدت زیادی زنده نماند و یک سال و نیم بعد، در سن ۵۹ سالگی جهان را بدرود گفت.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب آمده است:
سروش حبیبی مترجم کتاب در مقدمه کتاب مینویسد: «نوشتن کتاب پیکار با سرنشت که ترجمه آن را هم اکنون پیش رو دارید در سال ۱۹۶۲ به پایان رسید. گروسمان آن را برای مجله زنامیا فرستاد. سردبیر این مجله وادیم کُژِنیکف یک نسخه از آن را به لوبیانکا (منظور اداره پلیس سیاسی شوروی است) فرستاد. مأموران کا. گ. ب. به خانه گروسمان آمدند و کلیه نسخههای دستنویس یا ماشین شدهای را که یافتند و حتی کاغذهای کپی و نوار ماشین تحریر او را توقیف و نابودند کردند. خود گروسمان بازداشت نشد اما بعد از این واقعه مدت زیادی زنده نماند و یک سال و نیم بعد در سن پنجاه و نه سالگی درگذشت. بعد از مرگ گروسمان پرونده نسخههای سوخته این کتاب بسته شد. اما دو نسخه از این کتاب مانده بود، یک نسخه از آن به صورت مخفی از کشور خارج شد و در سال ۱۹۸۰ میلادی به انگلیسی منتشر شد.»
[ » معرفی و نقد کتاب: نقد کتاب جنگ و صلح – اثر تولستوی ]
کتاب پیکار با سرنوشت
کتاب پیکار با سرنوشت با انبوهی از شخصیتهای مختلف – درست مانند کتاب جنگ و صلح – یک چالش جدی برای خواننده ایجاد میکند و با به تصویر کشیدن رویدادهای مهم تاریخی، طیف وسیعی از دیدگاه اقشار مختلف از جمله دهقانان، دانشمندان، ژنرالها و سربازان آلمانی را منعکس میکند.
اعضای این خانواده اعضای شاپوشنیکوف هستند. شاپوشنیکوف افسر نظامی، رئیس ستاد ارتش سرخ و مارشال اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم بود. لیودمیلا، مادری که با غم و اندوه برای پسر مرده خود نابود شده است. ویکتور، شوهر دانشمند خود که قربانی میشود. و یوژنیا، که مجبور شد بین عشق او به فرمانده شجاع نوکیکو و وظیفه خود در قبال شوهر سابق خود، یکی انتخاب کند. پیکار با سرنوشت از جمله رمانهای بزرگ روسی قرن بیستم است و که میتوان آن را غنیترین و واضحترین گزارش در مورد جنگ جهانی دوم در مقابل اتحاد جماهیر شوروی در نظر گرفت.
در میان انبوهی از شخصیتهای داستان، چهرههای داستان، دو خواهر به نامهای یوگنیا و لیودمیلا هستند. سرنوشتها و تلخکامیهای آنها شباهتی به هم ندارد. در اطراف این دو خواهر، سرنوشتهای دردآلود گروههای مختلف مردم شوروی توصیف میشود که همه با شیدایی به نظام شوروی، یا دست کم به میهن خود عشق میورزند. داستان خودفروشان و گردن به درگاه قدرتگذاران و خبرچینان و چاکر صفتان که آب به آسیاب خود دارند و بر مرکب مراد سوارند.
همان طور که اشاره کردیم، نویسنده کتاب، روزنامهنگار بود. در نبرد استالینگراد نیز به عنوان خبرنگار حضور داشت و از این رو، نوشتههایش از سرچشمۀ دیدهها و شنیدههای مستقیم خودش آب میخوردند. وقتی سربازی را توصیف میکرد که به دیواری تکیه داده بود، میتوانست دنیا را از چشم آن سرباز خسته از جنگ ببیند. شاید شیرینی همنشینی با معشوقش یا حضور در یک مهمانی پر رنگولعاب را تصور میکند. همانطور که گروسمان میگفت: «اجتماع انسانی یک هدف عمده دارد، و آن هم دفاع از حق انسانها برای متفاوت بودن است، برای خاص بودن، و برای اینکه هر انسانی به شکل خودش بیندیشد، احساس کند و به زندگی ادامه دهد». پیام گروسمان این بود که با یکدیگر مدارا کنیم و در تفاوتهایمان با دیگران صبوری به خرج دهیم.
در انتهای این رمان آنچه در ذهن ما ماندگار میشود نکتهای است بسیار ساده و سرراست، روایتی است از آدمها و رفتارهایشان که اغلب بیانگر مهربانی است، و تعهد و اخلاق و دست آخر وجدان. پیرزنی که تکهسنگی از زمین بر میدارد تا به سمت سرباز اسیر آلمانی پرتاب کند، اما بنا به دلیلی که خودش هم هرگز نمیفهمد، به جای تکه سنگ، تکه نانی را به سمت سرباز پرتاب میکند. در این رمان، کمّیت قهرمانها زیر خط فقر و کیفیتشان ورای آسمانهاست، اما افراد و فردیتها به وفور حضور دارند. چنین رفتارهای مهربانانه، در لحظات بسیاری از کتاب تکرار میشوند، در لحظاتی آنی. لحظاتی که کمتر شرحی منطقی میتواند در توضیح آنها نوشته شود.
نویسنده نشان میدهد که حتی در میانه جنگ و و حشت ناشی از آن، رنج میتواند با برخی رفتارهای خارقالعاده کمی تسکین پیدا کند، مثل زمانی که شخصی داوطلبه به اتاق گار میرود تا تنها دست کودکی را در دستش بگیرد، فقط برای آنکه آن کودک در تنهایی نمیرد. این کتاب داستانی مهیج و شورانگیز دارد که به رغم خطی بودن داستان آن و رئالیسم محوری، دارای لایههای باز جریان سیال ذهن و گرههای متعدد است که گاه خواندن کتاب را دشوار میکند و خواننده با خود فکر میکند داستان کتاب قفل شده است.
واسیلی گروسمان در کتاب پیکار با سرنوشت سوالهای مهمی مطرح میکند که از جمله آن میتوان به این موارد اشاره کرد: چگونه اوج مدرنیزاسیون میتواند بدینشکلِ حسابشدهای غیرانسانی باشد؟ چگونه قرن انیشتین و پلانک میتواند قرن هیتلر نیز باشد؟ چگونه میتوان با چنین رنج و مرگی وصفناپذیر، پیشرفتهای انقلابی در زمینههای علم، آموزش و فنآوری را با جنگ، و اردوگاههای مرگ همزمان کرد؟ این رمان کاری باورنکردنی را در ترسیم احساس عدم اطمینان انجام میدهد. و نَفَس دادن به مبارزات یک کشور. اگر در مورد زندگی در روسیه در طول جنگ جهانی دوم کنجکاو باشید، اینجا مکانی عالی برای شروع خواهد بود.
درنهایت به طور کلی میتوان گفت، نویسنده در رمانش به جبهه جنگ در استالینگراد بین شوروی و آلمان نازی، اردوگاههای کار اجباری و همچنین زندگی خصوصی شهروندان میپردازد. از همه مهمتر کتاب برای انسان و دربارهی انسان است که تقابل آدمی در برابر حکومتهای تمامیتخواه و توتالیتار است نشان میدهد.
[ معرفی کتاب: رمان برادران کارامازوف اثر فیودور داستایفسکی – همراه با اینفوگرافیک رمان ]
جملاتی از متن رمان
اشتیاق طبیعی بشر به آزادی از سینهاش زایل شدنی نیست. آن را میتوان سرکوفت اما ریشهاش را نمیتوان سوزاند. توتالیتاریسم بی اعمال خشونت ممکن نیست. زیرا با چشم پوشیدن از آن نابود میشود. خشونت دائمی و پیوسته، خواه مستقیم باشد و خواه در پرده، بنیان توتالیتاریسم است. انسان هرگز به طیب خاطر از آزادی چشم نمیپوشد. نور امید ما و آینده در همین است.
فرزند زمان نبودن حال بس دشواریست. هیچ سرنوشتی تلختر از سرنوشت کسی نیست که فرزند زمان خود نباشد و در دورانی بیگانه از خود زندگی کند. اینگونه از زمان گسستگان با نخستین نظر باز شناخته میشوند.
دولت با محروم ساختن مردم از آزادی، پارلمانی پوشالی، انتخاباتی پوشالی، اتحادیههای صنفی پوشالی و بهطور کلی جامعهای پوشالی درست.
فرزند زمان نبودن حال بس دشواری است. هیچ سرنوشتی تلختر از سرنوشت کسی نیست که فرزند زمان خود نباشد و در دورانی بیگانه از خود زندگی کند. زمان فقط با فرزند خود سر سازگاری دارد.
بیشتر مردم هرگز در بند آن نیستند که برای خود روشن کنند که «خوبی» چیست. خوبی در چیست؟ نسبت به که و از جانب که؟ آیا میشود به یک خوبی مطلق و همگانی قائل بود، که برای همهٔ مردم از همهٔ اقوام و در همهٔ شرایط زندگی صادق باشد؟ یا آنچه برای من خوبست برای تو بد است و آنچه برای ملت من زیبنده است، برای ملت تو نازیباست. چون دادگاه عدل الهی نزدیک شود، مسئله خوبی و بدی دیگر به حوزهٔ تفکر و تأمل فیلسوفان و الهیون محدود نیست، بلکه همهٔ مردم از بافرهنگ و اندیشمند و کمفرهنگ و نامتفکر به آن میاندیشند.
بعضیها هم روش سادهای اختیار میکنند. موفقیتها را همه به حساب خود میگذراند و گناه شکست را بر گردن همسایه.
گاه میشود که ترانهای کودکانه اشک از چشم پیری جاری کند. اما پیر بر مضمون ترانه اشک نمیریزد، ترانه کلیدی است برای آنچه روح دریافته است.
آزادی در همان نامکرر بودن و یگانه بودن روح زندگی است. بازتاب جهان در وجدان انسان پایهٔ قدرت اوست. اما زندگی زمانی شیرین است و به صورت آزادی و بالاترین مفهوم ممکن در میآید که انسان به صورت جهانی یگانه وجود داشته باشد و هیچکس هرگز در بیکران زمان قادر به تکرار آن نباشد. فقط آن هنگام است که انسان با کشف جهان دل خود در وجود دیگران شیرینی آزادی و خوبی را درک میکند.
گرسنگی مانند آب پیوسته و بهطور طبیعی با زندگی در پیوندی نزدیک است و ناگهان به نیروی عظیم مبدل میشود که جسم را نابود و روح را خرد میکند و تودههای چندمیلیونی جاندار را تباه میسازد. دولت قادر است که به قهر در برابر زندگی سد بسازد و آن را به عمد و جبر زیر منگنه بگذارد. آنگاه نیروی وحشتآور گرسنگی همچون آب در تنگنای صخرهها بنیان انسان را تکان میدهد، ناقص میکند، نسلی را نابود میسازد و ملتی را از هم میپاشد.
در عصر ما فقط اشخاصی باید به کار تحقیق علمی بپردازند که صاحب روحی بزرگ باشند.
باران نباریده بود، اما سپیده دم زمین خیس بود و هر بار که چراغ قرمز راهنما روشن میشد لکهٔ سرخرنگ گستردهای آسفالت خیس را قرمز میکرد. نقش اردوگاه تا کیلومترها محسوس بود. سیمها و جادهها و خطوط راهآهن هر چه به سوی اردوگاه پیش میرفتند به هم نزدیکتر میشدند. گسترهای بود با خطوط راست پر شده، پهنهای پر از راست گوشهها و متوازیالاضلاعهایی که زمین و آسمان پاییزی را قطعه قطعه میکردند.
این نیز مسلم است که تقدیر و جبر تاریخ و قهر و غضب دولت صاحب اقتدار و ننگ یا افتخار، توانایی آن را ندارند که کسانی را که مردم نامیده میشوند عوض کنند، و خواه افتخار در انتظار آنها باشد یا مشقت و تنهایی و ناامیدی و ادبار و تنگدستی یا اردوگاه و اعدام، آنها در همه حال در قالب انسان خواهند زیست و در قالب انسان خواهند مرد و آنهایی که مردهاند به نام انسان مردهاند و پیروزی تلخ و ابدی آنها بر همه نیروهای قهار و غیرانسانی که در دنیا بوده و خواهد بود و میآید و میرود در همین است.
مشخصات کتاب
- کتاب پیکار با سرنوشت
- نویسنده: واسیلی گروسمان
- ترجمه: سروش حبیبی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۸۲۴
- قیمت چاپ سوم: ۸۵۰۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب پیکار با سرنوشت چیست؟ اگر این کتاب را خواندهاید، آیا آن را به دوستان خود پیشنهاد میکنید؟ لطفا نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
[ لینک: اینستاگرام کافهبوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر با ترجمه سروش حبیبی: