کتاب کالیگولا اولین نمایشنامهی نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات، آلبر کامو است که در آن به مسئله پوچی میپردازد. نمایشنامهای که تماماً متکی بر اسناد تاریخی و زندگی امپراتور روم، کالیگولا است. کامو این کتاب را در سال ۱۹۳۸ نوشت و در آن زمان هنوز در الجزایر زندگی میکرد. بعدها آن را اصلاح و به روی صحنه برد.
کامو سهگانهای به نام پوچی دارد که شامل کتابهای: بیگانه، کالیگولا و اسطوره سیزیف میشود. در کتابهای بیگانه و کالیگولا، ما شاهد «تجربه احساس پوچی» به واسطه شخصیتهای داستان هستیم. در حالی که در کتاب اسطوره سیزیف کامو نه به تجربه پوچی، بلکه به «مفهوم پوچی» میپردازد و به شکل یک پژوهش، موضوع پوچی را روشن میکند. بنابراین خواندن این سه کتاب در کنار هم به درک بهتر فلسفه آلبر کامو کمک میکند.
از جمله کتابهای آلبر کامو که تاکنون در سایت معرفی کتاب کافهبوک به آنها پرداخته شده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- رمان مرگ خوش
- نمایشنامه سوءتفاهم
- کتاب اسطوره سیزیف
- رمان طاعون
- کتاب بیگانه
- کتاب حکومت نظامی
- کتاب خطاب به عشق
شخصیت اصلی نمایشنامه حاضر، امپراتور جوان کایوس کالیگولا است. کسی که شروع سلطنتش بر روم با آسودگی و فرزانگی همراه بود اما وقتی مرگ خواهرش – دروسیلا – را دید به چیزی پی برد که او را دگرگون کرد. کالیگولا به آگاهی از مرگ، خود مرگ و هستی مرگ پی برد. امپراتور پس از این حادثه از کاخ میگریزد و تا چند روز هیچکس از او خبری نمییابد. او هنگامی که به کاخ بازمیگردد آدمی متفاوت است که تاریخ از او به عنوان فردی نیمه دیوانه یاد میکند.
کتاب کالیگولا
امپراتور روم پس از مرگ خواهرش، که معشوقه او نیز بود، با هستی و حقیقت مرگ آشنا میشود و به این درک میرسد که «آدمها میمیرند و خوشبخت نیستند.» این دنیا دیگر برای کالیگولا کافی نیست و او اعتقاد دارد «دنیا به این صورت که ساخته شده است قابل تحمل نیست.» از همین رو، همانطور که خودش میگوید احتیاج به ناممکن دارد. احتیاج به ماه، یا به خوشبختی و یا به عمر ابد. در واقع او چیزی میخواهد که شبیه به دیوانگی است اما مهم این است که خواسته او «از این دنیا» نباشد.
حال اگر انتهای راه و زندگی انسان، مرگ است و آدمها حتی خوشبخت هم نمیمیرند، باید آنها را از این مسیر پوچ آگاه کرد. باید این معرفت را که دنیا بیاهمیت است به مردم نشان داد تا به حقیقت برسند که اکنون آزاد هستند. آزاد هستند ناممکنها را بخواهند و حتی با خدایان برابری کنند. از نظر تاریخی نیز کالیگولا اولین امپراتوری بود که خودش را خدای زنده خطاب کرد.
بنابراین کالیگولا با رسیدن به این نتایج احساس میکند سرانجام به موهبت آزادی رسیده و قصد دارد به دیگران هم درس آزادی بدهد. البته برای یاد گرفتن درس آزادی باید با هستی مرگ روبهرو شد و این نقطهای است که سایه مرگ بر سر همه پدیدار میشود. کالیگولا به عنوان امپراتور روم این قدرت را دارد که خود، سایه مرگ برای همهکس باشد.
در قسمتی از نمایشنامه که در پشت جلد کتاب نیز تکرار شده است، امپراتور از سبک زندگی و دروغهای اطرافش به خشم آمده و میگوید:
اما بهتر است به این نکته اشاره کنیم که عصیان کالیگولا به خاطر مرگ خواهرش نیست بلکه به خاطر این است که هیچچیز دوام ندارد. حتی درد و رنج بردن هم دوام ندارد و از این رو همهچیز بیمعنی است. رسیدن به این حقیقت چیزی است که امپراتور آن را دانش مینامد. دانشی که فقط چند نفر به آن رسیدهاند. پس او نتیجه میگیرد از زنده بودنش همچون یک خدا استفاده کند. خدایی نابودکننده که رهاست و میتواند هرچه که هست را تحقیر کند و کیفر هم نبیند.
اما کالیگولا در این نمایشنامه دیکتاتور نیست، امپراتوری است که با روبهرو کردن دیگران با مرگ – و یا به عبارت دیگر با پوچی – میخواهد آزادی را به نمایش بگذارد. مترجم کتاب – ابوالحسن نجفی – که علاوه بر ترجمه زیبا، نقد بسیار خوبی هم بر کتاب نوشته است. در قسمتی از مقدمه خود در این باره مینویسد:
غرض آن نیست که کالیگولا با هیتلر مقایسه شود (مقایسه عجولانه و سستی که بسیاری کردهاند.) کالیگولا حتی مستبد نیست: «مستبد کسی است که ملتها را فدای عقایدش یا جاهطلبیاش میکند.» با این همه، گرچه زیر با چندین جنگ نرفته است، گرچه پیروزی و فتح را به سخریه میگیرد، در آخر او هم کاری جز جنایت نمیکند. البته جنایتی «هنرمندانه.» قتل که در نظر او یکی از شعب هنرهای زیباست نتیجه منطقی حقیرِ ستیزه با مطلق است. کیریلوف، قهرمان شوریدگان داستایفسکی، تنها با کشتن خود میتواند آزادی خود را نشان دهد و کالیگولا با کشتن دیگران.
پیش گرفتن این روش و طلب آزادی از طریق پوچی دقیقاً چیزی است که موجب عصیان میشود و همانطور که ابوالحسن نجفی میگوید «لحظهای میرسد که کالیگولا، حتی در مطلق، به خطا میرود.»
[ معرفی مطلب مرتبط: کتاب شیاطین – رمانی از داستایفسکی ]
ولی همه افراد این نمایشنامه موافق روش امپراتور نیستند. آنها هم مرگ را دیدهاند و با این حقیقت آشنا هستند. ولی مرگ در برابر آنها مانع آن نمیشود که این افراد ناهار نخورند و یا علاقه به زندگی و خوشبختی دنیوی را از دست بدهند. این عقاید چندان مهم نیست، فکر کردن و دنباله پوچی را گرفتن مهم نیست چون خود نفس زندگی عادی با وجود همه پستی و بلندیاش اهمیت دارد.
یکی از این افراد اعتقاد دارد که کالیگولا با صحبتهایش جوانی را ناامید کرده و «نومید کردن روح یک جوان جنایتی است بالاتر از همه جنایتهایی که تاکنون مرتکب شده است.» این افراد، حقیقت خود را بر حقیقتی که کالیگولا کشف کرده است ترجیح میدهند. آنها تصمیم دارند در این جهان پوچ به زندگی ادامه دهند و حتی میخواهند خوشبخت هم شوند. به عقیده این آدمها مرگ هم جزئی از زندگی است.
آلبر کامو، درباره کالیگولا مینویسد:
در نهایت پس از نمایشهای فراوان و خونهایی که ریخته میشود، کالیگولا به یک نتیجه مهم میرسد: کشتن راهکار نیست. و به همین خاطر آزادیای که کالیگولا فکر میکرد به دست آورده آزادی حقیقی نیست. ایستادن و عصیان در برابر یک زندگی پوچ کاری بیهوده است. کالیگولا با اقدامات نه کسی را خوشبخت کرد و نه توانست مرگ را شکست بدهد. عصیان کالیگولا در برابر چیزی است که هرگز نمیتوان بر آن شورید، یعنی در برابر مرگ.
کامو در قسمتی از کتاب یادداشتهایش درباره رابطه مرگ و آزادی مینویسد: «یگانه آزادی ممکن آزادی در قبال مرگ است. آزاد واقعی کسی است که مرگ را چنان که هست میپذیرد و در عین حال عواقبش را نیز پذیراست.» این دیدگاه را با فلسفه امپراتور روم مقایسه کنید تا بهتر درک کنید که کجای کار کالیگولا اشتباه است.
به طور کلی، کتاب کالیگولا یکی از مهمترین کتابها برای درک فلسفه آلبر کامو است. اما باید دقت کنیم که دچار اشتباه نشویم چراکه اقدامات شخص امپراتور تاکید بر یک عصیان پوچ دارد و دیدگاههای نویسنده را باید از زبان مخالفان کالیگولا شنید. از زبان آدمهایی که زندگی کردن و خوشبخت بودن را ارج مینهند.
[ » معرفی و نقد کتاب: رمان کجا میروی – داستان زندگی نرون، امپراتور روم ]
جملاتی از کتاب کالیگولا
دنیا به این صورت که ساخته شده است قابل تحمل نیست. برای همین است که من احتیاج به ماه دارم، یا به خوشبختی، یا به عمر ابد، به چیزی که شاید دیوانگی باشد اما از این دنیا نباشد. (کتاب کالیگولا – صفحه ۲۶)
قدرت به ناممکن فرصت امکان میدهد. (کتاب کالیگولا – صفحه ۳۵)
من میدانستم که نومیدی هست، اما نمیدانستم یعنی چه. من هم مثل همه خیال میکردم که نومیدی بیماری روح است. اما نه، بدن زجر میکشد. پوست تنم، سینهام، دست و پایم درد میکند. سرم خالی است و دلم به هم میخورد. و از همه بدتر این طمعی است که در دهنم است. نه خون است، نه مرگ و نه تب، اما همه اینها با هم. کافی است که زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همه موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه تلخ است انسان بودن! (کتاب کالیگولا – صفحه ۳۸)
از دست دادن زندگی چیزی نیست و هر وقت که لازم باشد من این شهامت را خواهم داشت. اما از دست رفتن معنای زندگی و نابود شدن انگیزه هستی، این است آنچه تحملکردنی نیست. نمیشود بیانگیزه زندگی کرد. (کتاب کالیگولا – صفحه ۵۰)
کدام تنهایی؟ تو نمیدانی که آدم تنها هیچوقت تنها نیست! تو نمیدانی که همهجا بارِ آینده و گذشته همراه ماست! (کتاب کالیگولا – صفحه ۸۰)
من میل دارم که زندگی کنم و خوشبخت باشم. میدانم که اگر پوچی و بیمعنایی را تا پایانِ نتایجِ منطقیاش پیش ببریم نه میتوانیم خوشبخت بشویم و نه زندگی بکنیم. من مثل همه مردمم. (کتاب کالیگولا – صفحه ۱۰۵)
او به من یاد داده است که از زندگی همه چیز بخواهم. (کتاب کالیگولا – صفحه ۱۱۵)
دیگران که قدرت ندارند میآفرینند. من احتیاج به آفریدن اثر ندارم: من زندگی میکنم. (کتاب کالیگولا – صفحه ۱۳۲)
خوشبختی فیضبخش است. از ویرانی و نابودی مایه نمیگیرد. (کتاب کالیگولا – صفحه ۱۴۲)
عشق برای من کافی نیست: این است آنچه آن زمان فهمیدم. و این است آنچه امروز هم که به تو نگاه میکنم میفهمم. کسی را دوست داشتن یعنی پیر شدن با او را پذیرفتن. چنین عشقی از من ساخته نیست. (کتاب کالیگولا – صفحه ۱۴۳)
اگر ماه را بهدست میآوردم، اگر عشق کفایت میکرد، همه چیز عوض میشد. اما کجا میتوانم این تشنگی را سیراب کنم؟ کدام دلی است، کدام خدایی است که برای من عمق یک دریاچه را داشته باشد؟ در این دنیا یا در آن دنیا هیچ نیست که در حد من باشد. با این همه، میدانم و تو هم میدانی فقط کافی بود که ناممکن میسر شود. (کتاب کالیگولا – صفحه ۱۴۷)
مشخصات کتاب
- کتاب کالیگولا
- نویسنده: آلبر کامو
- ترجمه: ابوالحسن نجفی
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۱۴۷
- قیمت چاپ هشتم – سال ۱۳۹۴: ۹۵۰۰ تومان
نظر شما در مورد کتاب کالیگولا چیست؟ لطفا اگر این کتاب را خواندهاید حتما نظرات ارزشمند خود را با ما در میان بگذارید. اگر این کتاب را نخواندهاید، آیا به مطالعه آن علاقهمند شدید؟
[ لینک: کانال تلگرام کافه بوک ]
» معرفی چند کتاب دیگر از نشر نیلوفر: